یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شطرنج یا بوکس


شطرنج یا بوکس

اصلاح طلبان,کدام را انتخاب می کنند شطرنج یا بوکس

سید محمد خاتمی زمانی که نامزدی خود را برای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد ، بسیاری از ناظران و تحلیلگران سیاسی با اشاره به اعلام نامزدی در دفتر مجمع روحانیون مبارز چنین نتیجه گرفته اند که خاتمی با این اقدام خود یک پیام برای حاکمیت و مردم ارسال کرده است .

متن پیام از دید این تحلیلگران چنین بود : پایگاه من مجمع روحانیون مبارز است و با همین پایگاه و اندیشه و مرام وارد عرصه انتخابات می شوم و از افراطیون اصلاح طلب دوری می گزینم .

ارسال این پیام از سوی آقای خاتمی با توجه به سخنرانی های چند ماه گذشته اش در جمع هوادرانی که از شهرستانها به دیدن او می آمدند کاملاً طبیعی بود . او بارها از برخی افراطی گری های دوران ریاست جمهوری اش ابراز نگرانی کرده بود و با اشاره به حساسیت حاکمیت به آن گروه ها و آن رفتارها گفته بود که اگر بیاید از تجربه گذشته استفاده می کند و اجازه تکرار آن بازی را نمی دهد .

اما تنها چند روز بعد از اعلام نامزدی آقای خاتمی و در حالیکه همگان انتظار داشتند ، برنامه های انتخاباتی وی نیز در چارچوب دوری از افراطیون تنظیم شود ، رخداد عجیب دیگری اذهان تحلیلگران را به خود مشغول کرد .

ماجرا مربوط بود به انتصاب روسای کمیته های ستاد انتخاباتی سید محمد خاتمی . مروری بر اسامی نشان می دهد که رئیس و قائم مقام ستاد اعضای سابق هیئت موسس و شورای مرکزی حزب مشارکت هستند و روسای کمیته ها نیز از میان اعضای مشارکت و مجاهدین انقلاب انتخاب شده اند .

حال این پرسش پیش می آید که اگر قرار بود اعضای ستاد انتخاباتی آقای خاتمی را اعضای این احزاب و گروه ها تشکیل دهند و نامی از دیگر چهره های اصلاح طلب موسوم به میانه رو در میان نباشد ، چرا اعلام نامزدی در محل دفتر حزب مشارکت صورت نگرفت و یا چرا در خیابان دانشگاه و در دفتر سازمان مجاهدین انقلاب، آقای خاتمی اعلام نامزدی نکرد ؟

همین پرسش است که تردیدهایی را در میان تحلیلگران سیاسی در باره برنامه های انتخاباتی سید محمد خاتمی ایجاد می کند و حتی درباره افراد تشکیل دهنده دولت احتمالی وی نیز سوالاتی جدی را به ذهن متبادر می کند .

اما شاید برخی که چندان در وادی تحلیل رفتار احزاب نیستند این پرسش را مطرح کنند که مگر مجمع روحانیون مبارز با جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب چه تفاوتی دارند ؟ اینها که همگی دعوت کننده های آقای خاتمی برای شرکت در انتخابات بودند ؟ پس چه فرقی می کند که کدام گروه اعضای ستادهای انتخاباتی خاتمی را تشکیل دهند .

در پاسخ به این پرسش باید تأکید کرد که مجمع روحانیون مبارز هر چند تشکلی است اصلاح طلب اما در طول سالیان اخیر ، جریان اصلاح طلبی دچار تغییر و تحولاتی شده که دیگر نمی توان دیدگاه های همه آنان را یکی دانست . مجمع روحانیون مبارز تشکلی است اصلاح طلب اما میانه رو و در چارچوب نظام ، اما مشارکت و مجاهدین احزابی هستند رادیکال که با برخی ارکان نظام مشکل جدی و غیر قابل کتمان دارند , حتی این مشکل خود را هم تکذیب نمی کنند و بر آن اصرار دارند و مایلند مردم نیز بدانند که این افراد با این ارکان مشکل دارند.

نمونه هایی نیز از این دست در رفتار چند هفته اخیر آنان قابل مشاهده است .

زمانی که مشارکت و مجاهدین به دنبال دعوت از خاتمی برای نامزدی در انتخابات بودند ، خبری را منتشر کردند مبنی بر اینکه قرار است خاتمی با رهبری دیدار داشته باشد و پس از این دیدار تصمیم نهایی خود را می گیرد . این در حالی بود که می دانستند آنزمان خاتمی تصمیم دارد که نیاید .

لذا این اقدام گروه های مذکور به این حساب گذاشته شد که می خواهند هزینه نیامدن خاتمی را به رهبری تحمیل کنند . اما این سکه دو رو داشت . به هر حال این تحلیل هم می توانست باشد که اگر خاتمی آمد ، یعنی رهبری حضور وی را تأیید کرده اند .

اما وقتی خاتمی آمد کسی از این گروه ها چنین نگفت و معلوم شد که راهبردشان تنها تحمیل هزینه است .

سایت های این گروه های سیاسی نیز چنین ادبیاتی را در قبال رهبری در پیش گرفته اند . مثلاً یکی از رسانه های این جریان وقتی می خواهد از مدیر مسئول کیهان نقل قولی داشته باشد ، از وی به عنوان « نماینده ولی فقیه در کیهان » یاد می کند ، اما وقتی مثلاً دعایی مدیر مسئول اطلاعات حرفی می زند یا روزنامه ای مطلبی منتشر می کند چنین حرفی درباره اش زده نمی شود . یا درباره مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری نیز چنین برخوردری وجود ندارد .

بنابراین مشخص است که این گروه ها اصرار دارند که به رهبری هزینه تحمیل کنند و قطعاً این اصرار با واکنش برخی دیگر از گروه ها و نهادها مواجه می شود ؛ این یعنی دعوا .

با توجه به موارد فوق به نظر می رسد توجه به چند نکته خالی از لطف نباشد :

۱) تحقق اصلاحات در کشوری همچون کشور ما چگونه ممکن است ؟ با دعوا یا تعامل ؟ از نظر نگارنده بدیهی است وقتی قرار است در کشوری دعوا راه بیفتد اساساً امکان تحقق اصلاحات وجود ندارد . چرا که اصلاحات ناشی از توافق بخش هایی از حاکمیت با بخش هایی از اصلاح طلبان بر سر تحقق برخی مطالبات است و به همین دلیل هم گام به گام و‌ تدریجی است .

اما آیا می توان دعوا کرد و انتظار داشت که نتیجه یک دعوای جدی ، توافق باشد ؟

وقتی گروهی از اصلاح طلبان تلاش دارد چهره بخش هایی از حاکمیت را در میان افکار عمومی مخدوش کند ، طبیعی است همان بخش های حاکمیتی نیز تلاشی مشابه می کنند و نتیجه این می شود که مثلاً سخنرانی هاشم آقاجری در منزل عبد ا... نوری و در جمعی چند نفره و یا سخنرانی مجتهد شبستری در دانشگاه صنعتی اصفهان تبدیل به یک بلوای جدی می شود که نشان می دهد طرف مقابل نیز قصد دارد از زاویه ای دیگر چهره حریف را مخدوش کند .

نتیجه این مخدوش کردن ها ، تند تر شدن ادبیات هر دو طرف و در نتیجه بالا گرفتن دعوا می شود .

کدام عقل سلیم می پذیرد که در نتیجه بالا گرفتن دعوا ، توافقی مهم عاید می شود ؟

مگر اینکه کسانی واقعاً اعتقاد قلبی به اصلاحات نداشته باشند و در عمل رفتاری انقلابی را زیر پوشش شعارهای اصلاح طلبانه پیگیری کنند که این خود بحث دیگری است و به بحث اصلاح طلبی ما مربوط نمی شود . نگارنده اصلاً قصد قضاوت درباره اینکه چه کسی و تا چه میزان درست می گوید و حق با چه کسی هست و ... ندارد .

فقط می خواهم تأکید کنم که اصلاحات با دعوا محقق نمی شود و جریان اصلاح طلبی در ایران هیچ گزینه ای جز تعامل با حاکمیت و حرکت تدریجی ندارد.

۲) فضای تنش آلود و دعوا در میدان سیاست شباهت بسیاری دارد به رینگ بوکس .

کسانی می توانند در رینگ بوکس پیروز میدان شوند که از تکنیک و قدرت بالاتری برخوردارند . تماشاگران نیز برنده را تشویق می کنند و کمتر کسی است که دلش به حال بازنده بسوزد و اگر هم بسوزد صدای افسوسش در میان فریادهای شادی گم می شود .

اصلاح طلبان باید دقت کنند که به دلیل ماهیت اصلاح طلبی چاره ای جز کشاندن بازی به صفحه شطرنج راهی ندارند . این عرصه خردورزی و اندیشه است که می تواند هوادران بیشتری برای اصلاح طلبان جمع کند .

در این عرصه اصلاح طلبان می توانند حرف بیشتری برای گفتن داشته باشند . لذا اگر هم حریف هایی سیاسی وجود دارند که می خواهند اصلاح طلبان را از پای صفحه شطرنج بلند کنند و به رینگ بوکس بکشانند ، اصلاح طلبان با عقلانیت و تدبیر باید جلوی این حرکت را بگیرند .

۳) وقتی آقای خاتمی در مجمع روحانیون مبارز اعلام نامزدی می کند و عمداً در این جلسه دعوتی از اعضای مشارکت و مجاهدین نمی شود این یعنی پیام برای حاکمیت که من برای دعوا نیامده ام. اما وقتی اعضای ستاد انتخاباتی خود را از میان اعضای مشارکت بر می گزیند و هیچ یک از اعضای مجمع روحانیون در ستاد وی فعال نیستند این پیام را می دهد که تصمیم من عوض شده و من می خواهم دعوا کنم !

آقای خاتمی باید تکلیف خود را روشن کند ؟ بالاخره می خواهد دعوا کند یا نکند ؟

ایشان نمی تواند بگوید مجمع روحانیون با مشارکت یکی است . کما اینکه تا کنون برخی اعضای مجمع روحانیون تفاوت دیدگاه های خود با مشارکت را اعلام کرده اند . بنابراین اگر ایشان می خواهد دعوا کند باید بگوید .

۴)نظر سنجی مراکز معتر نشان می دهد که بیش از ۷۵ درصد مردم ایران دغدغه های اقتصادی دارند . آیا در فضای دعوا و تنش سیاسی می توان دغدغه اکثریت مردم ایران را بر طرف کرد و بر مشکلات اقتصادی کشور فائق آمد ؟

اگر حتی آقای خاتمی رئیس جمهور این ممکلت هم شود می تواند بدون همکاری و تعامل نهادهای مختلف حاکمیتی از مجلس و شورای نگهبان گرفته تا ائمه جمعه و ... اقدام مناسبی برای حل مشکلات مردم انجام دهد ؟

طبیعی است پاسخ این پرسش منفی است .

اما سوال این است که چرا نباید اجازه داد آدمهایی روی کار بیایند که حساسیت کمتری روی آنها وجود دارد ، جناحی صرف نیستند ، وجهه مدیریتی آنان بر وجهه سیاسی شان می چربد ، مورد اعتماد حاکمیت از یک سو و نخبگان و مردم از سوی دیگر هستند و کارآمدی خود را نشان داده اند ، تا گره از کار مردم گشوده شود ؟

اینجاست که به نظر می رسد برخی صرفاً دنبال کسب قدرت توسط خود هستند و چندان حل مشکلات مردم برایشان مهم نیست و تا چنین باشد ، کاری از پیش نخواهند برد . چرا که با مردمی فقیر و محتاج نان شب نمی توان گام هایی بیش از این برداشت .

عباس پازوکی ، رئیس شاخه جوانان حزب مردم سالاری



همچنین مشاهده کنید