شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مفهوم «ولایت » در حدیث غدیر
● مقدمه
در مقاله حاضر به عنوان مطلع سخن در باب امیرالمؤمنین علیهالسلام به موضوع «حدیث غدیر» و مفهوم «ولایت» در حدیث غدیر پرداخته شده و با بهرهگیری از روایات اهل سنت نشان داده شده كه كلمه «مولی» در حدیث غدیر درست به همان معنا كه در آیه شریفه قرآن: «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم» آمده است.مساله خلافت و جانشینی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، از همان آغاز اسلام مطرح بوده است. در پی نزول آیه:
وانذر عشیرتك الاقربین (۱) ؛ خویشاوندان نزدیكت را انذار ده.
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، در اجتماع بنی عبدالمطلب پس از اظهار و ابراز دعوت اسلام فرمود:
"فایكم یوازرنی علی هذا الامر علی ان یكون اخی و وصیی و خلیفتی فیكم بعدی؟"؛ كدامیك از شما در این «امر» مرا یاری میكند تا این كه برادر و وصی من و پس از من جانشین من در میان شما باشد؟
و در این میان علی علیهالسلام، كه كم سن ترین آنان بود پاسخ داد:
"انا یا نبی الله اكون وزیرك علیه"؛ ای پیامبر خدا، من در این «امر» وزیر و یاور تو خواهم بود.
پیامبر صلی الله علیه و آله، نیز دست بر دوش آن حضرت نهاد و فرمود:
"ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیكم..."؛ این برادر من، وصی من و جانشین من در میان شماست... .(۲)
و یا نمونه دیگر، قبل از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله، به مدینه و در دوران شدائد و سختیها و دشواریهای مكه هنگامی كه ایشان دعوت اسلام را بر «بنیعامر» عرضه نمود آنان پرسیدند:
آیا اگر با تو بر «امر» تو بیعت كنیم، سپس خدا تو را بر مخالفینت پیروز گرداند؛ پس از تو این «امر» از آن ما خواهد بود؟ (۳)
پس سی صحابی رسول خدا كه دوازده نفر آنان از جنگجویان و مجاهدان «بدر» بودند برخاستند و گواهی دادند كه رسول خدا صلی الله علیه و آله، دست علی علیهالسلام را گرفت و به مردم فرمود:
آیا میدانید كه من اولی به مؤمنین از خوشان هستم؟ گفتند: «آری». فرمود: هر كه من مولای اویم، این (علی) مولای اوست. خدایا، دوست بدار آن كه او را دوست دارد و دشمن بدار آن كه او را دشمن دارد.
و پیامبر صلی الله علیه و آله، در پاسخ فرمودند:
"الامر الی الله یضعه حیثیشاء" (۴) ؛ این «امر» به دست خداست؛ آن را در هر كجا كه بخواهد قرار میدهد.بنابراین مساله خلافت و ولایت «امر» مطلب پنهان و مغفولی نبودهاست. هم پیامبر صلی الله علیه و آله، به آن التفات داشته و آن را ابراز مینمودند و هم دیگران از این مطلب میپرسیدند و تاریخ اسلام موارد فراوانی را در بر دارد كه پیامبر صلی الله علیه و آله، به مناسبتهای گوناگون ابتدائا و یا در پاسخ دیگران، به صراحت و یا اشاره، موضوع و مصداق خلافت و ولایت را طرح مینمودند. (۵)
● واقعه روز غدیر خم
در این میان حدیث غدیر موقعیت و مقام ویژه و برجستهای دارد، زیرا در دیگر موارد موضوع برای تمام مسلمانان و به صراحت در یك مجمع عمومی مطرح نشده بود؛ اما در این روز در اجتماع عمومی مسلمین با مقدمات خاصی كه پیامبر صلی الله علیه و آله، معمول داشتند و با صراحت هر چه تمام تر مساله ولایت مطرح گردید. و اما این كه گفته شده است:
مسلمانان در تفسیر حادثه غدیر به اختلاف افتادند و دست كم دو تفسیر اساسی و مهم از این حادثه به دست دادند كه همچنان تا امروز پا برجا ماندهاست و هیچ یك میدان را به نفع دیگری خالی نكردهاست. روایات متقن تاریخی و متواترات به ما میگویند كه پیامبرصلی الله علیه و آله، در روز غدیر، علی علیهالسلام، را به مسلمانان معرفی كردند و گفتند كه هر كس من مولای او هستم علی هم مولای اوست. "من كنت مولاه فهذا علی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه."این حد از خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله متواتر است و فریقین (شیعه و سنی) آن را نقل كردهاند. پارهای از محدثان و مورخان شیعی خطبه بسیار بلندی از پیامبر صلی الله علیه و آله، در روز غدیر نقل كردهاند كه كاملا مضمون شیعی دارد و با اعتقاداتی كه بعدها شیعیان بر آنها پافشاری كردند و به مدد آنها میان خود و دیگر فرق اسلامی تمایز افكندند، موافقت تام دارد.
باری در این روایت تا آن حد كه گفتیم اختلاف چشمگیری پدید نیامده است. اختلاف از درایت آغاز شد. یعنی این پرسش مطرح شد كه مدلول این كلمات پیامبر صلی الله علیه و آله، در آن موقعیت كه ادا شد چیست؟ «مولا» دقیقا چه معنا میدهد و ایشان علی علیهالسلام، را به چه امری نصب كردهاند و مسلمانان در قبال علی علیهالسلام به چه كاری مكلف و موظف شدند؟ آیا همانطور كه شیعیان بعدها مدعی شدند پیامبر در روز غدیر نظریه امامت را ابداع و مطرح كردند؟ و آیا مولا به همان معنا بود كه در آیه شریفه قرآن آمدهاست كه: «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم». (۶)
آیا پیامبر شخص معینی به نام علی (و از طریق علی، فرزندان او) را به این منصب منصوب كردند و مسلمانان را در مقابل یك اصل اعتقادی تازهای قرار دادند؟ با نزاعهای تاریخی و حل نشده شیعیان و اهل سنت در این خصوص آشناییم و حاجتی به اعادت ذكر آنها نیست. (۷)
مسلمانان در تفسیر حادثه غدیر به اختلاف افتادند و دست كم دو تفسیر اساسی و مهم از این حادثه به دست دادند كه همچنان تا امروز پا برجا ماندهاست و هیچ یك میدان را به نفع دیگری خالی نكردهاست. روایات متقن تاریخی و متواترات به ما میگویند كه پیامبرصلی الله علیه و آله، در روز غدیر، علی علیهالسلام، را به مسلمانان معرفی كردند و گفتند كه هر كس من مولای او هستم علی هم مولای اوست. "من كنت مولاه فهذا علی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه."
در اینجا نویسنده اساس اختلاف مسلمانان را دو گونه تفسیر از حادثه غدیر و اختلاف در درایت و فهم مدلول كلمات پیامبر صلی الله علیه و آله، و معنای كلمه «مولی» معرفی میكند. دو گونه تفسیری كه تاكنون نیز پا برجا مانده و هیچ یك میدان را به نفع دیگری خالی نكرده است و نزاعهای تاریخی و حل نشده شیعیان و اهل سنت است.
اما در اینجا این پرسش مطرح است كه: آیا اختلاف نظری شیعیان و اهل سنت تنها ناشی از درایت حدیث غدیر است؟ و آیا تشیع (و نیز تسنن) تنها مبتنی بر تفسیری از حدیث غدیر است؟ یا این كه ریشههای اختلاف نظری این دو به جاهای دیگر و حوادث تاریخی نیز برمیگردد؟
دیدیم كه استناد شیعه برای وصایت و خلافت علی علیهالسلام، به همان آغاز دعوت اسلام بر میگردد و تنها مبتنی بر نقل و یا درایتی از حدیث غدیر نیست. به علاوه همانطور كه خواهیم دید گذشته از درایت و تفسیر متفاوت، نقل و روایت (از خود اهل سنت) نیز در این باب كم نیست و در احادیث اهل سنت نقلهایی یافت میشود كه ارتباط «ولایت» مذكور در حدیث غدیر را با آیه شریفه سوره احزاب میرساند.
گذشته از اینها آیا میتوانیم در هر مبحث نظری و اعتقادی تنها به صرف این كه نزاعهای تاریخی و حل نشده وجود دارد خود را از وارد شدن در آن بحث برهانیم و تكلیف و موضع خود را از دیدگاه اعتقادی و ایمانی روشن نسازیم؟ ملاك نزاعهای حل نشده چیست؟ و این نزاع برای چه كسانی حل نشده است؟ آیا همین امروز، همه انسانهای روی زمین به وجود خداوند بزرگ اعتقاد دارند و انسانی نیست كه اعتقاد به وجود خدا نداشته باشد؛ یا این كه خیر، همچنان انسانهایی یافت میشوند كه به وجود خدا اعتقاد ندارند؟ مسلما هنوز كسانی هستند كه به وجود خدا اعتقاد ندارند؛ اما آیا میتوان به استناد این مطلب مبحث اعتقاد به وجود خدا را یك مبحث تاریخی و حل نشده بینگاریم؟! آیا نویسنده محترم در مقابل ادله و استدلال شیعیان در همان دو كتابی كه یاد نموده پاسخ در خوری یافته است؟!
همانطور كه بیان شد طرح مساله وصایت و خلافت پیامبر صلی الله علیه و آله، مربوط به نخستین دعوت علنی و عمومی حضرت است و ولایت «امر» پس از پیامبر صلی الله علیه و آله، حتی قبل از هجرت مورد توجه و پرسش بوده است. اما در اینجا چند پرسش مطرح است كه پاسخ به آنها میتواند به ما در درك بهتر مفهوم حدیث غدیر كمك كند.
● اول، آیا «مولی» به همان معنا است كه در آیه شریفه سوره احزاب آمده است كه:
"النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم"؛ پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.
و آیا ولایت در خطبه غدیر به معنای همان ولایتی است كه در این آیه شریفه بیان شدهاست؟ (۸)
در این باره میتوانیم به گزارشهای تاریخی از طریق برادران اهل سنت مراجعه كنیم:
در نقلهای گوناگون حدیث غدیر از طریق اهل سنت، پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، به آیه شریفه استناد نمودهاند از جمله:
۱) طبرانی (از محدثان و راویان اهل سنت) و غیر او به سندی كه اجماع به صحت آن دارند از «زید بنارقم» نقل نموده است كه گفت:
رسول خدا صلی الله علیه و آله، در غدیر خم زیر درختان سخنرانی نمود، پس فرمود:
ای مردم، خدا مولای من است و من مولای مؤمنینام و من بر مؤمنین از خودشان اولی هستم پس هر كه من مولای اویم این شخص (یعنی علی) مولای اوست... .(۹)
۲) امام احمد از حدیث زید بن ارقم روایت نموده است كه گفت:
با رسول خدا صلی الله علیه و آله، در سرزمینی كه به آن «وادی خم» گفته میشد فرود آمدیم پس امر به نماز فرمود و در آن گرمای سخت نماز گزارد. برای رسول خدا پارچهای به درختی افكندند تا سایه گردد پس فرمود: «آیا نمیدانید، آیا گواهی نمیدهید كه من به هر مومنی از خود او اولی هستم؟» گفتند: «آری». فرمود: «پس هر كه من مولای اویم علی مولای اوست. خدایا، دوست بدار هر كه او را دوست دارد و دشمن بدار هر كه او را دشمن دارد.» (۱۰)
۳) امام احمد از حدیث «براء بن عازب» از دو طریق نقل نموده است كه گفت:
با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم پس در «غدیر خم» فرود آمدیم ندای نماز جماعت داده شد و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله، در زیر دو درخت جایی فراهم شد پس نماز ظهر گذارد و دست علی را گرفت و فرمود: «آیا نمیدانید من اولی به مؤمنین از خودشان هستم؟» گفتند: «آری». سپس دست علی را گرفت و فرمود: «هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست. خدایا، دوست بدار هر كه او را دوست دارد و دشمن بدار هر كه او را دشمن دارد».
پس از آن عمر، علی را ملاقات نمود و به او گفت: بر تو پسر ابیطالب گوارا باشد. مولای هر مرد و زن مؤمن گشتی. (۱۱)
پینوشتها:
۱) سوره شعراء (۲۶)، آیه ۲۱۴.
۲) ر. ك: یعقوب، المحامی، احمدحسین، نظریه عدالهٔ الصحابهٔ و المرجعیهٔ السیاسیهٔ فی الاسلام، مؤسسه انصاریان للطباعهٔ و النشر،۱۴۱۷ه-۱۹۹۶م، ص۲۲۴، قم، ایران، الطبعهٔ الثالثهٔ. نویسنده روایت را از منابع تاریخی و تفسیری چون: تاریخالامم و الملوك (تاریخ طبری)، جامعالبیان فی تفسیر القرآن (تفسیر طبری)، لبابالتاویل فی معانی التنزیل (از علی بن محمد بن ابراهیم بغدادی)، معالم التنزیل، تفسیر بغوی، تفسیر القرآن العظیم (تفسیر ابن كثیر) السیرهٔ النبویهٔ (از ابن كثیر)، دلائل بیهقی، كامل ابن اثیر، سیرهٔ حلبیهٔ، شرح ابن ابیالحدید، كنزالعمال، تاریخ دمشق (از ابن عساكر)، مستدرك حاكم، مسند احمد حنبل، خصائص نسائی و... نقل نموده است و نیز ر.ك: المراجعات، مراجعه شماره ۲۰.
۳) ثم قال له: ارایت ان نحن بایعناك علی امرك ثم اظهرك الله علی من خالفك ایكون لنا الامر من بعدك؟
۴) ر. ك: ابن جریر الطبری، جعفر بن محمد (۲۲۴ - ۳۱۰ ق)، تاریخ الطبری، ج ۱، ص۵۵۶. دار الكتب العلمیهٔ، بیروت، الطبعهٔ الثانیهٔ، ۱۴۰۸ ق. و نیز: ابن هشام، السیرهٔ النبویهٔ، انتشارات ایران، زمستان۶۳، ج۲، ص۶۶؛ در ادامه این گفتگو و دعوت بنیعامر نیز پاسخ گفت: آیا خود را در برابر عرب فدای تو سازیم. پس آنگاه كه خدا تو را پیروز گرداند «امر» از آن غیر ما باشد. ما حاجتی به «امر» تو نداریم. و از بیعت و همراهی با پیامبر ابا نمودند. «فقال له: افتهدف نحورنا للعرب دونك فاذا اظهرك الله كان الامر لغیرنا لا حاجهٔ لنا بامرك فابوا علیه.»
برای دیدن نمونههای كاربرد واژه «امر» در تاریخ اسلام و صدرالاسلام از جمله ر.ك: امینی، ابراهیم، بررسی مسائل كلی امامت، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم ۱۳۶۱، ص۴۹
۵) برای این موارد از جمله ر.ك: یعقوب، المحامی احمد حسین، همان و نیز العاملی، شرفالدین، المراجعات.
۶) سوره احزاب (۳۳)، آیه۶.
۷) سروش، عبدالكریم، بسط تجربه نبوی، انتشارات صراط، تهران، بهار ۷۸، ص۲۴۴.
۸) این نوشتار درصدد بررسی همین قسمت از مقاله «ولایت باطنی و ولایت سیاسی» است گذشته از موارد نقد دیگری كه مقاله مذكور دارد حداقل دو مطلب مهم و محوری آن در آینده مورد بحث واقع میشود:
اول - آیا انتخاب در سقیفه دموكراتیك بوده است؟ (ر.ك: بسط تجربه نبوی، ص۲۷۳)
دوم - حقیقت ولایت و امامت كدام است؟ آیا امامت مفهومی سیاسی است یا یك مفهوم عرفانی و معنوی و یا چیز دیگر؟ (ر.ك: بسط تجربه نبوی، ص ۲۷۵).
۹) اخرج الطبرانی و غیره بسند مجمع علی صحته عن زید بن ارقم قال: خطب رسولالله صلی الله علیه و آله، بغدیر خم تحتشجرات. ثم قال: یا ایها الناس ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا مولی بهم من انفسهم فمن كنت مولاه فهذا مولاه یعنی علیا...
۱۰) و اخرج الامام احمد من حدیث زید بن ارقم قال: نزلنا مع رسولالله صلیالله علیه و آله، بوادی یقال له وادی خم فامر بالصلاهٔ فصلاها بهجیر قال خطبنا، و ظل لرسولالله صلیالله علیه و آله، بثوب علی شجرهٔ سمرهٔ من الشمس فقال:صلیاللهعلیهوآله:الستم تعلموناو لستم تشهدون انی اولی بكل مؤمن من نفسه؟ قالوا: بلی. قال، صلیاللهعلیهوآله: فمن كنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.
۱۱) و اخرج الامام احمد من حدیث البراء بن عازب من طریقین قال: كنا مع رسولالله صلیاللهعلیهوآله، فنزلنا بغدیر خم فنودی فینا الصلاهٔ جامعهٔ و كسح لرسولالله صلیاللهعلیهوآله، تحت شجرتین فصلی الظهر و اخذ، صلیاللهعلیه وآله، بید علی فقال: الستم تعلمون انی اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: بلی. قال: الستم تعلمون انی اولی بكل مؤمن من نفسه؟ قالوا: بلی. قال فاخذ بید علی فقال، صلیاللهعلیه وآله: من كنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.
۱۲) ما قام به امیرالمؤمنین ایام خلافته اذ جمع الناس فی الرحبهٔ فقال: انشد الله كل امرء مسلم سمع رسول الله، صلیاللهعلیه وآله، یقول یوم غدیر خم ما قال الا قام فشهد بما سمع، ولا یقم الا من رآه بعینیه و سمعه باذنیه، فقام ثلاثون صحابیا فیهم اثنا عشر بدریا فشهدوا انه اخذه بیده، فقال، صلیاللهعلیه وآله، للناس: اتعلمون انی اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: نعم. قال صلیاللهعلیه وآله: من كنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.
۱۳) ما اخرجه الامام احمد... فقال، صلیاللهعلیه وآله، للناس اتعلمون انی اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: نعم یا رسول الله. قال: من كنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.
۱۴) اخرج الامام احمد... سمعنا رسول الله صلیاللهعلیه وآله، یقول یوم غدیر خم: الست اولی بالمؤمنین من انفسهم و ازواجی امهاتهم؟ فقلنا: بلی یا رسول الله. قال: فمن كنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.
۱۵) اخرج الحاكم فی مناقب علی من مستدركه عن زید بن ارقم من طریقین صححهما علی شرط الشیخین قال: لما رجع رسولالله صلیاللهعلیه وآله، من حجهٔالوداع و نزل غدیر خم... ثم قال: ان الله عزوجل مولای و انا مولی كل مؤمن ثم اخذ بید علی فقال من كنت مولاه فهذا ولیه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.
۱۶) و اخرج النسائی عن زید بن ارقم قال: ... ثم قال صلیاللهعلیه وآله: ان الله مولای وانا ولی كل مؤمن. (پیامبر، صلیاللهعلیه وآله، در این نقل به آن ولایت خاصی كه خدا بر او و او بر مؤمنین دارد استناد نموده است نه به ولایت عام مؤمنین بر یكدیگر). ثم اخذ بید علی فقال: من كنت ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.
۱۷) و اخرج النسائی عن عائشهٔ بنت سعد قالتسمعت ابی یقول سمعت رسولالله صلیاللهعلیه وآله، یوم الجحفهٔ فاخذ بید علی و خطب فحمد الله و اثنی علیه ثم قال: ایها الناس انی ولیكم. قالوا: صدقت یا رسولالله ثم رفع ید علی فقال هذا ولیی و یؤدی عنی دینی و انا موالی من والاه و معادی من عاداه.
۱۸) و عن سعد ایضا قال كنا مع رسولالله فلما بلغ غدیر خم وقف للناس ثم رد من تبعه و لحق من تخلف فلما اجتمع الناس الیه قال: ایها الناس من ولیكم؟ قالوا: الله و رسوله. ثم اخذ بید علی فاقامه ثم قال: من كان الله و رسوله ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. این چند حدیث از دو مراجعه ۵۴ و۵۶ كتاب شریف «المراجعات» استفاده شده است. و مطمئنا با رجوع به دیگر نقل های اهل سنت موارد دیگر كه در آنها پیامبر صلیاللهعلیه وآله، استناد به آیه شریف نموده است، بیشتر خواهد بود.
۱۹) ر.ك: مراجعه۳۶ از كتاب شریف «المراجعات» در این مراجعه دستهای از روایت را از منابع مختلف اهل سنت و با نقل های متفاوت با همان مضونی كه در متن نقل شده آورده است.
۲۰) ما اخرجه الامام احمد... فقال صلیاللهعلیه و آله: یا بریدهٔ الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قلت: بلی یا رسول الله. قال: من كنت مولاهٔ فعلی مولاه.
واخرجه الحاكم فی مستدركه وصححه علی شرط مسلم و اخرجه الذهبی فی تلخیصه مسلما بصحته علی شرط مسلمر. ك: مراجعه ۳۸ از «المراجعات». "
۲۱) سوره آل عمران (۳)، آیه ۶۱.
۲۲) سوره مائده (۵)، آیه ۱۰۵.
۲۳) فخر رازی، التفسیر الكبیر، بیجا، بیتا، ج۸، ص۸۵: «و كان رسول الله صلیاللهعلیه وآله، خرج و علیه مرط من شعر اسود و كان قد احتضن الحسین و اخذ بید الحسن و فاطمهٔ تمشی خلفه و علی رضیاللهعنه، خلفها و هو یقول: اذ دعوت فامنوا ... و روی انه، علیهالسلام، لما خرج فی المرط الاسود فجاء الحسن رضیاللهعنه، فادخله ثم جاء الحسین رضیاللهعنه، فادخله ثم فاطمهٔ ثم علی رضیاللهعنهما، ثم قال: انما یریدالله لیذهب عنكم الرجس اهلالبیت و یطهركم تطهیرا. و اعلم ان هذه الروایهٔ كالمتفق علی صحتها بین اهل التفسیر و الحدیث.»
و نیز ر.ك: زمخشری، جارالله، محمود بن عمر، الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیجا، بیتا، ج۱، ص۳۶۸.
۲۴) مشابه این استدلال را فخر رازی در ذیل المسالهٔ الخامسهٔ از دانشمندی به نام محمودبن الحسن الحمصی در ری كه استاد شیعیان اثنی عشری بوده است نقل مینماید با این بیان كه آیه دلالت بر افضلیت وجود مبارك مولی بر صحابه و انبیاء سلف مینماید و سپس فخر رازی در پاسخ به اجماع متوسل میشود كه به اجماع مسلمین مولی از از انبیاء سلف افضل نیست. یعنی:
۱) اصل استدلال و شمول آن را پذیرفته است.
۲) افضلیت حضرت نسبت به صحابه را پذیرفته است.
۳) تنها قیدی كه در استدلال زده در شمول استدلال به افضلیت انبیاء سلف است. آنهم با تمسك به اجماع مسلمین. میدانیم كه علاوه بر مباحثی كه درباره حجیت اجماع وجود دارد. از اصل چنین اجماعی در كار نیست.
۴) اصل استدلال از نظر فخر رازی صحیح است و قابل انكار نیست.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست