چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تئاتر, چه در شکل عام و چه خاص, متولی ندارد


تئاتر, چه در شکل عام و چه خاص, متولی ندارد

شما هر نوع تئاتری را با هر نوع سلیقه ای كه داشتید در تئاتر لاله زار, می دیدید تئاتر لاله زار به مدد مدیران قوی و بخش خصوصی, شاهد تنوع و زرق و برق زیادی بود كه هیچ بیننده ای را ناامید باز نمی گرداند

شما هر نوع تئاتری را با هر نوع سلیقه‌ای كه داشتید در تئاتر لاله‌زار، می‌دیدید. تئاتر لاله‌زار به مدد مدیران قوی و بخش خصوصی، شاهد تنوع و زرق و برق زیادی بود كه هیچ بیننده‌ای را ناامید باز نمی‌گرداند.

جرق‍ّه رشد من در سریال «خانه به دوش» خورده شد و نتیجه سی سال زحمت و تلاش یك آدم را پشت درهای بسته به ثمر رساند. مسئولان باید دید حرفه‌ای به تئاتر داشته باشند و در صدد احیای تئاترهایی باشند كه فروش یك ماهشان برابر است با فروش یك سال تئاتر شهر

▪ از چه سالی در تئاتر لاله‌زار، به طور حرفه‌ای فعالیت كردید؟

ـ فعالیتم را از سال ۱۳۳۷ در گروه تئاتر ا‌ُسكار آغاز كردم و چند سال بعد به طور حرفه‌ای در تئاتر فردوسی ادامه دادم.

نخستین كار حرفه‌ای‌ام را با نام «حاجی امیر در پلاژ رامسر» بازی كردم كه مرحوم ناصر كوره‌چیان، كارگردانش بود. كار حرفه‌ای‌ام در تئاتر لاله‌زار، ادامه پیدا كرد و افتخار هم می‌كنم كه فعالیت حرفه‌ای‌ام را در عرصهٔ بازیگری، از لاله‌زار شروع كردم. برای اینكه كسانی از این محل رشد كردند و ارتقاء یافتند كه امروز از پیش‌كسوتان بازیگری ایران‌اند.

▪ مثلاً چه كسانی؟

ـ خیلی ها. آقایان براتلو، مجید محسنی، انتظامی، امین تابش، وحدت، اصغر تفكری و ... خلاصه اینكه فعالیت من به این شكل تا سال ۱۳۴۷ ادامه پیدا كرد. در آن سال به عنوان كارمند قراردادی ادارهٔ تئاتر استخدام شدم و نمایشهای «دیكته و زاویه» (به كارگردانی: داوود رشیدی)، «پرواربندان» (به كارگردانی: محمدعلی جعفری)، «آرش كمان‌گیر» (به كارگردانی: عباس جوانمرد)، «كوروش پسر ماندانا» (به كارگردانی: ركن‌الدین خسروی) و خیلیهای دیگر ... . آن موقع اداره تئاتر در میدان بهارستان بود كه بعد به او‌ّل یوسف‌آباد منتقل شد و حالا در خیابان پارس، مستقر است. بعد از اداره تئاتر جذب تلویزیون شدم. در این دوره، ‌كه از سال ۴۹ آغاز شد، در سریالهای «پهلوانان» (سیروس افخمی)، «سرداران استقلال ایران» (سیروس افخمی) و چندتای دیگر بازی كردم.

▪ تئاتر لاله‌زار در آن دوره كه شما فعالیت می‌كردید، چه ویژگیهایی داشت؟

ـ شما هر نوع تئاتری را با هر نوع سلیقه‌ای كه داشتید، در تئاتر لاله‌زار می‌دیدید. اگر كارهای كلاسیك می‌خواستید می‌رفتید كارهای محمدعلی جعفری را می‌دیدید؛ مثل «مادام كاملیا»، «بادبزن خانم ویندربین» و «شنل قرمزی» یا كار اسكویی را می‌دیدی؛ مثل «اتللو» و یا كار مهین اسكویی را مثل؛ «طبقه ششم».

اگر كار تجاری روز می‌‌خواستی ببینی، نمایش «بریم امریكا»ی نصرت‌الله وحدت (تابش) را می‌دیدی. اگر می‌‌خواستی كمدی، در حد‌ِ ریسه رفتن را ببینی، كارهای «مرحوم آقا»ی رحیم روشنیان را می‌دیدی.

▪ این تن‍و‌ّع از كجا می‌آمد؟

ـ بخش خصوصی، تئاتر را اداره می‌كرد. مدیران قوی داشت. مثل دكتر فتح‌الله والا كه امروز متأسفانه اسمش بد در رفته؛ چون می‌گویند كه او آتراكسیون را، وارد نمایش كرد. زمانی این كار را كرد كه زندگی‌اش داشت از هم می‌پاشید و تن به اجبار داد.

آن موقع مثل الان، رسانه‌ای به نام تلویزیون نبود. یادم می‌آید یك وقتی با آقای هوشنگ منظوری و مرحوم عزت‌الله مقبلی، در تلویزیون ایران (آن موقع هنوز تلویزیون ملی نبود) نمایش زنده، اجرا می‌كردیم. چون هنوز دستگاه ضبط و كپی وجود نداشت و آنها به ناچار نمایش را به صورت زنده پخش می‌كردند كه خیلی هم تماشاگر داشت.

▪ نام تئاترهایی را كه در لاله‌زار فعال بودند می‌گویید؟

ـ «تئاتر فرهنگ» (یا پارس فعلی) به مدیریت حبیبی و صائبی، «جامعه بارب‍َد» به مدیریت اسماعیل ‌خان مهرتاش، نوازنده و آهنگساز بزرگ ایران، «تئاتر تهران و تئاتر دهقان» كه توسط مهندس فتح‌الله والا، اداره می‌شد. «تئاتر فردوسی» كه عمویی آن را ساخت. البته من وقتی وارد تئاتر فردوسی شدم كه دیگر از دست عمویی خارج شده بود و اشرفی آن را اداره می‌كرد. «تئاتر سعدی» كه مهم‌ترین تئاتر آن موقع، به شمار می‌رفت به وسیله نوشین، خیرخواه و ل‍ُرتا، اداره می‌شد. ویژگی این تئاتر سیاسی بودن آن بود و بیشتر بازیگران بزرگ در آن بازی می‌كردند. مثل صادق شب‌آویز، عبدالحسین نوشین و ل‍ُرتا، ‌كه همسر آقای نوشین بود، از ویژگیهای عمدهٔ این تئاترها كه باعث بالندگی و سرزندگی تئاتر آن زمان شد، رقابت مشروع تئاترها با هم بود.

▪ چه عاملی باعث شد تا این بازیگران ابتدا به تئاتر و بعد به سینما جذب شوند؟

ـ سینما، رونق كمتری داشت. ولی وقتی رونق گرفت، جاذبه‌های زیادی را برای بازیگران ایجاد كرد و همین علاقه‌مندی سبب جذب بسیاری از بازیگران تئاتر به سینما شد. مسئلهٔ دیگر اینكه اصلاً بازیگری كه بالقوه سینمایی باشد وجود نداشت. به همین دلیل، كارگردانان سینما، بازیگرانشان را از بین اهالی تئاتر انتخاب می‌كردند كه بعد آقایان فردین و وثوقی آمدند و هنوز بعد از سی سال جای‌گزینی ندارند.

▪ بازیگران تئاتری، آن موقع چه تحصیلاتی داشتند؟

ـ اكثراً تحصیل‌كردهٔ هنرستان بودند. مثل داریوش اسدزاده و علی میری كه زیردست دكتر نامدار، اصغر گرمسیری و فضل‌الله بایگان كار می‌كردند.

▪ تئاتر موسوم به تخته‌حوضی و سیاه‌بازی در لاله‌زار چه جایگاهی داشت؟

ـ سیاه‌بازی در لاله‌زار، ‌آن زمان كه من بودم، جایی نداشت. چون تئاتری بود به نام «گیتی» كه صادق‌پور آن را اداره می‌كرد. نمایشهای تئاتر گیتی سبك‌تر از نمایشهای جای دیگر بود. ولی هنرپیشه‌های بزرگی مثل عزت‌الله انتظامی و مجید محسنی در آن تئاتر كار می‌كردند.

▪ محلش كجا بود؟

ـ درست او‌ّل لاله‌زار، روبه‌روی جامعه بار‌ب‍َد. جامعهٔ باربد، تبدیل به پاساژ شد ولی تئاتر گیتی، هنوز هست و به سینما تبدیل شده است. نمایشهایی هم كه كار می‌شد اكثراً تاریخی بود. مثل رستم و سهراب، هارون‌الر‍‌ّشید و نظایر آنها كه از لحاظ متن ضعیف‌تر از تئاترهای دیگر بود. تئاتر دیگری هم داشتیم به نام «تئاتر شهرزاد»، ‌‌در كوچه مل‍ّی بغل تئاتر فردوسی‌، كه مانند تئاتر گیتی، نمایشهای تاریخی اجرا می‌كرد. در این دو تئاتر نسبت به سایر تئاترها، نمایشهای سبك‌تری اجرا می‌شد. البته در مقایسه با تئاتر «فردوسی» و «سعدی» و «تهران» به این نتیجه می‌‌رسیم. اینكه می‌گویم سبك‌تر، اگر قرار باشد یكی از آن تئاترها، الان اجرا شود، بیش از صد میلیون تومان خرج خواهد داشت. چون،‌ ‌آن موقع، به لباس و دكور و تزئینات، اهمیت زیادی می‌دادند. منتها، من دربارهٔ مسائل كل‍ّی آن موقع صحبت می‌كنم. خدای نكرده نمی‌خواهم به پیش‌كسوتی، بی‌احترامی كرده باشم.

حقیقت قضیه این است كه هیچ اثر و نوشته‌ای مكتوب از گذشته، برای نسل كنونی باقی نمانده است و این سؤالها از روی كنجكاوی طرح می‌شود. شاید من هم به عنوان نسل امروز، دوست داشته باشم بیشتر بدانم.

چیزی كه باید نسل جدیذ بداند، این است كه آن موقع عشق، علاقه، مطالعه و پشت‌كار، آن‌قدر زیاد بود كه قشر تحصیل‌كرده در مقابل آنها كم می‌آوردند. من از همكاری و آشنایی با اشخاص مختلف به این نتیجه رسیدم. بعد بیاییم این طرف قضیه را نگاه كنیم. وزارت فرهنگ و هنر، بهترین بودجه را به تئاتر، اختصاص می‌داد. همین چند سالنی كه باقی ‌مانده، كار وزارت فرهنگ و هنر آن‌ موقع است. حالا یكی مثل قطبی هم پیدا می‌شود كه تئاتر شهر را می‌سازد كه از دو سالن آن موقع، به ده سالن امروز رسیده است. ما ایرانی هستیم و باید تئاتر ایرانی كار كنیم.

▪ چه تئاتری را تئاتر ایرانی می‌دانید؟

ـ شخصیت من، تو، ایشان در آن حضور داشته باشد. نمایش زندگی یك ایرانی در آن باشد و ما آن را ببینیم. دغدغه‌ها و مشكلات امروزی ما مطرح شود. بیانگر تاریخ ما باشد. شما تاریخ ایران را بخوانید، خواهید دید كه ما چه كسانی بودیم. هنوز هم هستیم. چون هیچ كس بر ایرانی تأثیرگذار نخواهد بود.

▪ هیچ وقت خواستید متنی بنویسید؟

ـ من هنوز این اجازه را به خودم ندادم. ولی اقتباس ادبی كردم. مثل نمایش «شیر تو شیر» كه از یك اثر فرانسوی اقتباس كردم.

▪ چطور شد به سمت بازیگری كمدی گرایش پیدا كردید؟

ـ دایی من، ‌در تئاتر سپاهان اصفهان كه آن موقع ارحام صدر آن را اداره می‌كرد، هنرپیشه بود. من تابستانها به اصفهان می‌رفتم و دایی‌ام مرا به تئاتر می‌برد. زمینه‌های آشنایی‌ام با تئاتر از همان‌جا، آغاز شد. بعد هم خیلی سختی كشیدم. پانزده سال طول كشید تا مرا به تئاتر، راه دادند. هر كسی یك جر‌ّقهٔ كاری می‌خواهد تا به جایی برسد. من این همه سریال كار كردم. ولی هیچ‌كدام مرا به آنجا كه می‌خواستم نرساند. جر‌ّقهٔ كار من، در سریال «مراد برقی» یا همان «خانه به دوش» (به كارگردانی پرویز كاردان)، زده شد و بعد از سالها دوندگی و كشیدن سختی، به شهرت رسیدم. من این شهرت را به‌حق، به دست آوردم. چون خیلی زحمت كشیدم. تلاش سی سال یك آدم پشت درهای بسته بود كه به آنجایی كه می‌خواست رسید. من كارهایی را دوست دارم كه مردم آن را دوست دارند. چون هر چه كه به دست آوردم با حمایت مردم به دست آمده است. پس برایم نمایشها و فیلمهایی كه كار كرده و می‌كنم، قابل احترام است. ولی می‌توانم از یك فیلم نام ببرم كه خیلی متفاوت‌تر از سایران است و آن فیلم «آب» به كارگردانی حبیب‌الله كاووش است. یك نقش منفی هم در آن داشتم. این فیلم در سال ۵۶ ساخته شد و سال ۵۸ اكران شد.

▪ تئاتر بعد از انقلاب را، چگونه ارزیابی می‌كنید؟

ـ اصلاً تئاتری نیست كه بخواهیم آن را ارزیابی كنیم. مثلاً تنها علت رفتن من به تئاتر شهر تا كنون بازی در نمایشی بود به نام «هاملت با سالاد فصل» به كارگردانی هادی مرزبان. بگذارید چیزی بگویم تا خیالتان راحت شود. تئاتر، متول‍ّی می‌خواهد. تا وقتی كه تئاتر ما، دلیلی برای اجرا نداشته باشد، آن تئاتر، تئاتر نیست. ما در تهران فقط دو سالن حرفه‌ای داریم كه هر شب هم سالن پ‍ُر می‌شود. یك ماه فروش این سالنها، مطابق با فروش یك سال تئاتر شهر است. مسئولان باید توجهشان به احیای این سالنها باشد. با بودجه و امكانات ضعیف كه تئاتر درست نمی‌شود. با تئاتر شهر و تئاتر مولوی چه چیزی حل می‌شود؟ من با دید حرفه‌ای به تئاتر نگاه می‌كنم. كاری به تئاتر دانشجویی و دانشگاهی ندارم. آنها باید باشند و از طرف دولت هم حمایت شوند. ولی كار حرفه‌ای فرق می‌كند. تئاتر باید با فروش خود سر پا بایستد. اگر من كار تجاری می‌كنم، حداقل از صحنه تئاتر دور نیستم و مدام در حال فعالیتم. حالا اینكه چرا من در تلویزیون و سینما كار نمی‌كنم، اینجا، جای بحثش نیست. ولی تئاتر متول‍ّی ندارد. كسی دلش به حال تئاتر این مملكت نمی‌سوزد؛ چه هنری، چه تجاری!

▪ چرا تئاتر متول‍ّی ندارد؟

ـ علتش سلیقه‌ای برخورد كردن مسئولان است. البته ترجیح می‌دهم در این باره، حرفی نزنم.

▪ تئاتری كه الان اجرا می‌كنید هر شب سالن را پ‍ُر می‌كند؟

ـ بله، معمولاً این‌طور است. این یك كار تجاری و برای عام است. مگر عامهٔ مردم حق ندارند تئاتر ببینند؟ بالاخره آنها هم حقوقی دارند و من هم برای عام كار می‌كنم و افتخار هم می‌كنم.

من یك صحبت كلی كردم و كاری به عام و خاص ندارم. صحبتم این است كه تئاتر در هر سطوحی متول‍ّی ندارد.