دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

دشمنی با ایران, بهانه دوستی با اسرائیل


دشمنی با ایران, بهانه دوستی با اسرائیل

در حاشیه برخورد خصمانه برخی دولت ها با پیشرفت های هسته ای ایران

۱) مدتی است با توجه به اقتدار رو به رشد جمهوری اسلامی و پیشرفت‌های هسته‌ای ایران که به اذعان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که تنها و شایسته‌ترین مرجع برای اظهار‌نظر پیرامون نوع فعالیت‌های هسته‌ای ایران است و تأکید چندباره مسئولان جمهوری اسلامی ایران، کاملاً صلح‌آمیز است، ادبیات خصمانه‌ای در حوزه دیپلماسی و رسانه‌ای غرب و برخی کشورهای عرب علیه ایران مشاهده می‌شود.

این ادبیات در حالی علیه کشورمان مطرح می‌شود که این کشورها در ائتلافی یکپارچه در فلسطین، عراق، افغانستان، پاکستان، یمن و سودان بزرگترین جنایات علیه بشریت را یا مستقیماً انجام می‌دهند و یا در آن سهیم هستند. لشکرکشی دول غربی به منطقه با حمایت آشکار برخی دولت‌های عربی و در اختیار نهادن برخی پایگاه‌های نظامی برای آنها، ضمن نقض حاکمیت کشورهای عربی، نتیجه‌اش اشغال دو کشور مسلمان عراق و افغانستان و گسترش جنگ به پاکستان، سودان و یمن و کشتار مسلمانان بیگناه در این کشورها شده است. به نظر می‌رسد یکی از اهداف ادبیات ضد‌ایرانی مسئولان و رسانه‌های عربی، انحراف اذهان عمومی از این واقعیات تلخ و مسئولیت کشورهای عربی در این زمینه است.

۲) ائتلاف کشورهای عربی با اسرائیل در محاصره مردم فلسطین، جنایتی بزرگ و خیانت آشکار این کشورها به آرمان‌های ملت خود است و بعضی کشورهای دیگر عربی به جای تلاش جهت رفع این محاصره، امکانات اقتصادی، سیاسی و اطلاعاتی خود را در اختیار صهیونیست‌ها و قدرت‌های اشغالگر فرامنطقه‌ای نهاده‌اند و ظرفیت‌ها و قابلیت‌های مردم مسلمان را در تقویت روزافزون صهیونیست‌ها و کشورهای اشغالگری چون امریکا و انگلیس به کار گرفته‌اند که هدفی جز بسط و تعمیق سلطه خود در منطقه ندارند.

۳) رژیم صهیونیستی تلاش‌هایش را برای تصرف و احیاناً تخریب مسجدالاقصی در زمانی افزایش داده که دولت‌های عربی، مقابله با دشمن واقعی و بالفعل را به مقابله با ایران در سطح افکار عمومی و رسانه‌ای تبدیل کرده اند و با همه امکانات ملل مسلمان منطقه در پی تعریف و ایجاد اختلافات قومی و مذهبی در سطح منطقه هستند. سؤال این است در زمانی که محاصره مردم غزه و جنایات صهیونیست‌ها علیه فلسطینیان همچنان ادامه دارد و گروه عظیمی مسلمان در شمال یمن قربانی توطئه صهیونیست‌ها، عربستان و دولت یمن می‌شوند، چرا هیچ تلاشی از سوی دولت‌های عرب در دفاع از قدس شریف، فلسطینی‌کشی و برادرکشی در یمن دیده نمی‌شود، اما فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران خطرناک جلوه داده شده و اولویت نخست آنها مقابله با این خطر موهوم و ذهنی می‌شود!؟

۴) برخی از کشورهای منطقه تلویحاً ایالات متحده را دعوت به حمله به ایران و نابودی زیرساخت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران و جلوگیری از تبدیل شدن آن به یک قطب پیشرفته هسته‌ای در منطقه می‌کنند. آقای عبدالعزیز صقر، رئیس مرکز تحقیقات خلیج (فارس) کشور امارات متحده عربی ظاهراً در یک تحلیل رسانه‌ای بیان می‌کند: اسرائیل توان حمله به ایران را به دلیل ناتوانی در ادامه جنگ با ایران ندارد. اما امریکا هم توان شروع جنگ و هم تداوم آن را دارد و اگر جمهوری اسلامی در واکنش به این اقدام که بی‌تردید باید با حمایت‌ها و پشتیبانی برخی دول عربی منطقه انجام شود، علیه دولت‌های عربی اقدامات تنبیهی انجام داد، دولت‌های عربی باید این هزینه‌ها را بپردازند و تحمل کنند، زیرا پایان آن به زعم آقای صقر، پایان فعالیت‌های هسته‌ای ایران است.

۵) واقعیت آن است که همان‌‌طور که آقای صقر به درستی اشاره کرده است، قدرت ایران چنان است که نه‌تنها اسرائیل و جمیع دول عربی همسو با آن نمی‌توانند خدشه‌ای به امنیت و اقتدار جمهوری اسلامی برسانند، بلکه از آنجا که هر اقدامی علیه ایران از سوی هر کشوری، مساوی با حذف همه حوزه‌های نفوذ و اقتدار غرب در منطقه است به نظر می‌رسد، دولتمردان غربی بویژه امریکا علی‌رغم همه تندرویهایی که در حوزه دیپلماسی و رسانه‌ای دارند، عاقل‌تر از آقای صقر و سیاسیون عربی حوزه خلیج فارس هستند، که این دام‌افکنی دیپلماسی عرب و رسانه‌هایشان را نشانه کوچکی مغز آنها ندانند!

۶) این که چرا آقای صقر و دوستانش به جای پرداختن به مسائل مهم جهان اسلام، فقر گسترده امت علی‌رغم ثروت بیکران منطقه، تبعیض حضور معنادار اقتصادی، نظامی و جاسوسی غرب و اسرائیل در کشورهای عربی و غیره که وظیفه اصلی مراکز تحقیقات علمی و سیاسی و ارائه راهکارهای مناسب برای رفع این مشکلات است ، در حوزه اختلاف‌افکنی و ناامن سازی منطقه نیز از طریق تیره‌ساختن روابط با ایران حرکت می‌کنند، محل تأمل است. آیا واقعاً مشکل جهان اسلام پیشرفت هسته‌ای ایران است و جهان اسلام هیچ مشکلی مانند اسرائیل که تهدید پیوسته امنیت در منطقه است ، اشغال عراق و افغانستان و جنگ یمن و پاکستان و سودان و غیره ندارد که امثال آقای صقر به آنها بپردازند؟

۷) نظرسنجی‌های پیوسته در کشورهای عربی خصوصاً در ۶ کشور عربی منطقه که تفکرات افراطی حاکم بر رسانه‌ها و دولت‌هایشان موجب شده خود را در چارچوب تعارض و تضاد با جمهوری اسلامی و همپیمانی با رژیم صهیونیستی و قدرت‌های فرامنطقه‌ای چون امریکا تعریف کنند، نشان می‌دهد که این دولت‌ها فاقد پایگاه مردمی‌اند و تنها ضامن بقای آنها اقتدار پلیسی مورد حمایت امریکا و غرب است و اگر مردم کوچکترین و کمترین فرصت برایشان پیدا شود، نتیجه‌اش حکومتی مبتنی بر اراده مردم است که همه توان خود را به جای آنکه در خدمت امریکا و اسرائیل قرار دهند، در راستای اقتدار ملت و حاکمیت برخاسته از اراده ملت و در جهت حذف و هدم اسرائیل به کار خواهند بست. تمرین دموکراسی نیم‌بند و حتی هدایت شده در قالب «طرح خاورمیانه بزرگ» در برخی از این کشورها هم نشان داد که مردم عرب به دنبال فرصت مناسب‌اند. آیا برخورد قاطعانه ایران در مقابل هر اقدامی که امنیت و منافع ملی آن را به مخاطره اندازد، نتیجه‌ای جز آزادی امت عرب از سلطه پلیسی اسرائیلی ـ امریکایی حکومت‌هایشان به دنبال خواهد داشت؟

۸) جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم همه تهدیدات و فشارها دستاوردهای شگرفی را در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، صنعتی، فرهنگی، اجتماعی، علمی و نظامی در کارنامه خود دارد و اکنون مقتدرتر از گذشته خود را در کنار ملل مسلمان و برادر منطقه با همه ظرفیت‌هایش تعریف کرده است و آنچه را که به همت جوانانش و ایثار ملت شریف ایران و بسیار سخت و گرانبها به دست آمده به راحتی از دست نمی‌دهد. خواست قاطبه مردم از نظام و دولت اسلامی، صیانت از این دستاوردها و این اقتدار و استقلال است و عقب‌نشینی یا کوتاهی مسئولین را به هیچ وجه برنمی‌تابند. یک بار این ملت را آزموده‌اند آن هم در زمانی که انقلاب و نظامش نوپا بود، حاصل این آزمون، فروافتادن عراق در دامان اشغال امریکا و غرب و نیز سلطه‌ نظامی ـ سیاسی آشکار امریکا بر همین دول عربی در تعارض با ایران است و از سوی دیگر توسعه و اقتدار روزافزون ایران را شاهدیم. بی‌شک خود کرده را چاره نیست و آیا آزموده را باید آزمود؟