سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
قرآن گواه جاوید پیامبر ص
![قرآن گواه جاوید پیامبر ص](/web/imgs/16/152/tm2271.jpeg)
هدف اصلی این نوشته كاویدن ویژگیهای قرآن است كه پیامبر و مسلمانان آن را نشانه جاویدان الهی بودن دعوت پیامبر میدانند. در این بخش از مقاله، نخستبه ماندگاری و دستنخوردگی قرآن اشاره گردیده و با نگاهی تاریخی گفته شده است كه با توجه به انبوهی توزیع این كتاب، امكان دگرگونسازی آن در هیچ برههای از تاریخ اسلام، پذیرفتنی نیست. سپس به بررسی ادبیات قرآن پرداختهایم و با جداسازی دو جنبه:
۱) استواری دستوری یا سامانمندی قرآن به عنوان مرجع و حجت در زبان تازی حتی نزد غیر مسلمانان؛
۲) زیبایی و آرایههای واژگانی و خوشآهنگی و دلانگیزی متن قرآن، گفتهایم كه تصدیق هر كدام از این دو برای دریافتشگفتی و ژرفای قرآن، نیاز حتمی به آشنایی با زبان عربی ندارد و برای هركس شدنی است، كه این خود یكی از دریچههای نگاه به جنبه اعجاز همگانی و همیشگی قرآن میباشد.
شمارگان انبوه قرآن در گذر همه سدههای پیدایش این كتاب و ماندگاری نسخههای فراوان و بیشمار همه عصرها، راه بررسی موشكافانه متن دینی مسلمانان را بسی آسان و هموار ساخته است. هركس میتواند با پژوهش در نسخههای فراوان در موزهها، مسجدها و مدرسههای خاور و باختر كره خاك، به ارزیابی ادعای یكنواختی و دستنخوردگی قرآن، كه مسلمانان بر آنند، بپردازد.
اكنون این نكته را نیز یادآور شده و بر آن پای میفشاریم كه اساسا در گذر سدههای تاریخ اسلام زمانی را نمیتوان یافت كه دستبردن و دگرگون ساختن قرآن در برههای، شدنی باشد. از همان نیمه نخستسده آغازین پیدایش اسلام، نسخههای انبوه این كتاب، به ویژه پس از هماهنگسازی و توزیع آن در روزگار خلیفه سوم، در هر خانه و مسجدی یافت میشد و هزاران چشم و دل، واژهها و فرازهای این كتاب را از آغاز تا انجام حفظ میكرده و میخواندند و مینوشتند. چگونه ممكن بود كه كتابی بدین گستردگی در توزیع و تكثیر را ساخت؟ ! حتی در سختترین فراز و فرودهای تاریخ كه بخشهای بسیاری از سرزمینهای اسلامی، آماج تاخت و تاز جنگهای خانمانسوز گردید، باز هم این كتاب را به فراوانی و در دسترس همگان مییافتند. نه یورش مغولان و نه درگیریهای دامنهدار صلیبی، هیچ كدام، بر انبوهی نسخههای این كتاب تاثیر شكننده بر جای نگذاشت. با این كه در این ستیزها، هزاران كتاب و نوشته دیگر سوخت و هرگز نشانی از آنها بدست نیامد. جالب این كه حتی آن نسخههایی از قرآن، كه به چنگ دیگران افتاده و امروز زینتبخش موزههای سراسر گیتی است، هم چنان یك نواخت و دستنخورده برجای مانده است. تو گویی دستی توانمند بر آن است كه این نوشته را حتی در دست دیگران نیز نگاه دارد. به راستی آیا چنین چیزی را در نوشتهای دیگر میتوان یافت.
بدین سان، امكان وقوع تحریف در این كتاب تنها به سالهای نخستین پس از پیامبر صلی الله علیه و آله محدود میشود؛ سالهای حكومت دو خلیفه تا هنگامی كه در روزگار عثمان، قرآنهای یكنواخت و هماهنگ به همه سرزمینهای اسلامی آن روز فرستاده شد. سخن در این است كه حتی آشنایی نه چندان گسترده با تاریخ اسلام گواهی میدهد كه در آن برهه كوتاه كه كمتر از بیستسال بود نیز امكان دستاندازی و دگرگونسازی این كتاب را نمیتوان پذیرفت. در آن روزها هنوز انبوه گواهان و یاران دور و نزدیك پیامبر كه از نخستین روزهای مكه تا مدینه و جنگ و صلح با آن حضرت زیستند، زنده بودند و با حساسیت، به كتاب خداوند مینگریستند. با همه اختلافهای جانكاهی كه پس از پیامبر رخ نمود، همه اصحاب نسبتبه آیات قرآن، جز در نكتههایی بسیار خرد و ناچیز، اختلافی نكردند. با این كه كار سوزاندن و یا در آب و سركه جوشاندن تكنگاریهای پراكنده قرآن در روزگار عثمان، اعتراضهای بسیاری را برانگیخت، اما گزارش در خور توجهی نمییابیم كه دگرگونی و دستاندازی در قرآن را حتی مخالفان عثمان به او نسبت داده باشند. او را «حراق المصاحف» خواندند، ولی «محرف» ننامیدند.
البته این اعتراضها هم دیری نپایید و كار درست هماهنگسازی و توزیع بجای قرآن بر جای ماند. جالب اینجاست كه قدرت سیاسی حكومتخلیفه سوم نیز به اندازهای نبود كه بپنداریم ترس از حكومت، مانع اعتراضها میشد؛ چرا كه در ریز و درشت عملكردهای عثمان، همواره مخالفتهای جدی ابراز میشد و شورشیان ناخرسند، خلیفه را دوبار محاصره كرده و سرانجام او را كشتند. اگر در آن روزگار، كسی حتی در جایگاه عثمان میتوانستبه دگرگونسازی قرآن دستیازد، از مخالفت و اعتراض در امان بود؟ یا این كه هیچ چشم تیزبینی و هیچ دل مشتاقی نبود كه دلباخته كتاب خدا باشد؟ آیا اندك آشنایی با تاریخ اسلام برای نادرستی این انگارههای غریب، كافی نیست؟
این نوشته، در پی آن نیست كه جنبههای گسترده تاریخی این مساله را بررسی كند، تنها به یادآوری همین نكته بسنده میكنیم كه چگونگی حضور قرآن در میان انسانها، چه باورمندان و چه دیگران، به گونهای بوده كه امكان دستبردن در آن، جز در برههای كوتاه از دهههای آغازین اسلام، پذیرفتنی نیست و در آن برهه هم، با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و مذهبی و نیز حضور شخصیتهای مهم و آغازگران حركت اسلام، چنین چیزی به یقین، شدنی نبود.
● ادبیات قرآن
از دیرباز در میان مسلمانان معروف بوده است كه قرآن دارای ادبیات ویژه و شگفتی میباشد. هنگامی كه سخن از ویژگیهای برجسته این كتاب به میان میآید، نخستین ویژگی كه به ذهن و زبان میرسد ادبیات آن است. گرچه بررسی ادبیات و زیبایی واژگانی و سبك یك نوشتار یا گفتار نیازمند آشنایی به زبان آن میباشد، ولی میتوان در باره قرآن نكتههایی را یادآور شد، كه حتی ناآشنایان به زبان و ادب تازی را هم سودمند افتد. آری ارزیابی و پیبردن به شگفتی كتاب دینی مسلمانان در سطحی پخته و شایسته، نیازمند آشنایی و مهارت در دستور زبان و قواعد بدیع و بیان عربی است.
در این فراز به نكتههایی در باره قرآن میپردازیم كه جدای از ریزهكاریهای درونی و قواعد دستوری، نشاندهنده برخی ویژگیهای ادبی این كتاب باشد. در این زمینه از یك سوی میتوان استواری دستوری و مرجعبودن متن قرآن را به عنوان یك متن برجسته و پذیرفته شده در زبان و ادبیات عرب بررسی كرد و از سویی دیگر زیباییها و آرایههای واژگانی آن را كاوید.
الف) استواری دستوری و مرجع بودن قرآن
در باره استواری دستوری و مرجعبودن این متن در قواعد زبان عربی باید گفت كه این كتاب از آغاز پیدایش تا كنون مورد توجه و استناد در این زمینه بوده است. نگاهی هرچند گذرا به كتابهای بیشمار نگاشته شده در قواعد صرف و نحو عربی به خوبی نشان میدهد كه تا چه اندازه به متن آیات قرآن به عنوان مرجع و مستند بیچون وبیهمتای این گستره، توجه شده است. به راستی آیا میتوان در گذر سدههای طولانی كه زبان و ادبیات عرب به شیوهای علمی به همت والای دانشمندان نامآوری كاویده و نگاشته شده، كتابی را یافت كه در این زمینه از قرآن بهره نگرفته باشد؟ جالب آن كه اصل توجه به دستور و قواعد زبان عرب با آمدن قرآن و اهمیت مسلمانان به درستخواندن این كتاب، آغاز شده است. همه پژوهشگران این زبان بر آنند كه گستره پردامنه و بالنده و استوار این زبان قانونمند و بسامان، با آمدن اسلام و پیدایش قرآن، هماهنگی و سامان علمی یافته و پژوهش و نگارش در این زمینه با انگیزه پاسداری از قرآن به عنوان متنی مقدس و فرابشری در اندیشه مسلمانان، آغاز شده است.
آیا میتوان در تاریخ ادبیات عرب كتابی درخور توجه یافت كه پیش از اسلام و پیدایش قرآن، به قواعد و دستور آن پرداخته باشد؟
باری به گمان ما این كه ساماندهی و پژوهش علمی قواعد زبان عربی، كه استواری و قانونمندی چشمگیری دارد، وامدار پیدایش اسلام و قرآن میباشد، مطلبی روشن است و نیاز به پافشاری بیشتر ندارد. حتی غیر مسلمانانی كه در این زمینه به كاوش پرداختهاند نیز آشكارا و فروتنانه حجیت و مرجعیت دستوری قرآن را پذیرفتهاند. در روزگار ما كه زبان و ادبیات عرب مرزهای بومی خود را درنوردیده و در پژوهشهای دانشگاههای جهان جایگاهی یافته و یا در میان عرب زبانان غیر مسلمان، مانند مسیحیان لبنان، در این باره كاوشهای ارزشمندی انجام گرفته است، به خوبی میتوان دید كه تا چه اندازه به قرآن توجه شده و جنبه دستوری آن، جدای از باور دینی و درستی یا نادرستی محتوایی پیامهایش، پذیرفته شده است. اساسا باید گفت كه استواری دستوری یك متن میتواند از محتوای پیام آن جدا باشد و پذیرش هركدام در گرو دیگری نباشد. بدین سان پذیرش مرجعیت قرآن نیز از سوی دیگران، نه كاری شگفت كه شیوهای پسندیده و هماهنگ با خلق و خوی پژوهش علمی است.
۱) اسراء/۸۸: «قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله.»
۲) خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۲، ص۴۵۶- ۴۵۵.
رواق اندیشه - ش۲
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست