سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
نگاهی به شغل خانه داری فرماندهان لشکر یک نفره
کوچک که بودیم زیرزمین خانه مادربزرگ برایمان از مدرنترین فروشگاهها هم جذابتر بود.
شیشههای مربا، دبههای ترشی، میوههای خشک شده، لواشک و خیلی چیزهای دیگر برای اینکه لشکر گرسنهای را سیر کند کافی بود. برای همین تنها کار ما در طول هفته روزشماری برای رسیدن جمعه و رفتن به خانه مادربزرگ بود. مادربزرگ را همه دوست داشتند، بعضی بهخاطر دستپخت خوشمزهاش، بعضی برای بافتنیها و لباسهای قشنگی که میدوخت، بعضی برای طبابتهای خانگیاش که علاج هر دردی بود و خلاصه هر کسی برای یکی از تواناییهای مادربزرگ او را دوست داشت. او یک همه فن حریف به تمام معنا بود. یک کدبانوی تمام عیارکه از پس هر کاری برمیآمد. بچه که بودم گاهی او را مثل یک پری تصور میکردم که با عصای جادوییاش میتواند همه چیز را درست کند و سروسامان بدهد و یک جورهایی همه چیز را ختم به خیر کند.
● روزی روزگاری مادران....
مادربزرگ تعریف میکرد: «آن موقع که ما جوان بودیم، مثل الان نبود که همه چیز به وفور در دسترس باشد، هر زنی باید خودش تا جایی که میتوانست مایحتاج خانوادهاش را فراهم میکرد. اصلا مغازهای در کار نبود که بروی و ظرف چند دقیقه هرچه خواستی بخری؛ فقط یک دکه کوچک بود که آن هم فقط بعضی چیزها مثل چای و برنج و قند و... را داشت. این بود که اکثر زنها سعی میکردند هرچه لازم دارند خودشان در خانه تهیه کنند. از لباس برای بچهها گرفته تا سبزی خشک کرده و مربا، ترشی، ماست و...»
مادربزرگ میگفت: «این کارهای زنان علاوه بر اینکه ضروریات خانواده را تامین میکرد، در کاهش هزینههای زندگی هم موثر بود. آن زمان مثل امروز پول به راحتی در اختیار مردم نبود و زنها مجبور بودند تا جایی که میتوانند در مخارج صرفهجویی کنند و جلوی هزینهها را بگیرند. مثلا لباس بچهها را رفو کنند که تا چند سال قابل استفاده باشد، بافتنیهای کوچک شده را بشکافند و از نو ببافند، رب بپزند، پنیر درست کنند و....»
مادربزرگ دستی به پایش میکشید و بهزحمت از جایش بلند میشد. پادرد دیگر همراه همیشگیاش شده بود اما او شکایتی نداشت. میگفت: «من اهل یکجا نشستن و بیکارماندن نیستم. اگر میتوانم چیزی را خودم درست کنم، چرا باید بخرم. زن باید مدیریت خانهاش را در دست داشته باشد و اجازه ندهد پول اضافی از آن خارج شود. هنر زن در همین است وگرنه خرجتراشی و حیف و میلکردن که کاری ندارد.»
نمیدانم این روزها چند نفر مانند مادربزرگ فکر میکنند. نمیدانم آیا این هنر کدبانوگری ارزش پادرد و کمردرد و ناراحتیهای مادربزرگ و از شب تا صبح دردکشیدن او را داشت یا نه اما مطمئنا هیچکس نمیتواند اهمیت خانهداری و بهقول مادربزرگ مدیریت خانه را انکار کند. پدربزرگم همیشه تعریف میکند هیچوقت نفهمیده بچههایش چطور بزرگ شدهاند. هیچوقت نگران خرج لباس و کیف و کتابشان نبوده است. لباسهایش همیشه نو و مرتب بودهاند. همیشه بهترین غذا را در خانه خودش خورده و هرگز نگران کمبود یا تمام شدن چیزی نبوده است.
اما حالا که دیگر مادربزرگ زنده نیست، او تازه فهمیده که زندگی چه سختیها و مشکلاتی دارد. او میگوید: «آن موقعها مادربزرگتان به تنهایی یک زندگی ۷ نفره را اداره میکرد و ما هیچوقت لنگ نمیماندیم اما حالا من از پس زندگی یک نفره خودم هم برنمیآیم. اصلا این حقوق کفاف خرجها را نمیدهد. نمیدانم مادربزرگتان چطور خانه را اداره میکرد.»
مردان زیادی هستند که مثل پدربزرگ نمیدانند خانهشان چطور اداره میشود و تا زمانی که همسرشان هست ارزش کار او را درک نمیکنند اما کافی است همسرشان یک روز خانه نباشد تا شیرازه زندگی از هم بپاشد و داد و هوارشان به هوا بلند که خانم کجایی ؟ بیا و به دادم برس.
● شغل:خانهدار
فرشته دانشجوی رشته حسابداری است. او میگوید: «مدرسه که میرفتم همیشه از اینکه مادرم خانهدار بود خجالت میکشیدم. دلم میخواست مادر من هم مثل مادر خیلی از بچههای دیگر کار بیرون داشت. فکر میکردم خانهداری که نشد کار. اصلا چه فایدهای دارد از صبح تا شب بشویی و بپزی و جمعکنی و فردا دوباره همان آش و همان کاسه؟» فرشته اضافه میکند: «اما از چند سال پیش که مادرم در یک مهدکودک مشغول کار شد تازه فهمیدم خانهداربودن چقدر خوب است. مادرم از صبح تا ساعت ۳ در مهد کودک کار میکرد. وقتی از مدرسه میآمدم و میدیدم او در خانه نیست، غم سنگینی روی دلم مینشست. میرفتم غذایم را گرم میکردم و میخوردم و یاد روزهایی میافتادم که از مدرسه میآمدم و با کلی اخم و بداخلاقی، از مادرم بهخاطر غذایی که درست کرده بود ایراد میگرفتم. حالا که در خانه نبود جای خالیاش را احساس میکردم و حتی با اینکه میدانستم تا یکی، دو ساعت دیگر برمیگردد، باز دلم برایش تنگ میشد.»
حمید هم به تازگی دوره آموزشی سربازی را تمام کرده و بهقول خودش آخر آشخوریاش است. او میگوید: «آدم تا وقتی که سربازی نرفته است، ارزش کارها و زحمات مادرش را نمیفهمد. من همیشه فکر میکردم مادرم راحتترین آدم دنیاست.
چون از صبح تا شب در خانه است و کار خاصی انجام نمیدهد اما وقتی سربازی رفتم و مجبور شدم همه کارهایم را خودم به تنهایی انجام بدهم تازه فهمیدم مادرم چه مسوولیت سنگینی دارد که هر روز علاوه بر کارهای خودش، کارهای من و پدر و خواهرم را هم انجام میدهد. از لباس شستن و تمیزکردن خانه گرفته تا آشپزی و خیاطی و خلاصه هزار تا کار دیگر.» حمید ادامه میدهد: «راستش من همیشه از سربازی رفتن بیزار بودم اما حالا هر وقت غذای پادگان را میخورم به خودم میگویم اگر سربازی تنها یک حسن داشته باشد، آن این است که دیگر قدر زحمات مادرم را میدانم.»
چه خوب میشد اگر راهی وجود داشت که همه اعضای خانوادهها سربازی میرفتند. شاید آنوقت کمی بیشتر به زحمات مادران فکر میکردند. شاید آنوقت از اینکه مادرشان خانهدار باشد، ناراحت نبودند. شاید...
اعظم، خانم خانهداری است که هر روز دو دختر دوقلویش را به مدرسه میبرد و برمیگرداند. او قبلا مدیر واحد طراحی داخلی یک شرکت ساختمانی بوده است اما از وقتی که دوقلوها به جمع خانوادگی او و همسرش اضافه شدهاند، خانهداری و نگهداری از بچهها را به فعالیت بیرون ترجیح داده است. او میگوید: «اوایل کنار گذاشتن کار برایم خیلی سخت بود. احساس میکردم دیگر نمیتوانم آدم مفیدی باشم ولی حالا میدانم که ارزش کار خانه از کار بیرون کمتر نیست. همین که میتوانم برای بچهها و همسرم وقت کافی بگذارم و لبخند رضایت را روی چهره آنها ببینم یعنی آدم مفیدی هستم.» اعظم در ادامه میگوید: «البته من در این مدت بیکار هم ننشستهام و بعد از اینکه بچهها به قول معروف از آب و گل درآمدند، پروژهها را به خانه میآوردم و شبها که کاری نداشتم روی آنها کار میکردم اما خب تعداد پروژههایی که قبول میکردم محدود بود و نمیشود به چشم یک شغل به آن نگاه کرد. این پروژهها فقط برای این بود که از محیط کاری دور نشوم و در ضمن کمک خرج خانواده باشم. در هر حال شغل اول و آخر من خانهداری است و فعالیتهای دیگر جنبه جانبی دارند.»
● نسل سوم و خانهداری
اگر یک نویسنده بخواهد گزارشی از فعالیتهای روزانه مادرها و مادربزرگها بنویسد، مطمئنا قبل از ظهر از پا میافتد و قید گزارشنویسی را میزند. حالا چه برسد به اینکه خودش بخواهد آن کارها را انجام بدهد. مادرها و مادربزرگها برای هر روزشان هزار تا برنامه دارند. گذشته از فعالیتهای روزمره و همیشگی کارهایی هم هست که آنها کنار کارهای روزمره انجام میدهند که در حقیقت پایه و اساس هنر کدبانوگری در آنها نهفته است.
تابستانها بساط سبزی و میوه خشککردن، ربپزی، مرباپزی و آبلیموگیری برپاست. پاییز نوبت ترشی و شور و بافتنی میرسد. زمستان باید به فکر عید بود و ملحفه و پرده و روکشهای جدید دوخت و البته پارچههای قدیمی را هم برای درستکردن دمکنی و دستگیره و دستمال گردگیری به کاربرد. خلاصه همینطور در هر فصلی، هر ماهی و هر روزی کاری هست که باید انجام داد اما سوال اینجاست که دختران جوان امروز که بهزودی به جمع خانمهای خانهدار میپیوندند و مادران فردا خواهند بود، چقدر با این هنرها و رموز خانهداری آشنایی دارند؟ آنها چقدر آمادگی قبول مسوولیتهای زندگی را دارند و آیا میتوانند در این تلاش دائمی برای فراهمکردن رفاه و آسایش اعضای خانواده با مادران و مادربزرگهایشان برابری کنند؟
پاسخ به این سوال بهعهده شماست اما نگاهی گذرا به صفهای طولانی جلوی فستفودها، افزایش روزافزون کارخانجات مواد غذایی که انواع سسها، ربها، آبلیموها، ترشیها،
مرباها و... را تولید میکنند، بازشدن انواع مغازهها که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را میفروشند و هزاران شاهد مثال دیگر نشان میدهند که دیگر از لواشکهای آلو و مرباهای گلسرخ و خیارشورهای مادربزرگ تنها خاطرهای دور باقی مانده است. خاطرهای دور از خوراکیهای خوشمزه که همراه با قاب عکس مادربزرگ، زیر گرد و غبار گذشت زمان از یاد میرود و فراموش میشود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست