دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
نگاهی کوتاه به تاریخچه تئاتر افغانستان
![نگاهی کوتاه به تاریخچه تئاتر افغانستان](/web/imgs/16/145/wgehk1.jpeg)
پیشینه تئاتر در افغانستان به دنیای اسطورهها برمیگردد. علاوه بر آیینهای مذهبی ـ بیشتر بودایی ـ سنتهایی مانند قصهخوانی، نقالی، تمثیل و اجرای نمایشهای مضحکه نخستین جلوههای شکلگیری آیینهای نمایشی در افغانستان هستند.
شاید یکی از قدیمیترین انواع نمایش افغانی معرکههایی به نام سادوها بودند که در کابل قدیم ـ پایتخت افغانستان برای عموم مردم اجرا میشدند.
در این دوران قصهگویان، راویان و شاعران مدیحهسرا قصههای لیلی و مجنون، امیر حمزه، مشدی عباد و... را در کوچه و بازار با حرکات دست و سر و بدن به صورت نقلهای نمایشی اجرا میکردند. گاه افسانههای "کریمخان درای"، "وامق و عذرا" و جنگنامهها نیز توسط نمایشگران و با کمک نوازندگی دستههای موسیقی روایت میشدند؛ در واقع همین شکلهای نخستین نمایشی سادوها بودند که زمینههای شکلگیری تئاتر در افغانستان را فراهم کردند.
افغانها همچنین در نمایشهای کارناوالی با عنوان "سائینها" با چهرههای عجیب و غریب ظاهر میشدند. سائینها عموما در مراسمهای شاد و عروسیها اجرا میشدند و نمایشگران آن سعی داشتند تا با حرکات مضحک و گفتار طنزآمیز مردم را در مراسمهای شاد عمومی بخندانند.
در سده سیزدهم سنت تمثیل یکی از پرطرفدارترین شیوههای نمایش افغانی در دربار بود.
"فقیر احمد" ملقب به مجلس آرا، این سنتها را دنبال کرد و به آنها اهمیت زیادی داد. وی رویدادهای تاریخی و گاه داستانهای ملی را همراه با اشعار رزمی که به آنها اضافه میکرد به گونهای تمثیلی و نمایشی روایت میکرد.
تئاتر به شکل امروزی، همزمان با استقلال افغانستان در این کشور به ویژه در دو شهر مهم کابل و هرات (نزدیکترین شهر بزرگ افغانستان به ایران) زمینههای شکلگیری و تکمیل خود را طی کرد. بسیاری از مورخان فرهنگ افغانستان "صلاحالدین سلجوقی" را که در هرات زاده شده است، بنیانگذار تئاتر در هرات و کابل میخوانند.
از پیشگامان هنر نمایش در افغانستان میتوان "عبدالغفور برشنا" کارگردان و نمایشنامهنویس معروف را نام برد. عبدالغفور در تمثیل، بازیگری و نمایشنامهنویسی شاگردان بسیاری را آموزش داد و در نخستین سالهای شکلگیری نمایش که بیشتر مردم به دیده تردید و با نگاهی استهزاءآمیز از آن یاد میکردند، میکوشید تا با بهرهگیری از ابتکارهای گوناگون این هنر را به جایگاه شایسته و در خور آن نزدیک کند. نخستین نمایشها در دوره امانی و پس از آن با راهنماییهای سلجوقی و برشنا بر صحنههای گوناگون اجرا شدند. نخستین نمایشی که در ننداری (تماشاخانه) دروازه لاهور اجرا شد، نمایش خندهداری برگرفته از قصهها و افسانههای پادشاهان کهن به کارگردانی "جبار رنگمال" بود. در همان سالهای نخست یک گروه نمایشی به سرپرستی "علی افندی" تشکیل شد و این گروه به تدریج نمایشهایی را در ولایت "پغمان" در همسایگی کابل در سینما بهار به روی صحنه بردند.
"علی افندی" افزون بر نوشتن چند نمایشنامه و ایفای نقش در نمایشها به گفتهای، بعدها لقب یک کارگردان را هم به خود اختصاص داد.
نمایشنامه "مادر وطن" نوشته "غلام حضرتکشان" از نمایشهای تئاتر "پغمان" بود که برای نخستین بار در آن مردی جوان، نقش زنی را بر صحنه تئاتر افغانستان بازی کرد. این سنت تا زمانی که زنان بازیگر به نمایشها راه نیافتند، ادامه داشت. "عبدالغیاث" و "محمود فرخ افندی" نیز بعدها جزو آن دسته از بازیگران افغانستان بودند که در نمایشهایی نقش زنها را بازی کردند. آخرین نمایشی که در دوره نخست رونق تئاتر در افغانستان اجرا شد، "سقوط اندلس" به کارگردانی "علی افندی" بود.
هدف اصلی و اساسی نمایشها در افغانستان به ویژه در دوره نخست بیداری مردم، تشویق به نیکی و دوری از خرافات و نا آگاهی؛ پرورش روحیه میهن دوستی و تأمین وحدت ملی بود. اهدافی از این دست، بدان جهت که جنبه آموزشی هنر تئاتر را پررنگ میکردند، سببساز حضور بسیاری از کارگردانان وزارت معارف و وزارت دربار در نخستین نمایشهای افغانستان شدند.
شکوفایی دوباره تئاتر در افغانستان احتمالاً با سال بنیان نهادن "پوهنی ننداری" در سال ۱۳۲۲ شمسی و به همت انجمن ادبی همزمان است. در این دوره نمایشهایی هم در "لیسه" (دبیرستانها) توسط دانشآموزان اجرا میشد و تئاتر رفته رفته پایگاههای گستردهتری در میان عموم مردم پیدا میکرد. از جمله نمایش "متخصص" به کارگردانی "عبدالرشید لطیفی" که یکی از برجستهترین چهرههای تئاتری و پدر تئاتر افغانستان نامیده شده است. این نمایش، اجرایی انتقادی درباره زندگی فلاکتبار کسی بود که از کودکی به ترکیه رفته و فرهنگ و زبان خود را فراموش کرده است؛ او حرفهای بیارتباط با نیازهای جامه خودش آموخته و حالا ناتوان از انجام هیچکار، در فقر و تنگدستی زندگی میکند. این نمایشنامه در سال ۱۳۱۸ شمسی به کوشش انجمن ادبی در کابل منتشر شد. لطیفی، علاوه بر اینکه برای پایهگذاری هنر تئاتر در کشورش تلاش زیادی انجام داد، رسماً تئاتر "پشتو" را نیز در افغانستان بنیان نهاد. این تئاتر با اجرای نمایش "قهرمانان" که نوشته خود "عبدالرشید لطیفی" هم هست، در سالهای پرفروغ تئاتر افغانستان کار خود را به طور رسمی آغاز کرد.
لطیفی تلاش زیادی نیز برای فراهم آوردن شرایط حضور زنها در تئاتر انجام داد. رفته رفته و همراه با به وجود آمدن گروههای نمایشی دیگر که برای اجرای نمایشهای نو و سنتی گردهم آمده بودند و با تشکیل دورههای گوناگون برای آموزش فنون مختلف تئاتر مانند چهرهپردازی، طراحی صحنه، نورپردازی و... در کنار فزونی یافتن شمار کتابهای تألیف و ترجمه شده درباره تئاتر، نمایش در افغانستان رونقی دوباره گرفت. بنیان یافتن مؤسسه هنرهای زیبا و مرکز هنرهای نمایشی کابل در آن، از دیگر عوامل مؤثر در رشد تئاتر افغانستان بود و با فزونی گرفتن شمار اجراها صحنههایی بیشتر برای تئاتر آماده شد.
در سال ۱۳۳۶ شمسی سالن تئاتری به نام "زینب ننداری" برای بانوان ساخته شد و نخستین زنی که به تئاتر راه یافت با نام "حبیبه عسگر"، نمایش "سه تابلو" را برای این سالن به روی صحنه برد. در این دوران نمایشنامهها
در سالهای رونق تئاتر افغانستان، یک گروه هنری محلی به رهبری استاد "رمضان" که کمدین مشهوری بود به وجود آمد، این گروه با نواختن ساز و دهل نمایشهای میدانی را بدون متن و نوشته ـ به صورت بداهه ـ و با نام "سیل" (دلقک بازی) برای مردم اجرا میکردند. این اجراها بیشتر انتقادی، خندهدار و اجتماعی بودند و تماشاگران فراوانی داشتند.
بیشتر به دست بازیگران نوشته میشدند.
یکی از نمایشنامههایی که در سالهای رونق تئاتر افغانستان نوشته شد، "فرزندان آریانا" در یک پرده بود که "عبدالرحمان پژواک" آن را برای پخش از رادیو نوشت. این اثر از نخستین نمایشنامههایی بود که به شکل مستقل چاپ شد و در آن هیچ زنی بازی نداشت. پژواک بعدها هدف از نوشتن و چاپ این نمایش را دامن زدن به وحدت ملی اعلام کرد.
نمایشنامه "وفای زن" نوشته "کوشان" براساس یک داستان واقعی در همین سالها نوشته شد که سالها بعد از تاریخ نگارش آن چیزی در حدود ۵۰ بار اجرا داشته و از نخستین آثاری است که شخصیت زن در آن راه یافته است. این نمایشنامه، همچنین دومین نمایشنامهای است که مستقل منتشر شده است؛ نویسنده در "وفای زن" با بهرهگیری از گرههای مناسب در جریان داستان، روایتی طولانی اما پرکشش را در نکوهش ازدواجهای اجباری و افکار و رسوم کهنه و سنتی افغان ارائه کرده است.
تئاتر افغانستان اگرچه در حوزه نقد و نظر چندان که باید رشد نکرده، اما در دوران شکوفاییاش منتقدانی هم داشته است، "جلال نورانی"، "رفیق یحیایی" و...
"رفیق یحیایی" علاوه بر نقدهایی نوشتاری در مطبوعات و روزنامهها، زمینه را برای رشد نقد رادیویی فراهم کرد و بعدها به عنوان بنیانگذار تئاتر کودک و نوجوان در افغانستان شهرت پیدا کرد.
نمایش افغانستان علاوه بر رونقی که در سالهای نخست داشت، بار دیگر پس از گذشت دو دهه از زمان پیدایی آن در سالهای بیست، به اوج رسید. اما دوره دوم رونق نمایش در این کشور چندان دوام پیدا نکرد و پس از یکی، دو دهه جریان ترقی و رشد تئاتر در این کشور رو به افول گذاشت.
نخستین دلیل این افول را بسیاری از مورخان فرهنگی افغان، آن دانستهاند که بیشتر نمایشها در کنار موضوعهای اخلاقی و تربیتی، موضوعهایی اجتماعی با لحن انتقادی نیز داشتند که در میان آثار لطیفی و برشنا این نوع نمایشنامهها به وفور وجود دارند. حساسیت و تعصب حکومت به خاطر پیدایش چنین فضایی باعث دور شدن هنرمندان از صحنه تئاتر شد. دلیل دوم هم جنگ و مبارزههای قومی افغانها بود که باعث شد هنر تئاتر رفته رفته به حاشیه رانده شود.
اما نمایش و آیینهای نمایشی در افغانستان قدمت تاریخی دارد؛ در زمان "پما پادشاه" با مراسم تاجگذاری و روزهای نهال نشانی دهقانها، الاغها و اسبهای تندرو و گاو و گوسفندهای چاق را با تزیین پارچههای رنگی توری مسابقه به نمایش میگذاشتند. در زمان حمله اسکندر نیز، برای جنگهای مغلوب کننده، افغانها به طور دستهجمعی سوار اسبهای تندرو شده و به طور نمایشی به لشکریان مقدونی حمله میبردند و آنها را از اسبهایشان ربوده و به زمین میانداختند. پس از رفتن اسکندر، نمایش "بزکشی" که هنر نمایشی و هیجانانگیزی بود در افغانستان رواج یافت که تا به امروز نیز ادامه دارد.
پیش از ورود اسلام به افغانستان، مردم این کشور بودایی بودند و مراسم خدایانشان را جشن میگرفتند و نمایش قربانی به پا میکردند که آثاری از این مراسم در کاوشها و حفاریهای شهرهای مهم افغانستان پیدا شده است.
پس از اسلام، در عصر تیموریان، مراسم عشق و ازدواج "ملامحمد" و "عایشه" در نمایشهای افغانی به صورت تمثیلی اجرا میشد و با ظهور "سلطان محمود غزنوی" و "سلطان مسعود غزنوی" حماسهسرایی فردوسی، رزم جوییهای رستم و اسفندیار و داستانهای شاهنامه فردوسی نیز در نمایشهای افغانی وارد شدند.
در سالهای رونق تئاتر افغانستان، یک گروه هنری محلی به رهبری استاد "رمضان" که کمدین مشهوری بود به وجود آمد، این گروه با نواختن ساز و دهل نمایشهای میدانی را بدون متن و نوشته ـ به صورت بداهه ـ و با نام "سیل" (دلقک بازی) برای مردم اجرا میکردند. این اجراها بیشتر انتقادی، خندهدار و اجتماعی بودند و تماشاگران فراوانی داشتند.
در هرات باستان ـ قبل از آغاز تئاتر ـ نمایشنامههای عروسکی به نام "لوپوتک" بازی بدون سالن، توسط شخصی به نام "حاجی محمد صدیق سنتوری" در محل بازارچه قندهاریهای این شهر و در خانه شخصی وی، با همکاری شاگردانش و نواختن سنتور اجرا میشد که علاقهمندان زیادی داشته است.
صحنه نمایش "لوپوتک" عبارت از یک میز و یک کمد بود که "لوپوتک"ها توسط تارهای سیمی از زیر میز رهبری میشدند. "لوپوتک"ها با لباس محلی روی میز حرکت میکردند. نمایشهایی چون "گرگ و شغال"، "رئیس و مامور کاتب" و... از جمله آثار "لوپوتک" بودند که در این دوران اجرا شده و مورد استقابل قرار گرفتند.
بعد از کوتادی هفت اردیبهشت در افغانستان، هنرمندان این کشور پراکنده شدند و بسیاری از آنها به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. از جمله "غلام محمد فرحت" که به ایران رفت و نخستین مهاجر افغان بود که در ایران ـ در تنظیم جمعیت اسلامی ـ به تهیه درام و فیلمنامه پرداخت. در عین حال مهمترین اثر دوره تئاتری دوم افغانستان درام منظوم "صبح سعادت" نوشته "عبدالواحد" و چند تن از شاعران هرات است. این درام منظوم، شامل چهار پرده است که اشعار پرده اول آن بر وزن شاهنامه فردوسی؛ اشعار پرده دوم که در آن قسمتی از بیانیه روز ۲۶ تیر ۱۳۵۲ رئیس دولت و بنیانگذار جمهوریت به رشته نظم درآمده بر وزن یوسف و زلیخای جامی؛ اشعار پرده سوم بر وزن مخزنالاسرار و پرده چهارم بر وزن مثنوی مولانای بلخی است.
این درام نخستین درام منظوم است که در ایران نیز به نمایش درآمده است. فعالیتهای هنری در عرصه تئاتر به مدت ۱۴ سال در هرات متوقف بود ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی افغانستان و با ورود "غلام محمد فرحت هروی" به افغانستان (بعد از سالها مهاجرت) تئاتر افغانستان حیات هنری خود را از نو آغاز کرد.
"فالبینهای شهر ما"، "میراث"، "کفن دزد"، "زهر سفید" و... فعالیتهای جدید تئاتر است که در هرات از نهم دیماه سال هزار و سیصد و هشتاد آغاز شده و با وجود نداشتن جای تمرین، دکور، گریم و امکانات دیگر اجرا و وسایل حمل و نقل در همین مدت بیش از ۳۵ نمایشنامه تلویزیونی و ۲۰ نمایشنامه رادیویی تولید شده و ۱۵ آهنگ میهنی به صورت سرود دسته جمعی در افغانستان اجرا شد.
"آقا مراد"، "خانه میدانی"، "عکاسی"، "فریب" و... فیلمنامه "فرجام اعتیاد" و... از جمله متون نمایشی و سینمایی جدیدی هستند که تا به حال در افغانستان تولید و ساخته شدهاند.
مهدی نصیری
![](/imgs/no-img-200.png)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست