سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
موزه ها و آزمایشگاه های زیست شناسی
آنچه در زیر می آید ترجمه متن سخنرانی ارنست مایر فقید در ۲۹ مه سال ۱۹۷۳ به مناسبت افتتاح شاخه آزمایشگاهی موزه جانورشناسی مقایسه ای در دانشگاه هاروارد است و در آن به نقش موزه های تاریخ طبیعی و اهمیت علم سیستماتیک می پردازد.
افتتاح شاخه آزمایشگاهی موزه جانورشناسی مقایسه ای، نقطه عطفی در تاریخ این موزه است. این فرصت مناسبی است تا نگاهی به گذشته و دوران بنیانگذاری آن و نیز نگاهی به آینده اش بیندازیم. همچنین فرصتی برای طرح پرسش های موشکافانه نیز هست. برای مثال فردی بیگانه با زیست شناسی که غیر از اسب چوبی اش حوصله هیچ چیز دیگری را ندارد، ممکن است بپرسد «چرا هنوز به موزه های تاریخ طبیعی نیاز داریم؟» چنین پرسشی کاملاً موجه است، چرا که من نیز عمیقاً به این اصل معتقدم که توجیه ارزشمندی و تداوم وجود نهادها و آئین های سنتی باید هرازگاهی به چالش کشیده شود. پس اکنون چگونه باید به این پرسش پاسخ داد؟
نقش موزه ها در علم و تصویر آنها در جامعه ما از دهه ای به دهه دیگر تغییر می کند. هنگامی که تاریخ طبیعی در دوره رنسانس و طی قرن های هفدهم و هجدهم جان تازه ای گرفت، نخست بیانگر بهت و حیرت انسان در برابر گوناگونی عظیم حیات شد. این «تنوع طبیعت» از آن هنگام که «خداوند آدم را فرمود تا به تمام مخلوقات زمین و آسمان نامی بدهد» تا به امروز که تنوع گونه ها یکی از موضوعات اصلی کار بوم شناسان است همواره در تصویری که انسان از جهان در ذهن داشته، مفهومی کلیدی بوده است. گنجینه های گرانبهایی که رهاورد سفرهای دریایی و اکتشافی قرن های هیجدهم و نوزدهم از سرزمین های دور بودند، همراه با ظهور روزافزون نگرش هرچه علمی تر در انسان غربی به تغییر مفهوم تنوع جانداران انجامید. این تنوع دیگر صرفاً مایه حیرت نبود، بلکه طبیعی دانان به تدریج به طرح پرسش هایی درباره دلایل وجود این همه جانداران عجیب و معنای پراکندگی غریب آنها در آسیا، آفریقا، آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا پرداختند.
ادعای من آن نیست که طبیعی دانان همواره فقط به والاترین تعمیم ها و نتایج علاقه مند بودند، زیرا دشوار بتوان طبیعی دانی یافت که به ویروسی عجیب به نام تب کلکسیونر آلوده نشده باشد. شاید هیچ کس بیش از لوئیس آگاسی (L.Agassiz) بنیانگذار موزه جانورشناسی مقایسه ای هاروارد به این بیماری مبتلا نشده باشد که هر آنچه داشت را برای به دست آوردن نمونه های بیشتر با اشتیاق گرو گذاشت. در واقع گفته می شود که تا همین چند دهه پیش هنوز جعبه های بازنشده ای از کلکسیون های زمان لوئیس آگاسی در این موزه وجود داشت.
اما این مجموعه ها صرفاً خرت و پرت های به دردنخوری نیستند که جمع آوری شده باشند. بررسی آنها بود که کمک کرد انقلابی مفهومی پدید آید. پایه ریزی نظریه تکامل توسط داروین تا حد قابل توجهی مبتنی بر پژوهش های خود داروین در طول سفر دریایی بیگل و بررسی هایی بود که بعدها روی مجموعه هایش انجام داد. و طرح نظریه تکامل تنها یکی از چندین انقلاب مفهومی در تاریخ تاریخ طبیعی بود. از داروین تاکنون تنوع طبیعت همواره سند فرایند تکامل به شمار آمده است. در واقع معلوم شد که پژوهش درباره مسیرهای تکامل به راستی معدن طلای گرانبهایی باورنکردنی است و این موزه ها بودند که در این نوع پژوهش ها رهبری را برعهده داشتند. تاریخ دانان زیست شناسی به روشنی معلوم ساخته اند که پیشرفت های سرنوشت ساز در تفسیر مدرن از گونه، فرایند گونه زایی و مسائل مربوط به سازش، توسط سیستماتیک دانان انجام شده است.
یکی از بزرگترین انقلاب های مفهومی در زیست شناسی، یعنی نشستن اندیشه جمعیتی به جای ماهیت باوری (essentialism) از سوی سیستماتیک دانان موزه ای وارد زیست شناسی شد. این جانشینی مفهومی توسط پژوهشگرانی همچون چتوریکوف (Chetverikov)، تیموفیف _ ریسوفسکی (Timofeeff-Reesovsky)، دابژانسکی (Dobzhansky)، سامنر (Sumner) و ادگار اندرسون (E.Anderson) که همه آنها یا به عنوان سیستماتیک دان آموزش دیده بودند یا همکاری نزدیکی با سیستماتیک دانان داشتند، از سیستماتیک به ژنتیک آورده شد. پژوهشگران شاخه های تخصصی زیست شناسی نظیر جغرافیای زیستی بارها و بارها در پی اطلاعات و ایده های نو به سیستماتیک بازگشته اند.
اما چرا سیستماتیک اینقدر مهم است؟ این پرسش مستقیماً به پرسش بعدی درباره جایگاه سیستماتیک در کل زیست شناسی می انجامد. ده دوازده سال پیش به این نکته اشاره کردم که زیست شناسی با وجود تمام خصوصیات یکپارچه سازش در واقع دو انشعاب اصلی دارد، به طوری که حتی می توان گفت دو زیست شناسی وجود دارد. در زیست شناسی نخست یا زیست شناسی کارکردی (functional) پرسش های مهم پرسش از «چگونگی»اند. این نوع زیست شناسی است که با مکانیسم های فیزیولوژیک،مکانیسم های تکوینی، مسیرهای سوخت وساز و شالوده شیمیایی و فیزیکی تمام ابعاد حیات سروکار دارد. در زبان فنی مدرن، این بخش از زیست شناسی در نهایت به ترجمه (رمزشکنی) برنامه های ژنتیکی به اجزای فنوتیپ و کارکردهای بعدی شان می پردازد. این نوع زیست شناسی در ابطال قطعی تمامی برداشت های حیات باورانه (vitalistic) و جا انداختن اینکه در جانداران هیچ اتفاقی برخلاف قوانین شیمی و فیزیک نمی افتد، نقشی تعیین کننده داشت. این همان زیست شناسی است که تمام فرایندهای سلولی و تکوینی هنجار و ناهنجار مانند منشاء سرطان را تفسیر می کند.
زیست شناسی دیگر به خود برنامه های ژنتیکی علاقه مند است و به منشأ و تغییر تکاملی آنها می پردازد و همواره از «چرایی» می پرسد. برای مثال چرا حیات جانوری و گیاهی این همه تنوع دارد؟ چرا در بیشتر گونه های جانداران دو جنس نر و ماده وجود دارد؟ چرا عناصر فونی قدیم آمریکای جنوبی ظاهراً در ارتباط با آفریقا است، اما عناصر جدید آن به آمریکای شمالی مربوط می شود؟ چرا فون بعضی مناطق از نظر تعدد گونه ها غنی و بعضی دیگر فقیر است؟ چرا بعضی جانداران بسیار شبیه یکدیگرند در حالی که دیگران کاملاً با هم متفاوتند؟
تمام پرسش های این بخش از زیست شناسی در تحلیل نهایی پرسش های تکاملی اند و برای یافتن اطلاعات لازم برای طرح تمام این پرسش ها و پاسخ گفتن به آنها سرانجام نیاز به وجود مجموعه های موزه بنیاد است. در این لحظه برخی مخاطبان تیزهوش تر گمان خواهند کرد که اکنون من خویش را در گوشه ای به دام انداخته ام. آنها خواهند گفت وقتی روش زیست شناسی تکاملی و سیستماتیک روش مقایسه ای بر پایه مشاهدات است، دیگر چه نیازی به یک شاخه آزمایشگاهی در ساختمان موزه وجود دارد؟ چه نیازی به انجام آزمایش هست؟تبیین این تناقض ظاهری آن است که من هنوز فقط نیمی از داستان را گفته ام. سیستماتیک آن طور که سیمپسون (G.Simpson) تعریف می کند: «بررسی علمی انواع و تنوع جانداران و هر خویشاوندی و تمام خویشاوندی های میان آنها است.» از این تعریف دو نتیجه به دست می آید: نخست آنکه سیستماتیک دان نیز باید پرسش های «چگونگی» مطرح کند و مثلاً بپرسد «گونه ها چگونه تکثیر می شوند؟» یا «چگونه یک دودمان تکاملی سازش های جدید می یابد؟» یا «چگونه دودمان تباری منتهی به انسان از شرایط آدمسانی (Anthropoid) سر برآورد؟» تمام این پرسش های تکاملی با تاریخ تغییرات و مهمتر از همه با علت تغییرات سروکار دارند. در ترجمه به زبان داروینی، هریک از پرسش هایی که در بالا مطرح شد را در قالب عبارات زیر نیز می توان بیان کرد: «فشارهای انتخابی مسبب تغییرات تکاملی فوق چیست؟»نه تنها در پاسخگویی به این نوع پرسش ها اغلب استفاده از آزمایش ضروری است، بلکه مهمتر از آن بسیاری از این پرسش ها را صرفاً با بررسی نمونه هایی که در موزه نگهداری می شوند، نمی توان یا دست کم به طور کامل نمی توان پاسخ گفت. از آنجا که پژوهش درباره تنوع بررسی خویشاوندی ها را نیز دربرمی گیرد، جاندار را باید زنده و در طبیعت بررسی کرد. در ۱۵۰سال گذشته دشوار بتوان سیستماتیک دان برجسته ای را یافت که در عین حال طبیعی دان صحرایی برجسته ای نبوده باشد و نتوان وی را در همان حد یک بوم شناس یا رفتارشناس نامید. این به هیچ وجه دستاورد جدیدی نیست.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست