بربا و فوتبال دستی

داستان از یک بازی ساده شروع شد؛ فوتبال دستی. تق، تق، تق... و بربا بازی را برد. جنجالی ترین فوتبالیست تابستان جزیره که تا آخرین لحظه پایان مهلت نقل و انتقالات هواداران یونایتد را …

داستان از یک بازی ساده شروع شد؛ فوتبال دستی. تق، تق، تق... و بربا بازی را برد. جنجالی ترین فوتبالیست تابستان جزیره که تا آخرین لحظه پایان مهلت نقل و انتقالات هواداران یونایتد را برای پیوستن به تئاتر رویاها جان به لب کرد در بازی فوتبال دستی مهارت خاصی دارد.

رقیب دیمیتار برباتوف در این بازی سیلویا استویچووا بود که شکست سنگینی را متحمل شد. این ماجرا برمی گردد به چند ماه پیش اما روزنامه «سان» به محض پیوستن بربا به یونایتد خبر آن را منتشر کرد و عکس هایش را هم روی سایت گذاشت. البته موضوعی جنجالی در کار نبود و در حالی که خیلی ها فکر می کردند این اتفاق ممکن است باعث شود رابطه بربا با نامزدش النا به مشکل بخورد، سیلویا به دفاع از دوست قدیمی اش پرداخت. «ما نزدیک دو سال است که با هم دوستیم، البته فقط به عنوان دوستانی عادی. پشت سر دیمیتار حرف های زیادی می زنند و خیلی ها می گویند او تعادل روانی ندارد و افسرده است. اما همه این حرف ها مزخرف است. دیمیتار فقط نیاز به این دارد که وقتی فوتبال بازی نمی کند از هیاهو به دور باشد و در خلوت خودش استراحت کند. او از آن دست بازیکنانی نیست که چون در زمین چیزی برای ارائه کردن ندارند به حاشیه رو می آورند. بربا شخصیت خاصی دارد که با فوتبالیست های دیگر متفاوت است و همین باعث به وجود آمدن این حرف های بی اساس می شود.»بربا دو سالی که برای تاتنهام بازی کرد اکثر وقت آزاد خود را در خانه اش می گذراند و فیلم نگاه می کرد یا در سایت های اینترنتی چرخ می زد.

او هرگز علاقه یی به اکران مسائل خصوصی زندگی اش نداشت و به همین دلیل به او لقب فوتبالیست منزوی را داده بودند. تیپ و چهره خاص او هم که کاملاً سینمایی است وجه تمایز دیگری بین مهاجم بلغار و دیگر فوتبالیست های جزیره بود. بربا در زندگی خصوصی و عاطفی اش با شکست های زیادی روبه رو شد، چون هنوز حس کودکانه اش نسبت به روابط عاشقانه را حفظ کرده بود و حساسیت زیادش باعث می شد تا نتواند ارتباط بلند مدتی با کسی داشته باشد. اما حالا به نظر می رسد با پیوستنش به من یو فصل جدیدی از زندگی خصوصی هم برای او آغاز شده و به زودی باید منتظر ازدواجش با سیلویا باشیم. «حالا خیلی خوب می فهمم چه کسی واقعاً دوستم دارد و چه کسی قرار است مادر فرزندانم باشد.»