یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
نگاهی متفاوت به جنبش دانشجویی بر محوریت فرهنگ سیاسی

امروزه در علوم سیاسی مفهوم فرهنگ سیاسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. به طور کلی فرهنگ سیاسی مجموعه نگرش ها و ارزش هایی است که به فرایند و زندگی سیاسی شکل می بخشد دلیل اهمیت فرهنگ سیاسی در علم سیاست همین است که این مفهوم براین تاکید دادرد که یک نظام سیاسی تنها از ساختار ها تشکیل نمی شوند بلکه شامل مجموعه ای طرز فکرها و رفتارهای کم و بیش به هم پیوسته ای است.صاحب نظران بر این عقیده هستند که فرهنگ سیاسی عامل شکل دهنده به نوع حکومت،مشارکت سیاسی ،شیوه رای دهی،تحزب،اعتراضات و دیگر موارد است. پس می توان فرهنگ سیاسی را این گونه تعریف کرد:جنبه های ویژه ای از فرهنگ عمومی جامعه که با چگونگی برخورد با سیاست، قدرت،اقتدار،آزادی، عدالت، دولت،حکومت یا نظام سیاسی و اینکه چه وظایفی را باید انجام دهد ارتباط دارد و اصولا حاصل تجربه تاریخی یک ملت در برخورد با حوادث و پدیده های سیاسی آن ملت است.
به طور کلی فرهنگ سیاسی در شرایطی به کار می رود یا به کار برده شده که به روند توسعه سیاسی کشورها توجه شد به این معنی که به موازات توسعه سیاسی فرایندهایی از جمله افزایش مشارکت سیاسی حاصل می شود.
فرهنگ سیاسی را می توان به دو حوزه تفکیک کرد یکی فرهنگ سیاسی نخبگان و دیگری فرهنگ سیاسی گروه های اجتماعی. در این نوشتار سعی برآن تا به این سوال پرداخته شود که فرهنگ سیاسی چه تاثیری بر عملکرد جنبش دانشجویی گذاشته است؟اگر کمی با چشم تیز بین به این سوال بنگریم در ابتدا سوال دیگری مطرح خواهد شد که فرهنگ سیاسی دانشجویان را باید بر مبنای کدام یک از دو حوزه که در بالا مطرح شده است جای میگیرد.
بی شک میان دوحوزه تقسیم شده از فرهنگ سیاسی که در بالا گفته شد ارتباطات تنگاتنگی و تاثیرات متقابلی وجود دارد. که در رابطه با جنبش دانشجویی می توان این گونه گفت که دانشگاه و جنبش برآمده از آن واسطه انتقال فرهنگ سیاسی عمومی به طبقه نخبگان و بر عکس است زیرا طبقه دانشجو در جایگاهی قرار دارد که هم به فرهنگ عمومی نزدیک است زیرا هنوز از آن خارج نشده و هم اینکه به واسطه ارتباط با نخبگان و نزدیکی به جایگاه نخبه شدن به فرهنگ سیاسی نخبگان نیز اشراف خواهد داشت و رگه هایی از آن را احتمالا در خود خواهد پروراند.پس در اینجا باید سوال دیگری را مطرح کنیم و آن اینکه فرهنگ سیاسی قشر دانشجو چگونه است و در کل جامعه چه جایگاهی دارد؟در نوشتار حاضر سعی می کنیم تا به اندکی به مختصات فرهنگ سیاسی قشر دانشجو بپردازیم و تاثیر این فرهنگ را بر جنبش دانشجویی را بیان کنیم.
فرهنگ سیاسی دانشجویان در ابتدا برآمده از فرهنگ عمومی جامعه می باشد که ناشی از تاریخ،مذهب،اسطوره ها،شرایط محیطی،تحولات اجتماعی،شیوه معیشتی،نوع حکومت و بسیاری دیگر از عوامل است.دانشجو با ورود به دانشگاه به لحاظ طبیعت نو اندیشی و ذهن جستجوگر خود با وضعیتی روبرو می شود ک نیاز دارد چارچوب شناختی خود را شکل دهد در اینجا اساس تجارب و مشاهدات شخصی خود حالت فرهنگی دانشجویان را به چند دوره تقسیم کرده ام. دوره اول دوره تعارضاتی است که دانشجویان(البته نه همه آن ها بلکه اکثریت آنها)سعی دارند تا برای آنها پاسخی بیابند و نگرش خود را توجیه کنند.
این دوره را بیگانگی نام گذاشته ایم.اما در دوره دوم رفته رفته دانشجویان جویای پاسخ،نه تنها به جواب قانع کننده ای نمی رسند بلکه به حجم سوالاتشان افزوده می شود در این دوره که پ آن را تحیر نام نهاده ایم دانشجو عموما به دنبال آن است تا راهی را پیدا کند تا از این حالت رهایی یابد اما راه به جایی نمی برد و به انفعال کشیده خواهد شد دوره سوم دوره آگاهی است. دوره ای که دانشجو سعی در به چالش کشیدن فرهنگ خود دارد و به دنبال آن می باشد تا فرهنگ جدیدی فارغ از داشته های خود پی جوید این دوره ای است که دانشجو در وضعیت میانی قرار دارد. دوره ای است که به فرهنگ و داشته های خود آگاهی پیدا می کند یا درجهت پویایی و ثبات آن قدم برخواهد داشت یا همچنان به دنبال راهی بهتر خواهد بود.با توجه به چنین وضعیتی نمی توان فرهنگ سیاسی مشخصی برای دانشجو بیان کرد زیرا مدام درحال تغییر رویه می باشد. حال با توجه به این چارچوبه می توان دانشجویان را به سه دسته تقسیم کرد
الف)دانشجویانی که به باز پروری باورهای قبلی رسیده اند که به دو دسته آگاهانه و نا آگاهانه تقسیم می شوند
ب)دانشجویانی که از داشته های خود (آگاهانه یا نا آگاهانه ) دور شدند و به دنبال ایجاد فرهنگ جدیدی هستند
ج)دانشجویانی که معلق می مانند و تا مدتها از یک شاخه به شاخه دیگر می پرند.
حال یک سوال را مطرح می کنیم که این چند وضعیتی فرهنگی دانشجویان چه تاثیری برجنبش دانشجویی خواهد داشت؟
فرهنگ سیاسی از نظر ریشه ای ماهیتی اجتماعی و تاریخی دارد اما از نظر عملکرد برآیند های سیاسی خواهد داشت.جنبش دانشجویی نیز از نظر عملکرد راه به حوزه سیاست می برد و می توان آن را جنبش سیاسی نامید هرچند که در این زمینه سخن بسیار است.
جنبش دانشجویی زمانی آغازیدن می گیرد که دانشجوی نو اندیشی که بر اساس همان وضعیت فرهنگی که گفته شد، به دنبال تغییر سیاسی و یا حداقل اعتراض سیاسی باشد.همین وضعیت چند گانه فرهنگی که در بالا گفته شد نقطه وا گرایی جنبش دانشجویی خواهد شد. وا گرایی به این معنا که بدنه جنبش دانشجویی در ایران یکسان و یک شکل نیست و لزوما همه اعضای آن به دنبال هدف واحدی نیستند. همین هست که گروه های مختلف دانشجویی سعی دارند با توجه به فرهنگ و باورهایشان،خود را نماینده جنبش دانشجویی بدانند.نمونه این حرکات را در موضع گیری های بسیج دانشجویی،انجمن اسلامی،دانشجویان مستقل و ... می بینیم که این واگرایی در دهه گذشته افزایش چشمگیری داشته است.شاید همین واگرایی ناشی از فرهنگ متفاوت را بتوان عاملی بر مبهم بودن تعریف جنبش دانشجویی در ایران دانست.
هر گاه سخن از فرهنگ سیاسی می شود نا خواسته مجموعه ای عادات و خصلت ها در ذهن تداعی می شود.که این عادات شکل دهنده رفتار سیاسی شهروندان عادی،نخبگان حکومتی،فعالان سیاسی،دانشجویان و دیگر اقشار خواهد بود.علاوه برشکل دهی به رفتارفردی، فرهنگ سیاسی شکل دهی به رفتار سازمانی را نیز در بر خواهد داشت.حتا در سطحی کلان تر فرایند های سیاسی،ساختار حکومتی،مدل های توسعه و... را نیز تحت تاثیر و نفوذ مستقیم و غیر مستقیم خود می گذارد.جا دارد در این جا به چند شاخص فرهنگ سیاسی ایرانی بپردازیم و آنان را در عملکرد جنبش دانشجویی بررسی کنیم.
اسطوره سازی از با سابقه ترین سنت های ایرانی هاست که در طول تاریخ به هر نحو خود را نشان داده است.اسطوره پردازی از مشخص های اصلی روحیه و خلقیات ایرانی و شکل دهنده تمدن آن بوده است.اسطوره آنجا در بحث های فرهنگی و اجتماعی اهمیت می یابد که وارد کنش های سیاسی و اجتماعی ما می شود و در زندگی روزمره ما جایگاه پیدا می کند.رابطه ایرانی با اسطوره قالب توجه است زیرا اسطوره ها توسط ذهن ایرانی بازتولید می شوند و با روبرو شدن با واقعیات به نوعی به انفعال کشیده می شوندو سعی در توجیه یا فرار دارند که از دل این توجیهات نیز اسطوره سازی های جدید هویدا می شود.نمونه اش را در تاریخ بسیار دیده ایم.یا حتا در دوران خود نیز به شفافیت این را دیده ایم که برخی از دانشجویان با هر تفکر و ایده ای را قهرمان و یا حادثه ای را بر اساس باور های خود ساخته اند اما بعد از مدتی آن را از حیطه حمایتی خود خارج کرده اند.بدیهی است که این اسطوره سازی و اسطوره باوری و اسطوره نگری دانشجو را از نگاه تیز بین و منتقدانه باز می دارد. این وضعیت را هم اکنون با شدت بیشتری در محیط دانشگاه می بینیم.گروهها بیش از آن که به بنیاد های منطقی تفکرات خود بر مبنای عقل سلیم بپردازند و انتقاد کنند در بحث های خود سعی در تبلیغ و یا دفاع از اسطوره خود دارند.
که این ها گاهی چندگانگی ها را در دانشجویانی که در مرحله اول هستند افزایش می دهد.گروهی مصدق و جنبش ملی را اسطوره کرده و خود را پیرو راستین او می داند و عقیده دارد تنها با راه مصدق به توسعه می رسیم و گروهیی دیگر کاشانی را.گروهی ایران باستان و کورش را تابو خود کرده اند و گروهی با رد ملی گرایی عناصر دینی را خط مقدم خود دانسته اند.در حقیقت با این نگاه ها هیچ گاه جنبشی شکل نمی گیرد و به هدف توسعه نمی انجامد.زیرا آغازین گام تولد یک جنبش اجماع در یک هدف می باشد و جنبشی که از روشنفکران و تحصیل کردگان است نباید نماینده اسطوره های متضاد باشد بلکه باید تمام جریانات و اسطوره ها و قهرمانان را به دیده نقد بنگرد تا بتواند خطوط راه خود را ترسیم کند.در حقیقت جنبش دانشجویی نباید تریبون یک اسطوره یا یک گفتمان باشد و دیگران را به حاشیه براند.
یکی دیگر از مشخصه های فرهنگی ایرانیان که همیشه مانع توسعه بوده افراط گرایی است.همیشه با نمود های مختلف افراط گرایی در زمینه های مختلف روبرو بودیم.این افراط گری ها به خصوص در زمینه حمایت از همان اسطوره ها زمینه را برای نهادینه سازی کنش های عاطفی،رمانتیک،مذهبی و الگوهای رفتار قیامت نگر،شهادت طلب وآرمان گرایانه به گونه قابل توجهی فراهم گردیده است.این را همه می توانند در رفتار های دانشجویان قبل و بعد از انقلاب به وضوح ببینند. بیان جملاتی مانند فدایی مصدق یا فدایی کاشانی رفتاری است صرفا رمانتیک و عاطفی و هیچ فایده ای نخواهد داشت زیرا راه تفکرات عقلانی را می بندد.فراموش نکنیم که مصدق ها و کاشانی ها در تاریخ ما زیاد وجود دارند.
این افراط ها باعث می شود که جنبش دانشجویی را در حد یک جنبش توده ای نزول بدهد و اهداف سازنده و واقع گرایانه خود را به فراموشی بسپارد. مشخصه های دیگری مانند بی اعتمادی، ناتوانی در کار دسته جمعی، تفریط گرایی،بلاتکلیفی،کمالگرایی، انتظارات فزاینده، بی برنامگی را نیز می توان برشمرد که هرکدام تاثیر بسیاری در فرهنگ سیاسی دانشجویان و جنبش برآمده از آن داشته است. بررسی موشکافانه این بحث به دلیل گستردگی آن دراین مجال نمی گنجد نیاز است که به دور از جانبداری های مغرضانه پژوهش مفصلی در باب آسیب شناسی جنش دانشجویی صورت گیرد در پایان این را یاد آور میشوم که جنبش دانشجویی متعلق به هیچ کس غیر از تک تک دانشجویان نیست.
ابراهیم کریمی
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست