مسیحیان اروپا و آزادی و برابری

هر كسی بدون هیچگونه تمایزی از هر نوعی نظیر نژاد, رنگ, جنسیت, زبان, مذهب, دیدگاه سیاسی یا عقیده ای دیگر, ملیت یا خاستگاه اجتماعی,دارایی, ولادت یا دیگر وضعیت ها, نسبت به تمام حقوق و آزادیهایی كه در این اعلامیه تدوین شده است مستحق است

تاریخ‌ معاصر، گواهی‌ تلخی‌ از رفتار مسیحیان‌ غرب‌ درباره‌ دو اصل‌ بنیادین‌ آزادی‌ و برابری انسان‌ها دارد. در تاریخ‌ همین‌ پنجاه‌ واندی‌ سال‌ اخیر كشتارها و جنگهای‌ بیشمار، مسیحیان‌ اروپا علیه‌ همدینان‌ خودشان‌ و سایر ملل‌ اتفاق افتاد كه غربیها ، با شیوه‌ ای نابرابر‌ و تبعیض‌ گونه‌ به‌ دور از روح‌ برادری‌ با ملتهای‌ دیگر برخورد كردند و هرگز در برخورداری‌ از شان‌ و حقوق، انسان‌ها را برابر نمی‌دانستند و به‌ آنها آزادی‌ نمی‌دادند. ما در این‌ مختصر تنها به‌ دو واقعه‌ اشاره‌ می‌كنیم.‌

۱) پدیده‌ فاشیسم‌ و تفكر نازی‌هاست.‌ چنین‌ اندیشه‌ و عملكردی‌ در آلمان‌ وفلاسفه اروپا موجب‌ پیدایش‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ با آن‌ همه‌ كشتارها و ویرانی‌ها شده‌ است.‌ آیا این‌ واقعه‌ مربوط‌ به‌ مسلمان‌ها است؟ آیا چنین‌ تفكری‌ كه‌ انسان‌ها را به‌ كام‌ مرگ‌ و نیستی‌ می‌برد آنان را در شان‌ و حقوق‌، برابر می‌داند؟

۲) تفكر آپارتاید یا تبعیض‌ نژادی‌ است‌ كه‌ بعد از پایان‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ توسط‌ غربی‌های‌ حاكم‌ در آفریقای‌ جنوبی‌اجرا شد؟ آیا تفكر نژادپرستانه‌ غربی‌ها و دولت‌ سفیدپوست آفریقای‌ جنوبی‌ كه‌ حتی‌ در وسایل‌ حمل‌ و نقل‌ عمومی‌ و ورزشگاهها به‌ زشت‌ترین‌ وجه‌ ظهور پیدا می‌كردآزادی و برابری انسان ها بود؟

این‌ برخورد از مسیحیان‌ سفیدپوست‌ حاكم‌ در آفریقای‌ جنوبی‌كه‌ از حمایت‌ دولتهای‌ غربی‌ انگلیس‌ و آمریكا بهره‌ می‌بردند چگونه‌ می‌تواند سندی‌ از رعایت‌ حقوق‌ بشر به‌ اصطلاح‌ ملل‌ متمدن‌ باشد؟!آیا فرزند سیاه‌ پوست‌ كه‌ به‌ دنیا می‌آمد در نظر غربی‌ها با فرزند سفیدپوست‌ از لحاظ‌ شان‌ و حقوق‌ برابر بودند؟! آیا در همین سالهای اخیر سگ سیاه برتر از انسان سیاه نبود؟!! آیا برخورد مسیحیان‌ فاشیست‌ آلمان‌ و ایتالیا با مردم‌ اروپا رفتاری‌ همراه‌ با روح‌ برادری‌ بود؟!مواردی‌ از این‌ دست‌ فراوان‌ است‌ كه‌ در بررسی‌ مواد بعدی‌ بدان‌ خواهیم‌ پرداخت.

▪ ماده‌ دوم: رهایی‌ از هر گونه‌ تبعیض‌

Article۲.Everyoneisentitled

to all the rights and freedoms

set forth in this Declaration,

withoutdistinction of any kind,

language, religion, such as race, colour, sex,

political or other opinion

national or social origin,

property, birth or other

.status

Further more, no distinction

shall bemade on the basis

of the political,

jurisdictional or

international status of the

country or territory to which

a person belongs, whether

it be independent, trust,

non-self - governing or under

any other limitation of

sovereignty

(هر كسی‌ بدون‌ هیچگونه‌ تمایزی‌ از هر نوعی‌ نظیر نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، دیدگاه‌ سیاسی‌ یا عقیده‌ای‌ دیگر، ملیت‌ یا خاستگاه‌ اجتماعی،دارایی، ولادت‌ یا دیگر وضعیت ها، نسبت‌ به‌ تمام‌ حقوق‌ و آزادیهایی‌ كه‌ در این‌ اعلامیه‌ تدوین‌ شده‌ است‌ مستحق‌ است.

به‌ علاوه‌ هیچ‌ گونه‌ تمایز و فرقی‌ مبتنی‌ بر اوضاع‌ سیاسی، قضایی‌ یا بین‌المللی‌ كشور یا یك‌ سرزمینی‌ كه‌ شخص‌ به‌ آن‌ تعلق‌ دارد خواه‌ آن‌ كشور مستقل‌ یا تحت‌ قیومت‌ یا غیر خودمختار یا تحت‌ هر گونه‌ محدودیت‌ حاكمیتی‌ باشد وجود ندارد.)ماده‌ دوم‌ اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر هر گونه‌ تبعیض‌ را نفی‌ می‌كند و به‌ تمام‌ مذاهب‌ وادیان‌ اجازه‌ می‌دهد علاوه‌ بر سلوك‌ و رفتار شخصی‌ در حوزه‌ معرفت‌ دینی‌ و سنت‌ نژادی، عدم‌ محدودیت‌ به‌ لحاظ‌ رنگ‌ پوست‌ و زبان، نسبت‌ به‌ رفتار جمعی‌ و تصمیم‌سازی‌ سیاسی‌ كلان‌ كه‌ از آزادی‌های‌ این‌ اعلامیه‌ است‌ نیز برخوردارباشند. حال‌ مقایسه‌ای‌ ساده‌ بین‌ شعار و عمل‌ و مطالعه‌ عینی‌ نظامهای‌ مشابه‌ واقعیت‌ رهایی‌ یا گرفتاری‌ دراینگونه تبعیض‌ معلوم‌ می‌شود.

●مطالعه‌ و مقایسه‌ تبعیض‌های‌ حقوقی‌

آیا تفكر نژادپرستانه‌ سفیدپوستان‌ مسیحی‌ در آفریقای‌ جنوبی‌و نازیها در آلمان‌ و فاشیستها در ایتالیا و كوكلوس‌ كلانها در آمریكا نمادهای‌ عینی‌ از تبعیض‌ نژادی‌ در رنگین‌ پوستی‌ نیست؟آیا همانطوری‌ كه‌ قانون‌ اساسی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ در اصل‌ شصت‌ و چهار قانون‌ اساسی‌ به‌ یهودیان‌ و مسحیان‌ و ارامنه‌ ایران‌ حق‌ انتخاب‌ نمایندگان‌ در مجلس‌ قانونگذاری‌ را داده‌ است‌ چنین‌ حقی‌ برای‌ مسمانان‌ در نظام‌های‌ پارلمانی‌ آمریكا و اروپا وجود دارد كه‌ مسلمانان‌ در مجالس‌ آنها در تصمیم‌سازی‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ نقش‌ داشته‌ باشند؟آیا ذهنیت‌سازی‌ علیه‌ مسلمانان‌ عرب، ترك، فارس‌ و تروریست‌ معرفی‌ كردن‌ همه‌ مسلمانان‌ در اذهان‌ و افكار عمومی‌ جهان‌ احترام‌ به‌ حقوق‌ اسلام‌ و مسلمانان‌ است؟ آیا چنین‌ تخریب‌ تبلیغی‌ علیه‌ مسلمانان‌ و پیامبر اسلام‌ (ص) در دستور كار مدعیان‌ حقوق‌ بشر قرار ندارد؟

آیا فلسطین‌ و فلسطینی‌ كه‌ اینروز حاكمیت‌ خود مختار آنها تحت‌ فشار و محدودیت‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ قرار گرفته‌ واقعا در تصور سردمداران‌ آمریكا مانند جان‌ بولتون‌ هیچ‌ تمایز و تفاوتی‌ با یك‌ شهروند صهیونیستی‌ ندارد؟ و اگر تمایز دارد پس‌ چگونه‌ دولت‌ آمریكا و سردمداران‌ آنمدعی‌ رعایت‌ حقوق‌ بشر ‌ در جهان‌ هستند.حقایق‌ تلخ‌ نابرابر و تبعیض‌ درجهان‌ معاصر بیش‌ از آن‌ است‌ كه‌ در این‌ مختصر نوشته‌ شود ولی‌ چنین‌ وضعیتی‌ درنظام‌ حقوقی‌ جهان‌ به‌ ویژه‌ مسئله‌ حقوقی‌ بشر بیانگر این‌ واقعیت‌ است‌ كه‌ شعار كلی‌ زیبای‌ حقوق‌ را بر مصداق‌ جزئی‌ زشت‌ عمل‌ خود تطبیق‌ می‌كنند و خود را منادی‌ حقوق‌ بشر معرفی‌ می‌كنند و این‌ تبعیض‌ است‌ كه‌ با قدرت زورگویان‌ حرف‌ اول‌ را می‌زند.