سه شنبه, ۲۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 11 March, 2025
مجله ویستا

کوچه ها... (شعر انتظار)


کوچه ها... (شعر انتظار)

کوچه ها سردند و خالی از رفیق
قلب ها تنها و ساعت نا دقیق
راه ها نا امن و دزدان همرهند
پای ها عریان و ماران می جهند
سینه از داغ فراقت ناتوان
چشمها کم سو و پستی ها نهان
مانده بر گل کوله …

کوچه ها سردند و خالی از رفیق

قلب ها تنها و ساعت نا دقیق

راه ها نا امن و دزدان همرهند

پای ها عریان و ماران می جهند

سینه از داغ فراقت ناتوان

چشمها کم سو و پستی ها نهان

مانده بر گل کوله بارم در گناه

آسمان طوفانی و من بی پناه

شوق وصلت جامه از تن می کنم

عاشقانه پیله بر دل می تنم

تا حریمت پایکوبان ، کلکشان

دشنه بر وسواس شیطان می زنم

فصل پروازت دلم را راه ده

جان گندم ، توشه ای تا ماه ده

کن رها از هر چه مکر است و شتاب

پاک گردانم که چونان آب آب...

زمزم احسان دلم را باب کن

جان گندم ریشه ام سیراب کن...

گونه هایم ، مشق مشتاقی کنید

تا که جان پیداست... بی تابی کنید!

هجر جانان رو به پایان می رود

این خزان هم چون بهاران می شود

کوچه ها پر می شود از دوستان

نهر ها خواهد گذشت از بوستان

آه اما کاش باشم در رکاب

گیرم آنجا انتقام ناله های آب آب...

سید محمد مهدی حسینی پارسا - ۱۴/۲/۸۷ - تهران

www.myu.ir