جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
پودر سفید قلب قرمز
فلومیننزه را بزرگترین ماجراجوی فوتبال برزیل مینامند. باشگاهی در قلب ریودوژانیرو که با فلسفه خاص مؤسسان خود تبدیل به یگانه تیم منفور فوتبال برزیل شد. اما این نفرت چگونه شکل گرفت؟
فلومیننزه روز ۲۱ ژوئیه ۱۹۰۲ تأسیس شد. نام این باشگاه در زبان پرتغالی به معنای پودر سفیدکننده و در واقع توصیف ایده و راه و رسم آنها است. اسکار کوکس مردی که فوتبال را به ریودوژانیرو آورد برای تحصیل راهی سوئیس شد و وقتی در سن ۲۲ سالگی به وطن بازگشت با خود یک سوغات بزرگ را ارمغان آورد. در آنزمان منطقه سائوپولو صاحب چند تیم قدرتمند بود و اهالی ریودوژانیرو همواره از لحاظ فرهنگی با آنها مشکل داشتند و نمیتوانستند بدون تیم بودن را هضم کنند.
کوکس ایده تشکیل یک باشگاه فوتبال را مطرح کرد. سرانجام در روز ۲۱ ژوئیه ۱۹۰۲ هاراسیودا کاستاسانتوز تأسیس شد. هوراسیو دوست صمیمی کوکس بههمراه ۱۸ نفر از اعضاء کالج اولین تیم فوتبال ریو را شکل داده و کوکس را بهعنوان رئیس برگزیدند. اولین مسابقه روز ۱۹ اکتبر ۱۹۰۲ برگزار شد و به باشکوهترین شکل ممکن خاتمه یافت. فلومیننزه با ۸ گل پایساندو را خرد کرد و زنگ خطر را بهصدا درآورد. آنها قدرتمندانه ادامه راه را طی کردند. قهرمانی در رقابتهای منطقه کورتیبا در فصول ۱۹۰۷، ۱۹۰۸ و ۱۹۰۹ نیز تکرار شد تا باشگاه به افسانههای برزیل بپیوندد اما از هوادار خبری نبود.
● باشگاه نژادپرستها
پودر سفیدکننده نمایانگر تمام اهداف سیاه فلو بود. در عصری که نژادپرستی در فوتبال برزیل بیداد میکرد، این تیم با تشکیل یک گروه کاملاً سفیدپوست و رد بازیکنان سیاهپوست به این زخم نمک پاشید. در سال ۱۹۱۱ فلو با پیروزی در تمام مسابقات قهرمان رقابتهای کاریو شد اما ۸ بازیکن باشگاه در اعتراض به جو نژادپرستانه جدا شده و یک تیم جدید به نام فلامینگو را تشکیل دادند. فلومیننزه دشمن جدیدی پیدا کرده بود. یک تیم کاملاً مردمی پذیرای تمام سیاهها ریودوژانیرو شده و عملاً فلسفه فلو را به سخره گرفت. اولین رویاروئی ۲ دشمن، روز ۷ ژوئیه ۱۹۱۲ روی پرده رفت و با برتری ۳ بر ۲ فلا خاتمه یافت.
آنچه روی سکوها رخ داد برای هر نبردی جزء فوتبال قابل تعریف بود و بههمین دلیل از آن پس این دربی به فلو ـ فلا معروف و ابتدا تبدیل به بزرگترین رقابت فوتبال برزیل و سپس دنیای فوتبال شد! فلامینگو با انتخاب رنگ قرمز و مشکی و بهدست آوردن دل سیاهان طرد شده از فلومیننزه، محبوبترین تیم برزیل شد و در سوی مقابل فلومیننزه با تکیه بر نژاد برتر، هواداران خاص خود را در ریو حفظ کرد. آنها برای تبلیغ ایده خود، کشور انگلستان را نشانه گرفتند. اکستر نخستین میهمان خارجی فلو با ۲ گل اوسوالدو گومز زانو زد. آوازه تیم مرزها را درنوردید؛ بدون آنکه فلسفه عجیب آنها روشن شود. چند سال بعد، ظاهر بیعیب و نقص فلو کمیته بینالمللی المپیک را نیز فریب داد. این سازمان در سال ۱۹۴۹ فلو را به جهت تلاش در راه تبلیغ المپیک مورد تقدیر قرار داد و آنها را مستحق دریافت دیپلم افتخار دانست! این عنوان در ویترین افتخارات باشگاه بیش از تمام جامهای ریز و درشت، خودنمائی میکند. اندکی بعد یک اتفاق عجیب فلو را زیر سئوال برد.
● پودر سفید
رئیس وقت باشگاه چند بازیکن سیاهپوست جذب کرد. (آنچه خلاف سنت باشگاه بود) و چون به جادوی پاهای آنان نیاز داشت دستور داد قبل از ورود به میدان با پودر برنج صورت خود را سفید کنند تا از عتاب تماشاگران در امان مانده و از طرفی فلسفه باشگاه را زیر سئوال نبرند! جنجال بزرگی بهپا شد.
هواداران فلا در تمام بازیهای خانگی فلو حاضر شده و به محض پا به توپ شدن سیاهان سفید شده، فریاد میزدند: او یک سیاه است! او یک سیاه است! این شیوه برای هر سیاهپوست توانائی اعمال شد و ظاهراً مقامات فوتبال برزیل نیز کوچکترین اعتراضی نداشتند! شاید بههمین دلیل فلومیننزه در مواقع اضطراری از حمایت داوران نیز برخوردار میشد!
در دهه ۴۰ فلو چند جام منطقهای را فتح کرد اما در مسابقات کشوری یک ناکام بزرگ بود. سقوط مالی، آزمون دشواری بود که فلو را به سمت رستگاری برد.
سرانجام در باشگاه به روی سیاهپوستها باز شده و فلو با کمک آنها (که کینههای قدیمی را فراموش کرده بودند) بار دیگر عرضاندام کرد. تصور میشد هواداران نیز مانند مسئولان باشگاه دچار تحول شدهاند. این تصور کاملاً اشتباه بود. در جریان یکی از بازیهای خانگی فلو، دروازهبان تیم حریف، آسیب دید و طبق معمول پزشک تیم برای مداوا به زمین آمد. او خشم هواداران را برانگیخت چون یک سیاهپوست بود.
این شخص قبل از آنکه بتواند دروازهبان مصدوم را مداوا کند، خود بر اثر پرتاب اشیاء مختلف دچار آسیبدیدگی شد! بعضی از حاضران در ورزشگاه چنین شعاری سر دادند: این است سنت فلومیننزه! دهههای ۶۰ و ۷۰ نیز در کشاکش این مسائل عجیب، بدون کسب افتخارات بزرگ سپری شد. دهه ۸۰ با یک مسئله حاشیهای آغاز شد. ژائودهدیوس خواننده برزیلی که از هواداران پر و پا قرص فلو است، در جریان اولین بازدید پاپ ژانپل دوم فقید از برزیل در حمایت از فلو آوازی خواند که مورد تأیید رهبر وقت کاتولیکهای جهان قرار گرفت. بههر حال در سال ۱۹۸۴ فلو به مقام قهرمانی لیگ سراسری برزیل دست یافت. این عنوان تا هماکنون برای باشگاه تکرار نشده است. دوران سیاه سقوط در حال آغاز بود.
● دسته سوم
فلو پس از فتح لیگ برزیل به سراغ جام لیبرتادورس رفت اما با وجود چند نتیجه مطلوب حذف شد. خریدهای سنگین رؤسای باشگاه سبب بهوجود آمدن بدهیهای فراوان شد و وقتی فلو سراسر فصل ۱۹۸۵ را در بحران کسب نتیجه بهسر برد همه چیز به رنگ سیاه فاجعه دیده شد. چند سال بعد فلوی بزرگ اولین باشگاه منطقه ریودوژانیرو طعم تلخ سقوط به دسته دوم را چشید. رنجهای تیم پایانی نداشت چرا که قرمز و سبزها در ادامه حتی دسته سوم را نیز تجربه کردند. خبر انحلال باشگاه تن هواداران را میلرزاند اما به کمک شورای شهر ریو این اتفاق تلخ رخ نداد. فلو با مساعدت این ارگان به پا خاسته و خیلی سریع به دسته دوم صعود کرد.
حضور در این سطح نیز چندان بهطول نینجامید و باشگاه به خانه خود بازگشت. حضور در دسته اول، برتری در بزرگترین دربی دنیا و قرار گرفتن در میانه جدول غرور از دسترفته هواداران را احیاء کرد. در همین دوران ورزشگاه قدیمی فلو بازسازی و با ظرفیت ۳۰هزار هوادار بهروی علاقهمندان گشوده شد. اعتراض هواداران به ظرفیت اندک استادیوم راه ماراکانا را باز کرد. این بنای غولآسا که ۱۵۰ هزار نفر را درون خود جای میداد، میزبان بازیهای فلو شد.
در اولین دربی که به میزبانی تیم در این ورزشگاه انجام شد، ۱۷۵ هزار نفر روی سکوها نشسته و تمام رکوردهای دنیا را جابهجا کردند. چند سیاهپوست در لباس قرمز و سبز میدرخشیدند و اینبار از بطریهای آب خبری نبود. رقابتهای جام حذفی نیز داستان ویژه خود را داشت. فلو در سالهای پایانی دهه ۸۰ به فینال این رقابتها راهیافت و مقابل سائوپائولو ایستاد. نبرد ۲ تیم در پایان ۱۸۰ دقیقه برندهای نداشت.
قرمز و سبزها در ضربات پنالتی پیروز شد اما آنچه در خاطرهها باقی ماند نه ضربات بازیکنان که سرود زیبای هواداران هنگام نواخته شدن پنالتیها بود. بههمین دلیل کنفدراسیون فوتبال برزیل ضمن تقدیر از هواداران، شعارهای آنان را بهعنوان سرود رسمی رقابتهای جام حذفی برگزید. طرفداران رقیب، خشمگین از چنین اقدامی ادعا میکردند فلو از حمایت کنفدراسیون برخوردار بوده و بههمین دلیل جام حذفی را برده است!
راست یا دروغ این افراد ادعای خود را اثبات کردند. در جریان دربی سنتی فلامینگو، فلومیننزه را خرد کرد تا جوانههای امید هواداران که پس از چشیدن طعم تلخ سقوط به دسته سوم به زندگی بازگشته بودند، خشک شود. در چنین شرایطی باشگاه بار دیگر دچار مشکل شد. رؤسای تیم پیدرپی عوض میشدند اما تحولی رخ نمیداد. سکون باشگاه تا سالهای اخیر نیز ادامه یافته تا حدیکه تنها یکبار به فینال رقابتهای راهیافته و در یکی از معدود نمایشهای درخشان خود ۳ بر یک فلامینگو را شکست دادند. این ۲ افتخار به اضافه صدرنشینی چند هفتهای در لیگ فصل ۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۳ هواداران را امیدوار و وفادار نگهداشته است. حتی حضور روماریو نیز دردی از دردهای بهظاهر بیدرمان فلو را دوا نکرد. او گل میزد اما به اندازه کافی حاشیهساز نیز بود و در نهایت به خاطر کتک زدن هواداری که یک خروس (سمبل باشگاه) را بر سر تمرین آورده بود، اخراج شد، اما فلومیننزه علاوه بر او بازیکنان بزرگ دیگری نیز در اختیار داشته است.
● تلهسانتانا و کارلوس آلبرتو پریهرا
تلهسانتانا مردی که فوتبال رویائی برزیل دهه ۸۰ را پایهریزی کرد، روزگاری عضو باشگاه فلومیننزه بود. او در تیم دوران درخشانی نداشت اما وقتی به لباس مربیگری سلسائو (لقب تیم ملی برزیل) را به تن کرد، خیلی خوب برای باشگاه دوران بازی خود تبلیغ کرد. او در جامهای جهانی ۱۹۸۲ و ۱۹۸۶ سرمربی طلائیپوشان بود و برای اولینبار پس از سالها از بازیکنان فلومیننزه در ترکیب تیم ملی سود برد. هرچند برزیل قهرمان نشد و بازیکنان باشگاه نیز نقش پررنگی ایفا نکردند، با اینوجود طلائیترین فوتبال دوران توسط مردی بنیان نهاده شده که دل در گروی فلو داشت. سانتانا اوایل آوریل ۲۰۰۶ بر اثر حمله قلبی درگذشت.
از کارلوس آلبرتو پریهرا بهعنوان دیگر بازیکن مطرح دوران گذشته فلو نام میبردند. سرمربی فعلی تیم آفریقای جنوبی هرگز یک بازیکن بزرگ نبود و در عرصه باشگاهی نیز توفیق چندانی بهدست نیاورد اما همراه با تیم ملی برزیل در جامجهانی ۱۹۹۴ به مقام قهرمانی رسید آنهم به زشتترین حالت ممکن! شاید هم میخواست فلسفه باشگاه سابق خود را به رخ بکشد. او برخلاف سانتانا هیچیک از بازیکنان تیم قرمز و سبزپوش را به اردوی تیم ملی دعوت نکرد و البته نمیتوانست اینکار را انجام دهد چون در سال ۱۹۹۴ فلو نه یک تیم حتی متوسط که تنها خاطرهای از گذشتههای تلخ و شیرین بود. کارلوس آلبرتو (نه پریهرا و نه آن بازیکنانی که گل چهارم فینال جام جهانی ۱۹۷۰ را به ثمر رساند) دیگر ستاره باشگه بود و در دوران خود با گلزنیهای متعدد هواداران را به وجد آورد. این بازیکن در زمره ستارگان بزرگ تاریخ باشگاه قرار داشت.
● افتخارات
۳۰ مقام قهرمانی رقابتهای منطقهای کاریوکا، قهرمانی در جام کوپاریو (۱۹۹۸) ۸ قهرمانی در جام گوآنابارا؛ ۲ قهرمانی در جام توکاریو، فتح رقابتهای تورنلو مونیسپال (۱۹۳۸ و ۱۹۴۸)، قهرمانی لیگ برزیل (۱۹۸۴)، فتح رقابتهای دسته سوم (۱۹۹۹)، قهرمان جام ریوسائوپائولو (۱۹۵۷ و ۱۹۶۰)، جام پدروسا (۱۹۷۰)، جام حذفی منطقه ریو (۱۹۷۱، ۱۹۷۳، ۱۹۷۷، ۱۹۸۶ و ۱۹۸۹)، تورنمنت پاریس (۱۹۷۶ و ۱۹۸۷)، تورنمنت هررا (۱۹۷۷)، جام سئول (۱۹۸۴)، کرینکاپ (۱۹۸۷)، تورنمنت کیف (۱۹۸۹)، تورنمنت وینا دلمار (۱۹۷۶).
● مشهورترین بازیکنان
این تیم در طول تاریخ علاوه بر سانتانا، کارلوس آلبرتو و همچنین پریهرا فوتبالیستهای مطرحی چون آدهمیر، آلدو، آلتایر، آسیس، باتاتائیس، بارانکا تورس، کاستیلیو، دیدی، فیلیپه و فلیکس را در اختیار داشت.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست