دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

آب نبات خیالی


آب نبات خیالی

داستان ما در یک هواپیما اتفاق می افتد مسافران یک به یک از پلکان هواپیما بالا می روند و با راهنمایی مهمانداران در صندلی خود می نشینند

داستان ما در یک هواپیما اتفاق می‌افتد. مسافران یک به یک از پلکان هواپیما بالا می‌روند و با راهنمایی مهمانداران در صندلی خود می‌نشینند....

بعضی از مسافران که در پروازهای قبلی چمدان‌شان جامانده، با نگرانی از پنجره‌های بیضی شکل هواپیما با چشم‌هایی که گویا اشعه لیزر دارد تا عمق چمدان‌های روی هم تلمبار شده در ارابه‌های مخصوص نفوذ می‌کنند و به جستجوی چمدان (جامه‌دان سابق) خود می‌پردازند تا مطمئن شوند به قسمت بار هواپیما منتقل می‌شود. مسافران همه خوشحال‌اند که این بار گوش شیطان کر هواپیما تاخیر ندارد و به سلامتی به موقع پرواز خواهند کرد.

این اطمینان از آنجا برای مسافران حاصل شده که می‌دانند وقتی در هواپیما بسته می‌شود دیگر خدمه پرواز منتظر مسافر دیگری نیستند. آنها به تجربه می‌دانند که معمولا چند دسته مسافر تاخیر در پرواز را باعث می‌شوند. یکی کسانی که بلیت‌شان اشکال دارد و مثلا نامشان به اشتباه درج شده یا آنهایی که در مرحله کنترل گذرنامه مشکل دارند و به سبب تشابه اسمی ‌ممنوع‌الخروج هستند. دسته سوم هم مسافران خاص هستند که به دلایلی می‌توانند هواپیما و دویست مسافر را معطل خودشان نگه دارند، اما وقتی در هواپیما بسته می‌شود معلوم است که هواپیما آماده پرواز است. این‌بار اما حتی پس از بسته شدن درهای هواپیما، آثار و جنب‌وجوشی از آمادگی برای پرواز در بین خدمه پرواز مشاهده نمی‌شود. نه مهماندارها درهای قسمت بار بالای سر مسافرها را می‌بندند و نه پیغامی به زبان اصلی از سوی خلبان برای خدمه پرواز صادر می‌شود. هیچکس نمی‌داند چه خبر است.

مسافرها برای سرگرم‌شدن روزنامه‌هایی را که برایشان گذاشته شده برمی‌دارند و به مطالعه می‌پردازند. بعضی‌ها جدول‌اش را حل می‌کنند و دسته دیگر به دنبال صفحه نیازمندی‌های آن می‌گردند، غافل از آنکه روزنامه‌های داخل هواپیما صفحه نیازمندی‌ها ندارد. واقعیت پشت پرده تاخیر هواپیما بر کسی روشن نیست. مسافرها که بسیار کنجکاو شده‌اند از یکی از مسافران ردیف اول می‌خواهند که گوشی بخواباند شاید از مکالمات بین مهماندار و سرمهماندار چیزی دستگیرش شود. خوشبختانه این مسافر ردیف اول گوش‌های تیزی دارد و ماجرا را برای بقیه مسافران مو به مو بازگو می‌کند:

- پس چرا آبنبات به مسافرها تعارف نمی‌کنید؟

- آبنبات نداریم.

- نداریم؟ نداریم یعنی چه؟

- یعنی(we are aut of candies یعنی آب‌نبات‌هایمان تمام شده توضیح مترجم!)

- منظورم این است که یعنی چی که نداریم؟

- حتما اشتباه شده و مسوول تدارکات استوک آب‌نبات را تکمیل نکرده است.

- حالا باید چه کار کرد؟

- خب حالا یک آبنبات چه قابل دارد؟ بدون دادن آب‌نبات پرواز می‌کنیم.

- نمی‌شود. چه‌طور نمی‌دانید؟ مسافر باید آب‌نبات بمکد تا هنگام ارتفاع گرفتن هواپیما گوش‌هایش کیپ نشود.

- وقتی نداریم، چاره نیست. بگذارید یک بار هم گوش‌هایشان کیپ شود.

- نه خانم محال است. بعدا می‌توانند بروند ما را «سو» کنند.

(منظور از سو همان sue یا شکایت است- توضیح مترجم!)

- یعنی به خاطر یک آب‌نبات؟

- نه عزیزم به خاطر آنکه گوش‌شان گرفته و دستورهای ما را درست نشنیده‌اند و در پرواز برایشان اتفاقی رخ داده است.

- خب نمی‌شود از پرسنل زمینی درخواست کنیم برایمان آب‌نبات بیاورند؟

- نه خیر. طبق مقررات، هر درخواستی باید از قبل به صورت مکتوب ارایه شده باشد.

- چه‌طور است از هواپیمای بغلمان قرض بگیریم. پس همسایگی برای چی خوب است؟

- چه حرف‌ها که نمی‌زنید شما خانم!

- پس چه کار کنیم؟

- خوب گوشه و کنار را بگردید شاید مقداری آب‌نبات در سبدها مانده باشد.

- هست، ولی کافی نیست.

- مثلا چند تا است؟

- باید بشماریم قربان.

- زودتر، زودتر، تا تاخیر بیشتر از این نشده است.

- مقدار آب‌نبات‌ها صدتا هم می‌شود، ولی ما ۱۸۰ تا مسافر داریم.

- عجب! صدتا آب‌نبات و ۱۸۰ تا مسافر.

- چه‌طور است به هر دو مسافر یک آب‌نبات بدهیم؟

یعنی دو نفری یک آب‌نبات مک بزنند؟ اینکه بهداشتی نیست.

- نه، می‌گوییم آنها را با هم «شر» کنند (منظور همان Share انگلیسی یعنی شریک شده است - باز هم توضیح مترجم!)

- چه‌طوری؟

- آب‌نبات‌ها را نصف می‌کنیم.

- آب‌نبات‌که نان سنگک نیست جانم!

- کاری ندارد. دایی من دو تا گردو را توی مشتاش به هم فشار می‌داد و خرد می‌کرد. آب‌نبات که از پوست گردو سفت‌تر نیست.

- خانم عزیز، شما می‌خواهید آب‌نبات‌ها را نصف کنید یا خرد کنید؟

- فهمیدم! فهمیدم! اصلا آب‌نبات لازم نیست! کاپیتان موضوع را به من واگذار کنید.

به دنبال این گفت‌وشنودها بود که مهماندار میکروفن را به دست گرفت و با مسافران اینطور صحبت کرد:

«مسافران عزیز! تا چند دقیقه دیگر به مقصد موردنظر پرواز خواهیم کرد. لطفا هم‌اکنون کمربندهای مخصوص پرواز را ببندید. پشتی صندلی خود را به حالت عمودی برگردانید و به علامت نکشیدن سیگار توجه فرمایید. ضمنا برای جلوگیری از کیپ شدن و گرفتگی گوش خود، تصور کنید که آب‌نبات سفتی در دهان شما قرار دارد. حال هر چند ثانیه یک بار و تا زمان بلند شدن کامل هواپیما آب‌دهان خود را فرو دهید!» هواپیما به خوبی و خوشی بلند شد و مشکلی پیش نیامد. بعدها بعضی از مسافرها در روزنامه‌ها خواندند که یک مهماندار جوان روش جدیدی برای پرواز بدون آبنبات ابداع کرده که سبب شده شرکت‌های هواپیمایی سالانه هزاران دلار پول خرید آبنبات را صرفه‌جویی کنند. این مهماندار مورد تشویق بسیار قرار گرفته و ممکن است روش نوین او برای سیر کردن شکم مردم مورد استفاده بعضی از کشورها قرار گیرد و از این طریق میلیون‌ها دلار در واردات مواد غذایی صرفه‌جویی شود!

دکتر سعود کیمیاگر