پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

احوال و آثار و افکار رازی مقاله ای از دکتر مهدی محقق ـ عضو پیوسته فرهنگستان بخش هفتم و پایانی


احوال و آثار و افکار رازی مقاله ای از دکتر مهدی محقق ـ عضو پیوسته فرهنگستان بخش هفتم و پایانی

مکتوب زیر مقاله ای از دکتر مهدی محقق رئیس هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در باب احوال و آثار و افکار رازی در ادامه بیشتر بخوانید

بغدادی (فت: ۴۲۹ق) در فصلی که اختصاص به فضایح باطنیان داده، چند فقره از رساله شخصی به نام قیروانی را به سلیمان بن الحسن نقل می کند و در آن میان گوید: شایسته است که به دانستن مخاریق الانبیا مسلط شوی و تناقض گفتار آنان را بدانی.۱۱۱

در تاریخ اسلام به مردان بسیاری برخورد می کنیم که متهم به زندقه و الحاد بوده اند، از جمله عبدالله بن مقفع که می نویسند: باب «برزویه و طبیب» را از خود بر کلیله و دمنه افزود تا عقیده مردم را باسلام سست کند، و آنان را گمراه سازد و عبدالکریم بن ابی العوجاء و صالح بن عبدالقدوس که سخنان ناروا به پیمبر نسبت می دادند تا مردم را از اسلام برکنار سازند. و بشار بن برد که صریحا آتش را شایسته پرستش می دانست و ابان بن عبدالحمید لاحقی، که به جای «سبحان الله»، «سبحان مانی» می گفت!۱۱۲

این گونه افکار به مرور زمان از قرن دوم به قرن سوم شدید تر گشت و در این قرن ابن راوندی و محمد بن زکریای رازی بیش از دیگران به الحاد مشهور شدند، و چون گفتار این دو تن در ستایش عقل نظیر هم بود، یکسان مورد رد و نقض قرار گرفتند؛ مثلا ابوعبدالله بن الجعل دو کتاب نوشته: یکی به نام «نقض کلام الراوندی» و دیگری به نام «نقض کلام الرازی».۱۱۳ همچنین دو تن از بزرگان دعاه اسماعیلیه به معارضه با این دو برخاستند: یکی ابوحاتم رازی داعی ری بود که به نقض گفتار رازی پرداخت، و دیگری المؤید فی الدین شیرازی ـ داعی فارس ـ که گفتار ابن راوندی را ابطال نمود. ابن راوندی که به جهت افکار الحادی به احمد الزندیق۱۱۴ شهرت یافته، کتابی به نام «الزمرد» در ابطال رسالت و نبوت نوشته است. هرچند کتاب مزبور از بین رفته، ولی پاره ای از فصول آن را المؤید فی الدین داعی الدعاه شیرازی در کتاب «المجالس المؤیدیهٔ» خود نقل و رد کرده است. مؤید شیرازی از دعاه و مبلغان اسماعیلیه است که قدرت و نفوذ سخن او ابوکالیجار ـ امیر فارس ـ را به طرف تشیع کشانید و ناصر خسرو را به سوی فاطمیان جلب کرد.۱۱۵

برای اطلاع بیشتر از ابن راوندی، خوانندگان گرامی می توانند به مقاله تحقیقی پول کراوس، تحت عنوان «ابن راوندی» مراجعه کنند. اصل این مقاله به زبان آلمانی در مجله مطالعات شرقی(شماره ۱۴، سال ۱۹۳۴) چاپ شده، و ترجمه عربی آن در کتاب «من تاریخ الالحاد فی الاسلام»(ص۷۵ـ ۱۸۸) به وسیله عبدالرحمن بدوی صورت گرفته است.۱۱۶

اما ابوحاتم رازی که در «لسان المیزان» نامش احمد بن حمدان بن احمد الورسامی آمده،۱۱۷ از داعیان مشهور اسماعیلیه است. ابن الندیم او را به عنوان «ابوحاتم الورسنانی» ذکر می کند۱۱۸ و عبدالجلیل قزوینی رازی می گوید که او در ری و طبرستان شهرتی و قوتی تمام یافت و او را «منعم» می خواندند.۱۱۹ او با قدرت و نفوذ کلام خود توانست اسفار بن شیرویه و مرداویج بن زیار را به سوی مذهب اسماعیلیه متمایل سازد. او آثار فراوانی از خود به یادگار گذاشت که مهمترین آنها عبارت است از کتاب الزینه، کتاب الاصلاح، العام النبوه، و کتاب الجامع٫۱۲۰ ابوحاتم کتاب اعلام النبوه را در مناظره با مردی که او را به عنوان «ملحد» ذکر می کند، با مسئله نبوت چنین آغاز می کند:

آنچه میان من و ملحد واقع شده، این است که وی با من در امر نبوت مباحثه و مناظره کرد و… گفت: «از کجا شما واجب دانستید که خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد و قومی دیگر را از این فضیلت محروم سازد و کسانی را که اختصاص به نبوت داد، بر مردم برتری نهد و راهنمای خلق کند و مردم را با آنان نیازمند سازد و پاره ای را تحریک و تهییج بعداوت پاره ای دیگر کند و آتش کینه و دشمنی میان آنان برافروزد تا بدین طریق به هلاک رسند و نابود گردند!»

پاسخ دادم: «به نظر تو خداوند به حکمت بالغه خویش چه باید بکند؟» گفت: بهتر این است که خداوند حکیم و رحیم به حکمت بالغه خویش شناختن مضار و منافع امروز و فردا را به همه بندگانش الهام فرماید و برخی مردم را بر برخی فضیلت ننهد. این به احتیاط و حفظ مصالح مردم نزدیکتر از آن است که بعضی را پیشوای بعضی دیگر کند و درنتیجه هر فرقه ای پیشوای خود را تصدیق و پیشوای دیگران را تکذیب کند، و به دنبال آن مردم بر روی یکدیگر شمشیر کشند، و بلا و محنت همه را فرا گیرد، و سرانجام به دشمنی با یکدیگر و جنگ هائی که ناگزیر میانشان روی می دهد نابود گردند، چنان که بسیاری از مردم در این راه به هلاک رسیده اند…۱۲۱

نسخه ای از کتاب اعلام النبوه در اختیار آقای ایوانوف۱۲۲ است که عکس آن را به کتابخانه مرکزی دانشگاه اهدا کرده است. پول کراوس هم نسخی از این کتاب در اختیار داشته و قسمتی از آن را در مجله اورینتالیا (ج۵، سال ۱۹۳۶) در رم تحت عنوان «RazianaII» چاپ کرده و سپس در سال ۱۹۳۹ به نحو اختصار به ضمیمه قسمتی از «الاقوال الذهبیهٔ» احمد حمیدالدینی کرمانی در «رسائل فلسفیه» نقل کرده است. دانشمند معظم آقای حسین واعظ زاده (حکیم الهی) این دو قسمت را در مجله فرهنگ ایران زمین (دفتر ۲و۳، سال ۱۳۳۳) به زبان فارسی ترجمه کرده است.

در نسخه های موجود نام این «ملحد»، و نام کتابش که ابوحاتم مورد اعتراض قرار داده وجود ندارد، ولی به دو دلیل حدس زده شده است که غرض او از این «ملحد» همان ابوبکر محمد بن زکریا حکیم و طبیب مشهور است که معاصر و همشهری ابوحاتم بوده است: یکی اینکه ابوحاتم تصریح می کند که خصم او از اعاظم اطبای زمان است که به «قدمای خمسه» یعنی خالق و نفس و ماده و زمان و مکان عقیده داشته و دیگر اینکه حمید الدین کرمانی گفتار اول کتاب الاقوال الذهیبه خود را چنین آغاز می کند: «گفتار اول در آنچه میان ابوحاتم رازی و ابن زکریا رازی متطبب درباره نبوت و امامت روی داد و پاسخ آنچه ابوحاتم در جواب ابن زکریاء اهمال کرده است.»۱۲۳

کرمانی که دو قرن پس از محمدبن زکریا می زیسته، از بزرگان دعاه اسماعیلیه بوده و او را «حجه العراقین» می گفتند. غرض او این بوده که کار ابوحاتم را تکمیل و تتمیم کند. با کتاب او ارزش کار ابوحاتم به هیچ وجه کاسته نمی شود، چه کرمانی به بلندی پایه ابوحاتم در فضل معترف بوده و در آغاز کتاب راحه العقل خود که آن را در سال ۴۱۱ تألیف کرده، تصریح می کند که پیش از اینکه اهل دعوت کتاب او را بخوانند، باید به مطالعه کتب شیوخ دعوت، مانند ابوحاتم رازی، محمد بن احمد النخشبی (النسفی)، و ابویعقوب السجزی (السجستانی) بپردازند.۱۲۴

اگر دلایل ابن راوندی را با دلایل محمد بن زکریا در کافی بودن عقل مقایسه کنیم، می بینیم هر دو به یک روش استدلال می کنند و آن استمداد از عقل و پشتیبانی به عقل است. ابن راوندی می گوید که عقل بزرگترین نعمت برای بندگان خداوند است که با آن خدا و نعمت هایش را می توان شناخت و به خاطر آن امر و نهی و ترغیب و ترهیب درست می آید. اگر پیغمبر همان تحسین و تقبیح و امر و نهی عقلی را تأکید می کند، پس اجابت دعوتش از ما ساقط است؛ زیرا خرد ما را از او بی نیاز می سازد و اگر برخلاف تحسین و تقبیح و امر و نهی عقلی فرمانی می دهد، پس نباید پیغمبری او را بپذیریم.۱۲۵

رازی هم در آغاز «الطب الروحانی» یک فصل را اختصاص به بیان برتری خرد و ستایش آن داده که پیش از این نقل شد و بسیار بعید به نظر می آید که رازی فقط جنبه اخلاقی را در نظر داشته و توجهش به مسائل الهی معطوف نبوده است، خاصه تأکید او با عبارت «ولا نجعله و هو الحاکم محکوما علیه: آن را که فرمانرواست، فرمانبرش نگردانیم» می رساند که نباید خود را چشم بسته و نااندیشیده به منقولاتی که متکی بر پایه های خرد نیست، تسلیم کرد.

با توجه به اینکه نسبت الحاد و انکار نبوت در آغاز فقط به وسیله اسماعیلیان به رازی داده شده و اصل کتابهای رازی در دسترس نیست و برخی از دانشمندان تصریح کرده اند که دشمنان رازی کتاب می ساخته و به او نسبت می داده اند، همچون ابن رضوان مصری که به نقل از ابن ابی اصیبعه می گوید: «فربما ان بعض الاشرار المعاندین للرازی قد الفه و نسبه الیه» به آسانی نمی توان انکار نبوت را به رازی نسبت داد، خصوصا که او کتابی تحت عنوان: فی وجوب دعوه النبی (صلعم) علی من نقر بالنبوات داشته است.۱۲۶

متکلمان اسماعیلی که عقل را در برابر امامان فاطمی محکوم علیه می دانستند، تحمل گفته رازی درباره عقل که: «و لا نجعله و هو الحاکم محکوما علیه» بر آنان گران می آمد و چون مقدماتی که نبوت بر آن استوار است تقریبا همان مقدماتی است که امامت بر آن مبتنی است، آنان به دفاع از مسئله نبوت ظاهرا و مسئله امامت باطنا پرداختند؛ زیرا آنان «عقل» را در برابر «تعلیم امام» محکوم می دانستند، چنان که غزالی در وجه تسمیه اسماعیلیان به «تعلیمیه» می گوید: لان مبده مذاهبهم ابطال الرأی و ابطال تصرف العقول۱۲۷ و حسن صباح نیز گفته است: «خداشناسی به عقل و نظر نیست و به تعلیم امام است.»۱۲۸

در پایان باید گفت که رازی فیلسوفی آزاداندیش بود و در بسیاری از مسائل خداشناسی و جهان شناسی و انسان شناسی افکاری خاص داشت که بدون تظاهر و ریا آن را بیان می کرد و این افکار مورد پسند دشمنانش نبود و برای آنکه مقام او را نزد عوام پایین بیاورند، درباره عقاید و افکار او غلو و مبالغه روا می داشتند و چون بسیاری از اسناد و منابع دوره رازی در پرده استتار است، باید منتظر بود که آنها کشف و آشکار شوند تا داوری نهایی درباره این پزشک بزرگ و فیلسوف نامدار به عمل آید.

ــــــــــــــــــــ

پی نوشت ها:

۱۱۱٫ الفرق بین الفرق، ص۱۷۹

۱۱۲٫ مجله یغما، سال ۱۱، ص۵۰۷

۱۱۳٫ الامتاع و الموانسه، ج۱، ص۱۴۰

۱۱۴٫ تاریخ ابوالفدا، ذیل حوادث سال ۲۹۳ که مرگ ابن راوندی بوده است

۱۱۵٫ المؤید فی الدین شرح زندگی خود را در کتابی به نام السیره المویدیه نوشته، که در سال ۱۹۴۹ در قاهره چاپ شده است.

۱۱۶٫ نگارنده (مهدی محقق) سه مقاله تحت عنوان «ابن راوندی» نوشته که در شماره های بهمن و اسفند ۱۳۳۷ و فروردین ۱۳۳۸ در مجله یغما چاپ شده است.

۱۱۷٫ نقل از مقدمه کتاب الزینه، ص۲۶

۱۱۸٫ الفهرست، ص۲۶۶

۱۱۹٫ کتاب النقض، ص۳۳۰

۱۲۰٫ Ismaili Literature, p.24

121. رسائل فلسفیه، ص۲۹۵

۱۲۲٫ پروفسور ایوانوف (W.Ivanow) خاورشناس مشهور سالهاست که درباره اسماعیلیه تحقیق می کند، و در سال ۱۹۳۳ کتاب نفیس راهنمای ادب اسماعیلی

(A Guide Ismaili Literature) را در لندن منتشر ساخت و در سال گذشته همین کتاب را با تحقیقات اضافی خود تحت عنوان Ismaili Literature در تهران چاپ کرد.

۱۲۳٫ رسائل فلسفیه، ص۲۱۳

۱۲۴٫ راحه العقل، ص۲۲

۱۲۵٫ من تاریخ الالحاد فی الاسلام، ص۸۰

۱۲۶٫ بیرونی، شماره ۱۳۸

۱۲۷٫ فضائح الباطنیه، ص۱۷

۱۲۸٫ جامع التواریخ، ص۱۳

فهرست منابع

الف) فارسی و عربی

۱) الاثارالباقیه عن القرون الخالیه، ابوریحان البیرونی، لیپزیک۱۹۲۳

۲) احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، المقدسی، لیدن۱۹۰۶م

۳) اخبارالحکماء، ابن القفطی، لیپزیک ۱۹۰۳م

۴) الازمنه والامکنه، محمدبن الحسن المرزوقی، حیدرآباد ۱۳۳۲ق

۵) اعلام النبوه، ابوحاتم رازی، نسخه عکسی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران

۶) الامتاع و الموانسه، ابوحیان التوحیدی، قاهره لجنه التألیف و الترجمه و انشر، الطبعه الثانیه

۷) الانساب، عبدالکریم المسعانی، لیدن ۱۹۱۲م

۸) تاریخ ابوالفداء، چاپ محمد افندی

۹) تاریخ البیمارستانات فی الاسلام، الدکتور احمد عیسی بک، دمشق ۱۳۵۷ ق

۱۰) تاریخ علم، جورج سارتن، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۳۶ش

۱۱) تحصیل السعاده (ضمن رسائل فارابی)، ابونصر فارابی، حیدرآباد ۱۳۴۵ق

۱۲) تحقیق ماللهند، ابوریحان البیرونی، لیپزیک ۱۹۲۵م

۱۳) التراث الیونانی فی الحضاره الاسلامیه، عبدالرحمن بدوی، قاهره ۱۹۴۶م

۱۴) التنبیه و الاشراف، علی بن الحسین المسعودی، بغداد ۱۳۵۷ق

۱۵) جامع التواریخ (قسمت اسماعیلیه به کوشش دبیر سیاقی)، رشید الدین فضل الله همدانی، تهران ۱۳۳۷ش

۱۶) جامع الحکمتین، ناصرخسرو، تهران ۱۳۳۲ش

۱۷) دره الاخبار والمعه الانوار (ترجمه تتمه صوان الحکمه علی بن زید بیهقی)، ناصرالدین منشی یزدی، تهران ۱۳۳۸ش

۱۸) راحه العقل، حمید الدین الکرمانی، قاهره ۱۹۵۳م

۱۹) رسائل فلسفیه، گردآورده پول کراوس، قاهره ۱۹۳۹م

۲۰) رساله ابی ریحان فی فهرست کتب محمد بن زکریا الرازی، پاریس ۱۹۳۶م

۲۱) الرساله الجامعه، الحکیم المجریطی (منسوب به اوست)، دمشق ۱۳۶۸ق

۲۲) زادالمسافرین، ناصرخسرو، برلین ۱۳۴۱ق

۲۳) کتاب الزینه، ابوحاتم الرازی، الجزء الاول، قاهره ۱۹۵۷م

۲۴) سیرالملوک، خواجه نظام الملک، تهران ۱۳۴۱ش

۲۵) شرح تجرید الکلام، علی بن محمد القوشجی، استانبول ۱۳۱۱ق (در حاشیه شرح مواقف چاپ شده)

۲۶) شرح المواقف، السید الشریف الجرجانی، استانبول ۱۳۱۱ق

۲۷) طب اسلامی، ادوارد براون، ترجمه رجب نیا، تهران ۱۳۳۷ش

۲۸) طبقات الاطباء و الحکماء، سلیمان بن حسان (ابن الجلجل)، قاهره ۱۹۵۵م

۲۹) طبقات الامم، قاضی صاعد الاندلسی، بیرون ۱۹۱۲م

۳۰) عیون الانباء فی طبقات الاطباء، ابن ابی اصیبعه، الجزه الثانی، بیرون دارالفکر

۳۱) الفرق بین الفرق، عبدالقاهر البغدادی، قاهره ۱۹۲۴م

۳۲) فرهنگ ایران زمین، تهران سال ۱۳۳۳ش، دفتر ۲ و ۳، ص۲۵۵ ـ ۲۷۱٫ مناظره محمدبن زکریای رازی و ابوحاتم عبدالرحمن رازی، حسین واعظ زاده

۳۳) همان، تهران سال ۱۳۴۱، دفتر ۱ـ ۴، ص۲۸۲٫ باب پنجم از کتاب بیان الادیان، محمدتقی دانش پژوه

۳۴) الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ابن حزم الاندلسی، قاهره ۱۳۴۷ق

۳۵) فضائح الباطنیه، ابوحامد الغزالی، قاهره ۱۳۸۳ق

۳۶) الفهرست، ابن الندیم، قاهره المطبعه الرحمانیه

۳۷) کامل الصناعه، علی بن العباس المجوسی، قاهره ۱۲۹۴ق

۳۸) لزوم مالایلزم، ابوالعلاءمعری، قاهره ۱۳۴۳ق

۳۹) مجله یغما، بهمن ۱۳۳۷، ص۵۰۷، مقاله نگارنده (مهدی محقق) با عنوان: «ابن راوندی»

۴۰) مجموعه فی الحکمه الالهیه، من مصنفات شهاب الدین یحیی بن حبش السهروردی، ج۱، استانبول ۱۹۴۵م

۴۱) محصل افکار المتقدمین والمتأخرین، فخرالدین رازی، قاهره ۱۳۲۳ق

۴۲) مذهب الذره عندالمسلمین، دکتور س، پینس (ترجمه عربی)، قاهره ۱۳۶۵ق

۴۳) معجم الادباء، ابوعبدالله یاقوت الحموی، قاهره ۱۳۵۵ق

۴۴) معجم البلدان، ابوعبدالله یاقوت الحموی، لیپزیک ۱۸۶۷م

۴۵) مقالات الاسلامیین (چاپ دوم)، ابوالحسن الاشعری، ویسبادن ۱۳۸۲ق

۴۶) الملل و النحل، محمد بن عبدالکریم الشهرستانی، قاهره ۱۳۶۸ق

۴۷) من تاریخ الالحاد فی الاسلام، عبدالرحمن بدوی، قاهره ۱۹۴۵م

۴۸) المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ابوالفرج ابن الجوزی، حیدرآباد ۱۳۵۷ق

۴۹) مؤلفات و مصنقات ابوبکر محمدبن زکریای رازی، دکتر محمود نجم آبادی، تهران ۱۳۳۹ش

۵۰) النقض، عبدالجلیل قزوینی رازی، تهران ۱۳۳۱ش

۵۱) نهایه الاقدام فی علم الاکلام، محمدبن عبدالکریم الشهرستانی، لندن ۱۹۳۴م

۵۲) الوزراء (نحفه الامراء فی تاریخ الوزراء)، هلال بن المحسن الصابی، قاهره ۱۹۵۸م

ب) انگلیسی

۱) Encyclopedia of Islam, ed M. Th. Houtsma and A.J Wensinck, Leiden, E.J Brill, 1911 – ۱۹۳۸٫

۲) Ivanow, W. Ismaili Literature, Tehran, 1963.

3) Orientalia, Vols IV, V. Rome, 1935 – 1936.

4) al-Razi. The Spiritual Physick of Rhazes, trans. A.J. Arberry. London, 1950.

5) Sarton, George. Introduction to the History of Science, vol. 1. Washington, 1953.

6) Sharif, M.M (ed). A History of Muslim Philosophy. vol 1. Wiesbaden, Otto Harrassowitz, 1963.