شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

وقتی خشم فرمان می راند


یک چیزی گفت تق و محکم به جلو پرت شد چشمش را که بست و باز کرد, دید یک نفر محکم به شیشه می کوبد پیاده شد چند نفر از پیاده رو و از آن طرف خیابان , جمع شدند دورشان

مرد، سن و سالی نداشت ، اما قیافه اش خسته و درهم بود. دید یقه اش توی دست مرد است و گردنش می سوزد. آنها که جمع شده بودند می گفتند ولش کن و مرد، به او بد و بیراه می گفت.

یک لحظه خودش را از دست بقیه خلاص کرد و رفت طرف ماشین اش. قفل فرمان را آورد و خواست بزند توی سر او که جلویش را گرفتند. مرد، عرق کرده بود و رگهای گردنش زده بود بیرون.

ماشین های پشت سرشان بوق می زدند و راه بند آمده بود. پلیس که آمد، مردم آنها را نشانده بودند لب جدول و یک لیوان آب داده بودند دست مردی که فریاد می کشید. پلیس ، کروکی کشیده بود و گفته بود بروند پول خسارت را از بیمه بگیرند؛ اما او هر چه به سپر ماشین جلویی اش نگاه کرد، نفهمید که این همه فحش و کتک به خاطر چه بوده است...از آنجا که انسان ، در واقع «حیوان» ناطق است ، برخی از رفتارهایی که از او سر می زند، شکلی از رفتارهای حیوانی اوست.یکی از رفتارهایی که به طور عام در همه انسان ها وجود دارد و به نوعی از وجه حیوانی وجود انسان ناشی می شود، خشونت است. خشونت ، از رفتارهای بارزی است که انسان آن را به شکل های مختلفی در طول تاریخ ، نسبت به خود، اطرافیان ، همنوعان و سایر موجودات اعمال می کند.درجه اعمال خشونت ، در زندگی انسان متفاوت است.گاه این خشونت ها خود فرد را هدف قرار می دهد. گاه خانواده و وابستگان او را، گاه در محدوده شهر و محیط اجتماعی است و گاه وسعتی به اندازه کشورها دارد. از اشکال بسیار خشن رفتار انسان ، پدیده جنگ است که بیشترین پیامدها را در زندگی او به جا گذاشته است.اما خشونت همیشه این قدر آشکار نیست. گاه شکلی چنان پنهان پیدا می کند که نادیده گرفته می شود و گاه چنان طبیعی تلقی می شود که از یاد می رود.با این همه ، کسی نیست که حضور گسترده این مفهوم را در گوشه و کنار زندگی اش احساس نکند. همه چیز خشن شده است. فضاهای طبیعی تغییر شکل داده اند و در این تغییر، خشن تر به نظر می رسند. صبر و تحمل در برابر جزیی ترین اتفاق ها، از میان رفته و در یک لحظه ، همه چیز به هم می ریزد.

خشونت، هر لحظه، همه جا

دکتر حسن حسینی ، رئیس مرکز مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران می گوید: «خشونت یکی از بارزه های رفتار انسان است و در تمام جوامع وجود دارد. اما میزان این خشونت از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است و در جامعه ما متاسفانه اشکال آن متفاوت و گسترده تر از جوامع دیگر است».یک نگاه ساده به محیطهای اجتماعی بزرگ و کوچک این گفته را تایید می کند. افراد، همه به گونه ای کم تحمل و آسیب پذیر شده اند. لحظه ای نیست که در گوشه و کنار خیابان و در محیطهای خانوادگی ، بحث و درگیری پیش نیاید.زنان و مردان ، رهگذران با یکدیگر، رانندگان اتومبیل ها و کاسبان و فروشندگان ، به بهانه های مختلف با هم درگیر می شوند. مسیرها گره می خورد و حرکت اتومبیل ها متوقف می شود.کمی جلوتر، دو نفر را می بینی که با هم درگیر شده اند و سرخی چهره و صدای فریادشان ، موجی از خشونت را به اطراف می فرستد. عامل این درگیری ها، گاه بسیار ساده و بی ارزش است. کوچک ترین برخوردی بین اتومبیل ها می تواند منجر به درگیری های شدید و گاه ضرب و جرح شود.درگیری های لفظی ، به کوچک ترین بهانه در می گیرد و سیل کلمات رکیک ، جاری می شود. دیگران ، جمع می شوند و نگاه می کنند. بعضی افراد وارد عمل می شوند و سعی می کنند مانع شدت یافتن ماجرا شوند. با این همه ، این اتفاق ، در یک لحظه پایان می گیرد و دوباره ، در جای دیگری رخ می نماید.دکتر حسینی می گوید: «یکی از مواردی که از طریق آن می توان میزان خشونت را در یک جامعه تشخیص داد، میزان پرونده هایی است که در دادگاه ها مورد بررسی قرار می گیرد و موضوع آن ضرب و جرح ، قتل ، تخریب و یا... است.

میزان این پرونده ها در دادگاه های ما بسیار زیاد است.» اما این پرونده ها، تنها نشانه های وجود خشونت در جامعه ما نیستند. بسیاری از موارد اعمال خشونت ، به تشکیل پرونده نمی انجامند و خشونت های خانوادگی اساسا ثبت نمی شوند.اما صفحه حوادث روزنامه ها، پر است از اخبار قتل و درگیری و تخریب که پرده از چهره خشن جامعه ما بر می دارند. به همه اینها می توان مشاهدات شخصی را هم اضافه کرد، هر روز چندین نمونه اعمال خشونت بار را ثبت می کند.

از خانه به اجتماع

در این که خشونت پدیده ای فراگیر است و در تمام جوامع وجود دارد، تردیدی نیست. اما شدت بروز و ظهور این پدیده ، در جوامع مختلف متفاوت است.این مساله ، نشانگر آن است که بروز رفتارهای خشونت آمیز، تنها به ویژگی های ذاتی انسان برنمی گردد. در واقع ، این شرایط فرهنگی و امکانات اقتصادی و اجتماعی است که شدت و ضعف رفتارهای خشونت آمیز را ایجاد می کند.

متاسفانه به لحاظ فرهنگی ، بسیاری از رفتارهای خشونت آمیز، در جامعه ما طبیعی تلقی می شوند، عرف اجتماعی ، رفتار خشن را برای جنس مذکر، عاری می داند و در مقابل آن واکنشی نشان نمی دهد.بر این اساس ، خشونت بخشی از رفتار طبیعی مردانه به حساب می آید. به همین خاطر است که در محیطهای خانوادگی و اجتماعی رفتار خشن عمدتا از مردان سر می زند و مقاومتی در برابر آن صورت نمی گیرد.زنان و کودکان نیز، به عنوان موجوداتی که بیشتر از دیگران ، با شیوه های اعمال خشونت مواجه اند، آن را به عنوان بخشی از زندگی خانوادگی خود می پذیرند و به نسبتهای مختلف آن را می آموزند و در مواقع مشابه ، به عنوان رفتاری عادی ، آن را بروز می دهند.به همین شیوه است که خشونت ، از خانواده به اجتماع کشیده می شود.

چرا خشونت؟

دکتر حسینی جامعه شناس می گوید: «یکی از دلایلی که ما، اعمال خشونت می کنیم این است که برای همنوعان خود حقی قائل نیستیم و خود را بهتر و برتر و پیشتر از آنان می دانیم.»

زمانی که چنین تلقی ای در افراد وجود داشته باشد، خود را محق به اعتراض و خشونت و ایجاد درگیری می دانند. اینگونه است که به محض ایجاد کوچکترین مساله ای ، که آن را در مقابل حق خود می بینند، با برخوردهای شدید و خشونت بار، دست به مقابله و برخورد می زنند.دکتر حسینی می گوید: «یکی از علتهای این امر این است که ما، فهم فرهنگی مناسبی از آزادی و اندیشه و حقوقمان نداریم. به همین خاطر است که اندیشه و آزادی و حقوق دیگری را مخالف خود می دانیم و یا حق بیشتری برای خود قائلیم.» از سوی دیگر، شرایط دشوار زندگی اجتماعی نیز، به این رفتارها دامن می زنند.

بسیاری از افراد، دشواری های زندگی و کمبودهای اقتصادی را، عامل بی حوصلگی ، کم تحملی و رفتارهای خشن خود می دانند: «یک بار با یک راننده تاکسی ، سر کرایه دعوایم شد.

راننده پول بیشتری می خواست و وقتی با مخالفت من روبه رو شد، درهای ماشین را قفل کرد و روسری ام را کشید. بعد که مردم دخالت کردند و آرام شد، گفت به خاطر کرایه خانه و مشکلات دیگرش عصبی بوده...» این را دختر جوان ۲۱ ساله ای می گوید که از این رفتار خشن ، آسیب جسمانی هم دیده است.عده ای از افراد بیان می کنند که جامعه خشن ، آنها را خشن کرده است : شلوغی خیابانها، هوای آلوده ، مناظر زشت و بی پولی که بیشتر از همه چیز آزارشان می دهد. در کوچه و خیابان با هم درگیر می شوند و به خانه که می رسند، اعصاب در هم ریخته شان را برای اعضای خانواده به ارمغان می برند.نتیجه این رفتارها، گاه چندان خوشایند و قابل جبران نیست. در میانه همین دعواهای کوچک و ساده است که گاه کسی به قتل می رسد یا آسیب جدی می بیند.

کمی آرام تر!

خشونت ، یک رفتار غلط است.

این رفتار غلط که از الگوهای غلط خانواده و اجتماع نشات می گیرد، وسیله ای است که فرد از طریق آن ناکامی ها، کمبودها و خلائهای روانی ، اقتصادی و اجتماعی خود را جبران کند.

برای کمرنگ کردن رفتارهای خشن در جامعه و ایجاد تعادل در برخوردهای اجتماعی ، باید زمینه های ایجادکننده چنین رفتارهایی را از میان برد.بخشی از این تلاش ، به عهده نهادهای مسوول است که با کم کردن فشارهای اقتصادی و اجتماعی از افراد، زمینه را برای رفتارهای متعادل تر و منطقی تر فراهم کنند و از سوی دیگر، تلاش در جهت رشد و تکامل شخصیتی و روحی ، وظیفه ای است که هر فرد برای کاستن جنبه های خشن رفتاری خود به عهده دارد.

دکتر حسینی می گوید: «اگر انسان طوری تربیت شود که همان احترامی را که برای خود قائل است برای دیگران هم قائل شود، رفتار خشن ، کمتر از او سر خواهد زد.»

نعیمه دوستدار



همچنین مشاهده کنید