چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
دولتمردان عراق و پرسش های بی پاسخ
اولین باری که دیدم زنجیرهای تانکهای آمریکایی ۹ آوریل ۲۰۰۳ میلادی آسفالت خیابان السعدون بغداد را درهم مینوردیدند و به سوی میدان الفردوس حرکت کردند با خودم گفتم روزی فرزندان عراق، این تاریخ جدید را در مدارس مطالعه خواهند کرد و کارشناسان درباره این مقطع زمانی عراق به پژوهش خواهند پرداخت.
در آن زمان من خبرنگاری بودم که برای پوشش اخبار جنگ از بیروت به عراق آمده بودم و همانند یک عراقی غریب بودم که از تبعیدگاه به سرزمیناش آمده است تا لحظه به لحظه اتفاقات کشورش را از نزدیک ببیند.
ذهن من مشغول طراحی سناریوهای آینده این کشور بود و در افکارم گفتوگو با برخی از سیاستمداران عراقی مستقر در خارج از این کشور را مرور میکردم.
اما آنچه که در میدان الفردوس رخ داد یک حادثه دراماتیک بود. در آن لحظه که ترس تاریخ برمن چیره شده بود به یکباره مجسمه صدام به وسط میدان انداخته شد و با آن صحنه، مرحله جدیدی دراین کشور رقم خورد.
در آن لحظه سوالی به ذهنم خطور کرد و با خود گفتم نه این سوال خوبی نیست و ممکن است شادمانی را از مردم در لحظه تکرارنشدنی سرنگونی دیکتاتور بگیرد، اما اکنون چه؟
در آن لحظه در افکار مردم، آینده خوبی که انتظارشان را میکشید نقش بسته بود. لذا همه به خانههایشان رفتند تا فیلم سینمایی را از تنها شبکه دولتی آن زمان ببینند، شاید برای اینکه یک روز سخت و دشوار را فراموش کنند یا با خیالی آسوده سر بر بالین بگذارند و با خود بگویند چرا باید همه بدبختیها برای عراقیها باشد؟
● دیگر از تصاویر تلویزیونی دیکتاتور خبری نبود
شهروند عراقی همواره اندوه بردوش دارد و آرزوهایش به تعویق میافتد. تاریخ مملو از خشم، آتش، مقتولان، زندانیان و شکنجه آنان است و فهرست افراد تحت تعقیب عراقی بلند است. صفهای آنان نیز در مقابل سفارتخانههای خارجی برای گرفتن روادید یا پناهندگی حتی اگر به سوی جهنم باشد، طولانی است.
یک عراقی هیچ آرزویی ندارد به جز اینکه مانند دیگر انسانها زندگی کند، اما صدام میخواست تا آنها همانند او باشند. آرزوی یک عراقی این است که درس بخواند، ازدواج کند و زندگی شرافتمندی داشته باشد. هنگامی که مجسمه صدام در مقابل دیدگانم به زمین افتاد این سوال در ذهنم شکل گرفت که حالا دیگر چه؟
ویرانیهایی که از عراق به یاد دارم و چند روزی را که قبل از سرنگونی رژیم صدام در بغداد زندگی کردهام، مرا طوری بارآورده که بگویم اوضاع بسیارسختتر از آن است که پیشبینی میکردم، بخصوص اینکه هر نظام سیاسی جدید باید روزهای دشواری را پشت سر بگذارد.
هر نظام جدید باید از صفر شروع کند و جامعه، دولت و مفاهیم روابط را از نو بسازد، همینطور هم شد و سختیها و روزهای دشوار اتفاق افتاد و عمر گرانبهای ما را هدر داد.
۹ سال از فرصتهای زندگی ما به هدر رفت و این ۹ سال بر تحریمها، جنگها، محاصره اقتصادی و دربهدریهای قبل از آن افزوده شد.
جواب این سوال که بعد از این روزهای سخت و دشوار چه خواهد شد؟ یعنی بعد از شکل گرفتن شورای حکومتی، حکومت انتقالی، حکومت موقت، همهپرسی برای قانون اساسی، انتخابات و خروج آمریکاییها از شهرها و سپس خروج کامل آنها از عراق، چالشهای بعد از آن و کمحوصلگی گروههای سیاسی مشکلات فراوانی را پیش رو گذاشته است.
در این مدت ریختهشدن خون هزاران عراقی در خیابانها و کنار جادهها همراه با داغ دل پدران و اشک مادران را شاهد بودیم. همراه با مادری بودیم که زمین را میکاوید تا استخوانی از فرزند مفقود خود را که در یک گور دستهجمعی دفن شده بود، بیابد یا اینکه اجساد قطعهقطعه شده عزیزان خود را که در انفجار مهیبی کشته شدند، جستجو میکرد.
هنگامی که قانون اساسی عراق به تصویب رسید، اشک در چشمان من جمع شد نه به این علت که بندهای این قانون مورد پسند همه اقوام و مذاهب است، بلکه برای یک لحظه احساس کردم بعد از سالها درنهایت عراقیها از این مرحله دشوار عبور کردند. هزاران اندیشه را کنار هم گذاشتیم و هزاران شیوه را مطرح کردیم تا به این مرحله برسیم.
روزنامههای خارجی را مطالعه و رادیوهای آنها را گوش کردیم. قطعنامههای شورای امنیت و حتی اسامی کارمندان کاخسفید، کارشناسان سیاسی و مجریان تلویزیونها را حفظ کردیم تا شاید یکی از آنها خبر مسرتبخشی به ما بدهد.
همه نقشههای دنیا را حفظ کردیم، با حدود مرزی کشورهای مختلف آشنا شدیم و حتی اسامی قاچاقچیان انسان و جاعلان گذرنامه را شناختیم.
نکته: یک عراقی هیچ آرزویی ندارد جز اینکه مانند دیگر انسانها زندگی کند، اما این نکتهای بود که صدام آن را نمیفهمید. آرزوی یک عراقی این است که درس بخواند، ازدواج کند و زندگی شرافتمندی داشته باشد
برای همین مسائل بود که هنگام تصویب قانون اساسی عراق اشک ریختم و احساس کردم که به بندرگاه امید رسیده و توانستهایم برپایه آن دیواری بسازیم که همانند مستمندان بر آن تکیه کنیم. ما هیچ حمایتی به غیر از کرامت ملی و قوانین کشورمان نداریم.
کشوری که میخواهیم برای یک لحظه ما را رها نکند و صدای شلیک اسلحهها را که حتی در دوره شکلگیری عراق در سده گذشته پیشانی ما را هدف قرارگرفته بود، دور کند.
لباس خاکی جنگی و نظامی را که از هنگام تولد پوشیدهایم و جز بوی کافور را حس نکردهایم از ما دور سازد.
ما میخواهیم با جسم سالم به دور از اسلحه روسی و آمریکایی یا حتی اسلحههای القاعده در عراق حرکت کنیم.
اما اکنون چه؟
پاسخ به این سوال طولانی و دردناک است، زیرا ۹ سال ازاشغال را دربردارد؛ ۹ سال. ۹ سال اختلاف و درگیری، ۹ سال اختلاف بر سر تشکیل دولت و ۹ سال انفجارها و جزر و مدهای مختلف که برایش پایانی مشخص نیست. ۹ سال است که بحرانهای سیاسی را تجربه و در هرکنفرانس خبری همان حرفهای گذشته را تکرار میکنیم.
در مرحله کنونی ما امید به آینده، احساس مسوولیتپذیری تاریخی در قبال مردم و کاهش درخواستهای سیاسی تحققناپذیر عدهای از گروهها را نیازمندیم.
آری، اکنون دهها شبکه ماهوارهای فضای رسانهای را به هرج و مرج کشاندهاند و دهها روزنامه کنار خیابانها فروخته میشوند. هر چند اکنون در اکثر استانهای عراق دانشگاه وجود دارد، این کشور به بزرگترین مصرفکننده سیمکارت تلفنهمراه تبدیل شده است. خیابانهای آن مملو از خودروهای وارداتی است، مردم هم از سریالهای ترک لذت میبرند و حتی باید گفت، ما تنها کشور منطقه هستیم که درمدت کوتاهی شاهد تغییر چندین دولت بودهایم و فساد چهره دولتها را خدشهدار کرده است. در شرایطی که توزیع ناعادلانه امکانات، اکثر مردم را رنجیدهخاطر کرده و دغدغه طایفهگرایی و مذهبگرایی، احساسات مردم را تحت تاثیر قرار داده است. بیکاری بردوش مردم سنگینی میکند و رکود اقتصادی اوضاع آینده کشور را در ابهام قرار داده است، اما با این وجود معتقدیم برای حل این معضلات، تقسیمبندی اولویتها ضروری است.
من همچنان در عرصه خبری فعالیت میکنم و خروج نیروهای آمریکایی را بعد از ۸ سال و ۹ ماه شاهد بودم. با این وجود دوباره سوال گذشته را تکرار میکنم، دیگر چه؟ در حال حاضر سلسله سوالهای دیگری هم وجود دارد که با تغییرات سیاسی ایجاد شده است و پاسخ دادن به آنها جرات و جسارت میخواهد. اکنون بعد از خروج آمریکاییها از عراق آیا میتوانیم گام دیگری در راستای دولتسازی برداریم؟
آیا آنقدر شعور سیاسی بالایی داریم که از فرصتهای موجود بهترین استفاده را ببریم یا اینکه اختلافات عشایر سیاسی همچنان ادامه مییابد و شادی خروج اشغالگران را به کاممان تلخ خواهد کرد؟ همانگونه که ورود بیگانگان، شادی سرنگونی رژیم صدام را از ما گرفت.
اصلا آیا روند سیاسی آنقدرآمادگی فکری دارد که بتواند دیدگاه آیندگان را از اختلافات سیاسی دور نگه دارد و آن را در آینده در راستای مشارکت سیاسی، بازسازی دولت و برنامهریزی قرار دهد؟
به نظر میرسد در اداره دولت دیگر دوره تحرکات سیاسی برای رسیدن به مقاصدی که تکروی محسوب میشود به سر آمده است. بویژه هنگامی که انتخابات به عنوان تنها راهکار حل اختلافات به میان کشیده میشود و صندوقهای کمیساریای عالی انتخابات سرنوشت روسا را مشخص میکند نه آرای دیگران. البته فعالیت و عملکرد سیاسی است که رایدهندگان را جذب میکند نه تکیه برکتابهای تاریخ و جغرافیا. شاید بهتر است روند سیاسی را ازمرحله واگذاری آن به دیگران کنار گذاشته و فرهنگ پیروی از شیوههای دموکراسی را جایگزین آن کنیم تا برپایه آن روند سیاسی آینده مستحکمتر شود نه اینکه این روند با اختلافات و درگیریها با مشکل مواجه گردد.
آیا ممکن است در آینده شاهد سیاست بحث و رایزنی درخصوص اجرای طرحها و پروژهها باشیم نه اختلاف و درگیری در امور سیاسی؟ آیا آمادگی داریم که راه و روش خود را با هدف تاسیس آیندهای مبتنی بر حکمت و دوراندیشی تغییر دهیم؟ آیا پیرمردهای سیاسی منطقه میگذارند اندیشههای سیاسی ما برای ساخت کشور رشد کند به طوری که با سیاستهای نیمقرن گذشته منطقه مشابهتی نداشته باشد؟ آیا نخبگان کشور آمادهاند قوانینی را که وضع کردهاند محترم بشمارند یا اینکه این قوانین تنها به عنوان یک نوشته باقی خواهد ماند و آرمانهایمان نادیده گرفته شده و اجازه داده نمیشود مستمندان بر دیواری که آن را حامی خود میدانند تکیه دهند؟
شاید برخی افراد و همچنین برخی امتیازات را از دست بدهیم، اما تجربه سیاسی را از دست نخواهیم داد. درست است که برخی چالشها در پیش رو است، اما به غیر از گام برداشتن به جلو راهی نداریم. پس ما را یاری کنید تا کاری انجام دهیم.
روزنامه الصباح
مترجم: علی ظریفیخامنه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست