یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
مجله ویستا

اقتصاد در سینمای ایران چه نقشی داشته است


اقتصاد در سینمای ایران چه نقشی داشته است

اقتصاد در سینمای ایران چه نقشی داشته است برای پاسخ به این سوال ابتدا باید چگونگی ورود نگاه اقتصادی به صنعت و سینمای ایران را بررسی کرد سینمای ایران از ابتدای پیدایش تا به امروز دستخوش تغییر و تحولات بنیادینی قرار گرفته ولی همواره یک عنصر در طول حیات این هنر صنعت پررنگ بوده و آن اقتصاد است

اقتصاد در سینمای ایران چه نقشی داشته است؟برای پاسخ به این سوال ابتدا باید چگونگی ورود نگاه اقتصادی به صنعت و سینمای ایران را بررسی کرد.سینمای ایران از ابتدای پیدایش تا به امروز دستخوش تغییر و تحولات بنیادینی قرار گرفته ولی همواره یک عنصر در طول حیات این هنر -صنعت پررنگ بوده و آن اقتصاد است.

سینما در آغاز با نگاهی تجاری و سرگرم کننده پا به عرصه گذاشته است . چرا که مخاطب خسته از فعالیت‌های روزانه که برای پر کردن اوقات فراغت به سینما می‌رفت و به دنبال فضایی بود تا او را برای دقایقی از گرفتاری‌های روزمره خلاص کند‌. رفته رفته با پیشرفت‌های تکنولوژیکی و تاثیر گذاری این هنر بر مخاطبین، ارگان‌های دولتی و حاکمیتی خود را به این فضا نزدیک کرده و با در اختیار گرفتن سکان هدایت آن بستری را برای ترویج دیدگاه‌های خود و تاثیر بر مخاطب فراهم کردند.

اما تضاد در ساختار سینمایی کشور دقیقا از همین نقطه آغاز شد چرا که تعریف آنان از سینما با تعریفی که سینماگران یا به عبارتی هنرمندان از سینما داشتند متفاوت بود. سیاست پیشگان این عرصه را از جنبه سیاسی، صنعتی و در نهایت اقتصادی مورد ارزیابی قرار می‌دادند و جنبه هنری و زیبایی شناختی این حرفه از نظر ایشان خیلی حائز اهمیت نبود.

در حالی که سینماگران با رهیافتی فرهنگی، هنری و اقتصادی سینما را تعریف می‌کردند و این تضاد در سلیقه و هدف بستری برای رقابت در تولید فیلم و جذب مخاطب بیشتر را در دوجبهه اما در یک ساختار نا‌مساعد فراهم کرد که در ابتدا شاید یک توفیق اجباری برای سینمای ایران محسوب می‌شد، اما با نفوذ عناصر مختلف در روند اکران و صدور پروانه نمایش و سانسور بسیاری از فیلمنامه‌ها که عمدتا محصول سوء تفاهم‌های غیر حرفه ای بود و همچنین سرمایه گذاری‌های دولتی برای تولید فیلم‌های خاص و گاه مخالف با سلیقه مخاطب و اضافه شدن عده‌ای با عنوان فیلمساز که اصولا نه دغدغه فرهنگی_ هنری داشتند و نه به واسطه علاقه شخصی به این فضا ورود پیدا کرده بودند رقابت به شیوه‌ای نا‌برابر بین سینما‌گران حرفه‌ای و عناصر غیر‌حرفه‌ای برقرار شد. چرا که بنیاد فارابی به عنوان سازمانی نیمه دولتی با تخصیص بودجه برای تولید فیلم‌های اصطلاحا فاخر، دست فیلمساز را باز می‌گذاشت تا برای به تصویر کشیدن ایده‌های تائید شده از همه امکانات خود استفاده کنند و در جبهه دیگر تهیه کنندگان مستقل که از ابتدا تا انتهای پروژه نگران تامین هزینه‌ها بودند‌، به راحتی فیلم بسازند و حتی نگران گیشه آن هم نباشند.

در حالی که همین محدودیت‌ها و مشکلات اقتصادی که در اواسط پروژه گریبان فیلمسازان خصوصی را می‌گرفت‌، باعث می‌شد بر خلاف میل باطنی مجبور به ابتذال گرایی و استفاده از بازیگران ستاره نمایی شوند تا بتوانند گیشه‌های عمدتا خالی سینما را فتح کنند. اینجا سوالی مطرح می‌شود که چرا سینمای دولتی با توجه به سرمایه فراوان با اقبال مواجه نشد؟ پاسخ روشن است. چراکه فرم‌،قربانی مضمون می‌شد و چون مخاطب نمی‌توانست با آن گونه ناقص و آماتوری روایت قصه ارتباط برقرار کند‌، فیلم را پس می‌زد. البته لازم به ذکر است که در دو طیف مستقل و دولتی فیلم‌هایی با درصد مخاطبین بالا ساخته شده اند که به سبب کمیت در مقایسه با میزان تولیدات ده ساله اخیر استثنا محسوب می‌شوند.

نکته ای که دردمندی سینمای ما را بیش از پیش نشان می‌دهد برخی از تولیدات فاقد ارزش والای هنری‌، غیر اخلاقی و حتی در تعارض با ارزش‌های فرهنگی و ملی بوده که با سرمایه‌های دولتی که متعلق به بیت المال هستند، ساخته شده و در مراحل پایانی کار ضدیتشان با ارزش‌ها مشخص شده است.

این خود گویای این مدعاست که اداره ارزشیابی متر و معیار مشخصی برای تعیین خطوط قرمز سینمای کشور در دست ندارد یا تعریف و تعبیر مسوولان از ارزش‌های اخلاقی‌، ملی و فرهنگی‌،گاهی به صورت سلیقه‌ای و شخصی عمل می‌کند و این بزرگ‌ترین ضربه را در طول سال‌های اخیر به سینمای ایران وارد کرده است.

در پایان راهکاری که در شرایط کنونی می‌تواند به صورت یک مسکن موقتی درد‌های ریشه‌ای سینمای ما را تسکین ببخشد‌، نگاهی جدید به سینما‌،هنرمند و جامعه‌، تخصیص فرصت‌ها و منابع مالی بین همه سینماگر‌ها‌، فارغ از جدل‌های حزبی و سیاسی و همچنین اجازه ساخت فیلم‌هائی با مضامین متنوع و در ژانر‌های گوناگون است که به رشد کمی و کیفی سینمایی کشورکمک فراوانی خواهد کرد تا در افقی فراتر و در ارتقاع سطح فرهنگی طبقات مختلف جامعه موثر واقع شود.

نویسنده : پوریا بهرادکیان

کارشناس ارشد علوم ارتباطات