دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

بنیان های نظری اندیشه قدسی


بنیان های نظری اندیشه قدسی

خداوند در قرآن از قول کافران نقل می کند که در روز قیامت می گویند «یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابا » آیه به صورت کامل چنین است «إِنَّا أَنذَرْنَاکُمْ عَذَابا قَرِیبا یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابا» نبأ ۴۰ «ما شما را نسبت به عذابی نزدیک هشدار دادیم, روزی که هر انسانی به آنچه با دستان خویش پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید کاش من خاک بودم » یعنی کافران در روز قیامت می گویند ای کاش ما اصلا به دنیا نیامده بودیم تا چنین روزی را ببینیم

خداوند در قرآن از قول کافران نقل می‌کند که در روز قیامت می‌گویند: «یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابا.» آیه به صورت کامل چنین است: «إِنَّا أَنذَرْنَاکُمْ عَذَابا قَرِیبا یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابا» (نبأ/۴۰): «ما شما را نسبت به عذابی نزدیک هشدار دادیم، روزی که هر انسانی به آنچه با دستان خویش پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید کاش من خاک بودم.» یعنی کافران در روز قیامت می‌گویند ‌ای کاش ما اصلا به‌دنیا نیامده بودیم تا چنین روزی را ببینیم.

بنابراین، دومین درسی که باید از آمدن عید بگیریم این است که همان‌گونه که نسبت به تغییر و تحولات عالم بیرون از خود حساسیت می‌ورزیم و برخی از این تحولات را عید می‌نامیم و جشن می‌گیریم، نسبت به تحولات درونی و معنوی خود نیز حساس باشیم و اگر روزی بر ما گذشت که در آن گناه نکردیم و از خدا دور نشدیم آن روز را هم عید بنامیم و جشن بگیریم.

درس سوم:

درس سومی که از این ایام می‌توان گرفت در «خانه‌تکانی» نهفته است. مرسوم است که پیش از فرارسیدن سال نو ما خانه تکانی کنیم. برای انجام این کار همه جای خانه را زیر و رو می‌کنیم. اشیای کهنه و بنجلی را که لازم نداریم دور می‌‌‌ریزیم و اشیا و لوازمی را که لازم داریم نگه می‌‌‌داریم، اما از آنها گردگیری و غبارروبی می‌کنیم. درس اخلاقی و معنوی که از این کار باید بگیریم این است که با خانه دل خود نیز چنین کنیم. دل ما قرار است خانه خدا باشد و این خانه هم گرد و خاک می‌‌‌گیرد بنابراین نیازمند گردگیری و غبارروبی است.

این جسد، خانه حسد آمد، بدان

از حسد آلوده باشد خاندان

گر جسد خانه حسد باشد، ولیک

آن جسد را پاک کرد الله نیک

طهرا بیتی بیان پاکی است

گنج نور است، ار طلسمش خاکی است (۱/۳۳۴-۳۳۸)

مولانا در این ابیات می‌گوید که ما باید دل خود را از حسد پاک کنیم و به آیه‌ای از قرآن استشهاد می‌کند که در آن خداوند به حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل فرمان داده است که خانه او را پاک کنند.

«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَه لِّلنَّاسِ وَأَمْنا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلّی وَعَهِدْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ آن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ» (بقره/۱۲۵): «و یاد کنید که خانه [کعبه‏] را بازگشتگاه و حرم امن مردم قرار دادیم و [گفتیم‏] از مقام ابراهیم نمازگاهی بسازید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه‏ام را برای غریبان [مسافران‏] و مقیمان و نمازگزاران پاکیزه گردانید.» در طول سال اشیای کهنه و بنجل و زاید بسیاری در خانه دل ما سکنی می‌‌‌گزینند که جا را بر خداوند تنگ و حضور خداوند در زندگی ما را کمرنگ می‌کنند. ما به هر چیزی که تعلق خاطر پیدا کنیم به همان نسبت از توجه و تعلق خاطرمان به خداوند کم می‌شود. بنابراین، باید بکوشیم تفقد احوال باطن کنیم و این اشیای بنجل و زاید را پیدا کنیم و دور بریزیم. دلبستگی به دنیا و امور دنیوی، مانند مال و ثروت و قدرت و شوکت و شهرت و نیز رذایل اخلاقی، مانند تکبر و حسادت و بخل و کینه و عجب و خودبزرگ‌بینی، اموری است که جا را برای دلبستگی به خدا و آخرت و برای فضایل اخلاقی تنگ و دغدغه‌های معنوی و اخلاقی را در دل آدمی کمرنگ می‌کند و می‌‌‌میراند.

بسیاری از روابطی که شخص با دیگران برقرار می‌کند نیز چنین خاصیتی دارند، یعنی دل او را به خود مشغول و او را از یاد خدا غافل و رابطه او با خدا را تضعیف می‌کنند. خانه‌تکانی در این مورد به این دلیل است که شخص این تعلقات و دلبستگی‌ها را دور بریزد و دل خود را از رذایل اخلاقی، روابط مُضِر معنوی و دلبستگی‌های دنیوی و مادی پاک کند. اگر مراقب نباشیم رابطه با اشیای دیگر و انسان‌های دیگر ممکن است جا را برای رابطه با خداوند در دل ما تنگ کند. رابطه قلبی ما با خداوند باید آنقدر قوی باشد که همه رابطه‌های دیگر را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. این معنای توحید است. توحید یعنی اینکه خداوند و خشنودی و ناخشنودی او در ملاحظات ما و در وقت تصمیم‌گیری و عمل حرف اول و آخر را بزند و ملاحظات دیگر تا آنجا مورد اعتنا واقع شوند که رابطه با خدا را تضعیف نکنند و آدمی را از خدا دور کنند. بنابراین، توحید اقتضا می‌کند که ما نه فقط در شب عید بلکه هر شب خانه‌تکانی کنیم و هرچیزی را که با خدا و خداپرستی و یکتاپرستی منافات دارد از زندگی خود خارج کنیم.

البته در مورد افراد مختلف این فرق می‌کند. هرکسی با چیزی از خدا دور می‌شود و با دورشدن از آن چیز به خدا نزدیک می‌شود. شیطان هم هرکسی را از راه خاصی فریب می‌دهد. یک معنای خودشناسی این است که آدمی نقاط ضعف خود را بشناسد. نقاط ضعف هر فرد همان حفره‌هایی است که دشمن از طریق آنها به درون دل او رخنه می‌کند. علاوه بر این درک و تلقی ما از خدا و پیامبر و دین و قرآن نیز کهنه می‌شوند و نیازمند نو شدن‌اند. اگر خدایی که ما در دو روز می‌پرستیم یکی باشد، این نشان می‌دهد که در سیر و سلوک معنوی خود پیشرفت نکرده‌ایم. «مَن استوی یَوماهُ فَهُو مَغبّونٌ» (امالی صدوق، ص ۳۹۶): «کسی که دو روزش یکسان باشد زیانکار است.» به همین ترتیب اگر درک و تلقی شخص از قرآن و پیامبر در همه عمر ثابت بماند، این نشان می‌دهد که از نظر معنوی درجا زده ‌است. ابن عربی گفته است کسی که دو بار یک آیه قرآن را بخواند اما در بار دوم معنای جدیدی از آن آیه نفهمد، قرآن را درست نفهمیده است.

ابوالقاسم فنایی