پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

میراث فرهنگی قدر ناشناخته


میراث فرهنگی قدر ناشناخته

سنت ها نشاط فرهنگی و تحکیم همبستگی ملی

سنت ها بخش مهم و قابل ملاحظه ای از فرهنگ ملی اقوام و نیز جامعه بشریت را تشکیل می دهند، در واقع سنت ها در عین اشتراکات عامل تمایز و همگرایی در جوامع انسانی به شمار می آیند و از جهات مختلفی دارای کارکردهای مفید و ارزنده ای هستند که به دوام و قوام اجتماع و رونق روابط و مناسبات اجتماعی مدد می رسانند.

در آیین مبین اسلام سنت های سودمند ارج نهاده شده و نسبت به حفظ و رعایت آن سفارش های فراوانی دیده می شود. پیامبر اکرم(ص) در حدیثی که در کتاب “نهج الفصاحه” آمده است پیروی از سنت های نیکو را امری پسندیده بر می شمارند.

از دیدگاه اسلام، سنت ها به دو گروه تقسیم می شوند که عبارتند از سنت های پسندیده و نیکو که دارای فواید فردی و اجتماعی هستند و با اصول و احکام اسلامی موافق و هماهنگ هستند، از این رو چنین سنت هایی همواره مورد تائید رسول اکرم(ص) و عترت گرامی آن حضرت قرار گرفته است. بخشی دیگر از سنت ها را می توان سنت هایی دانست که با جهل و خرافه آمیخته است و در آن صلاح فرد و جامعه مورد تهدید قرار گرفته است که طبعا چنین سنت هایی مورد تائید آیین اسلام قرار ندارد، چنان که با ظهور آیین مبین اسلام، پیامبر اکرم(ص) با سنت های غلط جاهلیت همانند زنده به گور کردن نوزادان دختر، جادوگری و بت پرستی و امثالهم با جدیت هر چه تمامتر به مخالفت برخاستند، همچنین سنت هایی که حاصل خود برتربینی اشراف قریش و نمادی از خودپسندی های جاهلانه قبایل عرب بود و موجب ایجاد شکاف و اختلاف در بین مردم می شد نیز با موافقت آن حضرت روبرو نمی شد و بالعکس هر آنچه که به وحدت و انسجام امت اسلامی و افزایش مهر و مودت بین انسان ها می انجامید، با علاقه و سفارش آن حضرت روبرو می گردید.

ایرانیان از دیر باز مردمانی با آداب و رسوم، جشن ها و سنت های گوناگون و متعدد شناخته شده اند، تا آنجا که برخی از این جشن ها و سنت ها از دروازه های این سرزمین پهناور پا فراتر نهاده و مورد تکریم جهانیان قرار گرفته است.

با آنکه این تفکر در ذهن بسیاری از مردم وجود دارد که سنت های خویش را ماندگار و نامیرا می دانند، اما به نظر می رسد در مواجهه با امواج مدرنیته، به تدریج سنت ها در جوامع مورد تهدید قرار گرفته و دچار رنگ باختگی تدریجی شده اند.

هجوم فرهنگ های نو ساخته و پوشالی عصر جدید که همراه با تکنولوژی و دیگر جاذبه ها و فشارهای الزام آور سر از جوامع دیگر در آورده، انسان ها را ناخودآگاه در معرض تنگناهایی قرار می دهند که در نتیجه از اصالت ها و ریشه های خویش فاصله بگیرند و به طور ناخواسته در معرض استحاله و فرم پذیری در آیند، موجب شده تا سنت ها به عنوان یکی از عوامل هویت فرهنگی و اجتماعی بیش از هر زمان دیگری در معرض آسیب ها و بی توجهی ها قرار گیرند و به آنها به عنوان عواملی تاریخ مصرف گذشته و دست و پاگیر نگریسته شود.

وداع با سنت ها بی گمان پرده دیگری از نمایش از پیش طراحی شده ای است که نویسنده و کارگردان آن سرمایه داری غرب است و از آن با عنوان پروژه بزرگ جهانی سازی یاد می شود. جهانی سازی با تمامی شعارهای فریبنده اش، وسیله ای دیگر برای به انقیاد کشاندن آدمی در چهار گوشه زمین است که لازمه این همسویی، دل بریدن انسان ها از تعلقات و هویتی است که به او معنا و مفهومی خاص می بخشد و همبستگی او را با جامعه و همنوعانش ارتقاء می دهد. فاصله گرفتن از سنت ها، زمینه ساز از خود بیگانگی انسان، انقطاع فرهنگی و خدشه دار شدن یکپارچگی جوامع است و به همین سبب در حال حاضر جنبش هایی در سر تا سر دنیا به مخالفت با پدیده جهانی سازی به پا خاسته اند که خواهان حفظ اصالت ها و میراث فرهنگی خویش هستند و همراهی با جهانی سازی را مدلی می دانند از برده داری نوینی که همه انسان ها را همانند تولیدات یک کارخانه یک شکل و یک مارک می خواهد.

جوامع به نسبتی که با سنت های دیرین خویش قطع ارتباط می کنند به لحاظ روانی و روحی بیشتر مستعد پذیرفتن بیماری های ناگواری همانند افسردگی می شوند، زیرا بیگانگی با سنت ها با تنهایی به مفهوم مطلق و آزار دهنده آن مترادف است. در حالی که سنت ها بر مبنای ارتباط هر چه افزونتر با خویشاوندان، همسایگان، همشهریان، هموطنان و... استوار است و از آنجا که انسان یک موجود ذاتا اجتماعی است، در جریان چنین ارتباط هایی از پیله تنهایی خویش به در آمده و احساس خوشایند همدلی و همیاری را تجربه می کند، این تجربه همان احساس ژرف و دلپذیری است که مشاهیر و مفاخر جهان از آن به عنوان حس سعادت و رستگاری یاد کرده اند و عامه از آن با عنوان خوشبختی یاد می کنند.

امروز این باور به اثبات رسیده است که هر انسان به میزان حضور افزونتر در اجتماع و کارکرد موثرتر در زندگی دیگر انسان ها، احساس خوشبختی و برخورداری می کند و سنت این امکان را برای همگان فراهم می کند تا بتوانند در عرصه زندگی اجتماعی خودی نشان بدهند و از مصاحبت و معاشرت با دیگران- به این انگیزه- بهره مند شوند. از این منظر بیشتر از آنچه که فرد به سنت ها می دهد از آن می گیرد. البته مخالفت با سنت ها تا حدودی نیز به موضوع برخی سنت های ناروا و دردسر آفرین باز می گردد که این نکته موجب شده است تا عده ای این گمان بر ایشان پیش آید که اصولا سنت ها نقش سازنده و سودمندی در زندگی آدمی ندارند و بالعکس هزینه ساز و مشکل آفرین هستند. در کشور ما جریان ضدیت و مقابله با سنت ها به عصر مشروطیت باز می گردد و پیشگامان این حرکت، از فرنگ برگشتگانی هستند که بر اثر درک ناصحیح و سطحی و تعمیم های ناروا، راه ترقی کشور را در بیگانگی با فرهنگ و سنت های ملی و تقلید و تبعیت از شیوه زندگی غربیان می دانستند.

این گروه سنت را در تقابل با دنیای مدرن می دانستند و عقیده داشتند که جوامع سنتی در برابر جوامع صنعتی و مدرن هیچگونه شانسی برای پیشرفت و بقا ندارند مگر آنکه از سنت فاصله بگیرند و سراپا به شکل غربیان درآیند. جریان تجدد طلبی که در دهه۵۰ ، جلال آل احمد از آن با عنوان غرب زدگی یاد کرده پیروی از سنت ها را واپسگرایی قلمداد می کرد حال آنکه این جریان درک عمیقی از فرهنگ غرب نیز نداشت که هنوز در خانواده های اصیل غرب، رسم و رسوم ها گرامی داشته می شد و برخی سنت ها با سابقه ای بسیار دیرین هنوز هم جایگاه خاص خود را در بین مردم حفظ کرده بود، سنت هایی که همه ساله به شکل مراسم ویژه و کارناوال ها با همگرایی طبقات مختلف مردم برگزار می شود.

متاسفانه در جامعه ما روشنفکر نمایان حمله به سنت ها را نوعی پز و نشانه ای از تمایز شخصیتی می دانند در حالی که اکثر سنت های ما با آموزه های اخلاقی و ارزشی ارجمندی همراه است و به تحکیم بنیان های اجتماع می انجامد و با وحدت دینی و ملی مغایرتی ندارد.

در این احوال جای دریغ دارد که گفته شود حتی در رسانه های دیداری و شنیداری ما که در شمار فراگیرترین و استراتژیک ترین وسایل ارتباط جمعی ماست نسبت به موضوع تکریم سنت ها و تلاش در جهت اشاعه و رونق آن رویکرد چندان چشمگیری دیده نمی شود و گویی در این خصوص هیچ گونه برنامه ریزی راهبردی هوشمندانه و اندیشیده شده ای وجود ندارد چنان که حتی در مناسبت های بزرگی که هنگامه برگزاری سنت های ویژه ای است این رسانه هیچگونه حرفی برای گفتن ندارد وگاه حتی ذکر چند کلمه ای و اشاره ای کوتاه که با توجه به گستردگی این سازمان و بهره گیری آن از انبوه کارشناسان و دیگر امکانات متعدد به راستی جای تاثر و تعجب است.

رسانه های مکتوب اگرچه رسانه خواص به شمار می آیند اما غالبا در آنها رویکردی نسبت به بیان سنت ها و بویژه در ایام مناسبت ها به چشم می آید که امید است این رویکرد شکل سامان یافته تر و هدفمندتری به خود گرفته و جامعه ما را در بازشناسی فرهنگی خویش که ثمرات نیکویی قطعا به دنبال خواهد داشت یاری نمایند.سنت ها می توانند نقش مفید و ارزشمندی در نشاط فرهنگی و اجتماعی و تحکیم همبستگی ملی ایفا نمایند. از این رو نبایست گذاشت سنت ها به سادگی کمرنگ شده و به فراموشی سپرده شوند. سنت ها میراث نیاکان ماست که سینه به سینه پس از طی قرون و اعصار به ما رسیده و ما نیز موظف هستیم که این میراث گرانبها را به نسل های آینده بسپاریم و در انجام این مسئولیت کوتاهی نورزیم.

کامران شرفشاهی