جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شاه دوستی یعنی غارتگری


شاه دوستی یعنی غارتگری

حمله مأموران رژیم ستم شاهی به مدرسه فیضیه در سالروز شهادت امام صادق در سال ۱۳۴۲هر چند تصویر تلخی بر خاطره انقلاب باقی گذاشت, اما سرمنشأ بسیاری از رخدادهای سیاسی شد از این رو در سالگرد این واقعه فجیع به بررسی زمینه های بروز آن و خاطرات باقی مانده و تأثیر این واقعه بر قیام خمینی كبیر می پردازیم

زمینه های حمله به مدرسه فیضیه

در ماه های پایانی سال ،۱۳۴۱ محمدرضا شاه كه سالگرد ناكامی طرح انجمن های ایالتی و ولایتی را به تلخی پشت سر می گذاشت، تصمیم گرفت اصول ششگانه ای را با حذف و اضافاتی در قالب «انقلاب سفید» به رفراندوم بگذارد. این اصول ششگانه در واقع همان انقلاب از بالایی بود كه آمریكا به كشورهای توسعه نیافته اعلام كرده بود. مخالفت با اصول ششگانه، برخی تبعات را برای روحانیت در پی داشت. چرا كه «مسأله اصلاحات ارضی، سهیم كردن كارگران دركارخانه ها، سپاه دانش كه به نوعی به زن ها برمی گشت و قانون ملی كردن جنگلها، جزو اصول لوایح ششگانه شاه بود. اینها مسائلی بود كه به ظاهر یك مقداری وجهه عمومی شاه را در مقابل اقشاری از مردم بالا می برد. این اصول، ظاهری فریبنده و عوام پسندانه داشت و مخالفت با آنها اعتراض افراد ناآگاه را در پی داشت.» (۱)بر این اساس امام خمینی تدبیر خاصی در نظر گرفتند و در مشاوره با سایر مراجع و علما، علاوه بر تبیین علل مخالفت با این رفراندوم، جوانب امر را سنجیدند. در نهایت قرار بر این شد از رژیم بخواهند تا نماینده ای به قم بفرستد و انگیزه شاه را از طرح این لوایح بیان كند. یكی از مقامات دولتی به نام بهبودی بنا به درخواست علمای قم روانه این شهر شد و بی درنگ با مقامات روحانی و علمای قم از جمله امام خمینی به گفت وگو نشست. همچنین علمای قم آیت الله كمالوند را به نزد شاه فرستادند تا نظرات آنها را ابلاغ كند. این مذاكرات بی نتیجه بود؛ چرا كه شاه بر همان مواضع خود پافشاری می كرد. تا جایی كه به آیت الله كمالوند گفت: «اگر آسمان به زمین بیاید و زمین به آسمان برود من باید این برنامه را اجرا كنم. زیرا اگر اجرا نكنم از بین خواهم رفت. در پایان نیز از علمای ایران گلایه كرد كه چرا مانند علمای اهل سنت او را اولوالامر خطاب نمی كنند! و برای او به دعاگویی نمی پردازند.» (۲) به طور خلاصه می توان گفت كه علت مخالفت امام با این طرح آن بود كه «این رفراندوم اجباری مقدمه ای برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است. علمای اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمن های ایالاتی و ولایتی برای اسلام و قرآن و مملكت احساس خطر كردند و به نظر می رسد كه همان معانی را دشمنان اسلام می خواهند به دست جمعی مردم ساده دل و اغفال شده اجرا كنند.» (۳) حجت الاسلام فاكر درباره روش مخالفت امام خمینی می گوید: «امام به جای آن كه مواضع خود را روی اصول ششگانه متمركز كند، به اصطلاح آنها را دور می زد و پشت این لوایح را می كوبید. ایشان می فرمود اجرای این لوایح اسارت است، وابستگی به آمریكاست. می خواهند اقتصاد ما را ویران كنند. این موضع گیری ها به جای آن كه زنان و كشاورزان را در مقابل امام قرار دهد با او همراه می كرد.» (۴)

با تمام مخالفتها، اعتصابات و تظاهراتی كه در شهرهای مختلف ایران، بویژه مراكز مذهبی صورت گرفت، رفراندوم در ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ برگزار گردید و علیرغم تحریم انتخابات، رسانه های گروهی اعلام كردند كه اصول پیشنهادی شاه با پنج میلیون و ششصد هزار رأی در مقابل چهار هزار و صد و پنجاه رأی مخالف به تصویب ملت ایران رسید! اسناد زیادی دال بر تشریفاتی و غیرواقعی بودن این انتخابات وجود دارد. شاه در ۲۳ اسفند ماه طی سخنانی در پایگاه وحدتی دزفول، از مراجع و روحانیون به زشتی یاد كرد و نسبت به یك سركوب قریب الوقوع هشدار داد.(۵) امام نیز به منظور آگاه تر شدن مردم نسبت به اهداف رژیم شاه، با صدور اعلامیه ای نوروز سال ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام كردند: «اعظم الله تعالی اجوركم. چنانچه اطلاع دارید دستگاه حاكمه می خواهد با تمام كوشش به هدم احكام ضروریه اسلام قیام؛ و به دنبال آن مطالبی است كه اسلام را به خطر می اندازد.لذا اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر(عج) جلوس می كنم و به مردم اعلام خطر می نمایم. مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبتهای وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند.» (۶) سایر علما از جمله چهل و شش نفر از علمای تهران نیز با صدور اعلامیه ای عید نوروز را عزای عمومی اعلام كردند.(۷)

در برهه ای كه نگاه همه به مرجعیت بود، امام خمینی صلابت خود را به عنوان یك رهبر سیاسی و شجاع به رخ همگان كشید. ایشان در پاسخ به نامه تسلیت آیت الله سیدعلی اصغر خویی، آن چنان به افشاگری سیاسی پرداخت كه برگ جدیدی در مبارزات ورق خورد. متن این نامه به «شاه دوستی یعنی غارتگری» معروف شد

تصمیم نابخردانه رژیم

حكومت، عصبانیت از حوزه علمیه بویژه از امام خمینی (ره) را نتوانست كنترل كند و با حركتی نابخردانه، اگر چه در ظاهر طلاب را به خاك و خون كشید، اما فریاد قیام را در همه جا منعكس كرد. كارگزاران رژیم در آستانه عید نوروز به این نتیجه رسیدند كه برای سركوب عوامل و بنیان اصلی قیام یعنی مرجعیت، به اخلال در برنامه ها، هتك حرمت آنها و ضرب و شتم هواداران برآیند. از معدود خاطرات به جا مانده از عوامل رژیم نیز تمام تصمیم های فوق تایید می شود. از جمله در یاد مانده های سپهبد مبصر- معاون شهربانی كل كشور در آن زمان- آمده است: «در روزهای پایانی سال ۱۳۴۱ به سازمانهای اطلاعاتی خبر رسید كه طلبه های قم با صدور اعلامیه ای از مسلمانها خواسته اند تا روز دوم فروردین ۱۳۴۲ مطابق با روز شهادت امام صادق در مدرسه فیضیه قم گرد هم آیند و در تظاهرات با اصلاحات مخالفت كنند... در برابر این تصمیم و برای جلوگیری از آن كمیسیونهایی تشكیل و مسأله را مورد بررسی قرار می دهند و سرانجام طرح بسیار نابخردانه ای و می شود گفت كودكانه ای كه اصلاً به صلاح مملكت نبود را به تصویب رساندند. طرح مذكور این بود كه عده ای از سربازان گارد با لباس غیرنظامی به آنجا ریخته و با طلبه های تحریك شده درگیر شوند و با آنها كتك كاری كنند».(۸) مبصر طراح این پیشنهاد را نصیری-رئیس ساواك- معرفی و اضافه می كند اسدالله علم- نخست وزیر- آن را پسندید و شاه نیز آن را مورد تأیید قرار داد.

روز واقعه

در روز جمعه دوم فروردین ۱۳۴۲ مطابق با بیست و پنج شوال، سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) مجالس در قم بویژه بیوت مراجع و علما در حال برگزاری بود. در این بین سه مجلس در كانون توجه مردم و به تبع آن كارگزاران رژیم پهلوی بود. اول مجلس عزا از سوی آیت الله شریعتمداری در مدرسه حجتیه. دوم مجلس عزا در بیت امام خمینی و سوم كه اهمیت زیادی داشت، مجلس عزا در مدرسه فیضیه از سوی آیت الله گلپایگانی بود. مأموران ویژه گارد پهلوی به طور هماهنگ و با لباس مبدل قصد داشتند در هر سه مجلس اخلال ایجاد كرده و آنها را به خاك و خون بكشند. استاد علی دوانی اوضاع مدرسه حجتیه را بدین صورت توصیف می كند: «در مدرسه حجتیه علاوه بر چند روضه خوان، آیت الله مشكینی قرار سخنرانی داشت. در بین سخنرانی وی، ناگهان به شكل هماهنگ چند نفر صلوات می فرستند. این كار را هر چند دقیقه یك بار تكرار می كنند. وحشت مجلس را فرا گرفت. در این زمان یكی از پهلوانان قم به نام «میری»كه در مجلس حاضر بود به طرف منبر آمد و گفت: هر حرامزاده ای كه بخواهد مجلس را به هم بزند با مشت من مواجه خواهد شد. اخلالگران با این تهدید جا خوردند و در اجرای مأموریت خود ناكام ماندند.» (۹)

با عنایت به مواضع صریح و قاطع امام نسبت به رفتار هیأت حاكمه و افشاگری های ایشان، مأموران امنیتی، اخلالگری در منزل امام را نیز به عنوان یكی از مأموریتهای اصلی انتخاب كردند تا از این طریق ایشان را به عقب نشینی وادارند. چگونگی این مأموریت و علت ناكامی اخلالگران در خاطرات برخی از شاهدان و حاضران آن مجلس آمده است. براساس این خاطرات باید گفت درك شرایط و انتقال وضعیت موجود توسط اطرافیان حضرت امام و متقابلاً تصمیمات ایشان تأثیر مهمی در كنترل اوضاع داشت. حضور افراد مشكوك در بین جمعیت، قبل از شروع رسمی مجلس به امام گزارش می شود. در بین سخنرانی حجت الاسلام حجتی كرمانی و بعد از ایشان صلواتهای نابجا به همراه برخی مسائل به گوش می رسد. واكنش حضرت امام جالب است، ایشان ابتدا پیام دادند: «هركس غیر از گوینده اگر شعار دهد، كنار دستی اش دهان او را بگیرد.» (۱۰) سپس از طریق شیخ صادق خلخالی به حضار هشدار دادند: «اگر اخلالگران بخواهند كاری كنند، من به طرف صحن حركت می كنم و تكلیف خود را با این دستگاه روشن می كنم.» (۱۱) بعدها امام دلیل اتخاذ این تصمیم را بیان كردند: «اینها دستور داشتند بیایند منزل من شلوغ كنند، لذا یك تكلیف دیگری جلوی پایشان انداختم و گفتم این كار را می كنم. تا اینها بروند و بپرسند كه ایشان می خواهد برود فیضیه و كسب تكلیف كنند، ما كارمان را كرده ایم!» (۱۲) به این ترتیب اخلالگران نتوانستند در دو مجلس عزا كه قبل از ظهر منعقد شده بود اخلالی ایجاد كنند. اما این، همه ماجرا نبود. آنها بنابر دستور مقامات، به گروه مأموران مستقر در نزدیكی مدرسه فیضیه كه در برخی اسناد كماندوهای با لباس نظامی را بیش از ۱۶ كامیون ذكر كرده اند، ملحق شدند. چرا كه عملیات بزرگ! در پیش بود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.