شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

الزامات جنگ نرم


الزامات جنگ نرم

فهم و شناخت دو معیار «منابع» و «رفتار و ادبیات» جنگ برای تفریق بین جنگ نرم و سخت ضروری است مهم ترین منابع «جنگ سخت» تطمیع, الزام, رشوه و تنبیه است و رفتار و ادبیات آن وادار کردن, فرمان دادن و اجبار است

فهم و شناخت دو معیار «منابع» و «رفتار و ادبیات» جنگ برای تفریق بین جنگ نرم و سخت ضروری است. مهم ترین منابع «جنگ سخت» تطمیع، الزام، رشوه و تنبیه است و رفتار و ادبیات آن وادار کردن، فرمان دادن و اجبار است. با توجه به اسلوب های فوق، ادبیات جاری بنگاه ها و تریبون های رسمی، تنها کاربرد جنگ سخت دارند. همچنین مهم ترین منبع جنگ نرم، فرهنگ (ارزش های حاکم بر روابط اجتماعی در عرصه های عمومی و سیاسی) است که رفتار و ادبیات آن ملاحظات اجتماعی، جاذبه و همکاری است.

میزان تاثیرگذاری فرهنگی یک فرد یا اجتماع را «قدرت نرم» آن فرد یا جامعه می نامند. به عبارتی قدرت نرم، توانایی دستیابی به اهداف و آمال مطلوب از طریق جلب حمایت افکار عمومی جامعه و نخبگان و اقناع اذهان به جای اعمال فشار است. قدرت نرم، توان یک فرد یا کشور برای دستیابی به اهدافش از طریق جذابیت است نه از راه اجبار یا تنبیه. پس نتیجه می شود، رفتار و ادبیات مبلغان رسمی جنگ نرم، در اسلوب علمی جنگ نرم قرار نداشته و باید درک شود که منابع اصلی قدرت نرم- همانند اخلاق- خارج از کنترل دولت ها و حکومت ها هستند.

تاثیر مثبت جنگ نرم عموماً تدریجی و کند است و صحنه جنگ نرم همانند هندسه چندوجهی که دائم در حال تغییر باشد. لذا همه بازیکنان بدون نیاز به سلسله مراتب بر یک کنش سیاسی موثر هستند در نتیجه عمل صاحبان قدرت - نظامی و اقتصادی- تنها در جنگ سخت کاربرد دارد و به کار گیری منابع جنگ سخت در جنگ نرم محکوم به شکست است. تنها کاری که از نیروهای نظامی امریکا پس از اشغال برمی آمد، اجبار، تنبیه، شکنجه و قتل بود. در حالی که این اعمال برای ایجاد قدرت نرم برای نظام جدید، کارایی شان را از مدت ها پیش از دست داده بودند. مضاف بر این رفتار سخت نظامیان امریکا در زندان ابوغریب عراق، ضربه سهمگینی به وجهه امریکا در عرصه بین المللی زد. پس از آن دولت امریکا مجبور به روی آوردن به رفتارهای نرمی همچون جذب قبایل سنی جهت همکاری بود که در کاهش عقبه شورشیان با موفقیت همراه شد.

مطلب اساسی و مهمی که مد نظر است این است که در جنگ نرم هویت سیاسی و مسوولیت فرد نشان از دشمن یا دوست بودن یک کشور نخواهد بود. به نظر دکتر جوزف نای (از مقاله نویسان مجله معتبر فارن افیرز نشریه اختصاصی شورای روابط خارجی امریکا) «جرج بوش رئیس جمهور وقت امریکا با سیاست های خارجی متکبرانه خود پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و بی توجه به آرای دیگران و پیروی از یک روش تنگ نظرانه در اشغال عراق و وقایع پس از آن و خدشه زدن به پیمان کیوتو، قدرت نرم امریکا را به شکلی باورنکردنی نزد جهانیان نزول داد.»

در نتیجه ضربه یی را که جرج بوش بر اعتبار اقتصادی، نظامی و بین المللی امریکا در رعایت قوانین و حقوق بشر وارد کرد، هیچ دشمن خارجی نمی توانست بر حیثیت امریکا وارد کند.

«ابزار نرم» (انتقال، مهار و سرقت اطلاعات، نبرد هکرها، ماهواره و...) تنها برای انتقال یا جلوگیری از «قدرت نرم» کاربرد داشته و هیچ اهمیتی در خلق قدرت نرم ندارد. در جنگ نرم، عملکرد ابزار نرم همانند ظرف غذا است زیرا تا به حال خود ظرف غذا کسی را از تشنگی و گرسنگی نجات نداده است بلکه محتویات درون آن است که سبب رفع گرسنگی و تشنگی می شود. گروه القاعده و طالبان، شاید بتواند در فضای مجازی، مقابله هایی چون هک کردن سایت ها و دریافت اطلاعات ارسالی از هواپیماهای بی سرنشین انجام دهد. ولی متعصبان نمی دانند جنگ نرم دفاع و تهاجم برای زنده نگه داشتن هویتی خاص نیست بلکه جنگ نرم، جنگ کیفیت ها است؛ روندی است که در گذر زمان رفاه، عدالت و کرامت انسانی را به همراه دارد. در جنگ نرم مهم، زنده نگه داشتن قدرت نرم و از دست ندادن چهره انسانی یک فرد یا یک فرهنگ به ویژه توسط نمایندگان رسمی آن است.

جنگ نرم داستان مرگ و زندگی در آینه بشریت است. ما پیروان پیامبری هستیم که رسالت بعثت خویش را کمال اخلاقی می دانست. لذا ما مسلمانان وظیفه داریم به طور دائمی با خواهش های نفسانی و اعمال شیطانی خویش که گاه رنگ دینی به خود می گیرد (وîزîیٌîنî لîهïمï الشٌîیٍطانï اîعٍمالîهïمٍ -آیه ۲۴ سوره نمل) به مبارزه برخیزیم، و با نابودی رفتار غرض آلود خود، سرزمین وجودی خویش را برای فهم و درک واقعیات جامعه و تغییرات آن از سوی خداوند آماده کنیم. با توجه به سونامی تغییرات اجتماعی حاصل از عصر ارتباطات و آگاهی، ما چه بخواهیم و چه نخواهیم به طور طبیعی جدال اساسی میان دو دیدگاه فقهی در حوزه علمیه و همچنین درون جامعه در تمام سطوح آن در جریان است. حضرت امام خمینی نیز در جواب آقای انصاری در تاریخ ۱۰/۸/۶۷ این جدال را در حوزه دینی و سیاسی امری طبیعی دانسته اند. (صحیفه نور جلد۲۱، صص ۴۹-۴۶ ) در شرایط حال که بنا به گفته مدیریت صدا و سیما منبع خبری حدوداً نیمی از مردم ایران رسانه های داخلی نیست لذا با روش های تکنیکی می توان با همانند سازی تاریخی، کام نیمی از جامعه را علیه نیم دیگر شیرین کرد. در نتیجه مبرم ترین نیاز جامعه ما شناخت علمی و واقعی این تغییرات اجتماعی و قبول آنهاست و مهم تر از آن تمامی روش های جاری در رسیدن به اتحاد، شاید دیگر در این عصر کارایی نداشته باشد.

محمدرضا ملکیان