جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
تربیت از دیدگاه استاد شهید مطهری ره
تربیت یک ضرورت اجتناب ناپذیر در زندگی اجتماعی انسان است. آدمی برای ادامه حیات انسانی و نیل به کمال لایق خود ناگزیر است با دیگران بیامیزد و عضو جامعه بشری باشد و در فعالیتهای اجتماعی با آنان همکاری نماید. تربیت، تجربیات نسلهای گذشته را به نسلهای بعد منتقل میکند و راه و رسم زندگی را به بشر میآموزد، تربیت برنامه هماهنگی فرد با اجتماع است، تربیت عواطف و احساسات را اندازه میگیرد و تمایلات انسان را به راه صحیح هدایت مینماید و روابط شخص را با اجتماع بر اساس شیوه صحیح منظم میسازد. تربیت صحیح یکی از مهمترین ارکان سعادت بشر است، تربیت رمز کامیابی و خوشبختی انسانها در طول ایام زندگی است. تربیت صحیح شخص را انسانی معتدل و قابل معاشرت میسازد، غرائزش را براساس مصلحت اندازه گیری میکند و به آنها شکل سازگاری با جامعه میبخشد و آدمی را در ارضای تمایلات نفسانیش از افراط و تفریط مصون میدارد. بحث تربیت از مباحث بسیار وسیع و پردامنهای است که از جهات متعدد قابل بررسی و تحقیق است. چنانچه استاد مطهری(ره) در این خصوص نظراتی ابزار داشتهاند که در ذیل به آنها اشاره میگردد:
۱) فرق تربیت با صنعت:
تربیت با صنعت یک فرق دارد که از همین فرق انسان میتواند جهت تربیت را بشناسد. صنعت عبارت است از ساختن به معنی اینکه شی یا اشیایی را تحت یک نوع پیراستنها و آراستنها قرار میدهند و میان آنها ارتباط برقرار میکنند و میان قوای اشیا در جهت مطلوب انسان قطع و وصلهایی صورت میدهند. آن وقت این شی میشود مصنوعی از مصنوعهای انسان. استاد شهید مطهری برای آنکه بتواند مفهوم مذکور را در ذهن خواننده ملموس نماید از طلا مثال میزند و میگوید فرض کنید که از طلا یک حلقه انگشتر یا زیور دیگری میسازیم. واضح است که این حلقه را ما شکل میدهیم و یا به قول معروف پرداخت میکنیم و آن وقت این حلقه میشود مصنوع ما، ولی تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی به فعلیت درآوردن استعدادهای درونی که در یک شی هست.قطعا با چنین تفسیری تربیت:اولا فقط در مورد جاندارهایی مثل گیاه، حیوان و انسان صادق است. ثانیا اگردر مورد غیر جاندار این کلمه به کار گرفته شود، مجازی به کار رفته است نه به مفهوم واقعی. ثالثا تربیت باید تابع و پیرو فطرت باشد، یعنی تابع و پیرو طبیعت و سرشت آن شی باشد. به عنوان مثال، استعداد درس خواندن در یک مرغ وجود ندارد یعنی ما نمیتوانیم یک مرغ را تعلیم بدهیم که مثلا ریاضیات یادبگیرد و مسائل حساب و هندسه را حل بکند، استعدادی که در او وجود ندارد نمیشود بروز داد. یا در مورد انسانها باید بدانیم که ترس وارعاب و تهدید عامل تربیت نیستند(۱) و لذا اگر تربیت را به همان معنی پرورش بگیریم، مسلما نمیتوان استعدادهای هیچ انسانی را از راه ترساندن، از راه زدن، از راه ارعاب، از راه تهدید و پرورش داد.همینجور که یک غنچه گل را نمیشود به زور به صورت گل درآورد.
۲) اساس تربیت:
استاد شهید مطهری(ره) معتقد است تربیت انسان باید برای شکوفا کردن روح باشد. این معلم فرزانه اعتقاد دارد تاثیر تربیت در دورههای مختلف عمر آدمی یکسان نیست و هر دورهای با دوره دیگر فرق دارد و بعضی دورهها را برای شکوفا شدن استعدادها ارجح و مناسب دانسته است.
به عنوان مثال سن شکوفا شدن روح آدمی را از نظر انواع استعدادها، استعداد علمی یا استعداد دینی و یا استعداد اخلاقی از هفت سالگی تا سنین سی سالگی مناسب میداند و براین باور است که این دوران در یک محیطی قرار میگیرد که روز به روز بر معلوماتش، افکارش، اندیشهاش، ذوقیاتش و عواطفش افزوده میشود.
۳) تائید تربیت جسم:
انسان دارای جسم است ویک سلسله قوای جسمانی و دارای روح و یک سلسله قوای روحانی. مطلب اساسی این است که آیا مراد از مفهوم تربیت تنها پرورش جسم است یا روح؟! گروهی معتقدند جسم به هیچ وجه نباید تربیت بشود چون موجب تنپروری گشته و این مذموم است؛ حکیم فرزانه استاد شهید مطهری(ره) در این زمینه اعتقاد دارد که اولا این مغالطه لفظی است. ثانیا تنپروری به مفهوم صحیح خود کلمه نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح هم هست و همگان وظیفه دارند جسم خود را تقویت و نیرومند نموده و سالم نگه دارند و بدون شک فلسفه بسیاری از دستورات بهداشتی به همین موضوع بازگشت دارد. ثالثا آن چیزی را که ما عجالتا اسمش را تن پروری گذاشتهایم و مذموم میدانیم همان نفس پروری و به عبارت دیگر شهوتپروری است که در تضاد با دستورات بهداشتی میباشد و قطعا تنپروری با این مفهوم از مذمومات خواهد بود.
۴) عوامل تربیت صحیح در دین مبین اسلام:
تربیت صحیح آثار و نتایج درخشانی را به وجود میآورد. در این جریان فرد از لحاظ فکری به نحوی محسوس رشد میکند. او نه تنها مطالب تازهای را میآموزد بلکه آنچه را که آموخته است میفهمد و میتواند نسبت به درستی و یا نادرستی آن اظهار نظر کند. بنابراین فرد هم مطالب علمی وادبی را فرا میگیرد و هم نحوه ارزیابی، تفکر، قضاوت و تمیز نظر مدلل از نظر غیرمنطقی را. بنابراین وقتی تربیت مبتنی بر تفکر باشد نتیجه امر از قبل قابل پیشبینی نیست. در جریان تفکر یا استدلال آنچه منطقی است پذیرفته میشود نه آنچه از اول مربی یا گوینده در نظر داشته است به عبارت دیگر در این جریان فرد بدون دلیل امری را که از ابتدا پیشنهاد شده است نمیپذیرد، اگر آنچه را گوینده یا نویسنده یا دانشمند مطرح میکند منطقی باشد فرد آن را میپذیرد. اکنون با عنایت به توضیحات مذکور، عوامل تربیت صحیح را از دیدگاه فیلسوف شهید معلم بیبدیل علم و اخلاق علامه گرانسنگ مطهری(ره) فهرستوار در ذیل مورد اشاره و مداقه قرار میدهیم:
▪ عامل اول- تعقل، تفکر و تعلم:
فرد نه تنها آنچه را که ارائه شده است، درک میکند بلکه به ارزیابی آن میپردازد و نسبت به درستی یا نادرستی آن نیز قضاوت میکند. در تعلیم و تربیت واقعی در هر دوره از تحصیل و در هر مرحله از رشد معلم یا مربی کمک میکند تا آنچه را که میخواند یا میشنود مورد تحلیل قراردهد، دلایل و مدارک یک نظر یا یک فرضیه یا یک تصمیم را بررسی کند و آن گاه درباره موضوع موردبحث قضاوت نماید. در هر صورت تعقل و تفکر برای روشن شدن است
▪ عامل دوم- تقوا و تزکیه نفس:
این عامل موجب پرورش اراده انسان میشود و اراده را آماده میکند برای بهکار بستن، یعنی روشن شدن به تنهایی کافی نیست باید روشن شد واقتدار پیدا کرد.
▪ عامل سوم- مسئله عبادت:
عبادت برای تقویت عشق و علاقه معنوی و ایجاد حرارت ایمانی در انسان است. ایمان خودش به نوبه خود منشاء عبادت است. عبادت هم تقویت کننده ایمان است. ایمان و عمل تاثیر متقابل در یکدیگر دارند. در پیکره عبادت برخی از واجبات و مستحبات وجود دارد و رعایت آنها الزامی به شمار میآید که ممکن است با عبادت زیاد ربطی نداشته باشد ولی در تعلیم و تربیت موثر واقع شود و اثر خاص تربیتی در پی داشته باشد مثل موضوع غسل، وضو، طهارت بدن و لباس نمازگزار و مکان آن و رعایت حقوق مردم و عامل ▪ چهارم- کرامت نفس (عزت نفس:)
اساسا مسئله عزت و قاهریت و سیادت آنقدر ارزش والایی دارد که اصلا زندگی بدون آن معنی ندارد واگر باشد مهم نیست که تن انسان روی زمین حرکت کند یا نکند واگر نباشد دیگر حرکت کردن روی زمین حیات نیست. شعار معروف حضرت سیدالشهدا(ع) به همین معنی است که در روز عاشورا فرمودند: الموت اولی من رکوب الغاری(۲) مرگ از متحمل شدن ننگ بالاتر است واین یعنی اینکه من فقط عزت میخواهم، یا جمله دیگر آن حضرت: هیهات منا الذله(۳)
باور عزت نفس آدمی را صبور میکند، از تندخویی باز میدارد، از دروغ و عجز و ناتوانی دور میکند، در حسن سیرت متواضع مینماید، غیرت میبخشد، حریت و آزادی میدهد و شرافتش را محفوظ میدارد.
عامل پنجم- وجدان عمومی: منظور از وجدان عمومی فقط دوست داشتن همه انسانها نیست بلکه بالاتر از آن است. دوست داشتن همه چیز و همه اشیا و در عین حال در عمل (چون نه انسان و نه کل عالم موجودات توقفی نیستند) در مسیر تکامل باید موانع را از پیش پا برداشت. در این زمینه باید به اصول انسانیت توجه داشت نه به فرد و شخص.
▪ عامل ششم- محبت:
محبت باید عاقلانه و منطقی و موافق با مصلحت باشد محبت موافق با مصلحت شامل زمان حال و آینده هر دو میشود یعنی همینطور که همیشه خیر و سعادت خود را میخواهیم، خیر و سعادت عموم مردم را بخواهیم.
افشار تهرانی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر قوه قضاییه یسنا آتش سوزی تهران پلیس بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی سریال شهاب حسینی تلویزیون نمایشگاه کتاب عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما فیلم سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول خودروهای وارداتی تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی