چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

پیشتازان فضا پیرامون فانتزی «آواتار» ساخته تحسین شده جیمز کامرون


پیشتازان فضا پیرامون فانتزی «آواتار» ساخته تحسین شده جیمز کامرون

تقریبا از اولین روزهای حیات انسان ها در کره زمین بود, که آدمیان درباره آنچه حیات در کره های دیگر نامیده شد, کنجکاو شده و همین کنجکاوی بود که به پدید آمدن علم نجوم و پیشرفت روزافزون آن طی سال های آتی انجامید

تقریبا از اولین روزهای حیات انسان‌ها در کره زمین بود، که آدمیان درباره آنچه حیات در کره های دیگر نامیده شد، کنجکاو شده و همین کنجکاوی بود که به پدید آمدن علم نجوم و پیشرفت روزافزون آن طی سال‌های آتی انجامید. خیلی زود تعاریف کلاسیک مربوط به نجوم نیز پایه گذاری شد، تعاریفی که مبنای آن‌ها واژه ای است با عنوان «فضا» و واژه های زیرمجموعه آن نظیر «فضانورد»، «شاتل فضایی»، «هوافضا» و «حمل و نقل فضایی»! در علم ستاره شناسی به قسمت‌های نسبتا تهی کیهان که بیرون از جو سیارات قرار دارند، فضا می‌گویند. فضا را گاهی برای تمایز از فضای جو و مکان‌های زمینی، «فضای بیرونی» نیز می‌نامند. از آنجا که جو زمین ناگهان تمام نمی‌شود، بلکه کم‌کم و با افزایش ارتفاع رقیق می‌شود، مرز مشخصی میان فضا و جو وجود ندارد. در ایالات متحده آمریکا، به افرادی که به ارتفاعات بالاتر از ۵۰ مایلی (۸۰ کیلومتری) سفر کنند، فضانورد گفته می‌شود. غالبا از ارتفاع ۱۰۰ کیلومتری به عنوان مرز میان جو و فضا یاد می‌شود و ارتفاع ۴۰۰ هزار پایی (۱۲۰ کیلومتری) نیز مرزی است که آثار جوی در ورود دوباره مشهود می‌شوند.

● حمل و نقل در فضا

طی پنجاه سال اخیر و به خصوص با کاهش فرآورده های طبیعی موجود در کره زمین، دانش‌مندان به این فکر افتاده‌اند که در صورت امکان با شناسایی منابع طبیعی موجود در سیارات دیگر به استخراج و انتقال آن‌ها به زمین و سپس استفاده از آن‌ها مبادرت ورزند. در این راستا کوشش‌های بسیاری انجام شده است و حتی گروهی از دانش‌مندان این فرضیه را مطرح کرده اند که در صورت به انتها رسیدن منابع غذایی موجود در کره زمین باید راهکاری را برای انتقال انسان‌ها به سیاره ای دیگر فراهم کرده و شرایط زندگی آن‌ها در این سیاره را ایجاد کرد.

بر همین مبنا بوده که از دهه شصت میلادی به بعد در پاره ای کشورهای اروپایی و البته ایالات متحده برنامه ای با عنوان سامانه‌ حمل و نقل فضایی طراحی شده است. این برنامه شاتل فضایی، موشک‌های پیشرفته، مخازن سوخت و فضاپیماها را که همگی قابلیت استفاده مجدد دارند شامل می شود. واژه ای که در تمام مطالعات مربوط به حمل نقل فضایی به کرات مورد استفاده قرار می گیرد نیز همین «شاتل» است! اما شاتل چیست؟ شاتل فضایی، سازه ای است به لحاظ کاربری شبیه به کشتی که بشر برای فتح فضا و به عبارت بهتر حمل و نقل فضایی آن را تولید کرده است! شاتل‌ها تا هفت مسافر و ۲۵ تُن تجهیزات را در خود جای می‌دهند و قادرند در مدت زمانی نسبتا طولانی در مدار زمین به سر بَرَند. تاکنون هفت شاتل به نام های «انترپرایز»، «مسیریاب/پث فایندر»، «کلمبیا»، «چلنجر»، «دیسکاوری»، «آتلانتیس» و «اِندِور» ساخته شده اند که دو شاتل نخست، ناکامل بوده و صرفا برای آزمایش و بررسی‌ساخته شده‌اند. از میان پنج شاتل بعدی نیز چلنجر و کلمبیا دچار سانحه شده‌اند و فقط سه شاتل دیسکاوری، آتلانتیس و اندور مشغول فعالیت هستند. شاتل‌های فضایی بسیار هزینه‌بر هستند، به طوری که فقط پرتاب آن‌ها پانصد میلیون دلار هزینه در بر دارد و این، غیر از هزینه‌های مربوط به نگه‌داری و تعمیرات آن‌ها است. همین هزینه‌های سنگین موجب شد تا روسیه از شاتل فضایی قدرت‌مند خود «بوران» استفاده نکند. بوران با قدرت حمل ۳۰ تُن تجهیزات، و استفاده از امکانات ناوبری پیشرفته، یک سر و گردن بالاتر از همتایان آمریکایی خود است ولی به دلیل هزینه‌های بسیار بالا، روسیه تاکنون از آن استفاده نکرده است.

● آشنایی ملموس با سیارات دیگر

اصلی ترین فکری که مسبب تولید فیلمی با عنوان «آواتار» شده مساله نقل و انتقال فضایی است! جیمز کامرون فکر کرده که طی صد سال آینده بیش از هر رفت و آمد دیگری این مسافرت‌های فضایی هستند که اهمیت می یابند یعنی انسان‌هایی که تمام تلاش خود را برای شناخت پستی ها و بلندی های کره زمین انجام داده اند، در تلاشی دیگر می‌کوشند که به صورت ملموس با چهره حیات در دیگر کرات آشنا شده و احیانا برای مدتی هم که شده در این سیارات زندگی کنند. این موضوع که دیر یا زود در مقیاس عملی بالا محقق خواهد شد پیرنگ اصلی داستان «آواتار» را شکل می‌دهد؛ ماجراهای فیلم در سال ۲۱۵۴ می‌گذرد و در مرکز ماجراها شخصیتی قرار دارد با نام «جِیک سالی». جیک سابق بر این جنگجو بوده است ولی در یکی از نبردهای زمینی، فلج شده است. او از سوی دست اندرکاران پروژه ای موسوم به «آواتار» به کار گرفته می شود تا در برابر به دست آوردن سلامتی جسمی اش، به سیاره ای با نام «پاندورا» اعزام شود.

در ابتدا «جیک» از پذیرفتن این ماموریت سرباز می زند اما بعد از مرگ برادرش و از آن جایی که از نظر روحی در وضعیت بدی به سر می برد، تصمیم می گیرد این ماموریت را بپذیرد. در پاندورا گروهی موجود انسان نما با نام «نِوی» زندگی می‌کنند. نِوی‌ها دارای پوستی آبی رنگ بوده و به لحاظ فیزیکی نیز از انسان‌ها قوی‌تر هستند. سیاره پاندورا دارای جنگل‌ها و معادن فراوانی است و همین موضوع باعث شده که انسان‌ها چشم طمع به این سرزمین داشته باشند. آدمیان قصد دارند با استخراج منابع طبیعی فراوان موجود در پاندورا، کره زمین را از فروپاشی نجات دهند اما بومیان پاندورا سد راه این تصمیم هستند چراکه آن‌ها بادقت از منابع طبیعی سیاره خود محافظت می‌کنند. «جیک سالی» برای این که به پاندورا اعزام شود، ابتدا می بایست سلامتی خود را به دست آورد؛ او تحت عمل جراحی پیوند دی.اِن.اِی قرار می‌گیرد؛ دی.اِن.اِی «جیک» با دی.اِن.اِی یک «نِوی» ترکیب می‌شود و این بار «جیک» در قالب انسانی موسوم به آواتار که ظاهری شبیه به بومیان سیاره پاندورا دارد، ظهور می‌کند! جیک که گویی دوباره متولد شده است به پاندورا اعزام می‌شود؛ وظیفه او این است که تحت هدایت «کلنل مایلز کواریچ» به قلب قبایل پاندورا نفوذ کرده و شرایط را برای استثمار این سیاره فراهم آورد. جیک در حال انجام ماموریت است که به طور اتفاقی با دختری بومی به نام «نیتری» روبه رو می‌شود و همین آشنایی است که اوضاع را دگرگون می‌کند چراکه جیک پس از مدتی عاشق نیتری شده و این دختر جوان هم از او می‌خواهد به قبیله او آمده و با خانواده اش آشنا شود.

آشنایی جیک با روحیات صادقانه خانواده نیتری سبب ساز آن می‌شود که او ماموریت اصلی را فراموش کرده و تصمیم بگیرد به یک «نِوی» واقعی تبدیل شود اما این، پایان کار نیست چراکه نیروهای کلنل کواریچ در حال پیشروی به سمت قبیله نیتری هستند. این جا است که «جِیک سالی» نقش فرماندهی نِوی‌ها را برعهده گرفته و میکوشد با ترتیب دادن نبردی تمام عیار با زمینیان، آینده پاندورا را آن طور که بومیان آن دوست دارند، بسازد!

● نقشِ روحیات انسانی

«آواتار» جهان تصویری زیبا و مافوق تصوری را ارائه می‌دهد. جهانی که تاکنون فقط درباره آن شنیده بودیم و هیچ کس جرات نزدیک شدن به آن را نداشت مگر «جیمز کامرون» یعنی همان کسی که در اواخر دهه نود میلادی یکی از دوست داشتنی ترین عاشقانه های سینما با عنوان «تایتانیک» را به تصویر کشید.

«تایتانیک» آن قدر موفق بود که حتی اگر کامرون تا پایان عمرش هم فیلمی نمی ساخت بازهم به عنوان یکی از اسطوره های سینمای هالیوود از او یاد می شد اما فکر های خلاقانه این مرد تمامی نداشت تا جایی که او حدود چهار سال قبل تصمیم گرفت یکی از قدیمی ترین طرح‌های ذهنی اش را به فیلم تبدیل کند؛ کامرون طرح اولیه «آواتار» را در سال ۱۹۹۴ نوشته بود اما به دلیل آن که به لحاظ فنی هنوز صنعت سینما آن قدر پیشرفت نکرده بود که بتواند همه آنچه را در ذهنش است به فیلم تبدیل کند، مجبور شد برای ساختن عظیم‌ترین پروژه سینمایی قرن جدید، پانزده سال صبر کند! در «آواتار» زندگی جریان دارد و این، مهم‌ترین تفاوتی است که این فیلم با فیلم‌های حادثه‌ای هم رده خود دارد. فیلم پوشیده شده است از تمام تجربیاتی که صنعت سینما در طول دوران حیات حرفه ای خود رفته رفته و به تدریج آن‌ها را به دست آورده است؛ بر همین مبنا است که «آواتار» هم صحنه های تعقیب و گریز جذابی دارد، هم جلوه های ویژه منحصر به فردی و هم بار دراماتیک فراوانی! شاید خیلی‌ها گمان کنند در فیلمی که قصد دارد حمل و نقل فضایی و به دنبال آن نبردهایی راکه ممکن است در آینده ای نزدیک مابین آدمیان و ساکنان سیارات دیگر روی دهد به نمایش بگذارد، مجالی برای پرداختن به احساسات انسانی از آن نوعی که در تایتانیک با آن روبه رو بودیم باقی نمانده اما واقعیت آن است که بدین لحاظ نیز «آواتار» اثر منحصر به فردی به شمار می رود چراکه نه تنها خودخواهی‌های گروهی از انسان‌های تمامیت‌خواه را به نمایش می گذارد بلکه از نقش مهمی که روحیات انسانی در ارتباط برقرار کردن با مردمان قبیله ای میلیون‌ها سال نوری دورتر از زمین، برعهده دارند، پرده برمی‌دارد!

● واقعیات پیرامونی

آنچه در «آواتار» به تصویر کشیده شده به لحاظ تصویری آن قدر جاذبه دارد که کم‌تر مخاطبی است که بخواهد آن را جهان رویایی مطلقی تصور کند. درست است که فضای فیلم فانتزی بوده و همه چیز از استثمار سیارات دیگر گرفته تا ترکیب دی.اِن.اِی دو موجود کاملا متفاوت، به مقدار زیاد رویاگونه به نظر می‌رسد اما پیشرفت روزافرون شاخه های مختلف علمی در سال‌های اخیر با چنان شتابی صورت گرفته که کم‌تر کسی است که بخواهد راجع به تحقق آنچه در فیلم می‌گذرد طی سال‌های آینده تردید کند. جیمز کامرون خود در این باره می‌گوید:«بشر چاره ای ندارد جز آن که مساله حمل و نقل فضایی را جدی گیرد. از شواهد برمی آید که ذخایر انرژی زای کره زمین مرتبا در حال کاهش هستند و در چنین وضعیتی اگر بخواهیم به زندگی فکر کنیم مجبوریم درباره چگونگی حیات در سیارات دیگر به طور جدی مطالعه کنیم. آن چه مبنای نگارش فیلم‌نامه‌ی «آواتار» قرار گرفت نیز همین موضوع بود یعنی میخواستم با خلق تصاویری بِکر و کاملا مهیج مخاطبانم را ناخواسته متوجه واقعیاتی کنم که در اطراف‌شان وجود دارد.»

● کاملا غیرقابل پیش بینی

پیش از «آواتار» فیلم‌های دیگری هم با محوریت مسافرت‌های فضایی ساخته شده بودند اما آن چه این فیلم را از تمام فیلم‌های پیشین متمایز می‌سازد، غیرقابل پیش بینی بودن آن است. «آواتار» نه فقط به لحاظ داستانی از پیشرفت‌هایی که طی سالیان آینده در فرایندهای مربوط به حمل و نقل فضایی ایجاد خواهد شد، پرده برمی دارد بلکه فنون جدیدی در تصویربرداری را هم رو می‌کند؛ فنونی که عمدتا به واسطه ابتکارات عملی جیمز کامرون ایجاد شده اند.

در این فیلم که تنها ۴۰ درصد از آن نماهای زنده ای است که به طور طبیعی فیلم‌برداری شده است و ۶۰ درصد باقی‌مانده توسط فنون تصویربرداری رایانه‌ای ساخته شده اند، جیمز کامرون استاندارد جدیدی از فانتزی سازی را ارائه می دهد درست به مانند «تایتانیک» که در زمان خود توانست معیارهای جدیدی از تصویری کردن داستان‌های عاشقانه و البته فاجعه آمیز را عرضه کند. «راجر ایبرت» منتقد شیکاگوسان تایمز در این باره می‌نویسد:«کامرون محصولی ارائه کرده مافوق انتظار و البته ماندگار! کامرون با ساخت «آواتار» نشان داد در هالیوود قرن جدید تنها کسی است که می‌داند چگونه باید از بودجه ای ۲۵۰ میلیون دلاری برای ساخت اثری درجه یک استفاده کند. «آواتار» فیلم سرگرم کننده صِرف نیست هرچند وجه سرگرم کنندگی آن نیز بسیار بیش‌تر از تمام آثار مفرحی است که طی ده سال اخیر با آن‌ها روبه رو بوده ایم. «آواتار» انقلابی فنی-محتوایی در سینما به شمار می‌رود؛ این اثر نه تنها به لحاظ بصری، تصاویری را ارائه می کند که در نوع خود بی نظیرند بلکه به لحاظ مفهومی نیز، پیام صلح طلبانه خود را ورای رابطه عاطفی پدید آمده میان دو موجود زنده برآمده از دو سیاره، به زیبایی هرچه تمام‌تر توصیف می‌کند. بر این اساس شاید به راحتی بتوان این فیلم را فیلم کالت تمام عیاری خواند یعنی فیلمی که آثار فرهنگی فراوانی را نه فقط در سینما که در جامعه جهانی برجای خواهد گذاشت. شک ندارم به همین زودی‌ها این فیلم به عنوان منبع درسی در دانشکده‌های سینمایی تدریس شده و درباره علل شکل گیری پدیده ای با نام «آواتار» در فیلمی به همین نام، مقالات و کتب بسیار زیادی نوشته خواهد شد.» راجر ایبرت همچنین به وجود یک رشته جزییات درونی در «آواتار» هم اشاره کرده و می‌گوید:« آواتار دارای یک رشته جزییات درونی هم هست که این جزییات تنها به واسطه چند بار دیدن فیلم است که به ذهن متبادر می‌شود.

یکی از این جزییات زبان فیلم است؛ در فیلم با شیوه تکلم جدیدی روبه روییم، شیوه تکلم مردمان سیاره پاندورا، مردمانی موسوم به «نِوی»! بدین لحاظ «آواتار» تا حدودی شبیه به «ارباب حلقه ها» است. زبان «نِوی»ها جزیی از ویژگی‌های شخصیتی آن‌ها است و این زبان آن‌ها است که کاملا منطبق است با خصوصیات ظاهری آن‌ها. ستاره هایی که جیمز کامرون برای فیلمش خلق کرده از دیگر جزییات جذاب «آواتار» است؛ ستاره هایی برآمده از بازیگرانی نه چندان معروف که جذابیت شان فقط به واسطه شخصیت‌هایی است که در آن ایفای نقش کرده اند. گفتار فیلم و مکالماتی که بین شخصیت‌های مختلف ردوبدل می‌شود نیز خیلی خوب و دقیق نوشته شده اند؛ به هر حال جیمز کامرون است و قدرتی ماهرانه در داستان گویی. «آواتار» نیز به مانند «جنگ ستارگان» از مجموعه ای از بهترین جلوه های ویژه بصری سود می‌برد و باز هم به مانند آن فیلم، «آواتار» نسلی جدید از فناوری‌های ساخت جلوه های ویژه را به سینما هدیه کرده است؛ فنونی که تا پیش از این وجود نداشته اند و یا اگر هم بوده اند با حداکثر بازده مورد استفاده قرار نمی‌گرفتند. هم سیاره پاندورا و هم پیکره موجوداتی با نام «نِوی» با استفاده از جدیدترین فنون نرم افزاری ساخت جلوه های ویژه موسوم به «سی.جی.آی» ساخته شده اند.»

● بازی تغییر ماهیت

«آواتار» قصد دارد به شرح مراحل مختلف چگونگی انجام یک بازی تغییرماهیت بپردازد و شاید هم اصلا خودش یک بازی تغییر ماهیت باشد! البته برای یافتن پاسخی دقیق بر این تردید می بایست چند سالی صبر کرد اما آنچه کاملا واضح است، این موضوع است که این فیلم به لحاظ فنون بصری به کار رفته در آن، فیلمی نوین و شاید بهتر باشد بگوییم سردمدار آثاری است که احتمالا و در سال‌های آینده براساس این فنون ساخته خواهند شد. از این منظر می‌توان «آواتار» را شبیه «ارباب حلقه ها»ی «پیتر جکسون» خواند هرچند که بازهم به جرات می‌توان گفت ساخته جیمز کامرون به لحاظ جلوه های ویژه بصری فرسنگ‌ها بالاتر از اثر جکسون است. «آواتار» از آینده ای سخن می گوید که به دلیل تفکرات خاص گردانندگان آن، می تواند به مانند شمشیری دودم عمل کند؛ یعنی از یک سو پیشرفت فناوری این اجازه را به آدمی می دهد که به راحتی به سیارات دیگر اعزام شود و از طرف دیگر به خاطر بالا بردن مدت حیات طبیعی خود به جنگ با ساکنان این قبیل سیارات بپردازد! یعنی ممکن است روزی برسد که آدمیان جنگ‌های میان خود را فراموش کرده و برای غلبه بر یک نیروی خارجی هم که شده با یکدیگر متحد شوند؟! جیمز کامرون برای ساخت اثر جدیدش کوشیده هر آنچه را تاکنون درباره آن شنیده بودیم عملی کند. این کار نیاز به هزینه زیادی داشته است اما کامرون به تنها چیزی که نمی اندیشد، بودجه لازم برای ساخت فیلم است.

به هر حال او حدود ۱۲ سال قبل، اثری با عنوان «تایتانیک» را ساخت که با نزدیک به یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار فروش کرده و یک اعتبار مالی خوب را برای جیمز کامرون فراهم آورد تا بتواند حتی پرهزینه ترین طرح‌هایش را نیز به فیلم تبدیل کند. برای ساخت «آواتار» کامرون خیلی خوب توانسته از جذابیت‌های فن سه بُعدی برای روایت داستانی مهیج و در عین حال پراحساس استفاده کند، داستانی که می تواند به منزله زنگ خطری برای دنیای آینده هم تلقی شود. زنگ خطر به دو شیوه؛ اول از این نظر که کارگردانانی که قصد دارند طی سال‌های بعد فیلم‌های حادثه‌ای درجه یک بسازند چاره ای ندارند جز این که ادامه دهنده مسیری باشند که جیمز کامرون در «آواتار» ارائه داده و دوم بدین لحاظ که شاید کاهش منابع زمینی طی صد سال آینده آن قدر چشم‌گیر شود که بشر برای ادامه حیات خود چاره ای نداشته باشد جز مسافرت به سیارات دیگر! بنابراین دانش‌مندان چاره ای ندارند جز آن که بیش از گذشته بر پروژه های مربوط به حمل و نقل فضایی تمرکز کرده و شرایطی سهل الوصولی را برای مسافرت انسان‌ها به سیارات دیگر ایجاد کنند.

واژه ای به نام فضا