یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

دریانوردی در کویر


دریانوردی در کویر

تلاش سازندگان «خسته نباشید» یک خسته نباشید صمیمانه می خواهد

مهم‌ترین و بارزترین خصوصیت فیلم سینمایی «خسته نباشید» که این روزها در سینماهای کشور به اکران درآمده، ارتباط معنا‌دار و ناگسستنی آن با ذات زندگی با تمام پستی و بلندی‌ها و سختی‌ها و آسایش‌های در‌هم‌تنیده آن است.

حکایت داستان خسته نباشید حکایت خستگی و استیصال ناشی از کلنجار و کشمکش مدام با خود، دیگران و اتمسفر اطراف و رسیدن به نقطه ای است که بعد از به سرانجام رسیدن کشمکش ها ره یافتن به نقطه پذیرش و تعادل است. درونی ترین و ناپیدا ترین و در عین حال اصلی ترین رگه قابل جستجو در مسیر درام خسته نباشید رگه میل و تمایل ذاتی و فطری به زندگی و لذت بردن از آن است.

در هم تنیدگی غم ها و شادی ها در بستر بکر و چشمنواز جغرافیای کلوت های منطقه کرمان، همنشینی سیاهی و سپیدی و نسبی بودن خوشی و ناخوشی های زندگی را بشدت تصویری کرده است. در واقع کلوت ها به عنوان محل اصلی وقوع داستان کارکرد بسیار جدی در ایجاد تغییر و تحول در فکر و ذهن شخصیت ها از یک سو و ایجاد فضای امید و هراس توامان در دل یک موقعیت واحد را باعث شده است. ماهیت به ظاهر زیبا و چشمنواز کویر و در عین خطرناک و پرچالش بودن مرحله مواجه شدن با آن به عنوان امری به ظاهر ساده و پیش پا افتاده و در باطن پیچیده و غیرقابل پیش بینی در واقع ترسیم گر فضای کلی داستان خسته نباشید بوده است.

انتخاب کویر به عنوان معیار غربالگری و تصفیه روح و فکر شخصیت ها در بستر چالش های غیرقابل پیش بینی و غرق شدن در دل اتمسفر آرام، اما بشدت متغیر و بی ثبات آن، گویای تمام ​ چیزی است که فیلمنامه نویس و کارگردان این اثر سراغ طرح، بسط و گسترش آن در قامت اثری سینمایی رفته اند. سادگی و صمیمیت حاکم بر جنس پرداخت ویژگی های شخصیت ها، شیوه دیالوگ نویسی و حتی شیوه کارگردانی اثر نقش بسیار مهمی در متقاعد کردن مخاطب برای همراهی با داستان ساده، صریح و البته بی لکنت خسته نباشید داشته است. شکل و شمایل ترسیم رخداد ها، کنار هم چیدن آنها و ترسیم مختصات شخصیت ها همه و همه در جهت همان منطق روایی است که ​ ابتدا به آن اشاره شد.

در واقع همان خصوصیاتی که ماهیت کویر به عنوان نمونه از کلیت زندگی و شیوه کنار هم چیدن موقعیت های داستانی و رسیدن به نقطه نهایی داستان را سر و شکل داده است. تک تک شخصیت های داستان فیلم درگیر کشمکش های روحی و ذهنی در سطوح مختلف هستند و هر یک به شیوه خودشان با آن روبه رو شده اند. این درگیری های ذهنی در مرحله ای از داستان شکلی بیرونی پیدا می کند و در شیوه ارتباط شخصیت ها با هم نیز نمایان می شود.

بهترین واژه برای همراهی با شخصیت های خسته، اما به نقطه امن رسیده همان عبارت خسته نباشید است. مسیر پیشرفت درام در فیلمنامه خسته نباشید از همان الگوی به ظاهر ساده، ولی در عین حال پر چالش و دشوار در مرحله اجرا یعنی استفاده از اصل کشمکش های درونی، فردی و بیرونی است. دنیای شخصیت های داستان خسته نباشید دنیای دست و پا زدن میان امر واقع و عینی به مثابه اصل غیرقابل تغییر یا همان واقعیت موجود با رویکرد ذهنی و درک درونی و غیر منطبق بر واقعیت این شخصیت هاست.

گذشته به مثابه مهم ترین عامل تنش آفرین در داستان خسته نباشید در قامت خاطراتی که خواسته و ناخواسته دست از سر شخصیت ها برنمی دارد، موتور محرک شکل گیری کشمکش در سطوح مختلف داستانی شده و همزمان امکان پیشبرد درام را فراهم آورده است.

مسیر پیشرفت درام در این اثر به سیاق غالب آثار داستانی، عزیمت از نقطه بی تعادلی و رویارویی با شکاف عظیم میان واقعیت های موجود و واقعیت های ذهنی است، در این مسیر، شخصیت ها در سفری ۲۴ساعته و از نقطه پر از کنتراست ابتدایی به نقطه امن و آرامش و همزیستی با خود، زمان ومکان می رسند.

آفرینش موقعیت های داستانی و پرداخت رگه های شخصیت پردازانه در فیلمنامه خسته نباشید و شیوه روایت حال و روز شخصیت ها در این اثر بر اساس الگوی خلق کشمکش های درونی، فردی و فرافردی بنا نهاده شده است. این جنس از تقسیم بندی شخصیت و داستان پردازی در مورد تمام شخصیت های اصلی داستان براحتی قابل ردگیری است. ماریا (مریم) زن ایرانی که در دوران کودکی ایران را ترک گفته به دلیل تحمل تراژدی مرگ پسرش (مارکو) و فرار از به یادآوردن خاطرات گذشته هر نشانه یا رویدادی را که امکان تداعی دوباره بخشی از خاطرات گذشته اش شود، پس می زند با این رویکرد که همه خاطرات از مسیر خاطره مرگ مارکو می گذرد.

ماریا دچار کشمکش درونی شدیدی است برای انکار و کتمان حقایقی که گریبان او را گرفته اند و در جدال و مبارزه دائم با خودش برای کنار آمدن با تراژدی است که مشخصا تاب و توان هضم آن را ندارد. از سوی دیگر رومن، همسر ماجراجو و به ظاهر سرخوش ماریا جنس دیگری از کشمکش درونی را تجربه می کند. او در عین این که تلاش می کند زندگی ماجراجویانه و پرخطرش را ادامه دهد به شکلی دیگر همان کشمکش درونی ماریا را با خود به دوش می کشد. ارجاع تصویری توجه ویژه رومن به عکس زرافه در صفحه اول روزنامه و تیتری که به آفریقا (محل مرگ مارکو) اشاره دارد یا گریه مخفیانه او درست بعد از این که سعی در آرام کردن ماریا دارد همگی حکایت از رنج درونی عمیقی است که دست از سر رومن هم بر نداشته است. این همه اما بناست در مسیر پالایش روح و ذهنی که کویر وظیفه ایجاد آن را دارد به نقطه ای برسد که شخصیت ها از ناگفته هایشان بگویند، با واقعیت روبه رو شوند و در نهایت مسیر همسویی با ذات زندگی و پذیرش واقعیت های آن را در پیش بگیرند با این تصمیم که تا آخرین لحظه باید ایستاد و زندگی کرد و بازی را طبق قاعده ای که خود زندگی وضع کرده ادامه داد.

یکی از وجوه قابل تامل خسته نباشید وجه بصری آن و شیوه دکوپاژ و تصویربرداری این فیلم است که حتما و قطعا حاصل تامل درست کارگردان و تصویربردار اثر بوده و دعوت مخاطب به ضیافت رنگ ها با هدف تماشای وجوه زیبای رخدادهای تلخ و شیرین زندگی است. در واقع استفاده از این تمهید در کنار ارضای میل زیبایی شناسانه مخاطب و به اصطلاح پر کردن چشم بیننده، به انتقال معنا و تم اصلی اثر که همان نگاه چندوجهی به زندگی و رخدادهای اطرف شخصیت هاست کمک فراوانی کرده است.

باید تاکید کرد ​ همنشینی شمایل چشمنواز بصری اثر در کنار مفهوم سهل و ممتنع آن یعنی همراهی با زندگی و پذیرش آن به عنوان امر موجود با این رویکرد که باید روی موج پرتلاطم زندگی سوار شد و از این چند صباح دریانوردی در دریای زندگی لذت برد به قابل پذیرش شدن این اثر برای طیف های متنوع مخاطبان کمک شایانی کرده است. ناگفته پیداست​حداقل دستاورد مخاطب از تماشای این اثر، حتی اگر با رویکرد و روح حاکم بر آن احساس نزدیکی نداشته باشد، ثبت خاطره تماشای تصاویر بی نظیر از کلوت های کرمان و البته موقعیت های صادقانه و کمیک متنوع اثر در ذهن خواهد بود. حتما تماشای خسته نباشید خاطره تماشای صمیمیت و رهایی روی پرده نقره ای سینما را تداعی می کند و حداقل واکنش مخاطب نسبت به تلاش سازندگان اثر بعد از بیرون آمدن از سالن سینما یک خسته نباشید صمیمانه خواهد بود.

محمدرضا مقدسیان