جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا

اسلام, جهانی شدن و صلح جهانی


اسلام, جهانی شدن و صلح جهانی

همایش اسلام و صلح جهانی به کوشش گروه ادیان «مرکز گفتگوی تمدن ها» و با شرکت اندیشمندان اسلامی داخلی و خارجی, در روزهای هفتم و هشتم آبانماه, در تهران به کار خود پایان داد

همایش اسلام و صلح جهانی به کوشش گروه ادیان «مرکز گفتگوی تمدن‏ها» و با شرکت اندیشمندان اسلامی داخلی و خارجی، در روزهای هفتم و هشتم آبانماه، در تهران به کار خود پایان داد . آقای محمد تقی کرمی، دبیر این همایش، هدف اساسی این گردهمایی را بررسی نقش و جایگاه اسلام در تامین و استقرار صلح جهانی برشمرد . وی، رشد گرایش‏های اسلامی را در سه دهه اخیر، عاملی برشمرد که برخی اسلام را با وجود پیشینه معرفتی و تمدنی‏اش، خشونت طلب و طرفدار جنگ نامیده‏اند .

پس از فروپاشی خطر سرخ و پایان یافتن جنگ سرد، غرب که همواره در پی یافتن رقیب است، این بار خطر سبز (اسلام) را نشانه گرفته و گویا احیای هویت اسلامی، جنبشی فراگیر و حرکتی سیاسی قلمداد شده است که می‏تواند هر آینه، امنیت و ثبات و صلح جهانی را به مخاطره افکند . حوادث یازدهم سپتامبر، زمینه را برای هجوم گسترده تبلیغات غرب علیه اسلام، مساعدتر کرد و به یکباره اسلام، دینی تروریستی شناخته شد . آمریکا، بیش از همه به این مقوله دامن زد و از یک سو اسلام را دینی بحران آفرین و ضد بشری، و از سوی دیگر خود را منادی صلح و الگوی تمدن بشری معرفی نمود . کرمی می‏افزاید: در چنین وضعیت‏حساس و دشواری، بر پایی همایش اسلام و صلح جهانی - آن هم در کشوری که از سوی دشمن، محور شرارت معرفی شده - بسیار پربها و پرمعناست و باید آن را به فال نیک گرفت . همایش اسلام و صلح جهانی، در حکم ابزاری تبلیغاتی انگاشته نشده است، بلکه هدف عمده دایرکنندگان آن، این بوده است که زمینه مساعدی را برای گفتگو و تبادل نظر میان اندیشمندان ایران و جهان، درباره اسلام و صلح جهانی فراهم آورد . هدف اساسی، پاسخ به پرسش‏هایی است که از دیرباز، ذهن متفکران جهان را به خود مشغول کرده است . موضوعات اساسی همایش مزبور بر سه محور متمرکز بود:

۱) بررسی دیدگاه‏های مختلف اسلامی، و نسبت آنها با پدیده بنیادگرایی که در ضمن آن به مسایلی چون بنیادگرایی اسلامی و علل جامعه‏شناختی بروز و پیدایش این گونه گرایش‏ها بود . سخنرانی دکتر سید مصطفی محقق داماد در این بخش می‏گنجد . وی با بیان «مبانی نظری صلح از دیدگاه حقوق اسلامی‏» نظرگاه اسلام را نسبت‏به غیر مسلمانان یکی از بنیادی‏ترین مسایل فقه سیاسی اسلام نامید که گروهی از فقیهان ما اصل در روابط با بیگانگان را دشمن‏انگاری و جنگ و مبارزه دانسته و گروه دیگر برخلاف گروه نخست، نظر داده‏اند . وی در پایان یادآور شد که مسلمانان باید این واقعیت را دریابند که برای معرفی هر دین و مکتبی در جهان امروز، راهی جز اقناع آزادانه و دور از هر گونه سیطره وجود ندارد و غرب نیز باید باور کند که برای دستیابی به صلح و آرامش، به جای سردادن سرودهای مستانه متکی بر تکنولوژی و تحقیر جوامع دیگر - به خصوص مردم جهان سوم - در راستای جلب قلوب مردم جهان قدم بردارد و اصل احترام متقابل را به رسمیت‏بشناسد .

۲) نقش اسلام در استقرار صلح جهانی و همزیستی مسالمت‏آمیز . در این محور، پرسش اساسی آن است که دین و فرهنگ اسلامی چگونه قادر است در استقرار صلح جهانی سهیم باشد؟ و آیا اسلام با توجه به میراث و پشتوانه معرفتی‏اش اخلاق مراقبت از جهان را داراست .

هلمینسکی، بیولر، و ریخته‏گران در این باره سخن گفتند . دکتر ادوارد هلمینسکی، اسلام را دینی سرنوشت‏ساز برای انسان نامید . وی، از جهانی شدن روح، مادی‏شدن انگیزه‏ها، محو معنویت، و کشتارهای برخاسته از ترس منطقی (ترسی که خود آفریده بحران‏هاست) سخن به میان آورد .

هلمینسکی، گفتمان موفق را در گرو شناخت تفاوت‏ها خواند و افزود: باید نمایندگان جهالت را باز شناخت . امروزه جاهلیت، ارزش پول را فراتر از ارزش ایمان قرار داده و مذهب را مبتنی و تابعی از بازار کرده است . «عرفان، یگانه راه رهایی است ; یعنی دانش اصلاح نفس و آموزش روح و تنها راه معرفی اسلام، گفت‏وگو است; آن هم به دور از غرور و خودخواهی .

جهاد اسلامی باید خود جهادی علیه نبرد جنگ باشد . اسلام دارای چنان جامعه بهینه و کارآمد است که می‏توان حکمت معنوی و سنن اسلامی را برای ایجاد «مرکز معنویت کاربردی‏» به کار بست . . . گفتمان واقعی، با درک و شناخت صحیح مسلمانان از همه انسان‏ها و یا برابری جنسیت‏ها، عدالت، عدم خشونت و . . . انجام‏پذیر است . دکتر محمد رضا ریخته‏گران، پس از بررسی واژه Peace در زبان‏های فارسی، عربی، آلمانی، و انگلیسی، آن را بدین گونه معنا نمود: اصل معنای صلح، یعنی رهاندن از سیئات و مصون‏کردن از آسیب‏ها، گزندها، و فتنه‏ها و در معنای عرفانی: رسیدن به ساحت مصونیت و مقام و مقیم شدن . وی در این سخنرانی، صلح سیاسی را در پایان ناموازنه قدرت نامید; در حالی که صلح معنوی، پیدایش موازنه «سلم و صفا» است . از این رو، حتی لحظه‏ای نباید از کوشش در راه تحقق صلح سیاسی و بسط و توسعه آن بازایستاد; هر چند ظهور تام و تمام آن، در وقت ظهور «مصلح کل‏» خواهد بود .

دکتر آرتور بیولر، اسلام را دینی جهان‏شمول خواند و هدف پیامبران را آوردن تمدن ندانست . اسلامی که او تجربه کرده است، جلوه‏گاه جلوه‏های زیبای خداوندی است; جلوه‏هایی که می‏توان در زندگی به کار گرفت و باید برای همزیستی مسالمت‏آمیز از صلح و عدالت و هم‏نژادی - که داده‏های والای الاهی‏اند - بهره گرفت . به نظر وی، مسلمانان پس از پیامبر، این فرامین والا را نادیده گرفته، و در کاربست عملی آنها اختلاف‏نظر یافتند . اشکالاتی به نظرگاه‏های یاد شده، وارد است که از جمله می‏توان به نظری بودن آنها اشاره کرد که حداکثر برای برخی افراد، چنین اندیشه‏ای به وجود می‏آید . دیگر اینکه گرایش‏های صوفیانه و تجربه‏های شخصی ایشان، قابل تعمیم نیست و با نگاه ایده‏آلیستی نمی‏توان صلح را حاکم کرد . از این رو بهتر بود که پس از بحث درباره دلالت واژه Peace ، به بحث پیرامون چگونگی بدست آوردن آن سخن به میان می‏آمد .

اگر چه ریخته‏گران، عرفان را دارای سخنی کاربردی نمی‏داند، بلکه نوری است که در پرتو آن، شاید بتوان راه خویش را بیابیم و هیچگاه ابزار کار نمی‏شود . بیولرینز با او هم‏نظر است که برای این کار نمی‏توان قانونی بنیان نهاد; بلکه اسلام ذاتی است و با سرشت آدمیان سروکار دارد; آدمیانی که به میوه‏های یک درخت می‏مانند . در هر حال نمی توان از وصایای اخلاقی برای امور بین‏المللی و روابط جهانی یاری گرفت . هلمینسکی، اسلام را عبارت از مسائلی عینی معرفی نمود که امکان ارتباط انسان را با خدا فراهم می‏کند . به گفته وی، زیبایی، حقیقت، و عدالت اسلامی، هنوز به گوش جهانیان نرسیده و هر مشکلی که در این باره وجود دارد، از مسلمانی ماست . برخی از شرکت‏کنندگان که در پرسش و پاسخ شرکت جستند، بر آن بودند که باید میان تعریف‏های سه‏گانه اسلام، تمایز افکند:

۱) اسلام به عنوان ایمان مذهبی;

۲) اسلام به عنوان شریعت و احکام دینی;

۳) اسلام و شریعت‏به اضافه قدرت (حکومت دینی).

۳) اسلام و تحولات کنونی جهان که به طور عمده، ناظر به تحولات اخیر جهان، به ویژه پس از حوادث یازدهم سپتامبر است و ذهنیت‏های به وجود آمده در باب اسلام و نیز نحوه مواجهه مسلمانان با پدیده جهانی شدن، مورد بررسی قرار گرفت . محمد علی ابطحی، در مقاله «واقعه یازدهم سپتامبر و نمایش دوباره خشونت میان اسلام و غرب‏» دخالت مسلمانان را در این خشونت‏آفرینی نفی کرد و همچنین از عدم نقش‏آفرینی مسیحیان راستین در خشونت‏های پس از واقعه سخن گفت، ابطحی، مبانی و سرفصل‏های بحث را چنین بیان کرد:

۱) عدم فهم درست از اسلام و تحجر برخی از مسلمانان;

۲) برخورد خشونت‏بار قدرت‏های برخی کشورهای اسلامی;

۳) حمایت قدرت‏های جهانی از جریان‏های خشونت‏آفرین بنیادگران اسلامی به سود خود . وی، در این رابطه دو طرح جمهوری اسلامی ایران را برای صلح جهانی ذکر کرد:

۱) گفت‏وگو به عنوان تنها راه آینده بشریت;

۲) ائتلاف برای صلح و بسیج کردن جهان برای روی آوری به صلح .

دکتر عبدالله ابراهیم، اندیشمند عراقی‏تبار ساکن قطر، از مرکزیت فرهنگی سخن گفت . وی، مرکزیت اسلامی را دارای محور ارزشی ثابتی دانست که از جمله میان دو مفهوم «دارالحرب‏» و «دارالسلام‏» تمایز می‏افکند; اما اندیشه کانت و غربیان امروزی را نباید با اندیشه ارسطو و پیشینیان همسان دانست . اندیشمندان امروزی غرب، دیگران را وادار می‏کنند که از آنان پیروی کنند . برای نمونه می‏توان از مسلم شمردن پدیده‏های غربی و از جمله جهانی شدن و پیروی کشورهای اسلامی و غیراسلامی در نوع حکومت از الگوی غربی نام برد . دکتر عباس زارع، در مقاله «مسلمانان و پدیده جهانی شدن‏» جهانی شدن را یک پروسه (فرایند) - و نه یک پروژه - نامید; پروسه‏ای که خود غرب را نیز در معرض جهانی شدن قرار داده است . به عقیده وی، جهانی شدن به معنای غربی شدن نیست; بلکه جهانی‏شدن، فرایندهای معارض را در درون خود تولید می‏کند . زارع، با پروسه نامیدن جهانی شدن، این پدیده را از پروژه‏ای از پیش طراحی شده خارج می‏کند و در نتیجه می‏توان آگاهانه برنامه‏ریزی کرد و خود را - دست کم در پدیده جهانی شدن - دشمن شماره یک غرب دانست .

دکتر سحبان خلیفات - به جانشینی از حسن بن طلال پادشاه اردن - نوشته وی را قرائت کرد . وی، غرب را متهم کرد که چرا به خشونت‏خویش «خشونت غربی‏» اطلاق نمی‏کنند; اما هر گونه خشونت در کشورهای اسلامی را «خشونت اسلامی‏» می‏نامند . به نظر وی، خشونت اسلامی، عوامل متعددی دارد:

۱) نادانی;

۲) فقدان دولت‏های دادگستر;

۳) کمک امریکا به اسرائیل;

۴) فهم نادرست از اسلام .

عبدالمجید شرفی - اندیشمند تونسی - یکی دیگر از شرکت‏کنندگان بود . او خاطر نشان کرد که باید واقعیت را چنان که هست، ببینیم تا بتوانیم حرکت‏های دشمنانه - و یا شاید دوستانه - غرب را بیابیم همچنین باید واقع‏بین و خردگرا باشیم . گام خست‏برای تحقق صلح و ثبات در جامعه، حاکمیت دموکراسی در زندگی سیاسی ماست .

مسئله مشترک مقاله‏های بخش سوم، موضوع جهانی شدن است و نمونه بارز ناتوانی کشورهای اسلامی را در حل مشکلات خود - و در نتیجه به دست نیاوردن جایگاه مناسب در جهان جدید - نابسامانی حقوق زن در این کشورها بیان شده است . شرفی در این باره، وضعیت زن را مثال می‏زند; یعنی نیمی از جامعه را که بیکار و خانه‏نشین مانده‏اند و این مسئله را بهترین معیار برای ناخت‏خود و مبارزه با تهدیدات پایان‏ناپذیر جهان نوین می‏نامند; به گفته وی همه باید از خود بپرسیم که با نیمی از جمعیت‏خود، چگونه رفتار کرده‏ایم؟

اندیشمندانی چون عبدالعزیز ساشدینا (نقش اسلام در روابط صلح‏آمیز و همزیستی مسالمت‏آمیز میان ملل جهان) عبدالقادر تیوب (نگاهی دوباره به آیات جهاد) حسن حنفی (اسلام و صلح جهانی) نوید کرمانی (بینش‏های بنیادگرایانه) نبیل عبدالفتاح (دین و نقش آن در روابط و نزاع‏های کنونی) . . . با ارسال مقالاتی در این همایش شرکت جستند .

با وجود محدودیت‏برگزاری این همایش و نبود پوشش خبری مناسب، برپایی همایش‏هایی از این دست می‏تواند در استقرار و گسترش امنیت و صلح جهانی، نقش موثری ایفا می‏کنند . کرمی، در این باره می‏گوید: به نظر می‏رسد در جهانی سرشار از عدم تفاهم‏ها، زیاده‏خواهی‏ها و تنش‏ها، تنها راه بخردانه و کارآمد، گفتگو و حرمت نهادن به ایده «گفتگوی تمدن‏ها» به جای «برخورد تمدن‏ها» است; گفت‏وگویی که به غایت دشوار است و یکی از پیچیده‏ترین مسایلی است که انسان امروزی با آن مواجه است; زیرا هر تمدنی از پس فرایند تاریخی بلند و پیچیده‏ای شکل گرفته است و به آسانی نمی‏توان در حجم سخت‏شده و متصلب، آن روزنه‏ای به جهان «دیگری‏» گشود . بلکه تنها پس از تمرین مداوم، و مهم‏تر از همه، اراده و عزم آدمیان و مشارکت فعالانه در گفت‏وگوست که می‏توان به نتیجه مطلوب رسید .

حسین عباسی

توسط مهدی یاراحمدی خراسانی

http://athir.blogfa.com