یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
قلمرو دلالت معجزه

توجه انسان ها به معجزه به عنوان پدیده ای غیر عادی و دلالت آن، بویژه بر صدق مدعای آورنده اش، به زمان صدور معجزات به دست پیامبران الهی: باز می گردد. از قرآن كریم چنین برمی آید كه مردم از پیامبران خویش كه مدّعی نبوّت الهی بوده اند، نشانه خدایی می طلبیده اند و در مواردی كه این درخواست برخاسته از حس حقیقت جویی آنها بوده، انبیا: به اذن خداوند، معجزه می آورده اند. قرآن می فرماید: «قَالَتْ رُسُلُهُمْ اَفیِ اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّموَاتِ وَالاَْرْضِ یَدْعُوكُمْ لِیَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ یُؤَخِّرَكُمْ اِلی اَجَل مُسَمًّی قَالُوا اِنْ اَنْتُمْ اِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُریدُون اَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونا بِسُلْطَان مُبین» (ابراهیم: ۱۰); پیامبرانشان گفتند: «مگر درباره خداوند ـ پدید آورنده آسمان ها و زمین ـ تردیدی هست؟ او شما را دعوت می كند تا پاره ای از گناهان شما را ببخشد و تا زمان معیّنی شما را مهلت می دهد. گفتند: شما جز بشری مثل ما نیستید، می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیدند باز دارید. پس برای ما حجتی بیاورید.۱
تعاریف متفاوتی از معجزه ارائه شده است،۲ اما، تعریفی كه به نظر كامل می آید این است كه معجزه كاری فوق طاقت بشری است و با عنایت ویژه خداوند، به دست مدعی نبوّت، برای اثبات صدق مدعای خویش انجام می گیرد و مطابق با مدعای مدعی نبوّت و همراه با تحدّی است.
معجزه ـ به این معنا ـ از دیرباز مورد بحث و بررسی دانشمندان علوم ادیان الهی بوده و هست. دانشمندان یهود معجزه را به عنوان دلیلی بر نبوّت خاصه و برگزیده بودن قوم خویش و اندیشمندان مسیحی آن را به مثابه دلیل بر وجود خداوند (به گمان خودشان، الوهیت مسیح(ع)) و حقّانیت دین مسیح مورد بررسی و تحقیق قرار داده اند. فیلسوفان دین تحت عنوان «دلالت حوادث طبیعی بر وجود خداوند» از دلالت معجزه بحث كرده اند.۳ متكلّمان مسلمان در مبحث «دلایل نبوّت خاصّه» و مفسّران در مقدمه تفسیر یا ذیل آیات تحدّی و آیات مربوط به معجزه، از دلالت معجزه بحث كرده اند و به طور كلّی، در این زمینه تلاش های شایان تقدیری انجام شده، اما به نظر می رسد تمام زوایای این موضوع مورد بحث قرار نگرفته است.
آنچه با معجزه قابل اثبات می باشد، بر دو قسم است:
الف) مسائلی كه معجزه بدون واسطه بر آنها دلالت می كند.
ب) مسائلی كه با ضمیمه كردن برخی مقدمات به معجزه نتیجه گرفته می شود.
الف ) مسائل مربوط به مدلول بیواسطه معجزه
۱) معجزه و نبوت خاصّه
به گواهی تاریخ، برخی افراد به دروغ، مدعی نبوّت و سفارت ازطرف خداوند شده اند تا از این طریق، به شهرت و جاه برسند. بنابر این، باید معیارها و ضوابطی وجود داشته باشد تا با آن ها بتوان پیامبران راستین الهی را از كسانی كه به دروغ مدعی نبوّت اند، تشخیص داد. از جمله آنها، مجهّز بودن رسولان الهی به معجزه است; زیرا نبی و پیامبر مدعی ارتباط با خداوندند كه مردم نمی توانند آن را درك كنند و نشانه محسوسی لازم است تا مردم از طریق آن، به صدق مدعای او پی ببرند.
شاید بتوان گفت بحث از دلالت معجزه بر نبوّت خاصه به صورت استدلالی از قرن پنجم شروع شده است. از دانشمندان این قرن زكریّای رازی معتقد بود كه دلالت معجزه بر نبوّت خاصه اقناعی است.۴ ولی ابوحامد غزالی (۴۵۰ ـ ۵۰۵ هـ.ق)، دانشمند هم عصر او، این دلالت را برهانی دانسته و بر مدعای خود استدلال كرده است.۵
صاحب نظران در باب دلالت معجزه بر نبوت خاصه، دیدگاه های مختلفی ارائه داده اند:
▪ دیدگاه اول: هیچ رابطه ای بین معجزه ونبوّت خاصه نیست.۶
▪ دیدگاه دوم: دلالت معجزه بر نبوّت اقناعی است.
▪ دیدگاه سوم: رابطه بین معجزهو نبوّت خاصه برهانی می باشد.
▪ دیدگاه چهارم: راه اثبات نبوّت خاصه منحصر به معجزه است.۷
بیشتر دانشمندان اسلامی كه در مورد بحث كرده اند، به ویژه معاصران، نوع دلالت معجزه بر نبوّت خاصّه را منطقی می دانند و به دلیل حكمت،۸ دلیل حكم الامثال،۹ دلیل نقض غرض و دلایلی دیگر،۱۰ بر مدعای خود استدلال كرده اند. به نظر می رسد دلالت معجزه بر نبوّت خاصّه برهانی است. برای اینكه توجه به این نكته لازم است كه برهانی بودن دلالت معجزه بر نبوّت خاصّه تحلیلی است كه از رابطه این دو درك می شود و چه بسا، ممكن است كسانی از طریق برهانی، حتی از طریق معجزه، به نبوّت پیامبری ایمان نیاورند، بلكه از راه دیگری مثل تنصیص پیامبر قبلی و یا دقت در كردار و رفتار و محتوای آنچه آورده است، نبوّت او را قبول كنند كه این گروه درصد بالایی از پیروان پیامبران:، بخصوص پیامبر اكرم۶ را تشكیل می دادند و اكنون نیز پیرو آن حضرت هستند.
دلایل نقلی دلالت معجزه بر نبوّت خاصّه: در بحث نقلی از دلالت معجزه، كه شامل مباحث قرآنی و روایی می باشد، تذكار این مطلب لازم است كه برای اتمام حجت، از نظر شرعی حصول یقین روان شناختی (اقناعی) كافی است; زیرا از نظر بیانات نقلی و دینی، آنچه در اصول دین لازم است حصول یقین، اطمینان و قانع شدن می باشد. فقها نیز گفته اند: مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد، ولی نگفته اند این یقین باید از راه برهان حاصل شود و همین مقدار از یقین در وصول به سعادت كافی است، گرچه از لحن قرآن كریم، كه به صورت تحدّی است، برهانی بودن معجزه (قرآن) پیامبر اكرم۶ فهمیده می شود.۱۱
الف ـ آیات قرآن كریم: در قرآن كریم، كلمه «معجزه» و مشتقات آن به معنای مورد نظر در این مبحث به كار نرفته و از واقعه معجزه به «آیه» (و در جمع، آیات) تعبیر شده است. ممكن است گفته شود كه این تعبیرها به معجزه اشاره ندارد.۱۲ پاسخ آن است كه با توجه به آیاتی كه این تعابیر در آنها به كار رفته و مسائلی كه این كلمات از آنها حاكی است، معلوم می شود مراد از این تعابیر، معجزات پیامبران: است; زیرا:
▪ اولاً، در آیاتی به كار رفته كه از پیامبری نشانه خدایی خواسته شده، او نشانه آورده و از آن نشانه ها با این كلمات تعبیر شده است. یا در مقام دعوت مردم به سوی خداوند، برای اثبات صدق مدعای خویش در نبوّت، كاری انجام داده یا سبب اتفاق افتادن كار فوق العاده ای شده كه از آن با این الفاظ تعبیر شده است.
▪ ثانیاً، وقتی انبیای الهی: این معجزات را آورده اند، مردم نتوانسته اند به مبارزه برخیزند و ساكت و قانع شده یا نسبت سحر به آورنده آن داده اند كه معلوم می شود قرآن نیز دلالت معجزه بر نبوّت خاصه را یقینی می داند (اعم از روان شناختی یا برهانی) و بیش تر برگردانندگان قرآن كریم به فارسی این الفاظ را به معجزه و یا كلماتی كه معنای «معجزه» را افاده كند، برگردانده اند. به عنوان نمونه، به چند آیه اشاره می شود:
۱) «آیه»: «وَ رَسُولاً اِلی بَنی اِسْرَائیلَ أنّی قَد جِئْتُكُم بِآیَهٔ مِنْ رَبِّكُم أنّی اَخْلُقُ لَكُم مِنَ الطِّینِ كَهَیَئهِٔ الطَّیرِ فَانَفْخُ فَیهِ فَیَكُونُ طَیراً بِاِذْنِ اللَّهِ...» (آل عمران: ۴۹); و ]او را به عنوان [پیامبری به سوی بنی اسرائیل ]می فرستد كه به آنان بگوید:[ من از جانب پروردگارتان برایتان معجزه آورده ام كه از گل، مجسمه مرغی می سازم و بر آن می دمم تا به امر خدا، مرغی گردد.
در این آیه شریفه، آقایان محمّد مهدی فولادوند، خرّمشاهی، كاظم پور جوادی، كاویانپور، الهی قمشه ای و سید رضا سراج كلمه «آیه» را به «معجزه» ترجمه كرده اند. دیگران نیز به «نشانه» یا «آیت» معنا كرده اند كه می توان این معنا را از آن استفاده كرد.
۲) «بیّنه»: «وَ اِلی ثَمُودَ اَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ یَا قَومِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَالَكُمْ مِنْ اِله غَیْرهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَیِّنَهٌٔ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَهُٔ اللَّهِ لكُمْ آیَهٔ...» (اعراف:۷۳) این آیه اشاره دارد به اجابت حضرت صالح(ع) نسبت به درخواست قومش كه وقتی به آنها گفت: «اِنّی لَكُم رَسُولٌ اَمینٌ» (شعراء:۱۴۳); من برای شما فرستاده ای قابل اعتمادم، آنها گفتند: «مَا اَنْتَ اِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآیَهٔ اِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ» (شعراء:۱۵۴); تو جز بشری مانند ما ]بیش [نیستی. اگر راست می گویی معجزه ای بیاور. از این دو آیه استفاده می شود كه از حضرت صالح(ع) برای صدق نبوّتش معجزه ای خواستند و او ناقه (شتر ماده) را آورد.
آقایان مكارم شیرازی، خرّمشاهی، پور جوادی، جواهری، خواجوی و الهی قمشه ای، «بیّنه» را در این آیه به «معجزه» معنا كرده اند.
«بیّنات»، جمع «بیّنه»، كه در آیاتی از جمله مائده:۱۱۰، فاطر:۲۵ و اسراء:۱۰۱ آمده است، اشاره به معجزات حضرت عیسی و انبیای الهی: دارد كه «بیّنات» را در آیه ۱۱۰ مائده آقایان دهلوی، سراج، فیض الاسلام، الهی قمشه ای، خواجوی، آیتی، مجتبوی و خرّمشاهی به «معجزه» ترجمه كرده اند.
مصطفی كریمی
پی نوشت ها
۱ ـ همچنین درباره قوم ثمود آمده است: به حضرت صالح گفتند: «ما اَنْتَ اِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآیَهٔ اِنْ كُنْتَ مِنَ الصّادِقینَ» (شعراء:۱۴۳); تو هم مثل ما بشری بیش نیستنی. اگر راست می گویی، نشانه ای بیاور. حضرت صالح(ع) برایشان ماده شتری آورد: «قال هذهِ ناقَهُٔ اللّهِ» (شعراء:۱۵۴); گفت: این ناقه معجزه من است. (در برگردان آیات قرآن كریم از ترجمه استاد محمدمهدی فولادوند با تغییر اندك استفاده شده است.)
۲ـ ر.ك.به: علاّمه حلّی، كشف الاسرار فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۵۰ با تعلیقه حسن حسن زاده آملی / جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الكتاب و السّنّهٔ والعقل، ج۲، ص۲۲۹، المركز العالی للدراسات / ابن داود، سه ارجوزه در كلام، امامت و فقه، تحقیق حسین درگاهی و حسن طارمی، ص ۹۰.
۳ ـ ر.ك.به: جان هیك، فلسفه دین، ترجمه بهرام رادهدی، ۱۳۷۲، ص ۷۰، / مصطفی ملكیان، جزوه مسائل كلام جدید; تصورات مختلف درباره خداوند، ص ۷۸ و ۸۰، تهران، دانشگاه امام صادق(ع).
۴ ـ ر.ك.به: مصطفی ملكیان، جزوه تاریخ فلسفه غرب، دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، ص ۲۵۴.
۵ ـ غزّالی گوید: «قلنا المعجزهٔ مقرونهٔ بالتحدّی نازلهٔ منزلهٔ قوله سبحانه: "صدقتَ و انت رسول الله" و تصدیق الكاذب محال بذاته و كل من قال له "صدقتَ و انت رسول الله" و تصدیق الكاذب محال بذاته. و كل من قال: له "انت رسولی" صار رسولاً و خرج لحن كونه كاذباً. فالجمع بین كونه كاذباً و بین ما منزّل قوله: «انت رسولی» محال; لانّ معنی كونه كاذباً انّه ما قیل له: "انت رسولی" و معنی المعجزهٔ انه قیل له: "انت رسولی.» (الاقتصاد فی الاعتقاد، قاهره، مكتبهٔ النجاریهٔ، ص۹۱.) البته از كتاب دیگر ایشان به نام «القسطاس المستقیم» برمی آید كه وی این دلالت را یقینی و برهانی نمی داند.
۶ ـ ر.ك.به: ابن رشد محمّد بن احمد، الكشف عن مناهج الادلّهٔ فی عقائد الملّهٔ...، مصر، الطبعهٔ النعمانیهٔ، ص۹۳ / مصطفی ملكیان، جزوه مسائل كلام جدید، ص۱۱۹.
۷ ـ ر.ك.به: ملاّ عبدالرزاق لاهیجی; سر ایمان در اصول اعتقادات، تصحیح صادق لاریجانی، الزّهراء، ص ۷۸ ـ ۸۰; به نظر می رسد خواجه نصیر الدین طوسی نیز طریق معرفت راستگویی نبی را منحصر در معجزه می داند; زیرا در بحث از راه شناخت صدق نبی فقط معجزه را آورده است. می گوید: «طریق معرفهٔ صدقه (نبی) ظهور المعجزهٔ علی یده.»(علاّمه حلّی، پیشین، ص۳۵۰)
۸ ـ ر.ك.به: قوشچی، شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶ / محمد جواد بلاغی، تفسیر آلاء الرحمن، ج۱، ص۳ / سید ابوالقاسم خوئی، البیان فی علوم القرآن، منشورات انوار الهدی; به نظر می رسد مرحوم آیهٔ الله خوئی كامل تر از دیگران آورده است.
۹ ـ سید محمّد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، اسلامیه، ج۱، ص۸۴ و ۸۵ / اعجاز از دیدگاه عقل و قرآن، فاخته، ص۲۳ و ۲۴
۱۰ ـ ر.ك.به: فخر رازی، تفسیر كبیر (مفاتیح الغیب)، ج ۲۴، ص ۲۱۲. / خواجه نصیر الدین طوسی و علاّمه حلّی، پیشین، ص۳۵۰ مرتضی مطهری، وحی و نبوّت، تهران، صدرا، ص۱۲، عبدالله جوادی آملی، تبیین براهن اثبات خدا،ص۳۵۲ همو، وحی و رهبری، چاپ دوم، ۶۹، ص۲۰ / محمّد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص۲. جعفر سبحانی، پیشین، ص ۹۲ و ۹۳. سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص ۵۱۹.
۱۱ ـ برای تفصیل بیشتر، ر.ك.به: حمید آریان، بررسی دلالت معجزه به نبوّت، مجله معرفت، ش ۲۴، ص ۷۰.
۱۲ ـ آیات تحدّی بر این مطلب دلالت دارد; از جمله آیات: «وَ اِنْ كنتم فی رَیب ممَّا نَزَّلْنَا عَلی عَبْدِنا فَأتُوا بِسورَهٔ مِنْ مِثْلِهِ واوْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ اِنْ كُنتُمْ صادِقینَ فَاِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی وَقُودُهَا النَّاسُ والحِجَارَهُٔ اُعِدَّتْ لِلكافرینَ» (بقره:۲۳ ـ ۲۴)
۱۳ ـ مصطفی ملكیان، جزوه مسائل كلام جدید، ص۱۱۳، مؤسسه امام صادق۷
۱۴ ـ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ماده «بده»
۱۵ ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ح۱۱، ص۷۱
۱۶ ـ پیشین، ج۹، ص ۲۷۳ و ۲۷۴
۱۷ ـ ر.ك.به: عبداله جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، الزهراء، ص۲۴۹; با توجه به سخن ایشان در كتاب وحی و رهبری، ص۲۰، (معجزه برای اثبات نبوّت خاصّه است، نه نبوّت عامّه) استفاده می شود كه مقصود ایشان همین تبیین است
۱۸ ـ ر.ك.به: جان هیك، همان، ص۷۰
۱۹ ـ هنری تیسن، الهیّات مسیح، ترجمه طاطاوس میكائیلیان، ص۱۱
۲۰ ـ جان هاسپرز، فلسفه دین (نقد براهین اثبات وجود خدا به روش تحلیل فلسفی)، ترجمه گروه ترجمه و ویراستاری مركز مطالعات و تحقیقات اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی، ص ۸۴۰; لازم به تذكر است كه وقوع معجزه به معنای دخالت خداوند در مسیر طبیعی، یقینی است و قرآن كریم به عنوان معجزه زنده و جاوید الهی چهارده قرن است كه تمام ادیان را به مبارزه طلبیده است و دشمنان اسلام اگر می توانستند، تا كنون این مدرك حقّانیت اسلام را از مسلمانان گرفته بودند. لكن هرگز نخواهند توانست چنین كاری انجام دهند
۲۱ ـ مصطفی ملكیان، جزوه تاریخ فلسفه غرب، ص ۲۵۴ و ۲۵۵، دفتر همكاری حوزه و دانشگاه.
۲۲ ـ جان هاسپرز، همان، ص ۸۹
۲۳ ـ عبدالله جوادی آملی، همان
۲۴ ـ فخر رازی فرعون را دهری می داند، ولی علاّمه طباطبائی معتقدند وی منكر وجود خدا نبوده، بلكه خدایی غیر خودش را منكر بوده است، علاوه بر آن، خطاب «اَنَا رَبُّكُم الاَْعْلی» (نازعات:۲۴) و «مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ اِله غَیری» بر این مطلب دلالت دارد. ر.ك.به: المیزان فی تفسیر القرآن، ح۸، ص۲۳۸
۲۵ ـ پیشین، ج۱۷، ص۱۹۷
۲۶ ـ فخر رازی، همان، ج۱۷، ص۱۹۷
۲۷ ـ ناصر مكارم و دیگران، تفسیر نمونه، ج۹، ص۳۸
۲۸ ـ سید محمد حسین طباطبائی، اعجاز از نظر عقل و قرآن، ص۳۲.
۲۹ ـ ر.ك.به: حسن حنفی، التراث والتجدید; تاریخ العام والنبوّهٔ والمعاد، دارالتنویر، ۱۹۸۸، ص۳۴۴; او می گوید: «انّ دلیل صدق النّبی هو صدق رسالته یتطابق به مع العقل والواقع و المصالح النّاس... انّ النّبی لا یحتاج الی معجزهٔ اكثر من استقامهٔ شریعتهٔ.» همچنین از كلام محمد عبده در تفسیرش، المنار، ذیل آیه ۲۴ سوره بقره استفاده می شود كه ایشان می خواهد با معجزه، حقّانیت اصول و معارف دین را نیز اثبات كند.
۳۰ ـ ر.ك.به: سید محمدحسین طباطبائی، اعجاز از نظر عقل و قرآن، ص۸۲ / عبدالله جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ص ۲۵۳
۳۱ ـ ر.ك.به: همو، وحی و رهبری، ص ۲۰
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست