چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
بررسی مولفههای معنایی "موسیقی سنتی" و نقد آن
چکیده:
"موسیقی سنتی" امروز به طیف گستردهای از انواع موسیقی ایران اطلاق میشود. گوناگونیها و تفاوتهای مصادیق این اصطلاح که ناشی از مدرنیسم در موسیقی ایران است، کارآمدی این اصطلاح را به چالش میکشد. این مقاله به واسطه بررسی چند مصاحبه با اساتید موسیقی ایران، سعی در استخراج مولفههای معنایی موسیقی سنتی دارد. تحلیل مولفههای معنایی، امکان نقد کارآمدی اصطلاح موسیقی سنتی را در مقابل اصطلاح "موسیقی دستگاهی" فراهم میآورد.
این پژوهش نشان میدهد که اصطلاح موسیقی سنتی برای نامیدن مصدایق مورد نظر گویشوران، جامع و مانع نیست و در بهترین حالت تنها میتواند به نوع خاصی از موسیقی دستگاهی ایران اطلاق شود که سعی در احیا و حفظ سنتها در این نوع از موسیقی دارد.
کلید واژگان:
زبانشناسی، معنیشناسی، مولفههای معنایی، موسیقی سنتی، موسیقی دستگاهی، مدرنیسم
طرح مسئله
زبانشناسان، مقولهبندی جهان را یکی از کارکردهای اولیه زبان میدانند. زبان به واسطه واژگان، این امکان را برای انسان فراهم میآورد. مفهوم مقولهبندی در ارتباط با نظامِ شناختی قرار دارد. انسان از یک سو به واسطه زبان، جهانِ شناختی خود را عینیت میبخشد و از سوی دیگر زبان است که امکان شناخت جهان را برای او فراهم میآورد. به این ترتیب واژگان، هم مهمترین ویژگی زبان یعنی امکان ارتباط را برای ما فراهم میآورند و هم، بیانگر چگونگی نظام ذهنی انسان هستند. این موضوع، یعنی رابطه زبان و نظام شناختی در زبانشناسی به مباحث گوناگونی دامن زده است. برخی زبان را ظرف اندیشه میخوانند و شناخت را تنها به واسطه زبان امکان پذیر میدانند. اما کسانی که تا این حد برای زبان در نظام شناختی جایگاه قائل نیستند نیز به اهمیت زبان در نظامِ شناختی و وجود رابطهای میان آن و نظام شناختی انسان اذعان دارند. به این ترتیب واژگان و درک تمایز میان آنها میتواند دریچهای بر شناخت پدیدههای انسانی باشد. این، موضوعی است که در معنیشناسی مورد بررسی قرار میگیرد.
یکی از موضوعات مورد مناقشه چند دهه اخیر در میان موسیقیدانان ایران، عنوان "موسیقی سنتی" و نیز چیستی تعریف آن است. این مسئله با ورود برخی رویکردهای مدرن به عرصه موسیقی، موضوعیت بیشتری پیدا کرده است. به عبارتی با گذر ایران از سنت به مدرنیسم و در نتیجه، مواجهه با موسیقیهای غیرایرانی، جریان موسیقی ایرانی دستخوش تحولاتی شده است. این موضوع را میتوان در تنوع واژگان مورد استفاده برای نامیدن یک نوع از موسیقی ایران دید؛ برای مثال میتوان به واژگانی چون موسیقی اصیل، موسیقی دستگاهی، موسیقی ردیف، موسیقی ملی، موسیقی کلاسیک ایرانی ، موسیقی شهری، موسیقی جدی، موسیقی فاخر و نیز موسیقی سنتی اشاره کرد. آشفتگی در واژگان مورد استفاده میان اهل موسیقی، نشانهای از آشفتگی در ادبیات موسیقایی ایران است که خود میتواند منشای بسیاری از سوءتفاهمها باشد. به همین رو در این پژوهش سعی داریم به واسطه بررسی مولفههای معنایی "موسیقی سنتی ایران" به شناخت این نوع از موسیقی، نقد واژه مورد استفاده برای آن و نیز در صورت امکان، ارائه تعریفی برای آن دست یابیم.
روش پژوهش
روش این پژوهش، مطالعه اسنادی است. به این منظور، تعدادی مصاحبه با موسیقیدانان معاصر ایران که در چندین کتاب منتشر شده مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. از آن جمله میتوان به کتاب "سنت و مدرنیسم در موسیقی ایران" و مجموعهای مصاحبه با عنوان "گفتگو درباره موسیقی ایران" اشاره کرد. پژوهشگر در مواردی نیز به تجربههای خود مراجعه کرده و از آنها در این پژوهش سود برده است. با تکیه بر این مجموعه از اسناد سعی شده ویژگیها یا به عبارت دقیقتر مولفههای معنایی موسیقی سنتی مشخص شود. دراینجا استناد به نقطه مقابل سنت نیز اجتنابناپذیر بوده چرا که در برخی موارد، گوینده یا نویسنده برای توضیح سنت، به شرح آنچه سنتی نیست یا به عبارت دیگر مدرن است میپردازد. به زبان دیگر در بسیاری از موارد مصاحبه شوندگان بجای رویکرد ایجابی از رویکرد سلبی استفاده میکنند. با این حال نمیتوانیم از موسیقی مدرن در برابر موسیقی سنتی صحبت کنیم به آن علت که موسیقی مدرن، نوع خاصی از موسیقی است که اصولا با موسیقی سنتی هیچ ارتباطی ندارد. بنابراین ما بجای موسیقی مدرن، از این مفهوم با عنوان "مدرنیسم در موسیقی ایران" نام میبریم.
علت استفاده از مولفههای معنایی برای نقد و بررسی اصطلاح موسیقی سنتی نیز توجه مولفههای معنایی به ویژگیها یا مشخصههای تشکیل دهنده معنای یک واژه است. به این ترتیب با ارائه مولفههای معنایی، امکان ارائه تعریفی مناسب تر از یک واژه فراهم میآید. صفوی مینویسد: "میدانیم، برای اینکه مصداقی را "مرد" بنامیم، آن مصداق باید "انسان"، "مذکر" و "بالغ" باشد. از سوی دیگر نیز اگر کسی از ما معنی "مرد" را بپرسد می توانیم در قالب معنی درون زبانی آن را "انسان مذکر بالغ" معرفی کنیم." (صفوی، 1386: 32) انسان، مذکر و بالغ، مولفههای معنایی واژه مرد هستند. ترکیب این مشخصهها در قالب یک یا چند جمله امکان تعریف یک مفهوم را برای ما فراهم میآورد. به این ترتیب با یافتن مولفههای معنایی موسیقی سنتی و مدرنیسم در موسیقی سعی خواهیم کرد به بررسی و نقد موسیقی سنتی دست یابیم و در صورت امکان تعریفی از آن ارائه دهیم.
ویژگیهای موسیقی سنتی
امروزه طیف گستردهای از انواع موسیقی را با عنوان موسیقی سنتی ایران مشخص میکنند. این طیف در مواردی آنچنان متنوع است که اطلاق موسیقی سنتی به تمامی این گوناگونیها سئوال برانگیز خواهد بود، برای مثال، هنرجویانی که سازهای ایرانی را آموزش میبینند در جواب این سئوال که "چه نوع موسیقیای کار می کنید؟" معمولا از اصطلاح موسیقی سنتی استفاده میکنند اما آیا کسانی که در آموزش بر ردیف تکیه دارند و کسانی که در آموزش، متدهای دیگری را به کار می گیرند را میتوان به سادگی در یک گروه در نظر گرفت؟ در تبلیغات کنسرتها میتوانیم عنوان کنسرت موسیقی سنتی را ببینیم اما آیا کنسرتهایی با بیش از 10 ساز که تماما قطعات از پیش ساخته شدهای را اجرا میکنند و کنسرتهایی که تنها دو یا سه ساز در آنها حضور دارد و بر بداههنوازی و بداهه خوانی تاکید دارند هر دو حاوی یک نوع موسیقی هستند؟ و این موضوع در مورد کسانی که آنها را نمایندگان موسیقی سنتی ایران میشناسیم و کارهایی که ارائه میکنند نیز صدق میکند. در میان گفتگوهای مورد بررسی در این پژوهش، علیرغم استفاده از اصطلاح موسیقی سنتی، هیچ تعریف قابل توجهی از آن ارائه نشده است و تنها به صورت پراکنده، برخی از ویژگیهایی که گوینده برای موسیقی سنتی در نظر دارد بیان شده است، ویژگیهایی که میتوان آنها را به عنوان بخشی از مشخصهها و مولفههای معنایی موسیقی سنتی در نظر گرفت.
آموزش گوشی، یکی از بارزترین ویژگیهایی است که بسیاری از منابع، آنرا به موسیقی سنتی منتسب کردهاند. تقریبا تمامی مصاحبه شوندگان به شیوه انتقال "سینه به سینه" در موسیقی سنتی ایران اعتقاد دارند: "در شریعت موسیقی، شاگرد باید دقیقا به هرآنچه استاد میگوید عمل کند. این را سنت موسیقی میگویند. دوره آموزش، دوره شریعت موسیقی است... بعد از شریعت، طریقت است. طریقت، عمل کردن به آن علمی است که در شریعت آموختهایم." (شهرنازدار، 1383: 18، کیانی ) "سنت در موسیقی به شیوه انتقال سینه به سینه ردیفهای موسیقی اطلاق میشود" (میرمنتهایی،1381:11، فخرالدینی) و "موسیقی سنتی یکی از انواع موسیقی ماست ... در موسیقی سنتی نیز ردیف نوازی داریم و ردیف نوازی در آموزش و اجرا عینا باید تکرار شود، بی هیچ تغییری." (میرمنتهایی،1381:11، علیزاده) البته تاکید بر انتقال نت به نت در موسیقی ایران بیشتر به موسیقی دستگاهی و مشخصا به آموزش ردیف مرتبط است، چرا که بنا بر تعریفِ ردیف و خصوصیات آن، ردیف موسیقی ایران، مجموعه منسجمی از قطعات موسیقایی است که با ترتیبی مشخص و بدون کم و کاست باید عینا آموخته شده و اجرا شود. آموزش سینه به سینه که در میان اهل موسیقی از آن به "گوشی" هم یاد میشود در مقابل آموزش مبتنی بر نوشتار یا نت قرار می گیرد که در ویژگیهای مدرنیسم در موسیقی به آن خواهیم پرداخت. اما نکته حائز اهمیت این است که امروزه تقریبا تمامی سازهای ایرانی دارای متدهای مکتوب آموزشی هستند و حتی ردیف، نت نگاری شده و بعضا اساتید، نت را ملاک آموزش قرار میدهند. البته در این موارد نیز تاکید بر آموزش گوشی ردیف است و نت را ابزاری کمک آموزشی میدانند.
بداههنوازی، ویژگی دیگری است که به موسیقی سنتی نسبت داده میشود و مصاحبه شوندگان با عباراتی نظیر اینها آنرا بیان میکنند: "در موسیقی ایرانی، بداههنوازی جزء اصول است" (میرمنتهایی،1381:17، علیزاده)، "وقتی ما به آثار اساتید گذشته مینگریم، اینرا متوجه میشویم که هر استاد هر بار میخوهد بنوازد یک چیز را میزند و آن چیز هم تازگی دارد. برای همین میگویند حبیب سماعی، اگر صد تا شور میزد یکی شبیه دیگری نبود." (شهزنازدار، 1383: 103، کیانی) بداههنوازی در موسیقی ایران به معنای خلق و اجرای موسیقی در لحظه است. این ویژگی بر پایه بینش نوازنده استوار است که حاصل آموختن ردیف موسیقی ایرانی است. با این حال حجم قابل توجهی از موسیقیهایی که امروز با عنوان سنتی در قالب کنسرتها و نوارها ارائه میشوند را تصانیف و قطعاتی تشکیل میدهند که موسیقیهایی از پیش ساخته شده هستند.
تکنوازی، ویژگی دیگری است که بعضا به آن اشاره میکنند. "موسیقی ایرانی، موسیقیای مبتنی بر تکنوازی است ولی وقتی ما میگوییم موسیقی ایرانی، باز از موسیقی دستگاهی صحبت میکنیم." (شهزنازدار، 1383: 82، علیزاده) تکنوازی در مقابل گروهنوازی یا همنوازی قرار میگیرد. هرچند که در موسیقی ایران، همنوازی نیز معمول بوده اما "در آن همنوازی، هیچ اتفاق هنری تازهای نمیافتد جز اینکه ظرایفی که در تکنوازی هست حذف میشود و تنها ظاهر ملودی به صورت جمعی اجرا میشود. " (شهزنازدار، 1383: 82، علیزاده) این عبارتها به ویژگی تکصدایی بودن موسیقی ایرانی اشاره دارند. موسیقی ایرانی در حالت پیشین خود، چه در تکنوازی و چه در گروه نوازی تنها یک خط ملودیک را ارائه میدهد و تمامی سازها همان ملودی را توامان اجرا میکنند.
همانطور که در نمونههای ارائه شده مشخص است، تمامی مصاحبه شوندگان زمانی که به موسیقی سنتی میپردازند به دو مفهوم "دستگاه" و "ردیف" نیز اشاره دارند. به عبارت دیگر، موسیقی سنتی را با این دو مفهوم در ارتباط میدانند. رابطه میان موسیقی سنتی و دستگاه و ردیف کاملا مشخص نیست اما در مواردی این مفاهیم به جای یکدیگر به کار برده میشوند و در مواردی یکی عام تر از دیگری جلوه میکند.
ویژگی دیگر موسیقی سنتی با عناوین متناقضی طرح میشود: عدهای آن را "ابتدایی و عقب مانده" میخوانند و عدهای ساده و راحت، و استدلال می کنند "... قدما به ساده خواندن توجه میکردند، که در تفکر حِکمی آنها ریشه دارد."(میرمنتهایی،1381:35، کیانی) این صفات احتمالا در ابتدا به دلیل مقایسه موسیقی ایران و موسیقی کلاسیک غرب بیان شدهاند. "چندصدایی" و "ارکستراسیون" دو ویژگی عمده موسیقی کلاسیک غرب است که در موسیقی ایرانی وجود ندارند. چندصدایی یعنی اجرای همزمان چند خط موسیقایی که هر چند هر یک مستقل از دیگری است اما ترکیب آنها موسیقی نهایی مورد نظر آهنگساز را به وجود میآورد. ارکستراسیون هم به تنظیم یک موسیقی برای اجرا توسط گروه ارکستر اشاره دارد. در مجموع هیچ یک از مصاحبه شوندگان، منظور خود را از ابتدایی و عقب مانده و یا ساده و راحت مشخص نمیکنند. همانطور که از منظر زبانشناسی صحبت کردن از سادگی یا پیچیدگی یک زبان مورد قبول نیست؛ از منظر اتنوموزیکولوژی نیز اصولا چنین قضاوتهایی در مورد موسیقی نارواست و تنها میتوان از ویژگیهای یک موسیقی در مقابل موسیقی دیگر نام برد.
از دیگر ویژگیهایی که برای موسیقی سنتی به طرح شده میتوان به تاکید بر ویژگیهای خود موسیقیدان اشاره کرد. برای نمونه، فخرالدینی در جایی که به ترکیب موسیقی ایران و موسیقی اروپا توسط درویشخان می پردازد میگوید: "... امروز به ساختههای درویشخان استناد میکنیم، که بسیار اصیل است، ... چرا؟ به این دلیل که او آدم اصیلی بوده است و موسیقیدان خوبی هم بوده یعنی گفتار و کردارسنت ..." (میرمنتهایی،1381:14، فخرالدینی) و یا " استادان و موسیقیدانان بزرگ روز، آنهایی که سمبل موسیقی و بزرگان موسیقی هستند و گفتار و کردارشان سنت موسیقی ماست." (شهرنازدار، 1383: 16، کیانی) اما این ویژگی نیز گویا نیست، چرا که ویژگیهای موسیقیدان نمیتواند به عنوان ملاک سنتی بودن یا نبودن یک موسیقی مورد استناد قرار گیرد. امروز ما موسیقیدانانی داریم که در بیش از یک نوع موسیقی آثارشان را تولید میکنند.
افزون برآنچه از مصاحبهها برمیآید، به نظر می رسد موسیقی سنتی، به بعضی از موسیقی ها اطلاق نمی شود برای مثال به موسیقی کردی، لری و سایر اقوام ایران موسیقی سنتی ایران اطلاق نمی شود. یا به موسیقی های مردم کوچه و بازار و نوازنده های دوره گرد موسیقی سنتی اطلاق نمی شود. همینطور موسیقیهای مذهبی نیز به عنوان موسیقی سنتی شناخته نمی شوند. مسئله، نفی ارتباط میان این انواع موسیقی با موسیقی سنتی نیست بلکه در اینجا با بیان آنکه چه چیز موسیقی سنتی نیست سعی داریم به موسیقی سنتی برسیم. به نظر می رسد آنچه به عنوان موسیقی سنتی از آن یاد می شود نوعی موسیقی فاخر است که در جوامع متمدن غیراروپایی وجود داشته است. این موسیقی، موسیقیای شهری است که نوازندگان حرفه ای داشته و غالبا در دربار و مجالس رسمی به کار میرفته است.
ویژگیهای مدرنیسم در موسیقی ایران
همانطور که گفته شد نمیتوانیم از موسیقی مدرن در مقابل موسیقی سنتی صحبت کنیم. مدرنیسم در موسیقی ایران جلوههای گوناگونی دارد و تمامی اجزا و زوایای موسیقی ایران را در نوردیده است. مدرنیسم را میتوانیم در سازبندی گروههای موسیقی، ریتم، مدها، ملودیها، تئوریسازی، آموزش و ... یافت. در مجموعه گفتگوهای مورد بررسی، برخی از ویژگیهای مورد توجه موسیقیدانان درباره مدرنیسم و رابطه آن با سنت بیان شده است. در برخی موارد سنت، پدیدهای در مقابل مدرنیسم یا جریان روز جامعه توصیف میشود و علمی بودن و کاربردی بودن آن مورد سئوال قرار میگیرد. برای نمونه میگویند که نباید موسیقی علمی و موسیقی آکادمیک فدای سنت شود و یا کاربرد علمی داشتن سنت، جای بحث دارد. برخی دیگر، سنت را مبنای درست تحول جامعه میدانند و معتقدند نوآوریای که مبتنی بر سنت نباشد مبتذل است.
آزادی هنرمند را میتوان یکی از ویژگیهایی دانست که برای مدرنیسم در موسیقی ایران بیان شده است، یعنی هنرمند اجازه دارد قواعد حاکم بر موسیقی ایران را به نفع خلاقیت زیر پابگذارد و یا از تکنیکها و ویژگیهای سایر موسیقیهای جهان بهرهبرداری کند. به زبانی دیگر معتقدند در دنیای امروز به شیوههای دیگری هم میتوان سخن گفت و احساسات خود را بیان کرد. "بحث تکنیک و ضوابط هنری چیزی است که از همه جای دنیا میتوان گرفت، همانطور که موسیقیدان غربی نیز از محتوای موسیقی شرقی استفاده میکند." (میرمنتهایی،1381:23، علیزاده) سئوالی که مطرح میشود آن است که میزان این آزادی چقدر است؟ چرا که در بداههنوازی مبتنی بر ردیف نیز حدی از آزادی و خلاقیت حاکم است. در مجموع چنین استنباط میشود که قواعد حاکم بر سنت آزادی هنرمند را محدود میکند و این موضوع به نوبه خود باعث محدود شدن خلاقیت او است.
از وجه تمایزهای مهم میان سنت و مدرنیسم را شیوه انتقال مطالب میدانند. اکثر مصاحبه شوندگان شیوه انتقال در سنت را شفاهی، و در مدرنیسم را نوشتاری توصیف میکنند. در اولین برخوردهای موسیقیدانان ایرانی و موسیقی اروپایی، نت یا نظام نوشتاری موسیقی اروپا یکی از جلوههای مدرن و مترقی بودن آن شمرده شده است و طبیعتا تلاش برای نوشتاری کردن موسیقی ایران نیز یکی از اولویتهای موسیقیدانان ایرانی به منظور ترقی و پیشرفت موسیقی ایران بوده است. اما در مورد عملکرد فرهنگ نوشتاری موسیقی اروپا در مورد موسیقی ایران نظرات مختلفی وجود دارد. علیزاده در برخی موارد آن را با ویژگیهای موسیقی ایرانی از جمله بداههنوازی در تعارض می بیند. برای نمونه در مورد بسط یکی از گوشههای موجود در ردیف به نام "کرشمه" میگوید: "با بداههنوازی، همین کرشمه را میتوان گسترش داد؛ در آن صورت ریتم بسیار پیچیدهای ایجاد میشود. این به آم معنی نیست که کرشمه را با نوتاسیون غربی بنویسیم و بجای اینکه گسترش دهیم، آن را محدود کنیم به همان میزانبندی ساده اولیه." (میرمنتهایی،1381:17، علیزاده)
موضوع دیگری که در مورد مدرنیسم مطرح میشود نظریهپردازی است. برخی از موسیقیدانان علت رکود موسیقی ایران را مسائل اجتماعی میدانند و به عنوان شاهد نیز بر افول نظریهپردازی پس از صفویه اشاره میکنند. در نتیجه یکی از راههای برونرفت از این وضعیت را توجه به نظریهپردازی در حوزه موسیقی میدانند که از ویژگیهای دوران مدرن محسوب میشود. "در مقابل شیوههای سنتی، خواه آواز باشد یا مثلا قالیبافی، تئوری آوردن و نظریهپردازی کار دوره جدید است." (میرمنتهایی،1381:34، طلایی) از سوی دیگر اتنوموزیکولوژی در تقسیم بندی انواع موسیقی، موسیقی ایران را موسیقی کلاسیک معرفی میکند و وجود بحثهای نظری را در میان موسیقیدانان یک فرهنگ موسیقایی از ویژگیهای موسیقیهای کلاسیک میداند. به نظر میرسد اینجا نیز بحث بر سر میزان پرداختن به مباحث نظری است که در مقایسه با اروپا مطرح میشود.
مشخصهها و مولفههای معنایی موسیقی سنتی و مدرنیسم در
موسیقی ایران
به منظور دستیابی به مولفههای معنایی موسیقی سنتی ابتدا به ارائه تعریفی از موسیقی و تعیین مولفههای معنایی آن میپردازیم و سپس با توجه به آنچه پیشتر آمد مولفههای معنایی "موسیقی سنتی" را مشخص خواهیم کرد. محسن حجاریان موسیقی را تداوم تن در زمان میداند که مهر فرهنگی خاص را با خود به همراه دارد. به این ترتیب میتوان گفت صدا، انسان ساخت بودن، خوشایند بودن و تعلق به یک فرهنگ خاص، مشخصههای موسیقی هستند. به این ترتیب برای موسیقی ایرانی خواهیم داشت:
+ صدا
+ انسان ساخت
+ خوشایند
+ ایرانی
بنابر آنچه در ویژگیهای سنت برشمردیم، موسیقی سنتی ایران، موسیقی تک صدایی است که آموزش آن به شیوه سینه به سینه است و بداههنوازی در آن جایگاه ویژهای دارد. این موسیقی با موسیقی دستگاهی ایران و ردیف در ارتباط است و در نهایت به بخشی از فرهنگ شهری ایران محسوب میشود. از آنجایی که ردیف خود بخشی از موسیقی دستگاهی ایران است خواهیم داشت:
+ تکصدایی
+ آموزش شفاهی
+ دستگاهی
+ شهری
+ بداهه
از مدرنیسم در موسیقی نیز به شیوه سلبی میتوان نتیجه گرفت که موسیقی سنتی فاقد آزادی، خلاقیت و نظریهپردازی است:
- آزادی
- خلاقیت
- نظریهپردازی
در مورد مولفههای معنایی به دست آمده چند نکته قابل توجه است. موضوع اول نقدی است که اصولا بر این شیوه و بر مولفههای معنایی در زبانشناسی نیز وارد است؛ و آن اینکه خود مولفههای معنایی استخراج شده نیز نیاز به تعریف و تعیین مولفههای معنایشان دارند. اما بجز این موضوع سه موضوع دیگر نیز قابل طرحند: عدم سنخیت مشخصههای استخراج شده، تناقض میان مشخصهها و در نهایت همپوشانی مشخصهها با مفهوم موسیقی دستگاهی.
منظور از عدم سنخیت، نبود تناسب میان مشخصههاست. برای مثال مشخصههایی چون تکصدایی بودن و مبتنی بودن بر بداههنوازی، ویژگیهایی موسیقایی هستند در حالی که آموزش شفاهی، شهری بودن، ، عدم آزادی، عدم خلاقیت و نیز نبود نظریهپردازی، مشخصههایی غیر موسیقایی هستند. از سوی دیگر مشخصههایی چون عدم خلاقیت و نبود نظریهپردازی بنظر می رسد بیش از اینکه با موسیقی در ارتباط باشد با موسیقیدانان در ارتباط است.
تناقض میان مشخصهها نیز قابل توجه است. برای مثال بداههنوازی در تناقض با عدم خلاقیت و عدم آزادی قرار میگیرد. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری مییابد که به وجود تناقضهای ارائه شده در متن پیرامون هر یک از آنها نیز توجه کنیم؛ یعنی وجود مصدایقی که میتوانند ناقض هر یک از مشخصههای ارائه شده باشند. مواردی مانند وجود آموزش مکتوب در آنچه موسیقی سنتی خوانده میشود؛ تلاش برای ایجاد چندصدایی در موسیقی سنتی، نظریهپردازی پیرامون موسیقی سنتی و از این دست.
همپوشانی میان مشخصههای موسیقی سنتی و موسیقی دستگاهی به عنوان یکی از مشخصههای ارائه شده برای موسیقی سنتی، مهمترین مسئلهای است که میتوان به آن توجه کرد. در حقیقت موسیقی دستگاهی ایران نیز موسیقی شهری است که تکصدایی و بداههنوازی از ویژگیهای آن است و سنت آموزش آن شفاهی است. در ادامه بیشتر به این مسئله خواهیم پرداخت.
جمعبندی و نتیجهگیری
موسیقی سنتی، واژهای است که در ادبیات کهن موسیقی نمیتوان نشانی از آن واژه تازهای است و من درموسیقی سنتی یافت. فخرالدینی میگوید: "این ایام جوانی ندیدهام که از واژهای به نام موسیقی سنتی یاد شود." (میرمنتهایی،1381:17، فخرالدینی). به نظر میرسد این واژه طی فرآیند ترجمه به ادبیات موسیقی ایران وارد شده باشد و احتمالا ترجمهای از واژه Traditionnelles فرانسه است. احتمال دیگری که میتوان متصور شد آن است که پس از تقابل موسیقی قدیم ایران با موسیقیهای جدیدتر، صفت سنتی در کنار واژه موسیقی قرارگرفته است؛ یعنی فرآیندی که در مورد غذای سنتی، لباس سنتی و ... نیز اتفاق افتاده است. در این گفتگوها نیز بسیاری از مصاحبه شوندگان ترجیح میدهند بجای موسیقی سنتی از سنت در موسیقی استفاده کنند. در اینباره درویشی میگوید "سنت به مفهوم عام آن، در تمام موضوعات مرتبط با موسیقی حضور دارد. این موضوعات، طیف وسیعی از مقولاتی مانند نغمه، فاصله، ریتم، صدادهندگی سازها، تحریرها و تزئینها در موسیقی سازی و آوازی، ساختمان ظاهری سازها، تکنیکهای اجرایی آنان، اصطلاحات موسیقی، نوع و شرایط اجرا، نحوه ارتباط اجراکننده و شنونده و بسیاری از موضوعات دیگر را میتواند در برگیرد." (شهرنازدار، 1383: 21، درویشی) آشفتگیها و تناقضهای مولفههای معنایی و تمایل مصاحبه شوندگان به استفاده از سنت در موسیقی بجای موسیقی سنتی معنیدار هستند. به نظر می رسد موسیقی سنتی واژهای است که جایگزین واژهای دیگر شده و در گذر زمان ناکارآمدی خود را نمایان کرده است.
هویت موسیقی ایران را میتوان در دو مفهوم موسیقی دستگاهی و نیز ردیف به عنوان بخشی از موسیقی دستگاهی ایران یافت. موسیقی سنتی نیز در تمامی موارد استفاده خود، به این دو مفهوم اشاره دارد. اما موسیقی دستگاهی ایران مانند هر پدیده فرهنگی دیگر عنصری پویاست. همگام با تجربه مدرنیته در ایران، موسیقی دستگاهی نیز در سازها، فرمها، شیوههای اجرا، سازبندی، آموزش و ... نمونههای جدیدی را ابداع کرده یا وامگرفته است. این تغییرات به حدی است که کیانی آن را "موسیقی دستگاهی نوین" (شهرنازدار، 1383: 117، کیانی) ایران مینامد. موسیقی سنتی، نامی است که با رویکردی اتیک بر موسیقی دستگاهی ایران گذاشته شده. اما این نام جدید ما را با دو مشکل روبرو کرده است: اول آنکه نام موسیقی سنتی، موسیقی دستگاهی را به کالایی موزهای بدل کرده که نباید آن را به هیچ عنوان تغییر داد و دوم آنکه این نام نمیتواند پذیرای تغییراتی باشد که در موسیقی دستگاهی ایران رخ داده است. این جدای آن است که این نام در خود نوعی جهت گیری دارد که موسیقی دستگاهی را ارزشی یا ضدارزش میکند. اصطلاح موسیقی دستگاهی از هر جهت نسبت به موسیقی سنتی برای نامیدن این مصداقِ بیرونی مناسبتر است چرا که موسیقی دستگاهی نسبت به گذشته و آینده "بینشان" است و سوگیریی ندارد. به این علت میتواند هر دو مفهوم سنت و مدرنیسم را درون خود بپذیرد. به عبارت دیگر موسیقی دستگاهی ایران، سنتی دارد که نماینده آن را میتوانیم ردیف موسیقی ایران بدانیم و البته در کنار این سنت، رویکردهای مدرنی نیز در موسیقی دستگاهی ایران وجود دارد. از این رو موسیقی دستگاهی ایران به واسطه ارتباطش با سنت، هویت مشخصی دارد و تغییرات آن هم نشان از پویایی و زنده بودن این عنصر فرهنگی دارند.
در نهایت باید اضافه کرد که ما نسبت به اصطلاح موسیقی سنتی دو رویکرد میتوانیم اتخاذ کنیم: رویکرد اول آن است که این اصطلاح را اصطلاحی تاریخی بدانیم که در دورهای مشخص ابتدا توسط دیگران در مورد موسیقی دستگاهی ایران به کار رفته است و به علت استفاده ما از آن تا امروز تداوم یافته است. اما در رویکرد دوم، موسیقی سنتی ایران را باید نوع خاصی از موسیقی دستگاهی ایران بدانیم که سعی در احیا و حفظ سنتها در موسیقی دستگاهی ایران دارد. بنابراین به نظر میرسد موسیقی دستگاهی، اصطلاح مناسبتر و گویاتری است برای آنچه در برخی منابع، موسیقی سنتی نامیده میشود.
منابع و ماخذ
• حجاریان، محسن، جزوه کلاسی دوره اتنوموزیکولوژی، بهار 1386، موسسه آموزشی سوره مهر
• صفوی، کورش، 1386، آشنایی با معنیشناسی، نشر پژواک کیوان، تهران
• صفوی، کورش، 1383، درآمدی بر معنیشناسی، چاپ دوم، سوره مهر و پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، تهران
• میرمنتهایی، مجید، 1381، سنت و مدرنیسم در موسیقی ایران-گفتگویی با موسیقیدانان معاصر، پژوهش فرزان، تهران
• شهرنازدار، محسن، 1383، گفت وگو با داریوش طلایی درباره موسیقی ایران، نشر نی، تهران
• شهرنازدار، محسن، 1383، گفت وگو با مجید کیانی درباره موسیقی ایران، نشر نی، تهران
• شهرنازدار، محسن، 1383، گفت وگو با محمدرضا درویشی درباره موسیقی ایران، نشر نی، تهران
• شهرنازدار، محسن، 1383، گفت وگو با حسین علیزاده درباره موسیقی ایران، نشر نی، تهران
این مقاله برای درس زبان شناسی دکتر یحیی مدرسی نوشته شده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست