جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

روایتی از تاریخ زبان شمشیر, چاقو و اسلحه


روایتی از تاریخ زبان شمشیر, چاقو و اسلحه

نگاهی بر فیلم پستچی سه بار در نمی زند ساخته حسن فتحی

در فیلم «پستچی سه بار در نمی زند» با تاریخی مواجهه هستیم که در آن مردان بی رحم، خود خواه و خونریزند و زنان و کودکان قربانیان تاریخ هستند.

فیلم «پستچی سه بار در نمی زند» دومین فیلم «حسن فتحی» بعد از فیلم عامه پسندانه «ازدواج به سبک ایرانی» است. «حسن فتحی» کارگردان نام آشنایی برای مخاطبین سینما و به خصوص تلویزیون است. چرا که نام «فتحی» یادآور سریال های شاخص وموفقی چون «شب دهم»، «مدار صفر درجه» و «میوه ممنوعه» است. سریالهایی که در زمان پخش از سریال های پرطرفدار صدا و سیما بودند. «فتحی» با سریالهایی چون «مدار صفر درجه» یا سریال «روشنتر از خاموشی» نشان داده که تسلط کافی برای بیان تاریخ در بستر درام و تصویر دارد; سریالهایی که هر کدام به بیان دورهای از تاریخ معاصر ایران و جهان پرداختند. او با پشتوانه غنی سریال سازی و تاریخ به سراغ ساخت فیلم «پستچی سه بار در نمی زند» رفته است. فیلمی که در آن سه دوره از تاریخ معاصر ایران بیان می شود مردی دختری را برای انتقام از پدرش به خانهای در خارج از شهر می برد تا پدر دختر را به آن خانه بکشاند و بر سر ماجراهایی که در گذشته برای او و خانواده اش اتفاق افتاده، تسویه حساب کند.

فیلم در بستری تاریخی ومعاصراتفاق می افتد. خانهای که در فیلم وجود دارد سه طبقه دارد. در طبقه اول شاهد قصهای معاصر هستیم درگیری مرد جوان با بازی «محمد رضا فروتن» و دختر دزدیده شده با بازی «باران کوثری» که در آن جامعه معاصر به چالش کشیده می شود. از نکات مهمی که در این طبقه وجود دارد می توان به یک سری ویژگی های آن اشاره کرد از جمله; اختلافات شخصیتی و روانی مرد و دختر، فاصله طبقاتی، نوع گویش آدمها، طبقه اجتماعی، نوع لباس پوشیدن غیرایرانی مرد و دختر، بی هویتی شخصیتها و نشان دادن جوانانی که حتی نوع حرف زدن و طرز دیدگاهشان به زندگی فاصله زیادی با گذشته ایران دارد. پرخاشگری، عدم تحمل عقیده مخالف از طرف مرد و دختر، هجوم مدرنیته وزندگی غیرایرانی در زندگی آنها از طریق تلویزیون و یا وسایل دیگر و بیان حرفهای مرد از طریق اسلحه ویا نحوه موهای دختر که کپی از زنان اروپایی است.

ولی همین دختر در پایان با مرد یکی شده و بارها جان مرد را از مرگ نجات می دهد. طبقه دوم داستان آن در اوایل دوران پهلوی می گذرد. دورانی که لمپنیسم وجود داشت مردان از لحاظ پوشش دارای کت و شلوار، کلاه مخملی، چاقو و دستمال یزدی بودند. لوطی و لوطیگری، مردی و مردانگی، غیرت و ناموس پرستی از ویژگی های مردان این دوران است.در مقابل زنان، آدمهایی ضعیف نشان داده می شدند. زنانی که بدون اجازه شوهر جرات نه گفتن نداشتند.

در طبقه دوم مرد با بازی «امیر جعفری» و زن با بازی «پانته آ بهرام» مدام با همدیگر درگیر می شوند. استفاده از ضرب المثل هایی که در آن دوران باب بوده از ویژگی های طبقه دوم است جایی که مرد خشونت خود را با چاقو و قداره کشی نشان می دهد و سعی می کند تمام حرفهای خود را حتی عشقش به زن را به زبان خشونت اعلام کند و زن که جایی برای فرار ندارد و ناچار است به تقدیر ناخواسته خودش تن دهد. خشونتی که در طبقه دوم وجود دارد باعث می شود که زن قربانی شود و مرد سردرگم و بی هویت به دنبال چرایی اعمال خود بگردد. در طبقه سوم که به دوران قاجار می پردازد شازده با بازی «علی نصیریان» و زنش با بازی «رویا تیموریان» از زندگی و قدرت طلبی دم می زنند و احساس می کنند خوشبخترین آدمهای روی زمین هستند. اما زن از طریق مستخدم خود سعی می کند از طریق ریختن داروی مرگ شازده را از پای در آورد اما شازده متوجه شده و مستخدم و زنش و خودش را قربانی خودخواهی خود می کند. از ویژگی های طبقه سوم غرق شدن در تجملات عیانی، تعدد زوجات حرمسراهای قاجارو بی رحمی و خشونت شازده است که به زبان شمشیر بیان می شود.

نکته اول که درفیلم «پستچی سه بار در نمی زند» خود نمایی می کند سیر تاریخی افراد و آدمها در طول تاریخ معاصر ایران است. در دوره قاجار شمشیر به عنوان نماد و وسیلهای برای قدرت طلبی و جنگ بود. در دوره پهلوی شمشیر جای خود را به قداره و چاقو می دهد. چاقویی که زبان منطق نمی فهمد و آدمها به زبان خشونت، گناه کار یا بی گناه را تنها با منطق و استدلال خود از پای در آورده و حکم صادر می کنند. در دوران معاصر شمشیر و چاقو جای خود را به اسلحه داده، اسلحهای که مرد با آن دختر را تهدید می کند. اسلحهای که در جهان هرکس راحت می تواند آن را تهیه کند و با آن چه جنایتهایی که رقم نمی زند.

نمونه آن در کشورهای غربی که راحت جوانی یا نوجوانی آدمها را به گلوله می بندد. نکته دوم در مورد فیلم «پستچی سه بار در نمی زند» پرداخت «حسن فتحی» به زنان در سه مقطع ازتاریخ معاصر ایران است. در طبقه اول مرد آنقدرها جرات پیدا کرده که دختر را دزدیده و اسیرخواستههای خود می کند. دختر دست و پا بسته و اسیر در چنگال مرد تنها در مواقعی آن هم وقتی که دهانش باز است ازآزادی، اهداف و آرمان هایش دفاع می کند و در مقابل مرد طغیان می کند. در طبقه دوم زن توسری خور است و مرد هر حرفی بزند زن باید بپذیرد چرا که در صورت سرپیچی با خشونت و قداره مرد طرف است. عشق مرد به زن عشقی دست و پا گیر است و زن را محدود می کند. عشقی که وی را به جای آزاد کردن در بند خواستههای مرد می کند و مرد راحت زن رابا طلا فریب می دهد و مطیع خود می کند.

در واقع بر خلاف طبقه اول زن با مادیات میزان و شخصیت و ارزشش سنجیده می شود. در طبقه سوم زن موجودی رنگین و بزک کرده است که نمی تواند در مقابل خواستههای مرد نه بگوید ناچار است از مرد تعریف و تمجید کند حتی اگر مرد اشتباه کند. زن حق اظهارنظردر مقابل تعدد زوجات شازده ندارد. مرد هر کاری دلش خواست انجام می دهد و زن نمی تواند در مقابل خواستههای مرد از خود مقاومتی نشان دهد. از طرفی زن شخصیتی دو گانه در طبقه سوم دارد و طمع کار و شیطان صفت نشان داده می شود. در پشت پرده نقشه قتل شوهرش را برای رسیدن به قدرت می کشد. تصویری که از زن شاهدیم زنی است که زهر در جام شوهرش می ریزد و می داند که روزی در اثر زیاده خواهی سرورش به استقبال مرگ خواهد رفت.

نویسنده : علی یعقوبی