دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

دنیای علوم هنوز مردانه است


دنیای علوم هنوز مردانه است

ممكن است مردان اشتیاق بیشتری برای كسب درجات بالای علمی داشته باشند, اما هیچ كدام از اینها به معنای ناتوانی زنان در رقابت در عرصه های علمی نیست

هرچند دانمشندان امروزی نیز بر این عقیده‌اند كه مغز زنان و مردان با یكدیگر تفاوت دارد، مطالعات جدید این نظر قدیمی را كه زنان در مقایسه با مردان در زمینه‌های علمی ضعیف‌تر عمل می‌كنند رد كرده است. درست است؛ زنان به اندازه‌ی مردان توانایی انجام فعالیت‌های بدنی شدید را ندارند . . .

همچنین ممكن است مردان اشتیاق بیشتری برای كسب درجات بالای علمی داشته باشند، اما هیچ كدام از اینها به معنای ناتوانی زنان در رقابت در عرصه‌های علمی نیست.

متأسفانه دنیای علم و دانش در عصر ما هم دنیایی مردانه است و هنوز بیشتر دانشمندان، محققان و مهندسان برجسته مرد هستند. البته روزبه‌روز بر تعداد زنانی كه از این تعریف سنتی پا فراتر گذاشته‌اند افزوده می‌شود. تحقیقات اخیر بر روی تفاوت‌های مغز زنان و مردان آشكار كرده‌اند كه تفكر قدیمیِ توانایی بیشتر مردان در كسب مهارت در علوم و فنون برگرفته از نگاه تبعیض‌آمیز جوامع نسبت به زنان بوده است.

با استفاده از روش‌های تصویربرداری جدید، مغز زنان و مردان مورد مطالعه قرار گرفته است. این بررسی‌ها نشان می‌دهد كه تفاوت‌های ساختمانی میان مغز زنان و مردان وجود دارد، اما این فقط بخش كوچكی از موضوع است. بسیاری از تفاوت‌های رفتاری میان دو جنس حاصل تفاوت در عملكرد اعضایی است كه پیام‌های محیطی را به مغز منتقل می‌كنند. منظور از این اعضا چشم‌ها، بینی، گوش‌ها و گیرنده‌های موجود در پوست است. به علاوه، فعالیت مغز افراد در پاسخ به هورمون‌ها، تمرینات ورزشی، رژیم غذایی و داروها دائماً در حال تغییر است. الگوی فعالیت‌های مغزی در یك فرد هم بسته به سن او یا زمانی از روز كه در آن به سر می‌برد متفاوت است.

همه‌ی ما این تفكر را در ذهن داریم كه در كلاس‌های درس مدارس نمره‌‌های بالای ریاضیات، فیزیك و علوم متعلق به پسرهاست. اما در جامعه واقعیت چیز دیگری است. مردان همیشه بهترین رئیس‌های دانشگاه‌ها نیستند.

تحقیقات نشان داده كه مردان بیشتر اوقات بدون توجه به تأثیر اعمالشان در اطرافیان آنها را پیش می‌برند. همچنین، با بالا رفتن سن مردان، بخش‌های بیشتری از مغزشان كه مركز تفكر و استنتاج منطقی است تحلیل می‌رود.

دانشمندان برای بررسی دقیق‌تر این تغییرات و تفاوت‌ها از مغز زنان و مردان نقشه‌برداری كردند. باید راهی برای تعمیم دادن یافته‌های آزمایشگاهی و نظریه‌های علمی به آنچه كه در واقعیت‌ مشاهده می‌شد پیدا می‌كردند.

۱. بزرگ‌تر بودن مغز مردان به معنای قدرت ذهنی برتر آنان نیست.

در قرن نوزدهم، كورپوس كالوزوم (Corpus Callosum)، دسته‌ی اعصاب وصل‌كننده‌ی دو نیمكره‌ی مغز، كلید طلایی كشف راز قدرت ذهنی انسان شناخته شد. در آن زمان اعلام شد كه این بخش در مردان در مقایسه با زنان وسعت بیشتری دارد. اما در ۱۹۸۰ این نظریه رد شد و بزرگ‌تر بودن وسعت این ناحیه در زنان را دلیل غلبه‌ی نیمه‌ی احساساتی و عاطفی مغز بر نیمه‌ی استدلال‌گر و منطقی آن دانستند. هرچند كه این نظریه در حال حاضر رد شده است، هنوز دانشمندان به نتیجه‌ی قطعی نرسیده‌اند كه زنان یا مردان كدام كورپوس كالوزوم وسیع‌تری دارند و وسعت بیشتر آن ناحیه از مغز به معنای چیست.

بیشتر مطالعات انجام شده بر روی مغز این واقعیت را تأیید كرده است كه مغز مردان ۱۰ درصد از مغز زنان بزرگ‌تر است. حتی اگر این موضوع را در كنار بلندتر بودن ۸ درصدی متوسط قد مردان در مقایسه با زنان قرار دهیم، باز هم به این نتیجه می‌رسیم كه مغز مردان بزرگ‌تر از مغز زنان است. اما اندازه‌ی بیشتر به معنای قدرت ذهنی برتر نیست. نتایج تست‌های هوش در زنان و مردان مشابه است و تفاوت‌ فقط در اندازه‌ی ظاهری مغز آنهاست.

تحقیقات دیگری بر روی مغز جنین دختر و پسر در طی مراحل تكاملی انجام شده است. این مطالعات تا دوران بلوغ مغز و رسیدن آن به حداكثر اندازه‌ی طبیعی ادامه یافت. نتایج حاصل جذابیت بحث را بیشتر كرد. ارتباط بین دو نیمكره‌ی مغز در زنان بیشتر از مردان است. همچنین در قسمت‌های خاصی از مغز زنان تراكم رشته‌های عصبی بیشتر است. به نظر می‌رسد كه زنان از بخش‌های ویژه‌ای از مغز خود بیشتر از مردان استفاده می‌كنند، چه بسا ارتباط بیشتر دو نیمكره‌ی مغز در زنان توجیهی باشد بر این واقعیت كه زنان در مقایسه با مردان بیشتر از حملات مغزی جان سالم به‌در می‌برند. زیرا هنگامی كه بخشی از مغز آسیب می‌بیند، قسمت‌های سالم این نقصان را جبران می‌كنند. به علاوه، مردان برای تفكر بخش كوچك‌تری از مغز خود را به كار می‌برند. هنگامی كه مردان مسئله‌ای ریاضی حل می‌كنند، كتاب می‌خوانند، عصبانی یا غمگین می‌شوند، مناطق كم‌وسعت‌تری از مغز خود را فعال می‌كنند.

در هر دو جنس، آمیگدال (Amygdala) كانون احساسات و هیجانات است. اما همان‌طور كه در واقعیت می‌بینیم ابراز احساسات و عواطف در زنان و مردان كاملاً متفاوت است. به نظر می‌رسد كه در زنان ارتباطات میان آمیگدال (بخشی از ماده‌ی خاكستری كه در عمق مغز واقع شده است) و نواحی‌ای از مغز با قابلیت‌ به‌كارگیری زبان و مهارت‌هایی از این قبیل به مراتب بیشتر از مردان است. با چنین فرضی، به راحتی می‌توان توجیه كرد كه چرا زنان راحت‌تر از مردان درباره‌ی احساسات و عواطف خود صحبت می‌كنند و مردان ترجیح می‌دهند كه احساساتشان را مخفی نگه دارند.

ریچارد هایر، استاد روان‌شناسی دانشگاه كالیفرنیا كه در مورد قدرت ذهن تحقیق كرده است می‌گوید: «ساختمان مغز در زنان و مردان متفاوت است و ماعلت این تفاوت‌ها و نتیجه‌ی آن را نمی‌دانیم.» هایر مغز گروهی از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه كالیفرنیا را با كمك تكنیك‌های جدید تصویربرداری اسكن كرد. همچنین برای سنجش قابلیت عملكرد مغز آنها آزمون‌های هوشی گرفت. در نهایت، مطالعات گروه هایر نشان داد بخش‌هایی از مغز كه جایگاه قدرت ذهنی هستند، در زنان و مردان متفاوت‌اند. به گفته‌ی هایر، این یافته‌ تحول عظیمی در علم روان‌شنای ایجاد می‌كند. زیرا دانش روان‌شناسی بر این پایه استوار است كه مغز همه‌ی انسان‌ها یكسان عمل می‌كند. به علاوه، با قبول این یافته می‌توان توجیه كرد كه چرا مغز افراد مختلف در مواجهه با بیماری‌هایی نظیر آلزایمر، مصر داروها و حتی شیوه‌های آموزشی متفاوت عمل می‌كند.

۲. روند رشد و تكامل مغز در زنان و مردان متفاوت است.

دكتر جی گید، پس از سیزده سال مطالعه در مورد رشد و تكامل مغز، به این نتیجه رسید كه رشد مغز دختران و پسران به ترتیب در ۵/۱۱ سالگی و ۵/۱۴ سالگی به حداكثر می‌رسد. بنابراین سرعت رشد مغزی در دختران بیشتر از پسران است. بررسی دیگری در این زمینه نشان داد كه، با وجود این تأخیر رشد كلی مغز در پسران، رشد برخی نواحی خاص در آنان زودتر اتفاق می‌افتد. به عبارتی دقیق‌تر، نواحی‌ای از مغز كه به استدلال و درك فضایی مربوط‌اند در پسران چهار تا هشت سال زودتر تكامل می‌یابند. همچنین بخش‌های مرتبط با مهارت‌های زبانی، نوشتاری و تشخیص اشكال مشابه در دختران چندین سال زودتر به تكامل می‌رسند. تفاوت در روند رشد و تكامل مغز در زنان و مردان در مباحث آموزشی جایگاه ویژه‌ای دارد.

براساس مطالعات اخیر، آموزش دختران و پسران در كلاس‌های درسی جدا از هم نتیجه‌ی بهتری برای هر دو گروه دارد، زیرا آنها در زمان‌های متفاوتی به رشد و تكامل مغزی می‌رسند. اگر از دانش‌آموزی كاری خواسته شود كه هنوز برای آن تكامل پیدا نكرده، مسلماً از عهده‌ی آن برنخواهد آمد، به علاوه، از انجام دادن آن در آینده نیز سر باز خواهد زد. مثلاً، در دوازده سالگی، دختران درس علوم را دوست ندارند و پسران روانخوانی را. حال آنكه هر دو در این سنین ناچار به فراگیری یكسان این دروس هستند. در حقیقت، علت آنكه زنان به علوم فنی و مهندسی علاقه‌ی كمتری دارند ممكن است زمان نامناسب آموزش این علوم در كودكی آنها باشد و نه ناتوانی‌شان در درك مسائل پیچیده‌ی علمی و فنی. بنابراین، درك تفاوت‌های جنسیتی در امر آموزش بسیار مهم است.

۳. تفاوت در قابلیت‌های مغز دو جنس عامل بقای انسان بوده است.

اما چرا پسرها و مردان در تجسم سه‌بعدی موفق‌ترند و زنان و دختران مهارت‌های كلامی و ارتباطی بهتری دارند. اگر منظره‌ی واحدی به یك زن و مرد نشان داده شود، آنها شرح كاملاً متفاوتی از آنچه دیده‌اند ارائه خواهند داد. زنان رنگ‌ها و بافت‌هایی را می‌بینند كه مردان نمی‌توانند ببینید و صداهایی می‌شنوند كه مردان نمی‌توانند بشنوند، حتی بوهایی را استشمام می‌كنند كه مردان قادر به تشخیص آنها نیستند. همان طور كه گفته شد، پیام‌آوران مغز، یعنی رابطان محیطی آن، چشم‌ها، گوش‌ها، بینی و گیرنده‌های حسی لامسه هستند. حواس پنجگانه از هنگام تولد و حتی پیش از آن بر عملكرد مغز تأثیر گذارند. تحقیقات نشان داده كه در موش‌های مذكر شبكیه‌ی چشم دارای سلول‌های بیشتری با قدرت درك حركت اجسام در اطراف هستند. در مقابل، در موش‌های مؤنث شبكیه‌ی چشم سلول‌های تخصصی بیشتری برای درك رنگ‌ها و بافت اجسام محیطی دارد. اگر این موضوع در مورد انسان‌ها هم صادق باشد می‌توان متوجه شد كه چرا نوزادان پسر بیشتر از نوزادان دختر به اجسام متحرك آویزان در بالای گهواره‌ی خود خیره می‌شوند. همچنین اینكه چرا پسرها به ماشین‌هایی با قدرت حركت علاقه‌مندند و دخترها به عروسك‌های با لباس‌های رنگین.

تحقیق دیگری نیز مؤید این یافته است كه زنان طیف وسیع‌تری از صداها را می‌شنوند و حس بویایی آنان به مراتب قوی‌تر از مردان است. شاید یافته‌ی اخیر دلیل خوبی برای قبول این گفته‌ی عوامانه باشد كه «زنان حس ششم قوی‌تری دارند».

البته طرح این یافته‌ها به این معنا نیست كه زنان بهتر از مردان درك می‌كنند. تفاوت‌ها میان دو جنس به هر دو شكل وجود دارد و همین عامل بقای انسان است. زنان نخستین رنگ و بافت گیاهی را كه خوردن آن به مرگ یكی از اعضای خانواده منجر شده بود، تشخیص می‌دادند و مردان را از خاصیت‌ سمی آن آگاه می‌كردند. در حالی كه مردان به حركات سریع در محیط اطراف آگاه‌تر بودند و زنان را در صورت لزوم از خطر احتمالی مطلع می‌كردند. البته نسل بشر برای بقا و پیشرفت به هر دو این قابلیت‌ها نیازمند است.