جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

این رشته سر داراز دارد


این رشته سر داراز دارد

بررسی جایگاه تنوع و واقع گرایی در آثار تئاتر دفاع مقدس

تئاتر دفاع مقدس به بازنگری و توجه تازه نیاز دارد! بهتر است بحث را با این جمله و بدون مقدمه و حاشیه آغاز کنیم. فکر می کنم تقریباً اکثریت هنرمندان تئاتر کشور و به ویژه آن دسته از تئاتری ها که بیشتر در حوزه تئاتر مقاومت فعالیت دارند با این بحث موافق باشند.

حتی خارج از گستره تئاتر، سینما و تلویزیون ما نیز باید مضامین و حوزه های تازه تری را برای تولید و عرضه به مخاطبان شان مورد پرداخت قرار دهند.

جنگ تحمیلی و اتفاقاتی که در جریان دفاع مقدس در کشورها روی داد یک محدوده وسیع تاریخی و اجتماعی را در بر می گیرد که مسلماً نه بی ارتباط به گذشته هاست و نه می توان به راحتی تأثیرات آن را بر آینده نادیده گرفت. جامعه ایرانی و هر فردی که در این جامعه زندگی می کند بهر حال چه مستقیم و چه غیر مستقیم در جریان مقاومت قرار گرفته و دست کم بخشی از این واقعیت را در ناخودآگاه اجتماعی اش با خود به همراه دارد. بنابراین لازم است که واقع بینی و جدیت بیشتری این اتفاق را با جنبه های مختلف آن مورد تحلیل قرار داد.

یادآوری دفاع مقدس، تحلیل انگیزه ها و ارزشها، اتفاقات و درسهایی که این واقعه به همراه داشته، تأثیرات مثبت و منفی آن بر ساختار اجتماعی و فردی و... هر کدام حوزه ها و شاخه های گسترده بسیار دیگری را بدنبال می آورد که پرداختن به آنها نه تنها بخشی از یک حرکت ملی و تاریخی را به اثبات می رساند بلکه می تواند در خدمت تحلیل امروز نیز قرار بگیرد.

در نمایاندن واقعیتهای جنگ تحمیلی و موضوعات، اتفاقات و مفاهیمی که در آن وجود داشت چه ابزاری بهتر از هنر و کدام هنر بهتر از تئاتر می تواند بیانگر و روشنی بخش باشد؟!

صرفنظر از کارکردها و اهمیت ابزار تئاتری در پرداخت و ارائه مفاهیم و اتفاقات جنگ باید یک گستره مهم دیگر را مورد بررسی قرار داد که همانا چگونگی بیان است . تئاتر بدون تماشاگر هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد و تماشاگر برای استقبال از تئاتر باید تمایل و انگیزه داشته باشد.

در واقع تئاتر باید برای مخاطبش جذاب (در درجه اول) و بیانگر مفاهیم (در درجه دوم) باشد. نمایش صرف یکسری اتفاقات که قبل از تولید برای گروه اجرایی و سیلقه آنان جذابیت داشته است در این حوزه نمی تواند کافی باشد. تئاتر یک فرآیند ارتباطی است؛ گروه اجرایی نمایشی را تولید می کنند و این نمایش باید واجد ویژگی ها و جذابیتهایی که تماشاگر را علاقه مند کند و با موضوعش درگیر سازد.

در اینصورت است که تمایل مخاطب به قرار گرفتن در ارتباط با موضوع تحریک و تشویق می شود و فرآیند انتقال نمایشی شکل می پذیرد. پس تئاتر باید در وهله نخست جذاب باشد؛ تئاتر دفاع مقدس، اما، بجز دوران طلایی حضور آن بر صحنه در میانه دهه هفتاد به نظر می رسد که در مقاطع مختلف درگیر تکرار و اسارت در کلیشه هایی محدود مانده است.

برای یک ژانر یا گستره هنری هیچ چیز بدتر از مشابهت و تکرار نیست. تماشاگر اگر به این نتیجه برسد که در یک گروه خاص از هنر- چه نمایش ، چه سینما و... – شاهد برخورد با رویدادهای تکراری خواهد مطمئناً پیش از مواجه با آن رویداد واکنشی تدافعی اتخاذ خواهد کرد.

همچنان که در حال حاضر نیز چنین برداشتی از آثار دفاع مقدس در ذهن تماشاگر این ژانر شکل گرفته است. و البته تمام تقصیر را نمی توان متوجه تقسیم بندی گروهی خاص از آثار نمایشی در یک عرصه مشخص دانست .

موضوعیت ممکن است گروه خاصی از نمایش ها تحت تأثیر ویژگی های مشخصی قرار دهد اما مسلماً محدود کننده نیست. موضوع آثاری مثل "ژاندارک" و "ننه دلاور" هم در محدوده نمایشهای جنگ قرار می گیرد، اما چرا این نمایشها جذابیت ها و قابلیت های درگیرسازی و جلب مخاطب را دارا هستند و بسیاری از آثار نمایشی دفاع مقدس ما چنین خاصیتی را ندارند.

نگاهی گذرا به لیست عناوین نمایشهای شرکت داده شده در جشنواره های مختلف مرتبط با موضوع دفاع مقدس و بررسی اجمالی موضوعیت و داستان این نمایشها به سادگی نشان دهنده نوعی تکرار و ایستایی در سطح توقف در کلیشه‌هایی است که نه تنها جذابیت های لازم برای جلب توجه مخاطب را ندارند، بلکه، با شعر و شعار و تقدس گرایی افراطی حوصله تماشاگر را سر می برند.

شاید یک دلیل این تکرارها عدم توجه جشنواره ها به موضوع ارتباط تئاتر و تماشاگر باشد. تئاتر جشنواره ای نیازی به مخاطب ندارد و خودش تماشاگر خودش است؛ پس چه لزومی دارد که هنرمند جشنواره ای طرف دوم ارتباط را در جریان تولید مورد توجه قرار دهد و خواسته ها و سلایق این گروه را در نظر داشته باشد. تئاتر دفاع مقدس به واسطه محدود شدن به جشنواره ها و محدوده های سفارشی و موضوعی دچار رکود و تکرار شده است و این مسئله در دراز مدت باعث انزوا و از بین رفتن این گونه مهم نمایش خواهد شد.

تئاتر و حوزه دفاع مقدس آن باید همراه با مردم و در مردم و تماشاگران باشد نه بر آنها! جدا کردن شخصیت‌های تئاتر دفاع مقدس در گروه قهرمانان مطلقاً مقدس و فرشته های غیر زمینی علاوه بر آنکه همه این شخصیتها را شبیه به هم کرده، آنها را به طور کاملاً پررنگی از سایر آدمهای جامعه (که همگی درگیر با جنگ و همراه با آن بوده اند) جدا کرده است. بنابراین می توان توقع داشت که چنین شخصیتها غیر واقعی تر از حد انتظار تصور شوند و عمل و رویدادی که در مورد آنها اتفاق می افتد نیز دور از انتظار برداشت شود. واقعاً چگونه می توان با چنین شخصیتهایی درگیر شد و مسائلشان را درک کرد؟

این در حالی است که حقیقت و واقعیت مسئله در نتیجه رویداد جنگ اهمیت دارد. این واقعیت که یک رزمنده واقعاً درد می کشد و مثل یک انسان واقعی بر زخم و جراحتش نیاز به مرهم دارد باورپذیر است و اینکه یک شهید به اندازه من تماشاگر درد را حس می کند ارزش عمل و ایثار او را به عنوان یک فعل مقدس به درجه والایی می رساند.

اما فرشته ای که درد را حس نمی کند و با تمام زخمها و جراحتها لطیفه می گوید و نطق می کند، اصلاً شبیه به من و شما نیست و طبیعتاً ما هم او را درک نمی کنیم.

یکی از مهمترین آسیب های تئاتر دفاع مقدس همین نگاه کلیشه ای و تقدس گرایی افراطی به قهرمانان جنگ است. در حالیکه نگاه قدسی به آدمهای جنگ در این گونه تئاتری تبدیل به یک اصل و ارزش شده است، همین مسئله داستان نمایش و اهمیت رویدادها را از واقعیت فاصله داده و کیفیت نمایشهای دفاع مقدس را در نموداری از تکرارهای مداوم، نزول بخشیده است. تئاتر دفاع مقدس ما متون خوب و واقعی و باورپذیر نمایشی زیادی در اختیار ندارد.

البته در چارچوب نگاه جشنواره ای و پرداختن به موضوع برای رفع تکلیف همین تعداد متن و سرمایه کفایت می کند. اما اگر خواسته باشیم تئاتر دفاع مقدس را به مثابه یک تئاتر و مثل هر نمایش دیگری ببینیم باید قبول کنیم که این گونه نمایشی نیازمند سرمایه های مکتوب بیشتر و مناسب تری است.

این حوزه از تئاتر کشور ما متاسفانه در سالهای اخیر دچار آسیب ها، بن بست ها و مشکلات فراوانی بوده و این در حالی است که تجربه های مقطعی گهگاه نشان داده که تئاتر دفاع مقدس در صورت قرار گرفتن چهارچوبهای خلاقه مناسب و دارا بودن تنوع و جذابیت های لازم به شدت مورد توجه تماشاگران هم قرار گرفته است. این رشته سر دراز دارد، اما یک مسئله روشن را باید در ابتدای هر بحث در مورد آن مطرح کرد که: تئاتر دفاع مقدس به بازنگری و توجه تازه نیاز دارد.

مهدی نصیری