یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بی اعتمادی به وقایع روی پرده


بی اعتمادی به وقایع روی پرده

پس از چند تلاش نافرجام اخیر, آلن کورنو, فیلمساز پیشکسوت, تریلری محکم, اگرچه تا حدودی کلاسیک, با رویه ای روانی, شیطانی و دلهره آور با عنوان «جنایت عشق» ارایه کرده است

پس از چند تلاش نافرجام اخیر، آلن کورنو، فیلمساز پیشکسوت، تریلری محکم، اگرچه تا حدودی کلاسیک، با رویه‌ای روانی، شیطانی و دلهره‌آور با عنوان «جنایت عشق» ارایه کرده است. این فیلم در نگاه اول مانند نوعی «خسارات» (یک سریال تلویزیونی آمریکایی با مضامین جنایی) فرانسوی به نظر می‌رسد، آن هم با حضور کریستین اسکات تامس و لودیوین سینیه در نقش‌هایی که گلن کلوز و رز بایرن در سریال بر عهده دارند، اما جنگ دونفره زنان به زودی جای خود را به نوعی داستان پلیسی- جنایی می‌دهد که بسیار زیرکانه طراحی شده است. حتی با وجود اینکه کاملا معلوم است که چه کسی جنایت را مرتکب شده، اما باز هم چندین غافلگیری در انتظارمان است؛ بازی‌های تحسین‌برانگیز هر دو ستاره فیلم، با کارگردانی معقولانه کورنو و گونه‌ای موسیقی متن جازمانند و رویاگون همراه شده است که فیلم را برای بسیاری از فیلمخانه‌ها و جشنواره‌ها در خارج از فرانسه جذاب می‌کند.

در یک شرکت عظیم که در زمینه صنایع کشاورزی فعالیت می‌کند، کریستین (اسکات تامس) با فریب، آزار و حق‌السکوت بر زیردستانش حکم می‌راند. ایزابل (سینیه) دختر دست راست او، با طیب خاطر اگرچه ساده‌لوحانه قیمومیت کریستین را پذیرفته است و هر دو نوعی تیم جالب دونفره را تشکیل داده‌اند و با جوش دادن معاملات مختلف شرکای شرکت خود را انگشت به دهان کرده‌اند. آنها با فیلیپ (پاتریک میله) ارتباط دارند؛ حسابداری که همدم و همدست آنان است.

وقتی یک همکار موذی (گیوم مارکه) راهی به ایزابل نشان می‌دهد تا کریستین را جلو سرپرستان آمریکایی‌اش (مایک پاورز، متیو گوندر) سنگ روی یخ کند، کریستین به این نتیجه می‌رسد که زمانش فرارسیده تا همگان بدانند رییس واقعی کیست. کارزار بعدی به تحقیر ایزابل به دست همکارانش می‌انجامد، آن هم از طریق صحنه مخوفی که بر دوربین امنیتی شرکت تصویر می‌شود. پس از آن، دیگر جنگ تمام‌عیاری سر می‌گیرد و یکی از آنان به زودی دست به چاقو خواهد شد.

این فیلم در فضاهای داخلی کاملا مدرنیستی می‌گذرد که کاتینا ویژکاپ، آنها را طراحی کرده و ایو انجلو (فیلمبردار«ژرمینال»)، مدیر فیلمبرداری همیشگی کورنو آن را با رنگمایه‌های سردی فیلمبرداری کرده است، این سکانس‌های اولیه فضایی برای دو هنرپیشه مونث فیلم فراهم می‌کنند که بهترین بازی‌هایشان را انجام بدهند: اسکات توماس نقش نوعی زن سلطه‌گر و حسابگر از طبقات بالا را در برابر سینیه در نقش زیردست آسیب‌پذیرش ایفا می‌کند و تماشای آنان در کنار هم لذت بسیاری دارد، به ویژه وقتی که ایزابل به خودش می‌آید. این به خود آمدن، یکی از معماهای بی‌شمار بعدی در نیمه دوم فیلم را به وجود می‌آورد که طرح داستان آن پرداخت خوبی دارد-گرچه در مواردی برنامه‌ریزی‌شده به نظر می‌رسد- هنگامی که روایت بار دیگر به صحنه‌های پیشین باز می‌گردد تا توضیح بدهد، آن قتل ظاهرا خونسردانه و از روی ندانم‌کاری عملا از چیزهای بیشتری حکایت می‌کند و هر چند بسیاری از دگردیسی‌های ایزابل همیشه قابل باور و انگیزه‌های او کاملا آشکار نیستند، اما آنها دایم بیننده را تا صحنه آخر فیلم به حدس زدن مشغول می‌کنند. کورنو در گذشته فیلم‌هایی در فضای کاری خشن («ترس و لرز») و در ژانر پلیسی («سری نوآر»، «پسرعمو») ساخته است و عناصری از آن دو فیلم را در فیلمنامه این اثر (کاری مشترک با ناتالی کارتر) وارد می‌کند و آنها را با نوعی کندوکاو مبتنی بر نقاط ضعف بسیار پروتاگونیست‌های فیلم در هم می‌آمیزد- نیاز مبرم آنان برای داشتن احترام، هراسان شدن و با توجه به عنوان، داشتن عشق. اگر کارگردانی این کارگردان هرگز آنچنان که باید تاثیرگذار نیست و سرد و سفت و سخت است، اما در نماهای دو نفره کنترل شده توانسته چنان فضایی بسازد که اسکات توماس و سینیه بتوانند چیزهای دور و برشان را تکه پاره کنند: صحنه را، بازیگر مرد همبازیشان را و در آخر یکدیگر را.

نکته قابل ذکر دیگر وجود موسیقی جاز ساخته فاروا ساندرز است که با ساکسیفون پر شده- ضربه‌هایی قوی که به کنش خصلتی غیرقابل پیش‌بینی و توهم‌زا می‌دهند- نوعی عنصر یادآوری‌کننده که ما نباید هیچ‌گاه به وقایع حادث شده بر پرده اعتماد کنیم.

● دنیای خونین تجارت

برنارد بسرگلیک (هالیوود ریپورتر)- «جنایت عشق»، فیلم دلهره‌آور آلن کورنو، به کندوکاو در مخاطرات آمیختن تجارت با لذت می‌پردازد. این حکایت بازی‌های قدرت و فریب که به قتل در دنیایی پر از تزویر و نیرنگ‌های اداری می‌پردازد از بازی صیقل‌یافته کریستین اسکات تامس و لودیوین سینیه خوش آتیه بهره می‌برد. این فیلم باید فروش خوبی در گیشه داشته باشد، هر چند پیرنگ داستانش در برابر یک بررسی موشکافانه تاب نمی‌آورد.

کریستین (اسکات تامس)، سرپرست شعبه فرانسوی یک شرکت عظیم و چند ملیتی در زمینه صنایع کشاورزی، رییسی شیطان صفت است که بازی‌ها و فریب‌هایی در آستین دارد. ایزابل، معاون جوان او (سینیه) چنان در طلسم او گرفتار است که حتی اجازه می‌دهد تا رییسش ایده‌های درخشان او را به نام خود جا بزند. کریستین به جبران این عمل و فروکاستن احساس رنجش ایزابل اجازه می‌دهد که او با محبوبش فیلیپ (پاتریک میله) سر‌و‌سری داشته باشد. فیلیپ حسابدار شرکتی است که ظاهرا، به نوعی سهمی از شرکت می‌برد. با افزایش سرمایه‌گذاری شرکت (که قرار است در آینده‌ای نزدیک در نیویورک انجام شود) تنش بین زن مسن‌تر و رقیبش نیز اوج می‌گیرد. کریستین که پیشتر باعث شده ایزابل علاقه‌اش به او را به زبان بیاورد، در پی تحقیرش برمی‌آید.

پس از یک ساعت و اندی سیاسی بازی‌های اداری بدون محدودیت و قانون که نتیجه آن چیزی جز کسب منفعت بیشتر و رنج و آزار دیگران نیست، تعجبی ندارد که داستان با خونریزی بر کفپوش به پایان برسد؛ در واقع با قتلی که پای ایزابل را به میان می‌کشد.

ایزابل از چشم قانون به ارتکاب قتل متهم می‌شود و از اینجا به بعد فیلم به شکلی جدی به پت‌پت می‌افتد و کورنو و ناتالی کارتر فیلمنامه‌نویس مشترکش به آن سکانس‌های سفید و سیاه و پر زحمت فلاش‌بک متوسل می‌شوند تا نشان بدهند که ایزابل چگونه می‌تواند خود را از این اتهام اقامه شده علیه‌اش خلاص کند. ما در می‌یابیم که ایزابل یک آدم عوام فریب با قابلیت‌های جهانی و سطح بالاست که کریستین در برابر او آماتوری بیش محسوب نمی‌شود، نکته‌ای که با واژه «دور از ذهن» به سختی می‌توان آن را توصیف کرد. «جنایت عشق» صحنه‌های هیچکاکی تصنعی دارد یا شاید با نوعی تاثیرپذیری از فیلم نوآر، اما به شکلی سرسری به عنصر «عشق» پرداخته می‌شود و حل و فصل «جنایت» متقاعدکننده نیست (حتی با وجود آن چرخش پایانی). استاد نباید می‌گذاشت تعلیق فیلم بیخود و بی‌جهت زایل شود.

هر چند برای جبران این کاستی‌ها جنبه‌های خوشایندی نیز وجود دارد. طراحی صحنه کاتیا ویژکاپ استیلیزه شده است و تا حد تجرید مینی مالیستی. ایو آنجلو نشان می‌دهد که چرا او همچنان یکی از فیلمبرداران محشر فرانسه است. موسیقی متن فاروا ساندرز ساکسیفون نواز، همچنین اجرای ضبط شده او با عنوان «کازوکو» در دهه ۱۹۸۰، معرکه است. نکته فرعی ناراحت‌کننده اینکه، کورنو ماه گذشته کمتر از دو هفته پس از اکران فیلمش در فرانسه درگذشت.

ترجمه: وحیدالله موسوی

جردن مینتزر (ورایتی)



همچنین مشاهده کنید