دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

دروغی به نام صلح


دروغی به نام صلح

پیامدهای سیاسی و حقوقی جنگ ۲۲ روزه در غزه همچنان ادامه دارد و در حالیکه هفته پیش بنیامین نتانیاهو رسماً به عنوان نخست وزیر جدید رژیم صهیونیستی سوگند یاد کرد تا برای بقا و موجودیت این رژیم چاره ای بیندیشد اما پس لرزه های شکست سخت و رسواکننده رژیم صهیونیستی همچنان سایه سنگین خود را بر سردمداران رژیم اشغالگرقدس و صهیونیست های مهاجر تحمیل کرده است

پیامدهای سیاسی و حقوقی جنگ ۲۲ روزه در غزه همچنان ادامه دارد و در حالیکه هفته پیش بنیامین نتانیاهو رسماً به عنوان نخست وزیر جدید رژیم صهیونیستی سوگند یاد کرد تا برای بقا و موجودیت این رژیم چاره ای بیندیشد اما پس لرزه های شکست سخت و رسواکننده رژیم صهیونیستی همچنان سایه سنگین خود را بر سردمداران رژیم اشغالگرقدس و صهیونیست های مهاجر تحمیل کرده است.

در شش، هفت سال گذشته مقامات رژیم صهیونیستی همواره از دو گزینه «صلح» و یا «جنگ» به عنوان دو راهبرد به ظاهر متباین برای ادامه تجاوزات و زیاده خواهی خود سخن به میان آورده اند و بر روی آن مانور داده اند.

در سال ۲۰۰۲ میلادی، طرح صلح عربی با دلالی عربستان سعودی مطرح شد؛ براساس این طرح که عادی سازی روابط میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی را دنبال می کرد قرار بود در برابر عقب نشینی رژیم صهیونیستی از سرزمین های اشغالی ۱۹۶۷ و تشکیل کشور مستقل فلسطینی به پایتختی بیت المقدس و بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین خود، اعراب هم روابط دیپلماتیک خود را با این رژیم از سرگرفته و آن را به رسمیت بشناسند. اما مقامات صهیونیستی نه تنها به رسمیت رژیمی جعلی قانع نبودند بلکه با بی اعتنایی به این طرح به تجاوزات و اشغالگری های خود در سرزمین های فلسطینی ادامه داده و با اجرای برنامه های جاه طلبانه خود بر شمار شهرک های صهیونیستی افزودند. نتایج جنگ ۳۳ روزه حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ وضعیت این رژیم را متزلزل ساخت و یک سال پس از شکست سنگین صهیونیست ها در این جنگ در پاییز ۲۰۰۷ میلادی، مذاکرات صلح میان این رژیم و اعراب در آناپولیس از سرگرفته شد.

آنچه از دل آناپولیس بیرون آمد و باید آن را مصوبه قطعی - و البته محرمانه- آن مذاکرات به حساب آورد، تدارک برای برپایی جنگی تمام عیار در غزه بود. با شروع جنگ غزه و حملات وحشیانه صهیونیست ها که نسل کشی آشکار مردم مظلوم فلسطین را در پی داشت؛ تحلیل - بخوانید توهم- سردمداران تل آویو بر آن بود که با نابودی و حذف جنبش مقاومت و حماس، موضوع جنگ و یا صلح که هر از گاهی بنابر اقتضائات و شرایط زمانه از سوی آنها مطرح می شود برای همیشه به بایگانی خواهد رفت و مسیر تجاوز و چپاولگری آنها برای آینده و فرداها تسهیل و هموار می گردد.چرا که با «ترور خط مقاومت» در فلسطین، دیگر هماوردی برای صهیونیست ها باقی نمی ماند و به تبع آن مسئله جنگ یا صلح سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود.

اما خطای تحلیل مقامات صهیونیستی نادیده گرفتن پتانسیل و ظرفیت عظیم جریان مقاومت بود که در نبرد ۲۲ روزه آشکار شد و شکست سنگین دیگری را در کارنامه رژیم صهیونیستی ثبت کرد. پیامدهای شکست در این نبرد و تغییر محسوس معادلات سیاسی و نظامی در منطقه خاورمیانه، سران رژیم صهیونیستی را در مخمصه ای سخت قرار داده و به بن بست کشانده است.

رژیم صهیونیستی پرونده به اصطلاح «صلح و سازش» را در این شرایط بازگشایی کرده و موافقت خود را با طرح صلح عربی بروز می دهد. و اکنون اگر «حماس» طرح سازش را بپذیرد آنها طرفه العینی درنگ نمی کنند. اما سوال اینجاست که آیا واقعاً رژیم صهیونیستی و سردمداران تل آویو به صلح و خاتمه نبرد و کشتار اعتقاد دارند؟ و آیا تنها راه بازگشت صلح و آرامش به منطقه، محو کامل رژیم صهیونیستی از جغرافیای سیاسی جهان نیست؟

تجربه ۶ دهه گذشته به وضوح نشان داده است که هرگاه صهیونیست ها برگزینه صلح و سازش اصرار داشته اند، صرفاً با هدف خرید فرصت برای تثبیت موقعیت خود و تجدید قوا بوده است.

علاوه بر آن ثمره مذاکرات صلح، چیزی جز طراحی و برنامه ریزی یک نبرد و پیکار جدید نیست، همانگونه که جنگ اخیر غزه محصول مذاکرات صلح آناپولیس و در ادامه برگزاری اجلاس ها و سمینارهایی چون اجلاس ادیان در نیویورک صورت گرفت.

بدیهی است که با وقوع نبرد غزه که کلکسیونی از جنایت اعم از جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت و جنایت علیه صلح را رقم زد و در اقدامی خودجوش و بی نظیر موج گسترده اعتراض ها و نفرت ملت ها در اقصی نقاط دنیا را به همراه داشت؛ طرح دوباره به اصطلاح «صلح» از سوی مقامات رژیم صهیونیستی را فقط می توان چاره جویی این رژیم از سر ناچاری تلقی کرد، ضمن آن که دم خروس تزویر هم از زیر لباس سالوس صهیونیست ها بیرون آمده و به وضوح قابل دیدن است.

شاید از همین روست که بشار اسد رئیس جمهور سوریه پس از جنگ ۲۲ روزه در نشست سران کشورهای عربی در قطر تصریح می کند: «طرح صلح عربی مرده است» اما نکته جالب توجه اینجاست که «آویگدور لیبرمن» رهبر حزب افراطی «اسرائیل خانه من» که در کابینه «نتانیاهو» به پست وزارت امورخارجه رسیده است، هفته گذشته در مراسم تحویل گرفتن این مسئولیت از «تزیپی لیونی» وزیرخارجه سابق این رژیم در خصوص روند صلح و سازش گفته است؛ «آناپولیس مرده است و اسرائیل باید برای رسیدن به صلح آماده جنگ شود»!

اظهارات «لیبرمن» برخلاف توصیه «شیمون پرز» رئیس رژیم صهیونیستی در مراسم تحلیف نتانیاهو به وی مبنی بر تداوم روند سازش، واکنش شخصیت های سیاسی صهیونیستی را نیز به دنبال داشت.

ایهود اولمرت نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی در مراسم خداحافظی ای که حزب کادیما برای او تدارک دیده بود، کنفرانس آناپولیس را موجب تقویت مشروعیت اسرائیل خواند. همچنین تزیپی لیونی رهبر حزب کادیما، سخنان «لیبرمن» را برخلاف منافع اسرائیل دانست و معتقد است وزیرخارجه دولت نتانیاهو در عرض ۰۲ ثانیه سال ها تلاش برای دستیابی به صلح در منطقه و روند مذاکرات با فلسطین را خدشه دار کرده است. در این زمینه گفتنی است؛ اولاً تظاهر به تلاش برای صلح! و تاکید بر روند سازش از سوی سیاست بازانی چون پرز، اولمرت، لیونی و... به طنزی تلخ شباهت دارد و خوی وحشیانه و سبعانه آنها برای افکار عمومی جهان آشکارتر از آن است که با این ترفندها پنهان کردنی باشد. ثانیاً؛ استراتژی اسرائیلی ها چیزی جز تجاوز، زیاده خواهی، چپاول و کشتار و خونریزی نیست و به شهادت تاریخ ۰۶ ساله این غده سرطانی، واژه صلح و سازش در مخیله معلول و البته جاه طلب آنها نمی گنجد و مشی ایدئولوژیک حزب کادیما، لیکود و... در این باره مشترک است و چاره نهایی و غیرقابل تغییر، محو این رژیم جعلی از جغرافیای سیاسی جهان است.

و بالاخره آنکه این وجه از سخنان وزیر خارجه جدید رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه «آناپولیس مرده است» هر چند عدم تعهد و پایبندی اسرائیلی ها را می رساند اما فراتر از آن و از زاویه ای با واقعیت بیگانه نیست؛ چون با نبرد ۲۲ روزه غزه و جانفشانی های جریان مقاومت و ایستادگی حماس، صهیونیست ها دریافته اند طرف اصلی مذاکره نه تشکیلات خودگردان است و نه کشورهای عربی، بلکه تصمیم گیرندگان اصلی، جنبش مردمی مقاومت است که سازش ناپذیری جزو لاینفک باور و اعتقادات آنها است.

با این مختصات نتیجه آن می شود که آناپولیس و هرگونه روند صلح و سازش مرده است. اما بخش دیگر سخنان «لیبرمن» که «اسرائیل باید برای رسیدن به صلح آماده جنگ شود» اقرار به سازش ناپذیری مقاومت فلسطین است که چیزی به نام صلح! را اساساً ناممکن نشان می دهد.

حسام الدین برومند