سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

پیامبر عاشورا


پیامبر عاشورا

چه فرق می‌کند امروز چندشنبه است، وقتی دل آسمان گرفته و خیابان‌ها، بیرق سیاه بر شانه دارد. چه فرق می‌کند صبح است یا غروب، وقتی یک دسته عزاداری در سینه‌ات نوحه: «امان از دل زینب» …

چه فرق می‌کند امروز چندشنبه است، وقتی دل آسمان گرفته و خیابان‌ها، بیرق سیاه بر شانه دارد. چه فرق می‌کند صبح است یا غروب، وقتی یک دسته عزاداری در سینه‌ات نوحه: «امان از دل زینب» را دم گرفته باشد.چه فرق می‌کند که هستی یا چه پست و مقامی داری؟ هر که هستی یا هر کجایی، لحظه‌ای بنشین و چلچراغ اشک را روشن کن.

آن طرف را ببین!

ابرهای یتیم در کوچه و خیابان می‌گردند و شانه‌ای برای عقده‌گشایی پیدا نمی‌کنند. صدای ضجه باد در گوش تاریخ می‌پیچد. یک بیابان تشنگی به وسعت کربلا، با سینه‌ای شرحه شرحه در پیش روست.

هنوز صدای ابهت شیرزنی رعشه بر اندام سپاه سیاهی می‌اندازد؛ صدایی که شور غیرت و بلاغت علی(ع) را در خود دارد؛ صدایی که ضربان عفاف فاطمه(س) را طنین‌انداز می‌کند و صدایی که عطر لاله‌های کربلا را می‌پراکند.

...و کربلا یعنی خطبه‌های آتشین زینب(س)‌

...و کربلا سرزمینی است با خورشیدهای درخشان بر نیزه.

دشتی است با گل‌های لگدمال شده.

خیمه‌گاهی است آتش گرفته با کودکانی که شعله به دامن به هر سو روانند.

دریایی از تشنگی دخترکانی معصوم.

...و آن‌ سوتر زنی پریشان دست بر گردن اسبی گذاشته است. اسبی با یالی سر به زیر، با بدنی چاک‌چاک که کشان‌کشان خود را به خیمه‌ها رسانده است.

دیدن این همه مصیبت تنها از تحمل یک زن برمی‌آید که دختر علی(ع) است؛ زنی که همه اینها را جز زیبایی نمی‌بیند.

...و امروز، روز «زینب(س)» است. چگونه می‌توان بی‌تفاوت از کنار لحظه‌ها گذشت؟ که زینب(س) تنها یک زن نبود که برادرش را از دست داده باشد یا خانواده‌اش را به اسیری برده باشند، که زینب(س) پیامبر عاشوراست.

که زینب(س) همه کربلاست و چه خوش سرود شاعر عاشورایی:

سر نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود

زینب(س)‌ صدای کربلا را کاروان به کاروان و واحه به واحه در دل تاریخ به حرکت درآورد تا فرداییان در سایه آفتاب دیروز که بر نیزه‌ها خطبه‌خوانی می‌کرد، به تماشای حیات بایستند.

عبدالرحیم سعیدی‌راد