پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

روزی روزگاری فرش بیجار


روزی روزگاری فرش بیجار

روزی روزگاری, قالی بیجار در میان سایر فرش های ایران, برو و بیایی داشت چشم و چراغ بود خودش وسیله آرایش کاخ ها و پولش سر سفره های بافندگان بود

روزی روزگاری، قالی بیجار در میان سایر فرش‌های ایران، برو و بیایی داشت. چشم و چراغ بود. خودش وسیله آرایش کاخ‌ها و پولش سر سفره‌های بافندگان بود. کافی بود کلافی از آن در دست داشته باشی تا خریدار یوسف هنر باشی. اما امروز در این آشفته‌بازار گرانی مصالح فرش، عدم صادرات آن و رکود بازار داخلی، ارزش فرش بیجار آنچنان نازل شده است که تولیدکننده اصلی یعنی بافندگان، هیچ طرفی از آن برنمی‌بندند و بساط فرشبافی خود را جمع کرده و عطایش را به لقایش بخشیده‌اند!

فرش ابزاری است برای نمایش هنرهای فراوان؛ از جمله طراحی و نقاشی، رنگ‌آمیزی، نقطه‌چینی، ریسندگی، رنگرزی و از همه مهم‌تر بافندگی ماهرانه که هنر و احساس را با همکاری اعضا و جوارح خویش یعنی از دل و دیده گرفته تا دست و سر انگشتان، آنچنان گره‌هایی ریز و ظریف و زیبا و در عین حال مستحکم، بر تار و پود فرش نقش می‌زند که هم ظرافت و زیبایی را می‌نمایاند و هم استحکام و دوام آن شهرت جهانگیر یافته است.

اگر در مورد تاریخچه این ابزار هنرنمای اصیل در منطقه بیجار گروس تامل کنیم، چهره‌های مشهوری را به عنوان استادان طراحی و نقاشی فرش سراغ می‌دهد که می‌توان شخصیت‌هایی چون استادان مرحوم موسی مسعودی و اصغر‌ الله‌مرادی را نام برد.(روانشان شاد باد) علاوه بر ایشان، امروزه افرادی مثل آقایان علی‌اصغر لک و قدرت‌الله گیچلو، مشهورترین و تواناترین طراحان فرش بیجار هستند که هنر خویش را به صورت آموزش عملی در محضر استاد موسی مسعودی فرا گرفته‌اند؛ و البته هر کدام سبک و سیاق خاص خود را دارند و شیوه طراحی ایشان کاملاً متمایز از هم است. طرح‌های مختلف آنان بیش از نیم قرن توسط بافندگان بومی و محلی بر تار و پود فرش گروس نقش می‌بندد؛ طرح‌هایی چون ربعی دار و گل، شکارگاه، اسلیمی، دهن اژدر، گل فرنگ، مستوفی، شاه‌عباسی و انواع ماهی درهم از نوع ماهی بیجار، ماهی افشار، ماهی میرک و غیره، که همه این طرح‌ها به صورت لچک ترنج‌دار و گاهی بدون آن مورد استفاده قرار گرفته و می‌گیرد. ناگفته نماند این استادان، عمر گرانمایه خویش را در جهت خدمت به مردم این خطـه صرف کرده و از گذشته در به شهرت رساندن فرش بیجار در ایران و برخی کشورهای جهان سهیم بوده‌اند و حقیقتاً باید مورد تقدیر قرار گیرند؛ مخصوصاً اینکه آقایان همزمان و در کنار طراحی و نقاشی در ایجاد دارهای قالی محلی و سنتی و سرمایه‌گذاری، با بافندگان همکاری کرده و بر کیفیت و درستی کار آنان نظارت داشته‌اند. همچنین راهنمایی‌های لازم را برای چگونگی تهیه مصالح فرش یعنی خامه و تار و پود و نوع رنگ کرده‌اند تا تولیدات بافندگان تقریباً بی‌نقص یا کم‌نقص باشد و دچار خسارت نشوند.

اگرچه امروز به دلایلی هم سرمایه‌گذاری و هم صرف نیروی کار بافندگان چندان سودی برای هیچ کدام ندارد، شاید مهم‌ترین علت، همان عدم رونق و کساد بازار داخلی و خارجی فرش باشد. روزگاری صادرات فرش بیجار به برخی کشور‌های آسیایی و اروپایی سبب رشد بازار کار و سرمایه فرشبافی می‌شد و خوداشتغالی بسیاری از خانواده‌ها را هم در پی داشت و اشتغال و سودی هم نصیب افراد دیگر می‌کرد از جمله بازرگانان پشم و خامه، پشم‌شویان، ریسندگان، رنگ‌فروشان و صباغان، طراحان و نقاشان، شرکت‌های تولید فرش دولتی و خصوصی، دارکش‌های قالی، صادرکنندگان، حمل و نقل، خرید و فروش، واسطه‌ها و دلال‌ها و...

از عوامل دیگر ایجاد این وضعیت نابسامان، جایگزینی رنگ‌های شیمیایی و غیرثابت به جای رنگ‌های گیاهی و ثابت سنتی، و حضور نقاشان کم‌سلیقه و ناتوان و ارائه کپی ناشیانه از طرح و نقشه استادان، مخصوصاً سوء‌استفاده و کپی برخی کشورها چون چین و هند و پاکستان از طرح فرش ایران و صادرات آن به نام فرش ایران به قیمت ارزان است و البته سوء مدیریت صادرات فرش ایران به کشورهای متقاضی یا حتی می‌توان گفت سیاست‌های دولتی و نبود روابط مثبت با کشورهای اروپایی از نظر بین‌المللی نیز باعث کاهش خرید فرش ایران و از جمله بیجار شده است.

امیدواریم بار دیگر این هنر یوسف‌آسا، عزیز جهان شود و اقتصاد بخشی از جامعه ما را که دست‌اندرکار این پروژه هستند، رونق بخشد. بنده احترام خاصی برای حفظ طرح‌های اصیل و بافت فرش بیجار و گروس قائل هستم. این امر باید در اولویت باشد اما پیشنهادی نیز دارم و آن این است که نقش قالی غیر از خود قالی است. قالی فرشی است که روی آن می‌نشینیم و همچون لوازم دیگر از آن استفاده می‌کنیم، اما نقش قالی چیزی است که تماشا می‌کنیم و از دیدن آن لذت می‌بریم. پس اگر می‌بینیم که بعضی بر اثر تکرار تماشای طرح‌های یکسان فرش از آن خسته می‌شوند و دیگر به آن توجه نمی‌کنند، ناشی از این است که گاهی طرح‌هایی را بر قالی گروس می‌بینیم که اثر ناشیانه نقاشانی است که فقط از این طریق کسب درآمد و ارتزاق می‌کنند، اما از هنر نگارگری و طراحی و رنگ‌آمیزی بی‌بهره‌اند و طرح‌های مبتذلی را در نقشه‌های خود به کار می‌برند که یا کپی ناقص‌الخلقه هستند یا فقط متن قالی را پر کرده‌اند و هیچ زیبایی و هنری در آن نیست و گاهی از بس تکراری و آشناست، قابل توجه نیست.

یکی از شروط زیبایی فرش در آن است که تازگی و رنگ آن توجه ما را جلب کند ولی اصالت طرح‌ها را نیز نباید فراموش کنیم زیرا ترکیب طرح و تناسب رنگ‌های گوناگون و نقش‌های درهم‌پیچیده، نظر بیننده را آن چنان به خود معطوف می‌دارد که از هر رنگ و هر نقش، نکته‌های ظریف و باریکی می‌توان دریافت که چنان در ذهن انسان اثر می‌کند که هیچ امری دلکش‌تر و زیباتر از آن در نظر نمی‌آید. این حاصل تجربه و ذوق نسل‌های متوالی است که قالی ایرانی را بیش از هزار سال است در پیش چشم نسل‌های متعدد گسترده و تا امروز دوام بخشیده است. پس استادان هنر فرش اعم از طراحان و نگارگران، بافندگان کارگاهی و شرکت‌ها، رنگرزها و سرمایه‌گذاران و سفارش‌دهندگان بافت فرش‌های محلی و سایر دست‌اندرکاران، باید ضمن حفظ احترام به اصالت طرح‌های گذشته، در پی ابداع و ارائه طرح‌های جدید و زیبای امروزی و حتی ترکیب این دو باشند و با ایجاد تغییراتی در نقش قالی، به سبکی و شیوه‌ای که امروزپسند باشند، همت کنند تا این صنعت و هنر نیز از دیگر تحولات امروزی عقب نماند و به بازار قالی در داخل و خارج کشور کمک کند.

علی دانشور