چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

خلق و خوی پیامبر اعظم ص


خلق و خوی پیامبر اعظم ص

خلق و خوی پیامبر اعظم ص دریایی بی ساحل و دست نیافتنی است از این رو مداقه درباره آن فرصتی فراخ و تحقیقی جامع می طلبد با این همه به قدر توان و البته مجال, گوشه ای از كهكشان همیشه پرفروغ اخلاق نبی اعظم ص را در چندین پرده كوتاه به تصویر كشیده ایم

خلق و خوی پیامبر اعظم(ص) دریایی بی ساحل و دست نیافتنی است. از این رو مداقه درباره آن فرصتی فراخ و تحقیقی جامع می طلبد. با این همه به قدر توان و البته مجال، گوشه ای از كهكشان همیشه پرفروغ اخلاق نبی اعظم(ص) را در چندین پرده كوتاه به تصویر كشیده ایم. بی تردید بیكران مظهر اسمای الهی و سمبل اخلاق و منش برتر را نمی توان در قالب كلمات و ستون های روزنامه حتی در تمام روزهای سال گنجانید كه او شأن نزول «انك لعلی خلق عظیم» است و ما ریزه خوار خوان همیشه گسترده اش... و البته ناتوانان رهیابی به مكتبش خاك بر خورشید می پاشند تا برای خود اعتباری دست و پا كنند كه صدالبته آفتاب وجود پیامبر تا ابد پرفروغ خواهد بود و پریشان حالان مكاتب مانده از دنیا و رانده از دل ها در سایه این وجود مقدس روسیاه خواهند ماند. از دفتر پژوهش های فرهنگی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) و فصلنامه پویا به خاطر ارسال این مقاله نیز سپاسگزاریم.

رسول گرامی اسلام(ص) واجد همه صفات پسندیده و فضیلت های متعالی است، لذا خدای متعال از ایشان به عنوان اسوه و الگو یاد می كند و مسلمانان را به پیروی و تبعیت از حضرتش فراخوانده و می فرماید: «در شخصیت رسول خدا(ص) الگوی نیكو برای شما وجود دارد.»(۱)

همچنین امام علی(ع) در این باره می فرماید: «پس به پیامبر پاكیزه و پاكت اقتدا كن كه راه و رسم او الگویی است برای الگوطلبان و مایه فخر و بزرگی است برای كسی كه خواهان بزرگواری باشد و محبوب ترین بنده نزد خدا كسی است كه از پیامبرش پیروی كند و گام بر جایگاه قدم او نهد.»(۲)

بدون تردید رسول خدا(ص) در ساحت های مختلف، سرمشق و مقتدا می باشد، ولی آن چه این نوشته متكفل پرداختن به آن می باشد، خلق و خوی اجتماعی و رفتاری پیامبر(ص) است. سیره اجتماعی پیامبر(ص) سرشار از مضامین عالی اخلاقی و مملو از نكات آموزنده است، به همین دلیل علمای بزرگ، كتاب های مبسوطی درباره آن به رشته تحریر درآورده و آثار ارجمندی را خلق كرده اند، ولی با این همه هرگز نتوانسته اند، از عهده ادای حق آن برآیند. با این وصف ما نیز در این مجال كوتاه، ناچار به گزینش و ارائه تنها شمه های از سیره اجتماعی پیامبر اسلام(ص) هستیم.

۱- آراستگی: نظافت و آراستگی در نزد رسول خدا(ص) از اهمیت به سزایی برخوردار بود، ایشان اغلب لباس سفید و همیشه پاكیزه می پوشید و مسلمانان را به پوشیدن آن سفارش می كرد. ژولیدگی را ناخوش می داشت و بر نمایاندن نعمت های الهی تأكید می ورزید. چنان كه «روزی مسلمانی با لباس نامرتب و ژولیده به محضر پیامبر اكرم(ص) آمد، پیامبر(ص) به او فرمود: آیا ثروت نداری؟ او گفت: آری، خداوند همه گونه ثروت را به من داده است. پیامبر(ص) فرمود: اگر دارای ثروت هستی، پس باید اثر آن در تو دیده شود.» (یعنی لباس تمیز، زیبا و خوبی داشته باشی، نه لباس كثیف و مندرس).(۳) رسول خدا(ص) موهایش را روغن مالی می كرد و تا نرمه گوش بلند می نمود، چشمان سیاه و درشتش را سرمه می زد و همیشه عطرآگین بود، به گونه ای كه امام صادق(ع) می فرماید: «پیامبر اكرم مقداری كه برای تهیه بوی خوش و عطر خرج می كردند، بیش از آن بود كه برای تهیه نان خرج می كردند.(۴) شكوفه های لبخندهای مستمر رسول خدا(ص) زیبایی گل چهره هایش را دوچندان می كرد و دندان های همیشه سپیدش بر صفای صورتشان می افزود. او به راستی آراسته ترین و در عین حال ساده زیست ترین مرد روزگار خود بود.

۲- شوخ طبعی: رسول خدا(ص) شوخ طبع و خوش مزاج بود. چنان كه یونس شیبانی به نقل از امام صادق(ع) می گوید: «رسول خدا(ص) هرگاه می خواست كسی را شاد كند، با او شوخی می كرد.»(۵) شوخی های بسیاری از حضرت ایشان نقل شده است كه به دو نمونه از آنها اشاره می كنیم. «زنی به نام ام یمین خدمت پیامبر اكرم(ص) رسید و عرض كرد: شوهرم با شما كاری دارد، حضرت فرمود: شوهر تو همان مردی است كه در چشمش سفیدی دارد؟ (ام یمین گمان كرد منظور حضرت از سفیدی، بیماری سفیدی چشم است كه به آب سفید مشهور است) لذا پاسخ داد: نه به خدا، در چشمش سفیدی نیست، دوباره حضرت فرمود: ولی در چشمش سفیدی است. گفت: نه به خدا، آنگاه پیامبر(ص) فرمود: هیچ كس نیست مگر این كه در چشمش عضو سفیدی است كه حدقه را احاطه كرده است.»(۶) همچنین «روزی پیامبر(ص) و علی(ع) خرما می خوردند. پیامبر(ص) از هسته های خرماهایی كه می خورد، پیش روی علی(ع) می نهاد. وقتی كه از خوردن خرما فارغ شدند، همه هسته ها در نزد علی(ع) جمع شده بود. پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: ای علی! تو پرخور هستی. علی(ع) در پاسخ از روی مزاح عرض كرد: «پرخور كسی است كه خرما را با هسته اش می خورد.»(۷)

رسول خدا(ص) در مزاح های خود جز حق نمی گفت و نمی شنید، او دارای طبع لطیف، خوش مشرب و با نشاط بود و مومنان اندوهگین را با شوخی های خود شاد می كرد.

۳- بازی با كودكان: رسول خدا(ص) محبت ویژه ای به كودكان داشت، با آنها همبازی و هم كلام میشد و آنها را با روی گشاده در آغوش محبت خود میگرفت. سعیدبن ابن راشد به نقل از یعلی عامری میگوید: «وی برای رفتن به ضیافتی كه رسول خدا(ص) را به آن دعوت كرده بودند، با آن حضرت همراه شد. رسول خدا(ص) پیشاپیش مردم به راه افتاد. و حسین(ع) با بچه ها مشغول بازی بود. رسول خدا(ص) خواست او را بگیرد اما طفل، این طرف و آن طرف میدوید. پیامبر(ص) شروع به خندیدن و شوخی كردن با او كرد تا این كه حسین(ع) را گرفت و یك دستش را پشت گردن و دست دیگرش را زیر چانه او گذاشت و دهان او را میبوسید و فرمود: حسین از من است و من از حسین.»(۸) در مورد دیگری صحابی گرانقدر رسول خدا(ص) جابربن عبدالله انصاری میگوید: «بر پیامبر(ص) وارد شدم در حالی كه حسن و حسین(ع) را پشت خود سوار كرده بود و چهار دست و پا راه میرفت میفرمود: شتر شما چه شتر خوبی است و شما چه سواران خوبی هستید.»(۹)

۴- برخورد با مردم: قرآن كریم درباره رسول خدا(ص) میفرماید: «ای پیامبر! به (بركت) رحمت الهی در برابر مردم نرم و مهربان شدی.»(۱۰) تجلی تربیت الهی در شیوه برخوردهای پیامبر(ص) با مردم به وضوح محسوس بود، او شخصیتی فروتن، خوش سخن و خوشرو بود و با مردم با محبت و مهربانی رفتار میكرد. معمولا درخواستهای مردم را اجابت میكرد و در صورت عدم توانایی و تمایل در مقابل درخواستها سكوت مینمود. او روحی بزرگ و بزرگوار داشت. «نقل شده كه عربی بیابان نشین، گاهگاهی به حضور پیامبر اكرم(ص) میرسید و برای آن حضرت هدیه ای می آورد، ولی در همان مجلس بهای هدیه اش را از پیامبر درخواست میكرد.

این جریان موجب خنده پیامبر میشد، لذا هرگاه آن حضرت محزون میگشت، میفرمود: كاش آن عرب بادیه نشین پیش ما بیاید.»(۱۱) همچنین انس بن مالك میگوید: «من با رسول خدا(ص) میرفتم و حضرت بردی نجرانی با حاشیه ای زبر و درشت بر تن داشت. عربی بادیه نشین از راه رسید و ردای ایشان را محكم كشید. من به گردن پیامبر(ص) نگاه كردم، دیدم حاشیه ردا از شدت كشیدن روی گردن حضرت رد انداخته است. آن بادیه نشین سپس گفت: ای محمد(ص)، دستور بده از مال خدا كه نزد توست به من بدهند. پیامبر(ص) به طرف او برگشت و خنده ای كرد و سپس دستور داد به او چیزی عطا كنند.»(۱۲)

۵- مهمان نوازی: پیامبر خدا(ص) مهمان دوست و مهمان نواز بود تا جایی كه از مهمان به عنوان راهنمای بهشت یاد میكرد و میفرمود: «هر خانه ای كه مهمانی وارد آن نشود، فرشتگان وارد آن خانه نمی گردند.»(۱۳) او متقابلا به دعوت مسلمانان حتی بندگان لبیك می گفت و هیچ غذایی را كم نمی شمرد. رسول خدا(ص) خودش از مهمانان پذیرایی می كرد. چنان كه در تاریخ آمده است: «هنگامی كه كاروان فرستادگان نجاشی در مدینه به محضر رسول خدا(ص) وارد شدند، آن حضرت برخاست و خودش به آنان خدمت كرد.»(۱۴) همچنین نقل شده است كه «در یكی از جبهه های جنگ، پیامبر(ص) مشغول نماز بود. گروهی مسافر از كنار اردوگاه آن حضرت عبور كردند و با اصحاب پیامبر(ص) ملاقات نموده، احوال پیامبر(ص) را از آنان پرسیدند. آنان برای پیامبر(ص) دعا كردند و او را ستودند. سپس از آن جا گذشتند. پیامبر(ص) بعد از نماز و آگاهی از ماجرا، در حالی كه خشمگین بود، به اصحاب اعتراض كرده، فرمود: سوارانی به این جا می آیند و سلام خود را به من میرسانند و جویای حال من می شوند، ولی شما آنان را به مهمانی دعوت نمی كنید؟»(۱۵)

.۶ عفو و گذشت: در سال ششم هجرت قراردادی ده ساله میان سران قریش و پیامبر اسلام منعقد شد، این قرارداد كه به پیمان حدیبیه شهرت یافت، صلح و آرامشی پایدار را به ارمغان آورد. اما این آرامش بیش از دو سال به طول نینجامید و با حمله شبانه گروهی از جنگجویان قریش به قبیله خزاعه كه همپیمان مسلمانان بودند، قرارداد صلح حدیبیه عملا نقض گردید. پس از پیمان شكنی قریش، رسول خدا(ص) تصمیم گرفت، درهای مكه را كه تنها پایگاه بت پرستی بود، به روی خداپرستان باز كند و خانه خدا را از دست مشركان آزاد نماید. از این رو اعلام بسیج عمومی كرد و به زودی سپاهی نیرومند و مجهز را در مدینه مجتمع نمود و در روز دهم ماه رمضان سال هشتم هجرت مدینه را به سوی مكه ترك كرد.

لشكر عظیم پیامبر اسلام(ص) در كرانه های مكه اردو زدند و به دستور پیامبر(ص) با افروختن آتش در نقاط مرتفع و ایجاد وحشت، روحیه دفاعی قریش را تحلیل بردند و بدین وسیله مقدمه فتح بدون خونریزی مكه را فراهم كردند. مكه بدون مقاومت تسلیم مردان تا دندان مسلح سپاه اسلام شد و بدین وسیله بزرگترین دژ كفر و بت پرستی فرو ریخت و خدایانش به دست نبی خدا(ص) از پای درآمد. اكنون پیامبر(ص) بر مردمی كه او را به ظلم و بیداد دیوانه خوانده، در دره ابوطالب محاصره كرده، به انواع شكنجه ها آزرده، نقشه قتلش را كشیده، از شهر خود بیرون رانده، آتش جنگها علیه او افروخته و عموها و یارانش را به شهادت رسانده بودند، پیروز شده بود و انتظار طبیعی این بود كه انتقام بگیرد، اما او كه رحمه للعالمین بود، در برابر فكر انتقام كه افكار عمومی را به التهاب درآورده بود، فرمود: «چه میگوئید و درباره من چگونه فكر میكنید، مردم بهت زده و حیران و بیمناك، همگی با صدای لرزان وشكسته روی سوابق عواطف بزرگی كه از پیامبر(ص) داشتند، گفتند: ما جز خوبی و نیكی چیزی درباره تو نمی اندیشیم، ترا برادر بزرگوار خویش و فرزند برادر بزرگوار خود میدانیم.

پیامبر(ص) كه بالطبع رئوف و مهربان و باگذشت بود وقتی با جمله های عاطفی و تحریك آمیز آنان روبرو گردید، چنین گفت: من نیز همان جمله ای را كه برادرم یوسف به برادران ستمگر خود گفت، به شما میگویم. امروز بر شما ملامتی نیست، خدا گناهان شما را می آمرزد، او ارحم الراحمین است... بروید دنبال زندگی خود، همه شماها آزادید.»(۱۶) پیامبر خدا(ص) انتقام نگرفت و اجازه انتقام گرفتن نداد، بلكه با اعلام عفو عمومی چون بارانی بر دل تفتیده و وحشت زده مردم مكه باریدن گرفت و آنها را به رویشی دوباره در پرتو اسلام واداشت. رویشی كه دل و جان مردم جزیره العرب را از نو بنیان نهاد و هویتی جدید و سرشار از فضیلتهای الهی- انسانی به آنها بخشید. پیامبراسلام(ص) اسوه عفو و الگوی گذشت بود، به گونه ای كه امام صادق(ع) در تبیین نمونه ای از این خصلت پسندیده حضرت ایشان می فرماید: « در جنگ ذات الرقاع، رسول خدا(ص) در كنار وادیی زیر درختی فرود آمد، در همین هنگام سیلی آمد و میان آن حضرت و یارانش كه در آن طرف وادی منتظر بند آمدن سیل بودند، فاصله انداخت. مردی از مشركان متوجه پیامبر(ص) شد و به هم رزمان خود گفت: من محمد(ص) را میكشم و آمد و به روی پیامبر(ص) شمشیر كشید و گفت: ای محمد، كیست كه تو را از دست من نجات دهد؟ پیامبر(ص) فرمود: آن كه پروردگار من و توست. در این هنگام جبرئیل آن مرد را از اسبش پرت كرد و او به پشت روی زمین افتاد. رسول خدا(ص) برخاست و فرمود: ای غورث، كیست كه تو را از دست من نجات دهد؟ عرض كرد: بخشندگی و آقایی تو ای محمد. پیامبر(ص) او را رها كرد. مرد از جا برخاست، درحالی كه میگفت به خدا قسم كه تو از من بهتر و آقاتری.»(۱۷)

عفو و گذشت به عنوان یك ارزش اسلامی در سیره رسول خدا(ص) از جایگاه ویژه ای برخوردار است، از این رو مسلمانان باید به تبع ایشان این خصلت پسندیده را در حیات اجتماعی و سیاسی خویش زنده نمایند تا علاوه بر شیرینی زندگی جمعی، بر قدرت و اقتدار خود نیز بیفزایند. امروز عفو و گذشت، صبوری و بردباری در سطح نخبگان و مردم، جدیدترین نیاز جامعه ماست، از این رو باید با نگاه راهبردی به این موضوع نگریست و از آن برای نزدیكی دلها به هم و ایجاد وحدت سود جست، والا شب تاریك، بیم موج و گردابی چنین حایل در پیش است. رسول اسلام(ص) تربیت شده خدا بود، از این رو خلق و خویی الهی داشت، او تجسم عینی و محسوس همه فضیلتها به شمار میرفت و به همین اعتبار الگویی جامع و كامل است. بدون تردید در وصف پیامبراعظم(ص) هرچه بگوییم، قادر نخواهیم بود كه كمی از بسیار آن را ادا كنیم، از این رو این نوشته را با سه بیت از حكیم نظامی گنجوی در نعت رسول خدا(ص) پایان میدهیم:

ای تن تو پاكتر از جان پاك

روح تو پرورده روحی فداك

نقطه گه خانه رحمت تویی

خانه بر نقطه زحمت تویی

راهروان عربی را تو ماه

یاوگیان عجمی را تو ماه(۱۸)

اكبر مظفری

پی نوشتها:

۱- سوره احزاب، آیه.۲۱

۲- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی(ره)، خطبه۱۶۰، ص.۳۰۱

۳- آموزه های اخلاقی- رفتاری امامان شیعه، محمدتقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی، ص۲۲۴-.۲۲۳

۴- آداب اسلامی، ج۲، ص.۱۷۸

۵- آداب اسلامی، ج۱، ص.۱۵۱

۶- آداب اسلامی، ج۱، ص.۱۵۵

۷- آموزه های اخلاقی- رفتاری امامان شیعه، همان، ص.۲۸۱

۸- گزیده میزان الحكمه، ص۶۳، ح.۴۹۳

۹- بحارالانوار، علامه مجلسی(ره)، ج۴۳،ص.۲۸۵

۱۰- سوره آل عمران، آیه.۱۵۹

۱۱- آداب اسلامی، ج۱، ص.۱۵۵

۱۲- میزان الحكمه، ج۱۳، ص۶۱۹۳، ح.۱۹۹۴۴

۱۳- بحارالانوار، ج۷۵، ص.۴۶۰

۱۴- آموزه های اخلاقی- رفتاری امامان شیعه، همان، ص.۱۵۶

۱۵- همان، همان.۱۶۰

۱۶- فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، استاد جعفر سبحانی، ص۴۴۸- .۴۴۹

۱۷- میزان الحكمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، ج۱۳، ص۶۱۹۹، ح.۱۹۹۶۸

۱۸- دیوان نظامی گنجوی، چاپ انتشارات امیركبیر، ص.۲۱