چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

معرفی گروه های چریكی دانشجویی


معرفی گروه های چریكی دانشجویی

پس از این تلاش ها گروه های چریكی شكل گرفتند كه عمدتاً پایگاه دانشجویی و دانشگاهی داشتند مهمترین آنها عبارتند از سازمان چریك های فدایی خلق ایران , سازمان مجاهدین خلق ایران , ماركسیست های منشعب از مجاهدین سازمان پیكار , گروه های كوچك ماركسیست مانند سازمان آزادی بخش خلق های ایران , گروه لرستان , سازمان آرمان خلق , گروه توفان , اتحادیه كمونیست ها و

رژیم شاه‌، به رغم طرح شعار فضای باز سیاسی كه در سال ۱۳۳۹ مطرح كرد، نشان داد كه عملاً هر گونه انتقاد و اعتراض را سركوب خواهد كرد. حمله به دانشگاه د راول بهمن ۱۳۴۰ و دستگیری و زندانی كردن رهبران گروه‌های سیاسی و سپس سركوب قیام ۱۵ خرداد نشان داد كه راه هرگونه فعالیت سیاسی در چارچوب قانون بسته است و از طرف دیگر عواملی همچون توانایی نیرهای مسلح در سركوب قیام‌ها ، كارایی ساواك در ریشه‌كن ساختن احزاب مخفی و زیرزمینی و بی‌اعتنایی سازمان‌های مهم مخالف، به ویژه حزب توده و جبهه ملی به كنار گذاشتن روش‌های مقاومت مسالمت‌آمیز، دست به دست هم دادند تا مخالفان جوان را به جستجوی شیوه‌های جدید مبارزه ترغیب كنند. پس شگفت‌اور نیست كه در سال‌های بعد ، دانشجویان دانشگاه‌ها گروه‌های مباحثه مخفی و كوچكی را برای بررسی تجربه‌ها یاخیر چین ،‌ ویتنام ، كوبا و الجزایر و ترجمه آثار مائو ، جیاب ، چه‌گوارا و فانون تشكیل دادند.

در اوایل دهه ۱۳۴۰ اولین عملیات مسلحانه با ترور حسنعلی منصور توسط «هیأت‌های مؤتلفه اسلامی» آغاز شد. هیأت‌های مؤتلفه اسلامی در بهار ۱۳۴۲ فعالیت فرهنگی و سیاسی خود را آغاز كرد و پس از قیام ۱۵ خرداد با تصویب قانون كاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی به تركیه ، مشی مسلحانه را در پیش گرفت.

دو ماه بعد از این ترور، در فروردین ۱۳۴۴ شاه از یك ترور ناموفق توسط رضا شمس‌آبادی جان سالم به در برد. رژیم شاه به بهانه این ترور پرویز نیكخواه و چند دانشجوی وابسته به سازمان انقلابی حزب توده ( طرفدار چین و منشعب از حزب توده) را دستگیر كرد. نیكخواه و گروه او از فعالین جنبش دانشجویی در خارج از كشور بودند.

در سال ۱۳۲۴ دو گروه دیگر تحت عنوان « حزب ملل اسلامی» به رهبری سیدكاظم بجنوردی و جنبش انقلابی مردم ایران (جاما ) به رهبری دكتر كاظم سامی و حبیب‌الله پیمان با گرایش مبارزه مسلحانه تشكیل و در همان سال قبل از هر اقدامی دستگیر و به زندان‌های طولانی مدت محكوم شدند.

در سال ۱۳۴۸ حدود ۲۰۰ نفر توده‌ای كه از تصمیم حزب توده در خصوص عدم توسل به خشونت بر ضد رژیم نارضای بودند، «سازمان انقلابی كمونیست‌های ایران» را تشكیل دادند و به عملیات مسلحانه رو آوردند. این گروه نیز فرصت عملیات پیدا نكرد و اعضای آن دستگیر شدند. در همین سال ۱۸ دانشجو و استاد توده‌ای ، هنگام تلاش برای خروج از مرز عراق و پیوستن به سازمان آزادی‌بخش فلسطین دستگیر شدند.

پس از این تلاش‌ها گروه‌های چریكی شكل گرفتند كه عمدتاً پایگاه دانشجویی و دانشگاهی داشتند. مهمترین آنها عبارتند از: سازمان چریك‌های فدایی خلق ایران ، سازمان مجاهدین خلق ایران ، ماركسیست‌های منشعب از مجاهدین ( سازمان پیكار ) ، گروه‌های كوچك ماركسیست مانند سازمان آزادی‌بخش خلق‌های ایران ، گروه لرستان ، سازمان آرمان خلق ، گروه توفان ، اتحادیه كمونیست‌ها و ...

همچنین گروه‌های كوچك اسلامی محلی مانندگروه ابوذر در نهاوند، گروه شیعیان راستین در همدان، گروه الله‌اكبر در اصفهان ، گروه والفجر در زاهدان و ....

در این بررسی امكان تشریح وضعیت و عملكرد همه گروه‌های فوق‌الذكر نیست بلكه به بررسی مهمترین سازمان‌های مسلح كه بیشتر در ارتباط با دانشجویان بوده‌اند می‌پردازیم.

۱) سازمان چریك‌های فدایی خلق ایران و جنبش دانشجویی

سازمان چریك‌های فدایی خلق ایران كه در فروردین ۱۳۵۰ اعلام موجودیت كرد از ائتلاف دو گروه قدیمی دانشجویی كه پیشینه شكل‌گیری آنها به دهه ۱۳۴۰ بر‌می‌گشت، بوجود آمد . گروه اول در سال ۱۳۴۲ توسط ۵ دانشجوی د انشگاه تهران (بیژن جزنی ، عباس سوركی، علی‌اكبر صفایی فراهانی، محمد آشتیانی و حمید اشرف) به رهبری بیژن جزنی سازمان داده شد.

جزنی از ده سالگی در سال ۱۳۲۶ به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمد. بعد از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به مدت دو سال در زندان بود و با مشاهده نقاط ضعف حزب توده به ویژه وابستگی آن به شوروی و عدم كارایی درمبارزه با رژیم شاه، به فكر احیای مجدد حزب توده و یا متشكل ساختن افراد مبارز پراكنده برای از سرگیری مبارزه افتاد. طی سال‌های ۳۴ـ ۱۳۳۸ با كمك چند تن از دوستانش؛ از جمله چوپان‌زاده، گروهی را تشكیل داد و نشریه‌ای را به صورت پلی‌كپی در سطح محدودی منتشر كرد. در این نشریه بر وحدت نیروهای ضد رژیم و ایجاد جبهه وسیع برای مقابله آن تأكید شده بود. جزنی در سال‌های ۱۳۳۹ـ۱۳۴۰ در دانشكده ادبیات داشنگاه تهران در رشته فلسفه تحصیل كرد. در همین زمان به عنوان مسئول فعالیت‌های علنی و دموكراتیك در كارد مركزی گروه انتخاب شده و طولی نكشید كه به عنوان یكی از رهبران جنبش دانسجوی یدر آمد. وی در این دوره بارها به زندان افتاد.

جزنی در سال ۱۳۴۲ با درجه ممتاز دكترا در رشته فلسفه از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. رساله‌ او درباره نیروهای انقلاب مشروطیت ایران بود وی همچنین كتاب‌های « تاریخ سی ساله» «چگونه مبارزه مسلحانه توده‌ای می‌شود؟» ، «نبرد با دیكتاتوری» و مجموعه مقالاتی دیگر را تدوین كرد.

گروه بیژن جزنی درسال ۱۳۴۲ اقدام به سازمان‌دهی جدید كرد و استراتژی مبارزه قهرآمیز را برگزید و به مطالعه شیوه عملیات مسلحانه پرداخت. در زمستان ۱۳۴۶ به خاطر نفوذ یك عنصر توده‌ای به نام عباس شهریاری كه در خدمت ساواك بود، شناسایی شد. به همین علت بیژن جزنی و عباس سوركی، (دانشجوی علوم سیاسی و عضو سابق حزب توده، دستیگر و تا فروردین ۱۳۵۴ زندانی و سپس تیرباران شدند. علی‌اكبر صفایی فراهانی ، دانشجوی دانشكده فنی و محمد صفار آشتیانی، دانشجوی حقوق از مرز خارج شند و به لبنان رفتند و مدت دو سال در اردوگاه‌های وابسته به سازمان آزادی‌بخش فلسطین، آموزش چریكی دیدند. صفایی فراهانی در سال ۱۳۴۸ به ایران برگشت و پس از برقراری ارتباط با حمید اشرف و دو نفر دیگر كه دستگیر نشده بودند، مجدداً به لبنان رفت و با تهیه اسلحه و مهمات به همراه آشتیانی در بهار ۱۳۴۹ به ایران بازگشت و به شناسایی نواحی شمالی برای عملیات پرداخت و در عین حال با گروه مسعود احمدزاده ارتباط برقرار كرد.

گروه دوم تشكیل دهنده سازمان چریك‌های فدایی خلق ایران را مسعود احمدزاده ، دانشجوی ریاضی دانشگاه صنعتی آریامهر و امیر پرویز پویان ، دانشجوی رشته ادبیات دانشگاه ملی رهبری می‌كردند.

این دو دانشجو اهل مشهد بودند و با انجمن اسلامی دانش‌آموزان مشهد همكاری داشتند و در دانشگاه نیز با جبهه ملی در ارتباط بودند.

احمدزاده در هنگام تحصیل در دانشگاه به ماركسیسم رو آورد و رد سال ۱۳۴۶ برای بحث بر روی آثار چه‌گوارا، انقلابی هوادار جنگ‌های چریكی در آمریكایی لاتین، رژی دبره ، نویسنده و انقالبی فرانسوی و كارلوس ماریگلد انقلابی برزیلی و طراح جنگ‌های چریكی شهری، یك گروه كوچك مخفی تشكیل داد. احمدزاده در سال ۱۳۴۹ یكی از آثار مهم تئوریكی سازمان فداییان خلق را با عنوان «مبارزه مسلحانه: هم استراتژی و هم تاكتیك» نوشت. پویان نیز در دانشگاه به ماركسیسم، به ویژه از نوع كاسترویی آن گرایش پیدا كرد و كتاب‌های «ضرورت مبارزه مسلحانه» و «تئوری بقا» از آثار اوست.

دو گروه احمدزاده و جزنی پس از آشنایی با هم و آگاهی از نظریات سیاسی یكدیگر در فاصله شهریور تا دی ۱۳۴۹ به مباحثات طولانی و منظم بر سر انتخاب استراتژی و تاكتیك مبارزه مسلحانه ادامه دادند. گروه جزنی كه بیشتر رهبران آن از اعضای پیشین حزب توده بودند درباره ادغام ، بر اهمیت ایجاد سازمانی توانمند تكیه داشت. اما اعضای گروه احمدزاده كه بیشتر عضو پیشین جبهه ملی بودند ، به نقش توده‌های خودجوش و عملیات قهرمانانه اهمیت می‌دادند.

در این مذاكرات سرانجام به این نتیجه رسدیند كه با توجه به جو خفقان و كنترل شدید پلیس، در اوایل كار، ایجاد هر نوع سازمان گسترده به منظور بسیج توده‌ها غیرممكن است. از این روبه تئوری كار گروهی به منظور برخوردهای مسلحانه و در هم شكستن جو خفقان رو آوردند تا از این طریق ثابت كنند كه مبارزه مسلحانه تنها راه رهایی است.

امیر پرویز پویان درباره ضرورت مبارزه مسلحانه تأكید داشت و می‌گفت اختناق، سركوب و نبود دموكراسی ، ایجاد سازمان‌های كارگری را برای ما ناممكن كرده است. برای شكستن این طلسم ضعف و ناتوانی و به حركت درآوردن مردم ، باید به مبارزه مسلحانه انقلابی متوسل شویم.

جنگ چریكی به عنوان استراتژی اصلی دو گروه جزنی و احمدزاده شناخته شد و بعد از عملیات سیاهكل ، در فروردین ۱۳۵۰، سازمان فدائیان خلق را ایجاد كردند. در حقیقت پس از شكست‌های پی‌ در پی حزب توده و جبهه ملی، پیروزی كاسترو در كوبا ، مائو و جیاپ در چین و ویتنام و اعتباریابی چریك‌های آمریكای لاتین، تأثیر نیروبخش بر روشنفكران جوان ایران داشت.

سازمان فدائیان خلق با تدوین این استراتژی ساده، در واقع از دیگر سازمان‌های سیاسی؛ از جمله جبهه ملی، حزب توده و نهضت ازادی كه روش مبارزه سیاسی در قالب قانون اساسی و امید به دگرگونی مسالمت‌آمیز را در پیش گرفته بودند، انتقاد می‌كردند. آنها همچنین حزب توده را به علت وابستگی به شوروی مورد انتقاد قرار دادند. بیژن جزنی ، بنیانگذار فكری فداییان خلق، در كتاب «تاریخ سی ساله» با انتقاد از حزب توده در دهه ۱۳۴۰ می‌نویسد:

«درست در هنگامی كه رژیم به سركوبی شدید مردم و تحكیم دیكتاتوری خود پرداخته بود، ماه عسل مناسبات ایران و شوروی آغاز شد. این بار دیگر اثبات كرده جنبش انقلابی ایران ابید مسیر خود را مستقل از مشی و سیاست شوروی و هر قدرت خارجی دیگری پی‌ریزی كرده و با اتكاء به نیرو خلق به راه خود ادامه دهد؛ چنانكه شوروی و دیگر قدرت‌ها و جریان‌های جهان نیز بدون توجه به منافع و مصالح جنبش ، مناسبات خود را با ایران تنظیم می‌كنند».

فداییان خلق از طرف دیگر، سازمان انقلابی حزب توده ایران و گروه‌های طرفدار چین را به دلیل كاربست مكانیكی نظریات مائو و عدم درك روح خلاق و اندیشه او مورد انتقاد قرار داد.

درباره عملیات‌ها ی چریك‌های فدایی خلق می‌توان به عملیات گروه بیژن جزنی ( جنگل ) به رهبری صفایی فراهانی در منطقه سیاهكل در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ اشاره كرد. این عملیات كه بر اساس افكار بیژن جزنی مبتنی بر عملیات مكمل در شهر و روستا صورت گرفت، به منظور تبلیغ عملیات سملحانه و تغییر جو سیاسی در سطح كشور انجام شد. چریك‌ها امیدوار بودند كشاورزان شمال با سنت رادیكال خود، همانطور كه از جنبش میرزا كوچك‌خان حمایت كردند، به جنبش آنها نیز روی خوش نشان دهند. طرح این عملیات چریكی با طرح عملیاتی فیدل كاستور در قبام بر ضد با تیستا ، دیكتاتور وابسته به آمریكا در كوبا ، شباهت داشت.

عملیات سیاهكل كه توسط ۹ نفر از چریك‌ها آغاز شد، به دلیل دستگیری اتفاقی یكی از كادرهای گروه جنگل ـ به دلایل غیر مرتبط با این گروه ـ به شناسایی آنان توسط ساواك انجامید. به همین علت به زودی با نیروهای ژاندارمری پاسگاه سیاهكل درگیر شدند و پس از تصرف پاسگاه و گرفتن غنائم، با موج عظیم عملیات نیروهای مسلح مواجه و كشته یا اسیر شدند. ساواك در ادامه دسگیری‌ها در مجموع از افراد تیم‌های ۳۳ نفری جنگل و شهر ، ۱۷ تن را دستگیر كرد. از آن عده ۱۳ تن به حكم دادگاه نظامی در اسفند ۱۳۴۹ تیرباران شدند.

۵ نفر از افراد گروه جنگل كه در عملیات سیاهكل شركت نداشتند، صبح روز ۱۸ فروردین ۱۳۵۰، سرتیپ فرسیو، دادستان اداره دادرسی ارتش را در تهران ترور كردند. پس از این عملیات، طرح ادغام گروه‌ها و ایجاد سازمان چریك‌های فدایی خلق صورت گرفت. پس از این عملیات ، طرح ادغام گروه‌ها و ایجاد سازمان چریك‌های فدایی خلق صورت گرفت. از این پس كارهایی از قبیل بمب‌گذاری‌در انجمن ایران و آمریكا، دستبرد به بانك‌ها ، قتل مأمورین ساواك ، بمب‌گذاری در سفارت‌خانه های انگلیس، امریكا و عمان؛، دتفر مركزی تلفن و تلگراف بین‌المللی، دفتر هواپیمایی ، قرارگاه‌های پلیس تهران، تبریز ، گرگان، مشهد‌، آبادان و ... توسط سازمان چریك‌های فدایی خلق انجام شد. در سالگرد واقعه سیاهكل ، اعتصاب‌ها و تظاهرات هر چند كوچك در دانشگاه تهران ترتیب داده شد. دراین دوران، به ویژه از سال ۱۳۵۴ رژیم شاه در سایه تبلیغات بر ضد ملحدین تروریست و به بهانه ریشه‌كن ساختن «خرابكاران»، ناآرامی‌های دانشگاه‌ها و مدارس عالی را به نحو چشمگیری سركوب كرد، اما اقدام‌های سازمان‌های فداییان و مجاهدین خلق در شكستن فضای دیكتاتوری شاه و ایجاد روزنه امید برای جنبش دانشجویی مؤثر افتاد.

به رغم همه این فعالیت‌ها ، در اواخر سال ۱۳۵۴، پس از پنج سال مبارزه مسلحانه، كاملا روشن شد كه فعالیت‌های سازمان فداییان خلق نتوانسته است مشعل انقلاب را روشن كند و به این معنا، مبارزه این سزمان با رژیم به بن‌بست رسید. رژیم شاه موفق شده بود شمار زیادی از چریك‌ها را از میان بردارد و با جنگ تبلیغاتی گسترده، جنبش فدائیان خلق را به دانشگاه ها محدود كند. برای مقابله با این فشارها و پایان دادن به بن‌بست، پس از بحث ‌های طولانی، سازمان فداییان خلق به دو شاخه تقسیم شد:

شاخه «اكثریت» كه تا هنگام مرگ حمید اشرف در اوسط سال ۱۳۵۵ توسط وی رهبری می‌شد، بر ادامه جنگ مسلحانه تا شكل‌گیری یك قیام توده‌ای پافشاری می‌كرد.

شاخه «اقلیت» خواهان خودداری از درگیری مسلحانه، گسترش فعالیت‌های سیاسی، به ویژه در میان كارگران كارخانه‌ها و برقراری پیوند نزدیك با حزب توده بود. این گروه در اواسط سال ۱۳۵۵ به حزب توده پیوست و گروه «منشعب از سازمان چریك‌های فدایی خلق وابسته به حزب توده ایران» (فداییان منشعب) را تشكیل داد.

پژوهشگر: علیرضا کریمیان

منبع:

بخشهایی از کتاب جنبش دانشجویی در ایران از تأسیس دانشگاه تا پیروزی انقلاب، منتشره از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.