یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
دلبستگی و یادگیری در دانش آموزان
بررسیهای جدید درباره کارکرد مغز نشان داده است که بچههای کمسن و سال وقتی به بهترین شکل موضوعات را یاد میگیرند که آن را از کسی که با او رابطه دوستانه و صمیمانه دارند، بیاموزند. اگر کودک با کسی پیوند و دلبستگی نزدیک داشته باشد پدر، مادر، آموزگار، پدربزرگ و مادربزرگ نهتنها از او بهتر و بیشتر یاد میگیرد؛ بلکه به طور کلی توان یادگیری در او افزایش مییابد.
با توجه به بررسیهای انجام شده، صلاحیت یادگیری تا سالها در شخص به همین شکل شفاف باقی میماند. در حقیقت مغز انسان برای این که در حد اعلاء بیاموزد و رشد کند، به پیوند و دلبستگی نیاز دارد.
میتوان مغز را گیاهی در نظر گرفت که سعی دارد به سمت خورشید حرکت کند. ممکن است گیاه در سایه هم رشد کند؛ اما به اندازه گیاهی که از نعمت آفتاب برخوردار است، رشد نمیکند. عصبشناسی به ما میآموزد که بدون خورشید (دلبستگی) مغز بخوبی رشد نمیکند. برای مثال، کودکان یتیمخانهها در مقایسه با دیگر کودکان، رفتارهای مسالهدارتری دارند و در آزمونهای هوشی به نسبت نمرات کمتر میگیرند.
البته در این خصوص استثنائاتی نیز وجود دارد. در گذشته، بچهها در دوران طفولیت در نظام سادهتری در مقایسه با آنچه امروز وجود دارد، مراقبت میشدند. آنها دارای مادر اول و نیز مادر دوم (مادربزرگ، خاله، عمه و...) بودند. همچنین بچهها دارای پدر اول و پدر دوم (پدربزرگ، عمو، دایی و...) بودند. پدرها در زندگی کودک حضور داشتند، اما کودکان امروزی بیشتر به غریبهها دلبسته و وابسته میشوند. به جای مادربزرگ حالا از پرستار و کسانی که در مهدکودکها فعالیت میکنند، استفاده میشود. به جای مادر ممکن است پرستاری به خانه بیاید و از کودک در غیاب مادرش نگهداری کند. به جای پدربزرگ جایگزینی وجود ندارد و حتی ممکن است پدر اولی هم در کار نباشد. این فقدانها و کمبودها در ابعاد مختلف زندگی کودک تاثیر میگذارد و رشد او را تحت تاثیر قرار میدهد.
امروزه بیشترین مشکلات رفتاری در کودکانی وجود دارد که دارای خانوادهای آشفتهاند. بعضی بچههای بدرفتار با اختلالات مغزی مواجه هستند و برخی دیگر تحت استرسهای شدید احساسی و عاطفی قرار دارند که بهتر است این را استرس دلبستگی بنامیم. این بچهها در کار آموختن نیز با دشواری روبهرو هستند. برای آن که به کودک کمک کنیم تا مغز یادگیرنده خوبی داشته باشد، ابتدا باید این استرسها را از میان ببریم.
● مواجه شدن با استرس عاطفی بچهها
اصولا استرسهای موجود در بچهها بیشتر به دلیل فقدان دلبستگی است. مسیر عصبشناختی این فقدان به این شکل است: کورتیزول هورمون استرس افزایش مییابد، مغز را پر میکند و در نتیجه آن برخی از فعالیتهای عصبی کندتر میشود. اما بعضی فعالیتها هم تسریع میشوند. به عنوان مثال، خشم افزایش مییابد و واکنش جنگ یا گریز فعالتر میشود.
کودک استرسزده از فعالیتهای آموزشی کلاس مطالب کمتری میآموزد. فقدان دلبستگی روی حافظه کودک اثر میگذارد و این نیز به سهم خود یادگیری را با دشواری همهجانبه روبهرو میکند. در زمینه روبهرو شدن با استرس دلبستگی، مغزهای دختران و پسران متفاوت عمل میکنند.
در دوران کودکی گریه کردن بسیار شایع است، اما بسیاری از پسرها بر دردشان نقاب «حالم خوب است» میزنند و بسیاری از دخترها نیز با قبول مسوولیت، دردهای خود را کتمان میکنند. بسیاری از این دخترها از برادران و خواهران کوچکتر خود مراقبت میکنند.
دختران استرسزده در این سنین همیشه شکایت میکنند که مثلا زیاده از اندازه چاق هستند یا شکل و قیافه خوبی ندارند و در عوض پسرها با استرس بالا، رفتار پرخاشگرانهتری دارند و پیشرفتشان در زمینه یادگیری زبان به کندی صورت میگیرد. تحقیقات نشان میدهد پسرها و دخترهای با استرس بالا، سریعتر عصبانی میشوند و سریعتر خودشان را از جمع دیگران جدا میکنند با توجه به مدارک و شواهد، مشخص شده است که مغز جنس مذکر بسرعت مغز جنس مونث پس از یک حادثه دردناک یا استرسآمیز به آمادگی برای یادگیری نمیرسد.
دخترها در مواجهه با استرسهای عاطفی و احساسی با سرعت بیشتری خود را تطبیق داده و سازگار میکنند. شاید به همین دلیل است که میبینیم پسرها در کودکستان و مدارس با مشکلات رفتاری، احساسی و یادگیری بیشتری مواجه هستند.
● رسیدگی به استرسهای عاطفی دانشآموزان
امروزه کاهش ارتباط و همبستگی میان خانه و مدرسه روی استرسهای عاطفی و احساسی دانشآموزان تاثیر فراوان بر جای گذارده است. دانشآموزان تحت فشار و استرسزده حتی اگر یک یا دو نفر هم در یک کلاس باشند، به آسانی دیگر دانشآموزان را هم تحت تاثیر قرار میدهند؛ چراکه آنان استرسهای خود را به نمایش میگذارند. آنها یا مزاحم بقیه دانشآموزان میشوند یا موضوع را به درون میریزند و کیفیت درس خواندنشان بشدت تنزل میکند.
دخترها و پسرها در این دوره بیشتر استرسهای خود را به طور متفاوت بروز میدهند. دخترها بیشتر انفعالی میشوند و پسرها پرخاشگرتر. به عبارتی، دخترها درونریزی و پسرها برونریزی میکنند. البته در این مورد استثناءهای فراوانی وجود دارد. در بعضی موارد، پسرهای در معرض استرس بالا، رفتارهای انفعالی پیدا میکنند. نمرات درسیشان افت میکند، دوستیهایشان با دیگران به هم میخورد و میزان افسردگیشان افزایش مییابد و بعکس دخترها پرخاشگرتر میشوند و علیه مسوولان مدرسه اعتراض میکنند. از دیگر عوامل موثر که بر یادگیری بچهها در این دوران تاثیر منفی میگذارد، استرس ناشی از روابط میان دانشآموز و آموزگار است. بیشتر آموزگاران در زندگی دانشآموز به صورت معضل درمیآیند که عوامل موثر بر این مسالهسازی به رابطه میان کودک و والد، متارکه پدر و مادر دانشآموز، فقر و نبود حمایتهای عاطفی برمیگردد. دانشآموزان دختر و پسر مقاطع راهنمایی نیز با عوامل تنشزای عاطفی مختلفی روبهرو هستند.
بسیاری از دانشآموزان با بحرانهای فراوانی در این دوره مواجهاند. در حقیقت خانوادههای بسیاری از این دانشآموزان، بحرانزده هستند که این امر موجب میشود تا این دسته از دانشآموزان همهروزه با درد و تالم پیوند روبهرو باشند و این امر باعث ایجاد مشکل این دانشآموزان در مدارس میشود. یکی از این مشکلات رفتاری آزار و اذیت دوستان و همسالان است. بعضی دخترها در برخورد با همکلاسیهای خود، تندروی میکنند، اما بعضی دیگر این گونه نیستند. ممکن است دانشآموز با تیپ جنسیتی خود همخوانی نداشته باشد. این نوجوانها در واقع پسرانی هستند که به همان اندازه که احساس پسرانه دارند، دخترانه هستند یا دخترانی که به همان اندازه که احساسات دخترانه دارند، پسر هستند. شاید اینها را بتوان همان پسرهای حساس یا دختران پرخاشگر در نظر گرفت که توجه به نیازهای عاطفی و احساسی این دسته از دانشآموزان بسیار مهم و حیاتی است. و اما راهحل....
برای حل این گونه مشکلات باید به پدر و مادرها و نیز معلمان آموزش بدهیم تا بدانند دخترها و پسرها استرسهای خود را به گونههای متفاوتی نشان میدهند. دخترها با راضی کردن دیگران میخواهند با استرس خود کنار بیایند و در ضمن با دوستانشان درباره استرسهایشان حرف بزنند. اما پسرها استرسهای خود را به مدرسه میآورند و میخواهند توجه دیگران را جلب کنند. البته نمیتوان انتظار داشت تا معلمان مدارس تمام استرسهای دانشآموزان را از میان بردارند، ولی میتوانند از طرق مختلف به آنها کمک کنند. به عنوان مثال، امکان تحرک بیشتری به آنان بدهند؛ چرا که داشتن فعالیت بدنی به سالماندیشی و یادگیری بهتر کمک میکند. حرکات بدنی یا فعالیتهای جسمانی در مدرسه اقدام مناسبی برای کاستن از استرس است. درباره دانشآموزان مقطع راهنمایی نیز باید گفت این گروه از دانشآموزان بیشتر خواهان آنند که والدینشان از مدرسه فاصله بگیرند. پس در این صورت لازم است دیگر راهنمایان اجتماعی، مشاوران و مقامات دبیرستانی در کار این دانشآموزان دخالت داشته باشند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست