دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

سلطه فرهنگی و راهکار های مقابله


سلطه فرهنگی و راهکار های مقابله

«تهاجم فرهنگی بزرگترین خطر انقلاب اسلامی ایران است این انقلاب بزرگترین حادثه قرن نام گرفته است خطرات زیادی آن را تهدید می کند خیلی ها مخصوصا غربی ها انقلاب ایران را نوعی دهن کجی به سیاستهای خودشان می دانند تمام نیرو و عزمشان را جزم کرده اند تا به آن ضربه بزنند

«تهاجم فرهنگی بزرگترین خطر انقلاب اسلامی ایران است. این انقلاب بزرگترین حادثه قرن نام گرفته است. خطرات زیادی آن را تهدید می کند خیلی ها مخصوصا غربی ها انقلاب ایران را نوعی دهن کجی به سیاستهای خودشان می دانند. تمام نیرو و عزمشان را جزم کرده اند تا به آن ضربه بزنند.

متولیان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر درمیدان جهاد هستند و باید باورها و ارزشهای اسلامی انقلابی را به نسلهای سوم و چهارم منتقل نمایند و درمقابل هجمه های دشمنان آنان را واکسینه کنند.

در این نوشتار به واژه تهاجم فرهنگی، نمودهای تهاجم فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران و شیوه و راهکارهای مقابله با آن پرداخته شده است.

مطلب را با هم ازنظر می گذرانیم:

□□□

● سلطه فرهنگی هدف تهاجم

تهاجم فرهنگی یکی از برنامه های نفوذ استعمار غرب است که می خواهد فرهنگ خودش را به عنوان فرهنگ غالب معرفی نماید. و فرهنگهای دیگر را تحت الشعاع فرهنگ خود قرارداده و نابود کند. هدف غربی ها در تهاجم فرهنگی این نیست که واقعا فرهنگ و تکنولوژی و پیشرفت را به کشورهای جهان سوم ببرند بلکه هدفشان وابسته کردن آنها به غرب و از بین بردن هویت و فرهنگ ملی، ارزشها و اعتقادات مذهبی، آداب و رسوم آن کشورهاست. هدفشان این است که مردم کشورهای جهان سوم را از ارزشها و اعتقاداتشان دور نمایند و فرهنگی را که خودشان دوست دارند به آنها تحمیل نمایند.

سلطه فرهنگی از انواع دیگر سلطه ها یعنی نظامی، سیاسی، اقتصادی خطرناکتر است. سلطه فرهنگی دیر بازده است و زود جواب نمی دهد. و به همین مقدار هم دیر از پا درمی آید. ملتی که هویت فرهنگی خود را از دست بدهد و خودباخته شود، حالا، حالاها نمی تواند خودش را پیدا کند.

انقلاب اسلامی ایران بعنوان بزرگترین حادثه قرن و مخالف سلطه غرب یکی از اهداف تهاجم فرهنگی غرب به شمار می رود. و تا به حال به انحاء مختلف سعی کرده اند که انقلاب اسلامی ایران را از بین ببرند ولی نتوانسته اند. دشمنان انقلاب اسلامی ایران در مبارزه با انقلاب اسلامی راههای مختلفی ازجمله نظامی (جنگ هشت ساله) اقتصادی (محاصره اقتصادی ایران) ، سیاسی (انزوای سیاسی ایران) را بکار گرفته اند و در همه آنها شکست خورده اند و سپس به تهاجم فرهنگی علیه ایران روی آورده اند. با استفاده از شیوه های مختلف از قبیل کمک به رسانه های ضدانقلاب، حمایت از گروههای ضدانقلاب، ناکارآمد معرفی کردن نظام ولایت فقیه و... سعی دارند که با انقلاب اسلامی ایران مبارزه کنند و جلوی صدور آن را بگیرند، ولی با عنایت خداوند متعال و توجهات حضرت ولی عصر(عج) و درایت و تدبیر مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی ایران، روز به روز نیرومندتر می شود و به سوی قله های پیشرفت و ترقی و با سرعت مضاعف به حرکت خود ادامه می دهند.

● تعریف تهاجم فرهنگی

کلمه تهاجم فرهنگی از سه قسمت تشکیل شده یکی «تهاجم» به معنای «هجمه» «شبیخون» «غوغا» «جنجال گروهی» است. دوم «فر» به معنای شکوه و جلوه است و سوم «هنگ» به معنای «دسته جمعی» است بعضی فرهنگ را به معنای شکوه و جلوه و ظهور دسته جمعی دانسته اند و در اصطلاح «فرهنگ» به آن مکتبی گفته می شود که دسته و گروهی به مجموعه آن معتقدند و انجام آن را برای خود لازم می دانند.۱

حکیم فردوسی می گوید: «تو دادی مرا فر و فرهنگ و رای تو باشی به هر نیک و بد رهنمای» از آنجا که این واژه اصطلاح جدید و مرکبی است و تعریف جامع و خاصی ندارد، لازم است که اصطلاح «استعمار نو» را بشناسیم، زیرا شناخت آن راه گشای فهم «تهاجم فرهنگی» است.

استعمار نو به یک معنا، حلول استعمارگر در کالبد استعمارزده است، به گونه ای که اهداف خود را به وسیله استعمارزده تحقق می بخشد، در چنین شرایطی همه مراحل حقوقی و خصوصیات اخلاقی خودش را متوجه استعمارزده می کند.

● تصویر سازی از فرهنگ

تصویری که ما می توانیم از فرهنگ به دست بیاوریم می توان در قالب جملات زیر بیان نمود.

۱) فرهنگ سرمایه معنوی یک ملت به شمار می آید.

۲) فرهنگ حیات متقابلی با انسان دارد، از انسان حیات می گیرد و به او حیات می بخشد.

۳)انقلاب هایی که در تاریخ بوجود آمده اند، فرزند عصیان فرهنگ ها محسوب می شوند.

۴) فرهنگ محصول تلاش های بی وقفه ملت ها و اقوام است که در طول روزگار بوجود آمده است.

۵) فرهنگ به معنای زندگی اجتماعی انسان هاست که در افکار و الفاظ و کردار انعکاس پیدا می کند.

۶)فرهنگ زمان گذشته را به زمان حال و آینده پیوند می زند.

۷) فرهنگ ارتباط انسان را با خود و با دیگران و با جهان طبیعت برقرار می سازد.

۸) فرهنگ دارای روحی زنده و زاینده است که هرگاه تحرکش گرفته شود و به بیماری توقف مبتلا گردد می میرد.

● علت مخالفت با فرهنگ غرب

علت مخالفت ما با فرهنگ غرب به خاطر آثار ضد معنوی، ضد اسلامی و ضدالهی آن می باشد و اینطور نیست که همه فرهنگ غربیها را با دید منفی بنگریم یا افرادی که در غرب زندگی می کنند همه شان را محکوم کنیم نه خیر، بلکه علت مخالفت ما با فرهنگ غرب به خاطر همان آثاری که ذکر کردیم می باشد. چون فرهنگ غرب ریشه در ماتریالیسم دارد. ۲ اگرچه خود آنها ابراز نمی کنند و بدان تصریح ندارند ولی حقیقت این است که فرهنگ و فلسفه غالب و مسلط در کشورهای غربی حتی بر آنها که در ظاهر مسیحی هستند و روزهای یکشنبه به کلیسا می روند گرایش مادی است.

بنابراین اگر ما با فرهنگ غرب مخالفت می کنیم نه به خاطر شرقی بودن و حفظ هویت شرقی خودمان است و نه به خاطر جدایی آن از نظر منطقه جغرافیایی است. همچنین مخالفت ما بدان جهت نیست که آنها دارای آداب و رسوم خاصی هستند که در معاشرت های روزانه مطابق آنها با یکدیگر برخورد می کنند بلکه مخالفت ما مربوط به ابعادی از فرهنگ غرب است که فسادانگیز است و از آن جهت که سمبل انحطاط اخلاقی و مایه سقوط انسان است با آن مخالفت شده است. ۳

در کشور ما نیز از آن جهت که فسادهای موجود عمدتاً معلول نفوذ و تهاجم فرهنگ استعماری غرب است، عناصر مسلمان و بیدار و انقلابی، با آنچه به تعبیر مختصر فرهنگ غربی نامیده می شود در حال مبارزه هستند. اما به طور مسلم چه در گذشته و چه در امروز در مغرب زمین نیز انسان هایی بوده و هستند که با چنین فرهنگی سخت مخالفند.

رنسانس، بازگشت به تمدن غرب و در واقع بازگشت به دو فلسفه (ماتریالیسم کهن) و (اپیکوریسم) یعنی لذت گرایی است.۴ از این به بعد است که ادبیات غربی به سوی مفاهیم غیردینی گرایش پیدا می کند. صفت خود برتربینی غربی ها باعث شده که دست به هر کاری بزنند مخصوصاً بعد از رنسانس تلاش های مضاعفی کردند تا خودشان را برتر نشان دهند تا بتوانند بر کشورهای دیگر اعمال سلطه نمایند. به طوری که برای اثبات برتری خود بر دیگر ملت ها در مقام تحریف تاریخ برآمدند و تلاش کردند که اروپا را سرچشمه تمدن بشری قلمداد کنند!

● انواع سلطه و تهاجم

چهار نوع سلطه داریم ۱-نظامی، ۲-اقتصادی ۳-سیاسی ۴-فرهنگی، کشورهای غربی از این چهار نوع سلطه برای استعمار کشورهای دیگر استفاده می کنند. از میان انواع سلطه ها سلطه فرهنگی از همه آنها خطرناکتر است. حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند «ما از محاصره اقتصادی نمی ترسیم، ما از دخالت نظامی نمی ترسیم آنچه که ما را می ترساند وابستگی فرهنگی است».۵ در اینجا باتوجه به بحث مان سعی داریم سلطه فرهنگی را مورد بررسی قرار دهیم. خطری که در این زمینه جبهه اسلامی ما را تهدید می کند به خاطر گستردگی جبهه تهاجم، پیچیدگی آن و صدماتی است که از نظر معنوی به روح او وارد می کند و افکار و عقاید و ارزشها را در درون وی به نابودی می کشد و حیات معنوی اش را مختل می سازد.

اولین شرط مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب، شناخت فرهنگ غرب است و نقش تخریبی که فرهنگ و فلسفه غرب دارد می باشد ما قبلا در بحث علت مخالفت با فرهنگ غرب به آن پرداختیم.

یکی از حقایق مسلم در بینش اسلامی این است که خداوند متعال به مسلمانان با ایمان اجازه نمی دهد که زیر بار ذلت مشرکان، کفار و منافقان بروند. اصل اسلامی، اصل عدم استیلای کفار بر مسلمین است. در فقه از این اصل به عنوان اصل نفی سبیل بحث می کنند. و براساس آیه شریفه «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا»۶ بحثهای فراوانی در این خصوص صورت گرفته است. به دو دلیل این اصل در اسلام پذیرفته شده است.۷

۱) اینکه افراد جامعه با احساس سربلندی و با کمال آرامش به رشد همه جانبه خود ادامه دهند و در زندگی فردی به تعالیم حیاتبخش آن مکتبی که در زیر حمایت آن احساس عزت و سربلندی می کنند گرایش بیشتری پیدا کنند.

۲) اینکه جوامع اسلامی در اثر بالندگی و پیشرفت نزد ملتهای دیگر سرافراز و مفتخر باشند و بدین وسیله حرکت جهانی اسلام، که متوقف بر سربلندی و ترقیات جوامع اسلامی است تحقق یابد.

هنگامی که امت با پیشینه و فرهنگش در ارتباط باشد، و به شخصیت تاریخی و فرهنگی اش آگاه باشد، با هرگونه هجوم و اشغال و سوءاستفاده ای مقابله کند در برابر نفوذ سیاسی و فکری بیگانگان می تواند بایستد.۸

اگر در یک جامعه ای فرهنگ اسلامی بطور کامل متحقق شده باشد از یک نوع هماهنگی و انسجام رفتاری برخوردار است بنابراین اگر فرهنگ برخی از جوامع اسلامی از این هماهنگی و انسجام رفتاری برخوردار نیست، علت آن آمیختگی و ناخالصی است که در اثر نفوذ عناصر فرهنگ بیگانه، در فرهنگ اسلامی صورت می گیرد. در نتیجه این گونه جوامع دارای فرهنگی التقاطی می شوند و این دوگانگی با وحدت اسلامی و یکپارچگی فرهنگ اسلامی هرگز سازگار نیست. در این جوامع باید بازسازی فرهنگی صورت گیرد. برای انجام این بازسازی شناخت عرصه فرهنگ و سلاح فرهنگی ضروری است.

● عرصه فرهنگ و سلاح فرهنگی

عرصه فرهنگ عرصه فکر و اندیشه است، عرصه اعتقاد و گرایش است، عرصه جلوه گری انواع مکاتب حق و باطل است، بنابراین بازسازی فرهنگی نیز به معنای مبارزه با اندیشه های باطل، برداشت های نادرست، گرایش های شیطانی، روش های غلط و مکاتب انحرافی و جایگزینی حق و صواب است. پیداست که چنین مبارزه ای، با زور سلاحهای سرد و گرم و بکارگیری تکنولوژی پیشرفته و بسیج نیروهای فیزیکی میسر نیست اگر مردم دنیا دست به دست هم دهند و مدرن ترین تکنولوژی را بکار گیرند تا یک فکر غلط را از ذهن یک فرد بزدایند نخواهند توانست. این مبارزه سلاح دیگری نیاز دارد. در این عرصه تنها سلاح مؤثر علم است، فقط با منطق صحیح است که می توان غلط را نابود ساخت، نه با زور و یا شعار.

میدان اندیشه و فرهنگ، میدان منطق و علم است، عقل باید تجلی کند، فکر باید بکار افتد، حقایق باید روشن شود تا دشمن فرهنگی مغلوب گردد. پس باید با سلاح منطق و استدلال، با سلاح تفکر و تحقیق با سلاح دانش و علم مجهز شویم. تا بتوانیم در دنیای اندیشه های متضاد و مکاتب، حق را از باطل، سره را از ناسره جدا نموده هر یک را به جای خود نشانیم.

در مبارزه نظامی معمولا دشمن کاملا شناخته می شود قیافه و جهت گیری اش مشخص است. انسان می بیند گلوله و بمب و موشک از چه سویی می آید و چه سویی را هدف قرار می دهد. به راحتی نوع سلاح بکار رفته را می توان تشخیص داد، اما در مبارزه فرهنگی این گونه نیست. نه دشمن به راحتی قابل شناخت است و نه عرصه مورد هجوم وی. چه بسا در زیر ماسک دلسوزی برای اسلام سالها و شاید قرنها فعالیت کند و زیر پوشش اسلام، ضربه های کاری بر پیکر آن وارد سازد. چنان وانمود کند که از دلسوختگان اسلام و دلباختگان این مکتب است، حتی کارهای به ظاهر خوب و ریاکاری های نسبتا چشمگیری نیز در این زمینه انجام دهد. ولی در لابلای همین کارها زهر خود را به پیکر این فرهنگ تزریق نماید به طوری که اکثر مردم و گاهی همه آنها جز نوادری نفهمند که این خوراک فرهنگی حاوی چه زهر خطرناکی است. و چه بسا چهره پرفریب و ریای دشمن آن قدر زیرکانه گریم شده باشد که مردم آن را به عنوان کسی که لیاقت رهبری فرهنگی دارد بپذیرند!

● تهاجم فرهنگی و انقلاب اسلامی ایران

تهاجم فرهنگی بزرگترین خطر انقلاب اسلامی ایران می باشد. این را هم حضرت امام خمینی(ره) و هم مقام معظم رهبری بیان کردند حضرت امام(ره) فرمودند ما آنقدر از تهدید نظامی و محاصره اقتصادی نمی ترسیم که از وابستگی فرهنگی می ترسیم و همچنین مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله از سال ۱۳۷۲ چندین بار خطر تهاجم فرهنگی را به مسئولین و متولیان فرهنگی کشور گوش زد کرده اند. ایشان در سال ۱۳۷۲ تعبیر شبیخون فرهنگی را در این مورد به کار بردند ولی متأسفانه تا به حال برنامه مدون و مشخصی درخصوص مبارزه با تهاجم فرهنگی صورت نگرفته است.

هر انقلابی که بزرگ باشد خطرش هم بزرگ است. انقلاب ما بزرگترین حادثه قرن بود. لذا بزرگترین خطرات و تهدیدات را از سوی دشمنانش در پی دارد. خیلی ها مخصوصا غربی ها انقلاب ایران را نوعی دهن کجی به سیاستهای خودشان می دانند تمام نیرو و عزمشان را جزم کرده اند تا به انقلاب اسلامی ایران ضربه بزنند. در این میان وظیفه ما این است که ارزشها و باورهای دینی خودمان را به نسلهای سوم و چهارم انقلاب انتقال بدهیم و آنها را از خطر تهاجم فرهنگی آگاه نماییم. متولیان فرهنگی ما در حال حاضر در میدان جهاد هستند. نباید غفلت کنند. نباید بودجه فرهنگی کشور را در جاهای دیگر خرج نمایند. بلکه باید تا جایی که می توانند تمام توان خودشان را بسیج کنند تا جامعه را در مقابل هجمه های دشمنان واکسینه نمایند. و فرهنگ غنی و پرافتخار ایرانی و اسلامی مان را به جامعه بخصوص نسل جوان تزریق نمایند. و صرفا به برگزاری همایشها و سمینارها اکتفاء نکنند. و فکر نکنند که با این کارها تکلیفشان را انجام داده اند. سمینار و همایش از جنبه تبلیغی برای گزارش دادن خوب است ولی برای تأثیر فرهنگی گذاشتن فایده چندانی ندارد. البته خالی از لطف نماند که بعضی سمینارها و همایشهای علمی و فرهنگی واقعا پربار و پرمحتوا هستند.

● نمودهایی از تهاجم فرهنگی علیه ایران

در اینجا لازم می دانم نمودهایی از تهاجم فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران را ذکر کنم.

۱) تلاش گسترده آمریکا و متحدان اروپایی اش برای خسته و درمانده نشان دادن جمهوری اسلامی ایران در ادامه نبرد با غرب جهت دور کردن ستم ستیزان و موحدان دنیا از آرمانها و شعارهای جذاب و انسان ساز و اسلام اصیل.

۲) القای گسترده این که نظام ولایت فقیه توان اداره جامعه را ندارد و نظریه ای واپس گرا و شکست خورده می باشد.

۳) القای وسیع این که اسلام صرفا تئوری مذهبی است و قابلیت اجرا برای تمدن و ترقی بخشیدن و اعتلای یک جامعه رشید را ندارد.

۴) القای این مطلب در داخل کشورمان و در میان سایر ممالک که در شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران چاره ای جز پذیرش نظم نوین جهانی و سیاست سلطه جویانه آمریکا بر دنیا ندارد و چه بهتر که خود پیش قدم پذیرش این نقش شود.

۵) ارائه تصویری مخدوش از واقعیت های جمهوری اسلامی ایران و فرهنگ آن در میان ملتها.

۶) شیعی معرفی کردن انقلاب اسلامی و دامن زدن به امری تحت عنوان در ضرورت مقابله با تهدید شیعه در کشورهای مختلف یا به بی راهه کشاندن انقلاب از مقابله با کفر با دامن زدن به اختلاف بین شیعه و پیروان سایر ادیان یا مذاهب بخصوص سنی ها.

۷) تبلیغ وسیع مسیحیت به طور مستقیم و غیرمستقیم در داخل جمهوری اسلامی.

۸) حمایت های سیاسی، فنی، مالی، سازمانی و تبلیغاتی از دگراندیشان و گروه های ضدانقلاب ایران تا جایی که بنابر آمار یک مؤسسه تحقیقاتی در شرایط کنونی بیش از ۳۷ کانال تلویزیونی و ۲۱ ایستگاه رادیویی ضدانقلاب علیه ایران برنامه پخش می کند و فقط ۲۱۶ نوع نشریه ضد انقلاب به داخل کشور ارسال شده و بیش از ۲۵۰ موسسه انتشاراتی و ۲۵۰۰ نفر قلم بدست مزدور در خدمت سیاست غرب در کشورهای، آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلیس، سوئد، هلند، کانادا و... به فعالیت مستمر علیه جمهوری اسلامی ایران اشتغال دارند و کتاب های فراوانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران توزیع می کنند. ۹

۹) تأکید بر مسأله قومیت ها در ایران و تبلیغ در مورد تضییع حقوقشان در نظام جمهوری اسلامی ایران.

۱۰) دامن زدن اعتیاد به مواد مخدر و آلوده کردن شمار زیادی از افراد جامعه و توزیع مشروبات الکلی در بین جوانان جهت منفعل ساختن آنها.

۱۱) عملیات روانی گسترده بر ضد سیاست های نظام و مسئولان دلسوز جمهوری اسلامی ایران.

۱۲) گسترش فساد اخلاقی و لاابالی گری از طریق شبکه های توزیع نوارهای ویدئویی غیرمجاز، نوارهای کاست مبتذل و مجلات با تصاویر مستهجن، پخش برنامه های فاسد و مفسد و محرک به طور گسترده از طریق ماهواره و اینترنت که بیش ترین تأثیر را در بعضی از مردم ساده لوح گذارده است.

۱۳) مقابله و مبارزه همه جانبه با ایمان قلبی مردم و شکستن مجموعه تعهدها و تعصبات رسوخ یافته در بین مردم جهت رهایی و رساندن همه آنها به هرج و مرج و لاابالی گری و پوچ گرایی.

۱۴) سعی همه جانبه استکبار در ایجاد احزاب و گروهها و تحقق اختلاف در بین جامعه و امت واحده تا امید خود را برای پیدا کردن جایگاهی برای خود تقویت کند.

۱۵) ارائه الگوهای وارداتی برای مضمحل نمودن نسل جوان و ارائه مد و مدپرستی در پوشش و ارائه حیات جدید در قالب «زندگی مدرنیته».

اینها تنها گوشه ای از فعالیتهای غرب علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. ۱۰

● شیوه های مقابله با هجوم فرهنگی

۱) آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگ سازان غربی: اولین شرط مبارزه با فرهنگ غرب این است که ما آن را به مردم معرفی کنیم و فرهنگ غرب را به آنها بشناسانیم و تا وقتی که فرهنگ غرب و اهداف آن از تهاجم فرهنگی را نشناسیم نمی توانیم در مقابل آن درست برنامه ریزی کنیم. اگر ما بتوانیم مردم را از اهداف فرهنگ غرب آگاه کنیم مردم خودشان به دفاع از فرهنگ و ارزشهای خودشان بپا می خیزند.

۲) هجوم فرهنگی بر ضد فرهنگ غرب: همانطور که غرب از شیوه تهاجم فرهنگی استفاده می کند و قصد دارد ارزشهای خود را ترویج دهد. ما هم باید از این شیوه استفاده کنیم. هنرمندانی داشته باشیم که بتوانند ارزشهای اسلامی را در قالب فیلم، نمایشنامه، کتاب، رمان، داستان و... به کار گیرند تا بتوانیم با استفاده از وسایل هنری و تبلیغاتی دیگران را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار دهیم، نه آنکه همیشه در مقابل تهاجم فرهنگی دشمنان موضع انفعالی اتخاذ کنیم یا در نهایت تنها از خود دفاع کنیم.

۳) ترویج ارزشهای معنوی: باید در جامعه اسلامی ارزشهای معنوی و متعالی گسترش یابد و به آنها بها داده شود. بطوری که هرکس ارزشهای معنوی را رعایت کند مورد احترام و ستایش واقع شود و کسی که آنها را زیرپا می گذارد مورد سرزنش قرار بگیرد. حفظ ارزشهای معنوی یک جامعه اسلامی باعث قوام آن جامعه می شود.

حسین احمدی سفیدان

پی نوشتها:

۱- تهاجم فرهنگی، ص .۱۹

۲- تهاجم فرهنگی، ص.۲۶

۳- همان، ص .۳۰

۴- همان، ص .۳۳

۵- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر ۲۱، ص .۲۱۳

۶- سوره نساء آیه .۱۴۱

۷- محمدتقی مصباح یزدی، تهاجم فرهنگی، ص .۵۰

۸- دنیای اسلام و تهاجم فرهنگی غرب، ص .۲۵

۹- مرتضی حسینی اصفهانی، تهاجم فرهنگی، ص .۶۱

۱۰- همان، ص .۵۹