چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

دختران به پدران خود می بالند


دختران به پدران خود می بالند

ازدواج و بچه دار شدن خوشبختی و آرامش قلب را به دنبال دارد و کلید خوشبختی انسانها به شمار می رود.از طرفی پژوهشها حاکی از آن است که فرزندان متعدد باعث کمبود خوشبختی در خانواده …

ازدواج و بچه دار شدن خوشبختی و آرامش قلب را به دنبال دارد و کلید خوشبختی انسانها به شمار می رود.از طرفی پژوهشها حاکی از آن است که فرزندان متعدد باعث کمبود خوشبختی در خانواده ها می شود که کاملا با نظریه اولی تعارض دارد.طرفداران این نظریه معتقدند که تربیت کودکان و نگهداری از آنها، مستلزم تلاش و کوشش مضاعف است، که این موضوع از عهده والدین امروزی خارج است.اما پژوهش دکتر «لوئیز انگلز» از دانشگاه گلاسکو نشان داد، مهم ترین موضوع زندگی هر انسان فرزندانش است.

اکثر خانواده ها فرزند را مهم ترین رمز بقا و سعادت یک زندگی زناشویی می دانند بررسی های این تیم پژوهشگر در مورد خانواده خوشبخت و ارتباط آرامش در زندگی و بچه دار شدن نشان می دهد عوامل دیگری از قبیل ویژگی های فردی مانند طول عمر، تربیت و درآمد در آن دخیل است.

پژوهشگران معتقدند با افزایش فرزندان، احساس رضایت از زندگی نیز در والدین افزایش خواهد یافت، که درک این موضوع برای زنان بیشتر است.

پژوهش های به عمل آمده این موضوع را به اثبات رساند که والدین جدا شده و افراد مجرد، مسلماً دچار مشکلات روحی و روانی فراوانی هستند، در حالی که افراد متأهل از ثبات روحی و آرامش فکری بیشتری در زندگی برخوردارند.

ارتباط عاطفی پدران

پدر خانواده در حالی که از سر کار خود به خانه برگشته است، دختر کوچولویش به سوی او می دود و از دست او، کیسه پلاستیکی را که در آن شکلات قرار دارد، می گیرد... سال ها می گذرد، دختر کوچولو کم کم بزرگ و بزرگتر می شود اما همان عادت کودکی خود را دارد و با دیدن پدر به استقبال او می رود تا از او شکلات و شیرینی بگیرد.

این دختر کوچولو، احساس می کند، که پدرش او را دوست دارد و شیرینی و شکلات روشی برای ابراز این محبت و ناز کشیدن اوست.

این مقدمه، نوعی بیان، روابط عاطفی بین دختران با والدین آنها و به خصوص پدر است. موضوعی که نیاز به ظرافت و دقت فراوانی برای بررسی دارد. یک دختر به پدرش به عنوان مردی نمونه و بهترین مرد نگاه می کند، چرا که دید او، عاطفی و مملو از احساسات است.

این دیدگاه حتی با بزرگتر شدن دختران ادامه می یابد ولی در طول زمان فقط در آن، تعادل و تغییراتی ایجاد می کند. یک دختر، ابتدا پدر خود را در نگاه مردم، مادر و برادرانش، خانواده و نزدیکان، دوستان و همسایگان سبک و سنگین می کند و می نگرد. همچنین از دیدگاه دینی، اخلاق و سنت ها و سایر مسائل دختر، پدرش را معیار قرار می دهد، تا دید عمیق و جامع تری را در ذهن خود نسبت به او داشته باشد. گرچه او با بزرگتر شدن، علاقه بیشتر و بیشتری را ممکن است به پدرش نداشته باشد و او را مرد نمونه نداند و خود را هم همانند یک ستاره بی نظیر به شمار نیاورد، اما این رابطه عاطفی کم و بیش ادامه خواهد یافت.

دیدگاه پدر نیز نسبت به دخترش، همانند یک دختر کوچولو است، که هر پدر مهربانی آن دیدگاه را دارد و در این فکر است که وسایل رفاه در زندگی را برای او فراهم کند و او را از هر لحاظ مورد حمایت قرار دهد.

گرچه این پدر مهربان به دختر کوچولوی خود که حالا بزرگتر شده است برخی از موضوعات را مانند پوشش، رفت و آمدها، آداب و معاشرت که در جامعه وجود دارد و رعایت آن ضروری است گوشزد می کند.

با شروع سن بلوغ، ممکن است رابطه پدر و فرزندی دچار جزر و مدهایی شود و دخترک دیگر مزه شیرینی و شکلات دوران کودکی را فراموش کند، اما همچنان ارتباط عاطفی وجود دارد. بهرحال دختر جوان، پدر خود را در این سن و سال همانند یک دوست مهربان باید تصور کند و پدر فقط منبع پول و مسئول امر و نهی همانند دوران کودکی نیست.

با این وجود، در جامعه کنونی ما، روابط موجود بین پدر و دختر، همانند گذشته عمیق و پرمحبت نیست، چرا که مشکلات، گرفتاری کاری و... بیشتر شده است و در بیشتر این روابط، پدر حکم جیب پول خانواده یا مجری اوامر خانه را دارد که همسرش آن را اداره می کند.

در صورتیکه، روابط عاطفی قوی بین پدر و دختر، باعث می شود که او (دختر) اعتماد به نفس و شخصیت قوی تری داشته باشد و در زندگی کمتر اشتباه کند و این چیزی است که او در زندگی می خواهد.

بنابراین باید توجه داشت که هرچه این رابطه عاطفی پدر و فرزندی قوی تر، مستحکم تر و طولانی تر باشد، دختر خانواده موفق تر و شاداب تر خواهد بود.

پدر خانواده نیز باید این موضوع را درک کند، که او هم مانند پدران خود، حاصل تربیت دوران زندگی بوده است و باید پذیرفت که هر انسانی در دوران حیات خود، کامل نیست بلکه ممکن است، نقایصی در زندگی داشته باشد.

بنابراین باید اشتباه فرزند خود را اگر از روی عمد نباشد، بپذیرد و با شیوه تنبیه با آن برخورد نکند و خود را جای آنها بگذارد.

پروین طالقانی