چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

۷ ریشه طلاق سالمندان


۷ ریشه طلاق سالمندان

از کاهش جاذبه های جنسی تا استقلال مالی

نیمی از طلاق‌ها ناشی از درگیری و کشمکش و تضاد در زندگی مشترک نیست بلکه اغلب در زندگی زوج‌هایی اتفاق می‌افتد که در طول زندگی مشترک، به تدریج احساس ناشادی و عدم رضایت و تصور می‌کنند دیگر قادر به ادامه زندگی نیستند...

هرچه از طول ازدواج بیشتر می‌گذرد این احساس عدم رضایت شدید و شدیدتر می‌شود تا وقتی که طلاق به‌طور غیرمنتظره‌ای اتفاق می‌افتد.

طلاق بین جوانان امری شایع و باورپذیر است و برخورد جامعه‌ گرچه ممکن است منفی باشد ولی عادی تلقی می‌شود اما وقتی بشنویم دو زن و شوهر سالمند از هم جدا شده‌اند قطعا باعث تعجب می‌شود و سوال‌های زیادی را برایمان به دنبال خواهد داشت. واقعا چرا دو انسان پا به سن گذاشته بعد از ۴۰-۳۰ سال زندگی مشترک یا بیشتر تصمیم به چنین اقدام دشواری می‌گیرند؟

۱. کاهش جاذبه‌های جنسی: گاهی یکی از زوجین با افزایش سن احساس می‌کند جاذبه جنسی طرف مقابل کاهش یافته است (معمولا مردان چنین تصوری دارند) و برای یافتن یک رابطه جدید تصمیم به جدایی می‌گیرد. باید توجه داشت گرچه تصور می‌شود این مساله از علل مهم جدایی سالمندان است ولی در عمل درصد کمی از موارد طلاق ناشی از این علت است.

۲. سوءظن بیجا: وجود برخی از بیماری‌های روانی در یکی از زوجین به‌ویژه بیماری سوءظن و بدبینی باعث می‌شود یکی از زوجین دچار برداشت نادرستی شود و تصور کند همسرش به او خیانت می‌کند و نسبت به او بی‌وفاست. این طرز تفکر در بدو ازدواج نیز وجود دارد ولی گاهی شروع آن در سن میانسالی است به نحوی که می‌بینیم مرد یا زن

۸۰ ساله‌ای به همسر همسن و سال خود اتهام بی‌وفایی و داشتن رابطه‌ای خارج از ازدواج وارد می‌کند. در این موارد هر دو طرف به دلایل متفاوتی درخواست جدایی دارند. فرد دچار سوءظن به دلیل بی‌وفایی و فرد مورد ظن به دلیل اینکه از رفتارها، کنترل‌ها و بازخواست‌های همسر به تنگ آمده است.

۳. بازنشستگی مرد: بازنشستگی آقایان و خانه‌نشین شدن باعث می‌شود اختلاف‌های دوطرف رو شود. مردی که در طول ۳۰ سال زندگی مشترک بیشتر اوقات خارج از منزل بوده و تعامل کمتری با همسر در مورد مسائل شخصی و عاطفی داشته اکنون باید بیشتر اوقات خود را در منزل بماند و تلویزیون تماشا کند یا روزنامه بخواند. در کنار هم قرارگرفتن به مدت طولانی باعث می‌شود عادت‌های بد هر دو آشکار شود.

۴. فرزندان تنها وجه مشترک زوجین: گاهی تنها وجه مشترک زن و مرد وجود فرزندان است. زن و شوهری که سال‌های سال نسبت به هم بی‌علاقه بودند و فقط به دلیل وجود فرزندان، آموزش آنها و سروسامان دادن به زندگی‌شان با هم زندگی می‌کردند حال با رفتن فرزندان دیگر کاملا تنها شده و احساس خلاء می‌کنند و دیگر دلیلی برای با هم بودن ندارند.

۵. پیشینه بد: سابقه رفتارهای نامناسب مانند بدخلقی و اعمال خشونت در طول زندگی مشترک به تدریج برای فردی که پا به سن گذاشته و به آرامش، همدلی و همراهی نیاز دارد غیرقابل‌تحمل می‌شود. در این نوع طلاق‌ها اغلب ناسازگاری‌های عمیق و کهنه، عدم تفاهم، ‌ازدواج اجباری یا ازدواج در سن پایین به چشم می‌خورد.

۶. استقلال مالی: برخی این برداشت را دارند که با گذشت سال‌ها زندگی مشترک و مشکلات آن، دیگر تمکن مالی دوطرف به حدی رسیده است که برخلاف شروع زندگی نیازها مرتفع شده است و می‌توانند به‌صورت مستقل زندگی جداگانه‌ای داشته باشند. برخی نیز که از نظر مالی هنوز مستقل نیستند فکر می‌کنند می‌توانند بعد از جدایی به فرزندانشان متکی باشند. این حالت به‌خصوص در افرادی که شخصیت وابسته دارند دیده می‌شود. این استقلال مالی و گاهی اتکا به فرزندان، یکی از عوامل طلاق در سنین سالمندی است.

۷. زندگی بر باد رفته: بعضی از زوجین بر این باورند که عمرشان بر باد رفته و آن طور که باید از زندگی لذت نبرده‌اند و باید از باقی عمر استفاده کرد.

● حرف آخر

به نظر می‌رسد زوج‌های سالمند به آن درجه از پختگی رسیده باشند که برخلاف جوان‌ها به اصطلاح از روی هوس یا خامی تصمیم به جدایی نمی‌گیرند اما آنها نیز مانند همه زوج‌های جوان مشکل‌دار باید مشاوره‌های تخصصی روان‌پزشکی و روان‌شناختی دریافت کنند.

دکتر مجید صادقی

روان‌پزشک و روان‌درمانگر، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران