یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ایران امروز,ایران فردا


ایران امروز,ایران فردا

در این که کشوری مانند ایران جغرافیای وسیع , جمعیت زیاد , منابع طبیعی فراوان , روحیه بالا , افکار عمومی مستعد و زمینه های فراوان همکاری با سایر ملل جهان را دارد که در صورت برنامه ریزی ها و بهره برداری های مناسب هر کدام می توانند فرصت ساز باشند جای هیچ شکی وجود ندارد

فاصله زمانی تولد تا مرگ و میانگین عمر مردان و زنان هر جامعه ، امروزه یکی از مهم ترین شاخص های توسعه یافتگی است.هرچه سطح انتظارات شهروندان برای داشتن زندگی بلند مدت و با کیفیت تر بیشتر باشد و شرایط اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جامعه برای پاسخ به آن مناسب تر باشد ، این شاخص رشد بیشتری نشان می دهد.وقتی گفته می شود شاخص امید به زندگی زنان در ژاپن ۸۶ سال است معنای آن این است که نیمی از مردم در آنجا انتظار دارند به طور متوسط هشتاد و شش سال عمر کنند.همین انتظار در مردان و زنان زیمباوه حدود ۴۵ سال است.بررسی الگوی مرگ و میر در یک کشور و افزایش میانگین عمر علاوه بر آن که رشد عددی آن اهمیت فوق العاده ای دارد نشانه خوبی برای بررسی عمق و کیفیت زندگی شهروندان نیز محسوب می شود.

از این رو ، شاخص امید به زندگی و میانگین عمر مردم گرچه در وهله اول طول عمر را نشان می دهد اما بیش از همه چیز نشان دهنده عرض و کیفیت و نحوه گذران آن است.شاید برای شما هم پیش آمده باشد در محاوره های روزمره ، مردم وقتی به آینده ای دست نیافتنی می خواهند اشاره کنند با ناباوری یکدیگر را به صد ساله دوم عمر ارجاع می دهند ؛ در حالی که طبق آخرین آمارها حدود ۴۰ هزار نفر مردان و زنان بالای صد سال در ژاپن زندگی می کنند.سوال این است کیفیت زندگی مردمان چرا بایکدیگر فرق می کند؟در کشور ما شاخص امید به زندگی حدود هفتاد و دو سال است که با ۱۸ پله صعود در بین کشورهای جهان در رتبه ۷۰ قرار دارد.این تفاوت های بین جوامع ناشی از چیست؟سطح بهداشت عمومی جامعه یکی از دلایل می تواند باشد.علت عمده رشد میانگین عمر در ایران در دو دهه اخیر هم نسبت به قبل به دلیل پیشرفت های پزشکی و بهداشتی بوده است و آمارها نشان می دهد که در کشور ما وضعیت پزشکی و بهداشتی- البته با نسبت های متفاوت در مناطق برخوردار ، نیمه برخوردار و نا برخوردار- رو به بهبود است.از این رو ، این عامل دیگر به تنهایی نمی تواند فاصله موجود بین ما و جوامع توسعه یافته را پرکند.

سطح رفاه و امنیت اجتماعی یکی دیگر از عوامل است که از مهم ترین کارکرد های دولت های نوین نیز محسوب می شود.اصولاً دولت رفاه در غرب برپایه این نظریه که ارایه خدمات اجتماعی ، بیمه ای و تضمین های همگانی دولتی به شهروندان وظیفه اصلی دولت های امروزی است در اواسط سده گذشته در اروپا و آمریکا البته با شیوه های متفاوت گسترش یافت.جمله بیسمارک سال ها پیش از گسترش دولت های رفاه که می گفت:«دولت صرفاً نهادی ضروری نیست ، بلکه مفید هم هست.»بی ارتباط با این نوشتار نیست.اندیشه او حفظ وفاداری کارگران به نظام سرمایه داری بود.بیمه سیاسی شاید تعبیر مناسبی برای حفظ و افزایش وفاداری مردم به دولت باشد.به نظر نویسنده ، مدل دخالت دولت در امور رفاهی جامعه برای پیشبرد اهداف سیاسی ، در حد وسیعی در کشورهای توسعه نیافته دیده می شود.مردم به دلیل سطح انتظارات پایین در کشورهای جهان سوم ارایه این گونه خدمات اجتماعی را از طرف دولت ها حق خود نمی دانند و وقتی آن را دریافت می کنند با ابراز وفاداری بیشتر ، به آن پاسخ های سیاسی می دهند و دولت ها نیز خود را با آن بیمه می کنند.

یکی دیگر از عوامل مهم ، امنیت شغلی و اقتصادی است که رابطه مستقیم با ثروت و حجم سرمایه های مالی و درآمد سرانه هر ملت دارد.توان اقتصادی و رضایت مندی شغلی شهروندان باعث افزایش انگیزه های مادی و انسانی ، بهره وری عوامل تولید و کیفیت زندگی خواهد شد.در جوامعی که نظام اقتصادی ناکارآمد است و یا نظام شخص و شغل و نظام اداری موجود ناتوان و نا هماهنگ است ، مردم گرفتار روزمرگی بوده و بیش از حد دغدغه معیشت دارند.

عامل نحوه تغذیه و کیفیت آن بستگی زیادی به عامل پیش گفته اقتصادی دارد.جامعه ثروتمند ، مردمانی با شرایط جسمی بسیار سالم و توانا دارد.

علاوه بر عوامل مادی که اشاره شد ، دو عامل اصول و تفکر زندگی و رابطه مردم با حوزه سیاست از عوامل تاثیرگذار غیرمادی اند.ژاپنی ها از تقدیرگرایی برخی شرقی ها و کنش و واکنش های سیاسی و درگیری های مستقیم حوزه سیاست فراغت نسبی دارند اما از نظر اصول و تفکر زندگی به فرهنگ کار گروهی و مشارکت در فعالیت های گروهی اهمیت فراوانی می دهند.آنها موفقیت را جمعی تعریف می کنند و آن را نتیجه تلاش های اجتماعی تمامی شهروندان می دانند.در کشور ما حوزه سیاست به شدت توان ملی و نیروهای فکری جامعه را تجزیه کرده است.به نظر نویسنده ، یکی از کارکردهای اصلی علم سیاست ، ترکیب افکار جامعه و اجماع نخبگان برای رسیدن به اهداف ملی است و نه تجزیه نیروهای داخلی.

آمارهای موجود ، متوسط هزینه ماهانه خانوار های شهری در ایران را ۸ میلیون و ۲۶۶ هزار ریال و متوسط درآمد را ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار ریال و متوسط درآمد سرانه در کشور را ۱۲۵۰۰ دلار اعلام کرده است.رکورد سوئیس با بیش از ۴۰۰۰۰ دلار درآمد سرانه ، ژاپن با بیش از ۳۸۰۰۰ دلار ، نروژ با بیش از ۳۶۰۰۰ دلار و آمریکا با حدود ۳۰۰۰۰ هزار دلار نشان از فاصله معناداری دارد که ایران و ایرانی در مقایسه با شهروندان و کشورهای توسعه یافته با آن مواجه است.البته در این مقایسه ، سیاست های توزیع درآمد و ضریب جینی و فاصله درآمدی طبقات پائین و بالای جامعه باید در جای دیگر مورد بررسی قرار گیرند.

به نظر نویسنده ، برای ترسیم شیب تدریجی منحنی تحولات فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی ایران تا پانصد سال آینده و رسیدن به ایران ۱۹۰۰ ما به هدف گذاری ها و رویاهای بزرگ نیاز داریم.مردمانی با بیش از دویست سال میانگین عمر، با درآمد سالانه بیش از ۲۰۰۰۰۰ دلار ، شهروندانی صد درصد دانشمند و توسعه یافته ، و جهانی سازی فرهنگ و تمدنی چند هزار ساله و هزار و یک ویژگی ممتاز دیگر هدف های دور از دسترس و دست نیافتنی نیستند به شرط آن که ملت ایران گام های محکم خود را با آینده نگری و در روشنایی و با آگاهی کامل بردارد.پیروی از راهبردهای فرهنگی و اقتصادی جامع و بلند مدت و دوری از سیاست های منفعلانه و کوتاه مدت از لازمه های این فرایند چند صد ساله است.کشورمان بیشتر نیاز دارد تااز سیاست خارجی به نفع سیاست داخلی هزینه کند و از جهت گیری های ایدئولژیک در سیاست بین الملل به نفع رویکرد دولت-ملت تا حد امکان بکاهد.

کشور ما،از نظر وسعت سرزمین یکی از بزرگترین کشورهای خاورمیانه است و با دارا بودن ۱۶۴۸۱۹۵کیلومتر مربع وسعت ، از تنوع آب و هوایی چشمگیر و منابع طبیعی سرشار و اراضی گوناگون با موقعیت سرزمینی ویژه برخوردار است.از نظر جمعیت ، طبق آخرین برآوردها با جمعیت بیش از ۷۴میلیون نفر و با رتبه هجدهم یکی از پرجمعیت ترین کشورهای جهان است.یکی از ویژگی های جمعیت ایران به خاطر نرخ رشد متوسط بالای آن به ویژه پس از سال های پس از انقلاب اسلامی ، جمعیت جوان آن بوده است.از منظر توسعه ، کشور ایران چهار برنامه توسعه ملی را پس از انقلاب اسلامی سال۵۷ پشت سر گذاشته است.از حیث قدرت نظامی ، کشور ما ناگزیر در یک جنگ کلاسیک منطقه ای با کشور عراق به مدت هشت سال به تجارب عملی فراوانی دست یافته است.اما در مصاف باجنگ های فرامدرن و برق آسای جدید ،قدرت نظامی فقط باتاکید بر جنبه های پیشگیرانه و بازدارنده آن اهداف ملی را تامین خواهد کرد و ورود در رقابت های نظامی بی حد و حصر چیزی جز عدم توازن درمعادله امنیت و توسعه برای ما نیست.پیرامون ساختار نظام سیاسی ایران و شکل حکومت مشخصه اصلی آن ، ویژگی منحصر به فرد آن است که در جهان معاصر مشابه ندارد.ایدئولژی ، با وجود تحولات عظیم داخلی و بین المللی همچنان وجه مشخصه نظام سیاسی ایران با سایر نظام های سیاسی موجود در جهان معاصر تلقی می شود.دکترین نظامی ، یکی دیگر از منابع داخلی قدرت ملی در ایران است.این مولفه بیش از آن که به جنبه های پیشگیرانه از جنگ بیاندیشد ، عملاً بر حتمی بودن وقوع جنگ در آینده تاکید دارد.از مهمترین منابع داخلی قدرت ملی که پیوستگی خاصی نیز با یکدیگر دارند روحیه ملی و افکار عمومی است.روحیه مردم ایران از فرهنگ کهن و باورهای عمیق دینی مردم این مرز و بوم ناشی می شود.ولی افکار عمومی با وجود رشد فزاینده ای که در ایران نسبت به گذشته ها پیدا کرده همچنان در فرایند تصمیم گیری های ملی بر خلاف نظام های سیاسی توسعه یافته تاثیرات نهادینه ای ندارد.

در این که کشوری مانند ایران جغرافیای وسیع ، جمعیت زیاد ، منابع طبیعی فراوان ، روحیه بالا ، افکار عمومی مستعد و زمینه های فراوان همکاری با سایر ملل جهان را دارد که در صورت برنامه ریزی ها و بهره برداری های مناسب هر کدام می توانند فرصت ساز باشند جای هیچ شکی وجود ندارد.اما ، از سوی دیگر ، وجود سرزمین وسیع با قومیت های متعدد ، ازدیاد جمعیت جویای کار و نیازمند تشکیل خانواده ، صدور منابع طبیعی به صورت خام و بدون فرآوری و ارزش افزوده بالا ، واگرایی در سیاست بین الملل ، فراز و فرودهای روحیه ملی و افکار عمومی مردم و نخبگان فکری که نقش نهادینه ای در فرایند تصمیم گیری های کلان نظام سیاسی در ایران ندارد هر کدام در جای خود و تحت تاثیر سایر منابع قدرت ملی می توانند.

حتی بحران ساز و قابلیت های تهدید زایی بالایی نیز داشته باشند.از این رو ، نظام برنامه ریزی ملی باید جامع نگری و واقع گرایی لازم را هم گام با افزایش میانگین عمر جامعه که خود نیازمند برنامه ریزی ویژه است در همه جهات داشته باشد و به صورت ماتریسی و با کمک شبیه سازی های کامپیوتری ، مونیتورینگ تمامی عوامل ، منابع و نتایج محتمل ، تحلیل های آماری و ریاضی بتواند با درک درست از ضعف ها و قوت های محیط داخلی و فرصت ها و تهدیدهای محیط بین المللی و روندهای جاری و آینده و با کمک علم آینده پژوهی منافع ملی کشورمان را در سطوح بلندمدت ، میان مدت و کوتاه مدت در افق ۱۹۰۰ و با پیروی از جهت گیری های متنوع سیاست خارجی در نیمه اول هزاره سوم به گونه ای تعریف و پیگیری کند تا به طور کامل زمینه های دستیابی به اهداف این یادداشت و مطالعات راهبردی مکمل آن فراهم شود.

علیرضا سعیدآبادی



همچنین مشاهده کنید