سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
شبکه مفهومی تکثرگرایی
نویسنده محترم با معرفی مفاهیم وابسته به تکثرگرایی غربی، تقلید جاهلانه برخی نویسندگان اسلامگرا را تقبیح میکند و عوامل بازدارنده گفتمان اسلام و غرب را برشمرهد؛ سپس چگونگی برخورد صحیح با مسأله تکثرگرایی را تبیین میکند و در پایان به روشن نمودن بستر طرح مسأله تکثرگرایی میپردازد. از نظر نویسنده، لزوم برنامهریزی صحیح به شکلی که امکان بازسازی هویت جامعه را از حیث عقلانی و روانی فراهم سازد و کارآمدی و نشاط آن را بازگرداند، راه حل بحران فعلی است.
● مقدمه
در گذشته جهان شاهد تنوع و تکثری به مراتب افزونتر بود که در چارچوب «جهانشمولی نخستین اسلام» قرار داشت. از اوایل دهه هفتاد با برپایی صدها سمینار تلاشهایی صورت گرفت تا تصویری زشت از مسلمانان در حافظه تاریخ ترسیم شود. متأسفانه عواملی باعث گردید مسلمانان قادر به گفتمان با غرب نباشند. این عوامل عبارتاند از:
▪ ناامیدی مسلمانان و اظهار عجز آنان از پیریزی یک روششناسی صحیح که بتواند فکر یا فرهنگ یا تمدن دیگری را در چارچوب اسلامی خود پذیرا باشد؛
▪ مسلمانان ساختاری بسته پیدا کردهاند و نمیتوانند از یافتههای جهانشمول نخستین فراتر روند؛
▪ بازگشت جهان اسلام به چارچوبهای اقلیمیگری که موجب شده بدویگریهای معاصر نتواند مسلمانان را فراتر از مرحله جاهلیت ببرد؛
همچنین برخورد نامناسب اسلامگرایان نوگرا و اعراب قومیتگرا با قرآن باعث شد اسلامگرایان از سه چیز محروم بمانند:
۱) درک گستردگی پیام قرآن؛
۲) ناممکن بودن درج محتویات آن پیام در یک چارچوب اقلیمی، قومی، ملی و جغرافیایی؛
۳) ارتباط موضوعی و دقیق آن پیام با عربگرایی قرآن که فرایند ترجمه، به تنهایی نمیتواند جانشین آن باشد.
● تکثرگرایی
«تکثرگرایی» ترجمه یک مفهوم غربی است که ریشه در یک منطق مادیگرایانه دارد و از فلسفه یونان اقتباس شده است؛ زیرا آنها فیلسوف را جانشین پیامبر میدانند و بر خود روا میدارند که اندیشه او را بپذیرند، یا رد کنند و بدین ترتیب ایده نسبیت اندیشهها نزد آنها تولد یافت و در مرحله بعد نبوت را انکار نمودند و اندیشه مقدس شمردن آرا به لحاظ مرجع را کنار نهادند و نظریه متن مقدس رد شد و در عوض توسعه سکولاریستی به عنوان الگوی معرفتی رواج یافت و به هر فرد عادیای حق تولد آرا و افکار و قانونگذاری و نقص و تغییر آن اعطا شد و بدین ترتیب فردگرایی در نظام لیبرالی غرب شکل گرفت. متأسفانه نویسندگان مسلمان در یک راهبرد تقلیدی با معضل تکثرگرایی به چالش پرداختهاند و عدهای دیگر پوستهای شرعی را بر آن افزودهاند و با جمعآوری آیات و روایاتی تلاش کردهاند توجیهی برای صحت و مشروعیت تکثرگرایی به معنای رایج و غربی آن فراهم آورند؛ در حالی که تنها راه حل این معضل، ذهنی است که از حلقه تقلید به سوی اجتهاد رفته و قدرت تشخیص ارتباط مفاهیم با زمینههای فرهنگی را داراست.
● فهم و حل تکثرگرایی
برای نزدیک شدن به مسأله تکثرگرایی از جنبه معرفتشناسی توجه به نکات ذیل لازم است:
▪ از لحاظ معرفتشناختی، تکثرگرایی مقولهای است که چالش با آن تنها پس از اذغان به این قضیه ممکن است که هیچ فرد یا گروه بشری، نسبت به ادعای اختیار داشتن تمام حقیقت، دارای حق ویژهای نیست؛ زیرا احاطه به حقیقت جز برای خداوند امکانپذیر نیست. چنانچه در آیه شریفه است: «و به شما از دانش جز اندکی داده نشده است» و حتی خدا به پیامبرش میگوید به منکران خداوند بگو «و انا و ایاکم لعلی هدی او فی ضلال مبین» اگر تکلیف درباره مقولهای به این پایه ایمان بدیهی، گفتگو با راهبردی بیطرفانه باشد، آنگاه در مورد موضوعات اجتهادی (اختلافی) و تشکیلات سازمانی و مانند آن هیچ نگرانی وجود ندارد و به هر حال هرچند ما موضع وحدت حقیقت نه تکثر آن را اختیار کنیم که موضعی صواب است. بیتردید معرفت انسانها نسبت به حقیقت دارای تکثر و نسبیت است زیرا سازوکارها و فرایندهای ادراکی و درجات فهم آنها متفاوت است و پذیرش این اصل مستلزم اقرار به تأمین حق انتخاب برای تمام انسانها به عنوان یک پیش شرط اساسی است.
اکنون موضع اسلامی، پیریزی این مفاهیم از خلال دریافت امت اسلامی و قواعد فکری و الگوی معرفتشناختی است. با این رهیافت میتوانیم «تنوعگرایی» را به عنوان مفهومی اسلامی به جای تکثرگرایی برگزینیم. تنوعگرایی متکی بر یک ریشه عمیق فلسفی است مبنی بر اینکه خداوند جهان هستی و انسان را متنوع آفریده است؛ لذا پیامبر مأمور میشود هیچ کس را نسبت به آنچه خود اختیار میکند ملزم و مجبور نسازد. اما تنوع انسانی برای شناسایی است.
شورا نیز یک مفهوم اصیل اسلامی و جایگزین ارزش دموکراسی است که دارای قدرت ارائه تمامی کارکردهای دموکراسی است بدون اینکه به عوارض جانبی آن دچار گردد.
آیا میان دین و دموکراسی رابطه تأثیر و تأثر یا علّی وجود دارد؟ ماکس وبر میگوید: «پروتستانیسم یک شرط ضروری برای مفهوم دموکراسی و تمرین آن است» و «نمور» روشنفکر عرب این تلازم را چنین شرح میدهد: «نقطه واقعی در مناسبات میان دموکراسی و معرفت دینی به این صورت است که معرفت دینی، یک آگاهی توأم با فروتنی را خلق میکند که پیشفرض تمرین دموکراسی است.»
نظم نوین جهانی، مقوله تکثرگرایی را برای ما مطرح میسازد تا چالش جدیدی در ادامه چالشهای متعدد و مستمر آن باشد. مراکز پژوهشی در آمریکا، هنگام فروپاشی شوروی سابق اهداف ذیل را از ترویج ایده تکثرگرایی دنبال میکردند:
۱) اعلام وضعیت ناپایدار نظامهای تمامیتخواه؛
۲) گشودن باب تأسیس و تقدیم ایدئولوژیهای جایگزین نظام کمونیستی؛
۳) ترویج نظام لیبرالی به مثابه یک حاکمیت جهانی؛
۴) ترویج مقلدپروری، خصوصا در دنیای اسلام و بدین ترتیب، غرب اسلام را در چارچوب نظامهای بسته و تمامیتخواه ثبت کرد و از آنها خواست که موضع خود را در برابر تکثرگرایی شفاف کنند و از آنها یک سلسله فتاوا در باب احکامی مانند ارتداد و حدود و تعزیرات و جامعه مدنی خواستار شدند. اغلب برادران ملیگرا میدانند که تجربه مدرنیسم برای دنیای عرب جز گسیختگی و عقبماندگی چیزی به ارمغان نیاورد و حاکمیت ملی به یک تابعیت فراگیر جهانی تبدیل شد و مشروعیت داخلی به یک حکومت زور فروکاسته شد.
● راه حل چیست؟
خطرناکترین مقولهای که امکان دارد یک ملت یا جامعه با آن مواجه شود این است که حاکمیت آن، مشروعیت و کارآمدی خود را از دست بدهد که در این هنگام وظیفه روشنفکران آن است که برنامهای پدیدآورند که امکان بازسازی هویت جامعه را از حیث عقلانی و روانی فراهم سازد و بهبود و کارآمدی و نشاط به آن باز گردد.
● اشاره
▪ نویسنده محترم هرچند با ردّ نسبیت حقیقت و تعدد آن موضع صحیحی انتخاب کرده است، اما گرفتار نسبیت در معرفت حقیقت و تعدد و تکثر آن شده است؛ در حالیکه استدلال وی برای نسبیت و تعدد در معرفت حقیقت مخدوش و ناصواب میباشد. وی بر این مدعای خود سه دلیل اقامه مینماید: الف) آیه شریفهای که میفرماید: «به شما به جز اندکی از علم داده نشده است» ؛ یعنی تنها خدا به حقیقت احاطه دارد و معرفت همهجانبه آن تنها برای او امکانپذیر است. در پاسخ باید گفت: مقصود آیه شریفه آن نیست که شما به شناخت هیچ حقیقتی نائل نمیشوید، بلکه مراد آن است که شما به برخی از حقایق دست مییابید، نه همه آنها.
ب) خداوند به پیامبرش میگوید: «به منکران خدا بگو من یا شما در هدایت یا گمراهی آشکاری هستیم» و اگر تکلیف در باب موضوع ایمانی به این بداهت، گفتگوی بیطرفانه است، در مورد موضوعات اجتهادی و اختلافی تکلیف روشنتر است.
این استدلال نیز روش گفتگو در باب مسائل دینی را مشخص میکند، نه اینکه اثبات کند که هیچ موضوع اعتقادی قطعی و یقینی وجود ندارد و بر تحقق باورها نباید اصرار ورزید.
ج) اختلاف درجات فهم آدمی و ساز و کارهای آن، موجب پذیرش تکثر در معرفت است و بالتبع موجب اقرار به تأمین حق انتخاب برای تمام انسانهاست.
دلیل مذکور نیز مخدوش است؛ زیرا تفاوت فهمها بدان گونه و درجه نیست که هیچ فهم یقینی و ثابتی وجود نداشته باشد (بدیهیات و نصوص قطعی دین)؛ بلکه این تفاوت مایه عدم دستیابی عدهای به پارهای از حقایق و یا عدم سرعت دستیابی عدهای دیگر به حقیقت است که پس از تلاش در جهت تبیین، چه بسا بسیاری از اینها نیز به معرفت حقیقت دست یابند. اما مقصود از مسأله حق انتخاب، اگر حق انتخاب مطلق است، این با نسبیتگرایی مطلق و تکثرگرایی بیضابطه سازگار است؛ چراکه با اثبات وجود برخی قطعیات عقلی و دینی این حق انتخاب در چارچوب آن شکل میگیرد.
▪ جایگزینی تنوعگرایی اسلامی به جای تکثرگرایی اگر به معنای نسبیت و تعدد مطلق در معارف است، به آنچه در بند اول گفته شد مخدوش است و اگر به معنای پذیرش وجود اختلاف در پارهای از زمینههاست، سخنی حق است؛ ولی موجب حق انتخاب مطلق نمیگردد.
متن طه جابر العلوانی / مسعود زنجانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست