چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
تازه کن شیوه
گاه بعضی شاعران جوان میپرسند: سبک شما در شعر چیست؟ یا میخواهند بدانند چه کنند که سبک ویژه خودشان را داشته باشند، شعرشان به گونهای باشد که آنها را از شاعران دیگر متمایز کند و به طور کلی واژه «سبک» برای آنان پرسشها و ابهامهایی دارد که خواستهاند درباره آن صحبت شود: اصل معنای سبک فلز ذوب شده است که در قالب مخصوص ریخته میشود و سبیکه هم که از همین واژه گرفته شده شمش یا حجم طلا یا نقره است که طلاکاران ذوب کرده و در قالبهای موردنظر خود میپزند.
پس سبک ارتباط لغوی، معنایی و ماهوی با گداختن، شکلدادن و ساخت و پرداخت طلا و نقره دارد که ورود این واژه به میدان هنر و ادب و شعر و شاعری ناظر بر استحکام، مقاومت، حرارت، دقت، نفاست، زیبایی و زینتبخشی نیز هست همچنان که کلمه «نقد» و «نقادی» نیز مرتبط با طلا و نقره و عیارسنجی و تشخیص سره از ناسره است که این دو واژه دلالت دارند بر ارزش شعر در ایرانزمین.
شاعر نیز با اتخاذ روشن و هنجار مقبول خاصی، مکنونات درونی و احساسات و استشعارات خود و ماحصل دانایی و تجارب و تخیل و سمت نگاهش به کائنات و دانستهها و بایستههای خود را به خواننده یا مخاطب خود منتقل میکند، درست مثل همان طلاکار یا نقرهساز که فلز گرانبهای مورد نظر خود را میگدازد، به فرمان خود درمیآورد و در قالبهای برگزیده خود میریزد و شکل میدهد.
ما میگوییم فلان شاعران یا گویندگان پیرو فلان مکتب خاص هستند یا به فلان سبک شعر میگویند، ولی واقعیت این است که آنان هنگام سرایش شعر هیچ مکتب یا سبک خاصی را موردنظر نداشتهاند، بلکه با توجه به تاثیراتی که زمان و مکان و حوادث تاریخی بر آنها گذاشته و سطح آگاهی و دانایی و تجربه آنها و حلقههای مواصلاتیشان با جامعه و جغرافیای حیاتشان شعرشان را به شکلی درمیآورد که میتواند در سبکی مشخص طبقهبندی شود.
سبک نوعا در عرصه هنر و ادبیات و به تبع آنها شعر یک امر خلقالساعه و خیلی خصوصی و زودگذر نیست. گذشت زمان، ویژگیهای مکان، حوادث تاریخی، زبان رایج در آن جغرافیا، خصوصیات اجتماعی و مولفههای دیگر و بستانها یا مکاتب ادبی را به وجود میآورد و شاعر یا گویندهای را به سبکی خاص منتسب میکند.
سبک را نباید با ژانر یا نوع اشتباه بگیریم. ما مثلا در ایران انواع ادبی متفاوت و مشخصی داریم مثل: حماسه، تغزل، وعظ و اندرز، مدح و مرثیه و هجا، توصیف طبیعت، تعلیمات (غیر از مواعظ، منظومکردن آموزههای علمی و مدرسی)، روایت و شعر روایی و... اما سبک به معنی ویژگیهایی است که هرکدام از انواع بالا را میتواند در بر بگیرد یعنی نسبت کل به جزء. میتوان شعر تعلیمی یا تغزلی یا روایی گفت ولی در طبقهبندی قانونی آن را جزو سبک خراسانی یا عراقی یا هندی ثبت و ضبط کرد.
بوفن، طبیعیدان و عالم فرانسوی که در دوران رنسانس تعریف خوب و قابل نقلی از سبک ارائه کرده است، میگوید: «سبک جز نظم و تحرکی که مردم در اندیشههای خود پدید میآورند چیز دیگری نیست.» باید به سخن این دانشمند افزود سبک میتواند تفاوتی یا تغییری باشد که در شکل و نحوه بیان، در حال وقال، در عادات شناخته شده و اسباب و صور متخذه متعارف داده میشود. شاید این گفته را از استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب «شاعر آینهها»یشان خواندهاید که «هیچ نوشتهای نیست که سبک نداشته باشد و هیچ سبکی را جز از طریق مقایسه نرم و درجه انحراف آن از نرم نمیتوان تشخیص داد.»
کلام استاد کاملا درست و حجت است، اما شاید بتوان گفت جدا شدن از متعارفات و نمودهای آشنا، از چهرگان شناختهشده نوشتار یا شعر میتواند موجد پدیداریهایی باشد که «سبک» است.
تغییردادن فضاهای مانوس و مالوف و سیر در فضاهای متفاوت و اتخاذ واژگان و عبارات و اصطلاحات جدید و هندسه متفاوت کلام، نوع مواجهه با کائنات، سمت نگاه، استخراج ما فیالضمیر و چینش دیگرسان واژهها و فضاسازی متفاوت با آنچه قبلا بود، شاید پدیدآرنده سبک باشد.
● سبک در عرف پیشینیان
اصطلاح «شیوه»۱، «لحن» و «طرز» که در سرودههای شاعران سلف ما وجود داشته مشعر، نوعی تکوین و تکون سبک باشد و مرا و آنها همین چیزی باشد که ما اینک به آن سبک میگوییم.
استاد سخن سعدی است نزد همهکس اما / دارد سخن حافظ «طرز» سخن خواجو
یا: گر بساط سخن امروز کساد است کلیم!
● تازه کن «شیوه» که در چشم خریدار آید
نکته: گذشت زمان، ویژگیهای مکان، حوادث تاریخی، زبان رایج در آن جغرافیا، خصوصیات اجتماعی و مؤلفههای دیگر مکاتب ادبی را به وجود میآورد و شاعر یا نویسنده را به سبکی خاص منتسب میکند
خاقانی شاعر بزرگ و پرآوازه قرن شش هجری که میدانیم بسیار فاضل و سخندان بوده و نوعی کبریا هم در کلامش وجود دارد و برای شعر خود ارزش بسیار قائل بوده در پاسخ اعتراضآمیز به شخصی که شعر عنصری را بر شعر او مرجح دانسته، میگوید:
مرا شیوه خاص و تازهست و داشت/ همان شیوه باستان عنصری/ زده شیوه کان حیلت شاعریست/ به یک شیوه شد داستان عنصری/ نه تحقیق گفت و نه وعظ و نه زهد/ که حرفی ندانست از آن عنصری/ جز این طرز مدح و طراز غزل/ نکردی ز طبع امتحان عنصری
که میبینیم استاد شروان «شیوه شاعری» را به مفهومی به کار میبرد که هم متضمن نوع شعر است و هم نحوه بیان و ارائه آن. نظامی هم در جایی میگوید:
به قیاس شیوه من که نتیجه نو آمد/ همه طرزهای کهنه کهنیست باستانی
احتوای شعر بر مطالب و آموزهها، ذهنیتهای شفاف و انسانی و اخلاقی، عینیتهای متجسم و جاندار، فراخوان واژهها به کارآمدترین شکل ممکن، گزینش و چینش وافی به مقصود آنها، دلسپردن به موسیقی برانگیزاننده و هارمونیزاسیون جذاب و ارزشهای درونی و بیرونی دیگر، ژرفساختها و بیرونه پرداختها و... همه میتوانند عناصر تشکیلدهنده و مشخصکننده سبک باشد. «طرز» هم یکی از همان اصطلاحات و واژگانی است که شاید بتوان گفت همین «سبک» مورد تداول عام امروز باشد.
صائب تبریزی میگوید:
به طرز تازه قسم یاد میکنم صائب!/ که جای بلبل آمل در اصفهان پیداست
که مقصودش لابد «طالب آملی» است و آن طرز تازه همان سبک هندی یا اصفهانی باشد.
● سبک و سبکشناسی امروز
سبک خراسانی که گاه آن را به غلط سبک ترکستانی هم میگویند.
سبک عراقی، سبک هندی یا اصفهانی شناختهشدهترین سبکهای شعری در تاریخ ادبیات ایران هستند ولی باید گفت در این میان چندین سبک ایقاعی، بینابین و ذوجنبتین هم وجود دارد که ناظر بر زمان یا مکان خاصی هستند یا منتسبین به آن سبک در دربارهای مشخص بالیدهاند (مثل سبک دوره سلجوقیان) یا خوارزمشاهیان.
سبکهای بینابین هم مثل سبک موسوم به عراقی ـ هندی به هر حال نه میتوان با جزمیت و به ضرس قاطع حدود و ثغور سبکها را مشخص کرد و نه لازم است که این کار صورت بگیرد، ولی آن چه مسلم است هر دورهای به تبع وقایع تاریخی و ویژگیهای مکانی و توانشهای زبان و دانشهای متداول به گونهای شعر سروده شده که میتواند در یکی از آن چارچوبها قرار گیرد.
با توجه به آنچه گفته شد سبک ادبی و بهتبع آن سبک شعر ویژگیهایی است برخاسته از شرایط زمان و مکان و زبان و توانشهای دیگر که در دورهای و در حیطهای پدید میآید، میبالد؛ مشخص میشود و گروهی را در درازمدت جزو خانواده خود میکند. وجوه اشتراکی که بین سرودههای شاعران دوره بخصوصی زمان و گستره مشخصی از مکان وجود دارد و میتواند همان «سبک» باشد.
سبک که انگلیسی آن Style است و ما ایرانیها هم آن را با تلفظ «استیل» برای نشاندادن خصوصیات اثری هنری به کار میبریم و مثلا میگوییم: استیل نویسندگی آلاحمد چنین است و استیل شعر اخوان ثالث چنان در حقیقت همان «سبک» را مدنظر داشتهایم.
واژه سبک عربی است و غیر از سبیکه که قبلا گفته شد متفرعات و ماخوذات دیگری از آن نداریم مثلا اسم فاعل یا مفعول یا صفت مشبهه و غیره از آن نساختهایم اما میدانیم روش و شیوهای که نویسنده یا شاعر یا هر هنرمند دیگر برای انتقال ذهنیات و آگاهیها و دانستههای ظریف و زیبا و هنری خود به مخاطب به کار میبرد مجازا سبک نامیده میشد و هنوز هم میشود، اما امروزه سبک توقع بیشتری پیدا کرده و از حالت فردی یا شخصی خارج شده و یکسری ویژگیها را که در کار نویسندگان، شاعران، نقاشان و... وجود دارد در چارچوب سبک مورد تمییز، تشخیص و معرفی قرار میدهند کما این که ما امروز از «سبک شخصی» و «سبک جمعی» صحبت میکنیم. با این امید و انتظار که در آینده این بحث فراخ دامن را پی بگیریم.
پانوشت:
۱- صفت شیوا به معنی فصیح و بلیغ و بهنجار که برای شعر و سخن به کار میرود گرفتهشده از همین کلمه است.
سید محمود سجادی - شاعر و پژوهشگر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست