یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
حزب الله, نسخه انقلابی عصر جدید لبنان
اسلامگرایان حزبالله، ایدئولوژی آمادهای را جهت درگیر شدن با اسرائیل در اختیار داشتند كه همانا ایدئولوژی جهاد بود. در حالی كه ایدئولوژی جنبش امل، به ملیگرایی لبنانی محدود شده بود. لذا امل در مراحل اولیه نبرد با اسرائیل، آسیبپذیری خود را در قبال فشارهای اسلامگرایان تا حد زیادی نشان داد. در آن مقطع، جنبش امل موقعیت را برای درگیر شدن با حزبالله مناسب نمیدید و احتمال پیروزی در این درگیری را بسیار ضعیف میدانست...
اولین چالش پس از ناپدید شدن امام موسی صدر در انتخاب جانشین وی بروز پیدا كرد. امام همزمان دو مقام دینی ـ به عنوان رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان ـ و مقام سیاسی ـ به عنوان رئیس جنبش امل ـ داشت و انتخاب فردی كه توانایی تصدی هر دو مقام را داشته باشد، وجود نداشت. امام موسی صدر با شخصیت جذاب و كاریزماتیك خود، این واقعیت را پنهان ساخته بود كه جنبش امل اساسا از لحاظ ساختار انسانی و اهداف سیاسی ـ ایدئولوژیك، سازمانی یكپارچه نبوده بلكه تنها قالب و چهارچوبی بود برای گروههای لائیك و مذهبی شیعه كه اختلافنظر بسیاری با یكدیگر داشتند. این اختلافها حتی در زمان حضور امام موسی صدر نیز بروز كرده بود.
انتصاب شیخمحمدمهدی شمسالدین به سمت نائب امام موسی صدر در مجلس اعلای شیعیان و حسین الحسینی به سمت ریاست جنبش امل، باعث عبور موقت این جنبش از بحران رهبری شد. با این حال، جدا شدن رهبری دینی از رهبری سیاسی جنبش امل، زمینه را برای كشمكشهای آینده آماده ساخت.
همزمان با شروع ریاست الحسینی، نشانههای رویارویی این جنبش با دیگر احزاب در جبهه ملی آشكار شد (جنبش امل در جریان جنگ داخلی لبنان، هیچگاه در چهارچوب جنبش ملی لبنان و یا نیروهای مشترك شركت نكرد اما در جبهه احزاب قومی و ملی عضویت یافت). این رویارویی، در آغاز با حزب بعث (شاخه هوادار عراق) در حومه جنوبی و سپس در جنوب لبنان آغاز شد. در نوبت بعدی، كمونیستها وارد عمل شدند. موضع فلسطینیها به ویژه جنبش فتح و جبهه آزادیبخش عرب، حمایت از جبهه ملی لبنان بود.
طی سالهای ۸۲ـ۸۰ درگیریهای نظامی میان جنبش امل و جنبش فلسطینی فتح به وقوع پیوست. در پی این درگیریها و در سال ۱۹۸۰، «نبیه بری» ریاست جنبش امل را به دست میگیرد.
انتخاب نبیه بری دو نوع تغییر و تحول را در جنبش امل به نمایش گذاشت.
۱ـ جنبش تلاش نمود تا چهره خود را از یك گروه بسته نظامی به یك جنبش سیاسی دارای شاخه نظامی مبدل سازد مانند دیگر احزاب و گروههای مسلح لبنانی
۲ـ شخصیت بری برای تغییر و تحول و انقلابی كه در میان طایفه شیعیان لبنان حاصل شده بود، از بسیاری جهات حالتی نمادین داشت. به قدرت رسیدن وی محصول یك جنبش اجتماعی در درون طایفه شیعه لبنان بود زیرا شخصیتهایی را كه جزء رهبران سنتی این طایفه نبودند، قادر ساخت تا در جایگاه سیاسی رسمی قرار گیرند. از سوی دیگر، وی نماد كسانی بود كه با ظهور امام موسی صدر معتقد به بازگشت به اصالت خویش شدند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، امل درخصوص نحوه برقراری روابط با این انقلاب با خطر تفرقه و چنددستگی روبهرو شده بود. در سال ۱۹۸۱ تعدادی از شخصیتها و جناحهای اصولگرای درون جنبش امل، خواستار حمایت و پیروی این جنبش از ایران شدند حتی اگر بهای این امر، عدم اطاعت و حمایت از دولت لبنان میبود. افرادی مانند حسین موسوی (ابوهشام)، صبحی طفیلی، سیدابراهیم، امین السید و یاران آنان پیش از جدا شدن از جنبش امل و ایجاد تشكیلات خاص خود، از نبیه بری خواستند تا نسبت به افكار و دیدگاههای امام خمینی وفاداری خود را اعلام نماید و به عبارت دیگر، خواستار تسلط یافتن احكام دین بر همه جنبههای زندگی بودند. اما بری و همفكران وی، گرچه انقلاب اسلامی ایران را مایه سرافرازی و افتخار شیعیان لبنان میدانستند، با این وجود نیك میدانستند كه گسترش نفوذ انقلاب اسلامی ایران در لبنان، خطری ملموس و بالفعل برای جایگاه و قدرت افرادی چون نبیه بری است كه در سالهای قبل به جنبش امل پیوسته بودند. لذا انقلاب ایران را نسخه شفابخشی برای حل مشكلات جامعه طایفهای لبنان نمیدانستند.
دیدگاههای لائیك بری، نه تنها با چالشهای درونگروهی توسط افرادی مانند شیخ محمد مهدی شمسالدین روبهرو بود، بلكه مورد انتقاد دیگر طوایف و گروههای شیعی نظیر حزبالدعوه لبنان، انجمن اسلامی دانشجویان، كمیتههای یاری انقلاب اسلامی و شخصیتهایی چون سیدعباس موسوی، سیدحسن نصرالله و محمدحسین فضلالله قرار میگرفت.
در اثنای اختلافات احزاب و طوایف شیعی، جامعه لبنان شاهد تجاوز گسترده اسرائیل به لبنان در ژوئن ۱۹۸۲ گردید. به دنبال آن، آمریكا فردی را برای انجام مذاكرات میان اسرائیل و لبنان به منطقه اعزام كرد كه طرح وی مورد موافقت نبیه بری به عنوان عضوی از هیأت نجات ملی قرار گرفت. مخالفان بری اقدام وی را نه تنها مخالف با خط امل ارزیابی میكردند بلكه آن را مخالف با اسلام نیز به شمار میآوردند. حتی سفیر ایران در بیروت نیز خواستار خروج بری از این هیأت شد. بدین ترتیب مقدمات انشعاب در امل فراهم شد و ابوهشام، نایب رئیس امل، ضمن محكوم كردن مواضع سازشكارانه بری، از سمت خود در امل استعفا داد و به همراه تعداد دیگری از اعضای جنبش امل، تشكیل جنبش امل اسلامی را در بعلبك اعلام نمود و تأكید كرد كه جنبش امل اسلامی، رقیب جنبش امل نیست بلكه امل اسلامی، میكوشد كه اصالت حقیقی امل را حفظ كند زیرا جنبش امل مخالف ایده اطاعت از امام خمینی بود. این افراد به تدریج هستههای شكلگیری مقاومت اسلامی لبنان را كه بعدا «حزبالله» نامیده شد، تشكیل میدادند.
اسلامگرایان حزبالله، ایدئولوژی آمادهای را جهت درگیر شدن با اسرائیل در اختیار داشتند كه همانا ایدئولوژی جهاد بود. در حالی كه ایدئولوژی جنبش امل، به ملیگرایی لبنانی محدود شده بود. لذا امل در مراحل اولیه نبرد با اسرائیل، آسیبپذیری خود را در قبال فشارهای اسلامگرایان تا حد زیادی نشان داد. در آن مقطع، جنبش امل موقعیت را برای درگیر شدن با حزبالله مناسب نمیدید و احتمال پیروزی در این درگیری را بسیار ضعیف میدانست.
پس از عقبنشینی اسرائیل به كمربندی امنیتی، میان امل و حزبالله بر سر كنترل مناطقی كه اسرائیل از آنجا عقبنشینی میكرد، درگیری به وجود آمد. جنوب لبنان برای هر یك از این دو گروه منطقهای استراتژیك به شمار میرفت و رابطه مستقیمی با میزان قدرت در بیروت داشت. روحانیون شیعه جنوب كه سلطه امل را در فاصله سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۲ پذیرفته بودند، پس از تجاوز نظامی اسرائیل به سمت جدا شدن از این جنبش و گرایش به گروههای رادیكال اسلامگرا پیدا كردند زیرا امل در مقابله با اشغالگری اسرائیل ناتوان مینمود.
امل به تدریج در صحنه داخلی لبنان به عنوان ابزار فرمانبر سوریه در رویارویی با دولت لبنان، شبهنظامیان مسیحی، گروههای فلسطینی مخالف سوریه و حزبالله درآمد. جنگ اردوگاهها كه جنگ امل با ساف بود و جنگ امل با حزبالله در راستای سیاستهای دولت سوریه شكل گرفت. جنگ اردوگاهها كه سرانجام با دخالتهای ایران و دیگر قدرتهای منطقهای پایان یافت، بیشتر به تحلیل رفتن جنبش امل منجر شد تا تضعیف توان فلسطینیها. جنگ اول امل با حزبالله در ضاحیه بیروت (اردیبهشت ۱۳۶۷) با پیروزی قاطع حزبالله به پایان رسید. این پیروزی، توانایی حزبالله را در جذب نیرو از میان شیعیانی كه بسیاری از آنان عضو جنبش امل بودند، به صورت دایمی تقویت كرد. به دنبال آن، تعداد زیادی از اعضای امل از این سازمان كناره گرفتند و حزبالله توانست به داخل جنبش امل نفوذ كند. در تابستان ۱۳۶۷ بار دیگر جنگ بین آن دو شدت گرفت. در نهایت با فشار ایران و سوریه توافقنامه «دمشق ۱» در ژانویه ۱۹۸۹ (زمستان ۶۷) امضا شد كه بر طبق آن، قدرت و نفوذ امل در جنوب لبنان و بر امنیت آن به رسمیت شناخته شد و در مقابل به حزبالله اجازه داده شد تا علاوه بر جنگ علیه اسرائیل، از طریق فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و تبلیغاتی در جنوب حضور داشته باشند. اما در زمستان ۱۳۶۸ به علت مخالفت امل با فعالیت نظامی حزبالله علیه اسرائیل در جنوب كه اعتقاد داشت باعث حمله متقابل اسرائیل از هوا و زمین خواهد شد، دور جدیدی از نبردها آغاز شد.
تحولات مهم بینالمللی و منطقهای و داخلی لبنان، سوریه را بر آن داشت تا راهحلی برای جنگ امل با حزبالله بیابد. نهایتا در اكتبر ۱۹۹۰ (مهر ۱۳۶۹) توافقنامه «دمشق ۲» میان حزبالله و امل امضا شد كه بر طبق آن، ارتش لبنان وارد جنوب میشد تا میان امل و حزبالله حایل شود بدون اینكه مانع موضوع مقاومت علیه اسرائیل گردد.
جنگ امل با حزبالله درواقع نقطه پایانی بر قدرت نظامی امل بود و ساختار تشكیلاتی این جنبش را از هم گسست.
جنبش امل و رهبر آن، نبیه بری، از تحولات لبنان در پی برگزاری اجلاس طائف و ایجاد سازههای نوین برای نظام سیاسی لبنان بهره گرفتند نمایندگان این جنبش در پی ترمیم ساخت و تركیب پارلمان به مجلس راه یافتند و چند تن از كادرهای این جنبش به عضویت كابینههای بعدی درآمدند. امل رویكرد خود را حول مرحله نوینی متمركز كرد كه در شكل گشایشهای سیاسی و تقویت موقعیت دولت لبنان متجلی شد. ادبیات سیاسی امل و اظهارات رهبران آن حول «ضرورت تجدید چهارچوبهای سیاسی برای سامان دادن به فعالتی مردم» و اینكه دوران جدید سیاسی لبنان با هدف القای همه جنبههای طایفیگری سیاسی و نمادهای آن، آغاز شده دور میزد. جنبش امل در انتخابات ۱۹۹۲ و ۱۹۹۶ وارد گردید و تعدادی از كرسیهای مربوط به حوزههای جنوب لبنان و بقاع را به دست آورد.
امل در مبارزات انتخاباتی سال ۱۹۹۶ كرسیهای فراوانی از حوزههای جنوب لبنان و بیروت به دست آورد كه ریاست فراكسیون پارلمانی آن نیز با نبیه بری است.
جنبش امل موضع خود را با سازمان حزب بعث لبنان و حزب قومی و جمعیت خیریه اسلامی هماهنگ كرده و با سوریه، روابط استراتژیك دارد. همچنین مشاركت فعالی در طرحهای مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان دارد و مواضع خود را با شیخ شمسالدین (متوفای ۲۰۰۰ میلادی) هماهنگ میكرد.
پژوهشگر: ناصر اسدی
منابع:
۱ـ هرایر دكمجیان، اسلام در انقلاب، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی (تهران: كیهان، ۱۳۷۸).
۲ـ علی حجتی كرمانی، لبنان به روایت امام موسی صدر و دكتر چمران (تهران: قلم، ۱۳۶۴).
۳ـ مصطفی چمران، گزارشی از لبنان (تهران: شركت سهامی انتشار، ۶۱).
۴ـ ژاك نانته، تاریخ لبنان، ترجمه اسدالله علوی (مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، ۱۳۷۹).
۵ـ نهاد حشیشو، احزاب سیاسی لبنان، ترجمه سیدحسین موسوی (تهران: مركز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیك خاورمیانه، ۱۳۸۰).
۶ـ جان. ال. اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه محسن مدیر شانهچی (تهران: باز، ۱۳۸۲).
۷ـ مسعود اسداللهی، از مقاومت تا پیروزی (تهران: مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور و ذكر: ۱۳۷۹).
۸ـ مسعود اسداللهی، جنبش حزبالله لبنان؛ گذشته و حال (تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردی، ۱۳۸۲).
۹ـ یزدان میرباقری، حماسه مقاومت اسلامی در جنوب لبنان (تهران: مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، ۱۳۸۲).
۱۰ـ كمال طاهری، تحولات جنبش امل، پایاننامه كارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق (ع)، مرداد ۱۳۶۸.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست