چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فعالیت های علمی – اجتماعی زنان خاندان اهل بیت ع


فعالیت های علمی – اجتماعی زنان خاندان اهل بیت ع

وضعیت زنان در عصر اموی و عباسی

● وضعیت زنان در عصر اموی و عباسی

با طلوع اسلام تحولی عظیم در جامعه زنان پدید آمد. اسلام ، عادات و سنن جاهلی و رفتارهای غیرانسانی با زنان را قبیح شمرد و معیارهای ارزشی را در جامعه تغییر داد و تساوی زن و مرد را در گوهر انسانی به اثبات رسانید و هویت انسانی زن را به همه شناساند.

یکی از روشن ترین مواضع اسلام جانبداری اصولی از علم آموزی، توسعه آموزش و گسترش دانش افزایی است. با یک نگاه کلی به تبیین معارف الهی دین مبین اسلام به خوبی درمی یابیم که جانبداری و دفاعیات اسلام از تحصیلات و آموزش زنان در مقایسه با سایر مکاتب فکری ، فلسفی و دینی جهان بی نظیر است. از این رو، می بینیم سیاست گذاری های کلان اسلامی بر مبنای کسب دانش ، تعقل و تدبر قرار گرفته است و این سیاست گذاری در مهم ترین کتاب قانون اسلامی (قرآن کریم) و نیز در سنت و سیره نبوی به وفور به چشم می خورد.

بنابراین تعلیم زن در اسلام، مقام و منزلتی مشهور و معروف دارد که محتوای آن تشویق بر تعلیم زن و فراخواندن جامعه اسلامی به نیک پروردن جسم و جان اوست، چنان که پیامبر اکرم (ص) مقداری از اوقات خود را به آموزش زنان در مسایل دینی اختصاص داده بودند. (غنیمه ۱۳۷۲، ص ۳۶۵)

با این رویکرد، دانش اندونزی زنان از صدر اسلام مورد تأیید بود. شکی نیست که آزادی زنان صدر اسلام در رفت و آمد به مساجد – که مراکز علمی مهمی در آن دوره به شمار می آمدند- به آنان امکان می داد تا علاوه بر اقامۀ نماز، در مجالس علمی که از سوی بزرگان صحابه در مساجد برپا می شد حضور یابند. (همان، ص ۳۶۶)

اما به مرور زمان و با گسترش زندگی تجملی و فراهم آمدن زمینه های آسایش و رفاه از سویی و دور شدن از دستورات حقیقی و انسان ساز اسلام از سوی دیگر، فرصت های آموزشی زنان نسبت به مردان به میزان قابل توجهی کاهش یافت.

هر چند که در دوره های مختلف شاهد رشد و بالندگی گروهی از زنان در رشته های گوناگون علمی هستیم ، اما با توجه به امکانات روزافزون جامعه اسلامی و رشد و پویایی آن ، گسترش آموزش و دانش در بین زنان همگانی نبود و بی گمان، اندازه زنان باسواد و درس خوانده نسبت به بی سوادان بسی کمتر از مردان بود.

با عنایت به اینکه اسلام جنسیت را سد راه دانش اندونزی نمی داند، آیا جز دوری از دستورات صریح قرآن و سنت نبوی می توان علتی بر دور شدن زنان از حقوق واقعی خود برشمرد؟

با روی کار آمدن بنی امیه و بنی عباس، خاندان پیامبر(ص) بیش از پیش در جامعه مورد بی مهری و مهجوریت قرار گرفتند. در این دوران، اگر چه حکومت به نام اسلام بود، اما هر گاه منافع خلفا با دین اصطکاک می یافت آنکه مورد بی توجهی قرار می گرفت دین بود .

در عین حال، تاریخ گواهی می دهد در موقعیت های مختلف ائمه علیهم السلام برای تشکیل حلقه های علمی و جلسات درس از هیچ کوششی فروگذار نکردند. بخصوص در عهد صادقین علیهما السلام دانشگاه بزرگ جعفری محفل آموزش و تولید علم و محل رفت و آمد هزاران دانشجو بود که از اقصی نقاط دنیای اسلام آن روز ، از خراسان و سمرقند تا عراق و شام و حجاز، به محضر درس ایشان می شتافتند.

با این حال و با توجه به اینکه حکومت در دست خاندان نبوت نبود و خلفای وقت برای در مضیقه قرار دادن آنها از هیچ کوششی دریغ نمی کردند، روش ها و سلوک واقعی دین به طور قاطعانه در سطح جامعه اجرا نمی شد و رفته رفته زندگی های متجملانه و همراه با رخوت جایگزین پویایی و رشد علمی گردید .

شیوه این سبک از زندگی که با تأیید و تشویق دربار نیز همراه بود در تمام سده های میانه به چشم می خورد. البته باید گفت که چراغ علم و دانش هیچ گاه در دامن فرهنگ و تمدن اسلامی خاموش نگردید و علت آن ذاتاً در خود اسلام بود که در آیات مختلف مسلمانان را دعوت به تفکر و تعقل می کرد. اما در عین حال ، ارائه الگوها و تفسیری که دربار خلافت، از زن اسلامی داشت سبب گردید شیوه های نادرست جایگزین شیوه های صحیح اسلامی شود، به گونه ای که تجمل پرستی و مدگرایی هم و غم زنان دربار بود و آنان دراین امر با یکدیگر رقابت می کردند.

نقل شده «زبیده» به عنوان عروس مهدی، خلیفه عباسی ، در شب زفاف پیراهنی از درهای شاهوار پوشیده بود که کسی تا آن روز نظیرش را ندیده بود و به خاطر ارزش زیاد آن ، هیچ کس از اهل خبره نمی توانست بهایی برایش تعیین کند. (شریف قریشی، ۱۳۶۸، ج۱ ص ۴۹۴) در همان مجلس، همسر هشام بن عبدالملک نیز پیراهن بی آستینی پوشیده بود که تماماً بجز دو بند آن ، زربفت و هیچ دوخت و دوزی در آن به کار نرفته بود. این پیراهن را به قدری با زر و زیور آراسته بودند که به علت زیادی جواهرات ، همسر هشام قدرت راه رفتن نداشت.(همان)

نگاهی که دربار خلاقت به دنیا داشت، موجب گردید شیوه زندگی با دوره های پیشین تفاوت اساسی داشته باشد و ساده زیستی وعدالت از جامعه رخت بربندد، چنان که استفاده از طلا و نقره به طورگسترده در بین طبقه مرفه شیوع یافته بود. در بعضی از گزارش ها آمده است که «زبیده ام جعفر» آزادانه ازبیت المال برداشت می کرد.

وی دستور داده بود لوازم طلا و نقره مرصع به جواهر و نیز خمیه ای از نقره و آبنوس و صندل (برای تفرج و خوش گذرانی) برایش بسازند. قلاب های این خیمه از طلا و نقره بود و پارچه مزین و سمور و دیبا و انواع حریر سرخ و زرد و سبز و کبود بر آن کشیده شده بود. او همچنین موزه مرصع به جواهر و شمع و عنبر درست کرد (همان، ص ۶۹۶) و متأسفانه مردم نیز از اعمال وی تقلید کردند. (همان) این در حالی بود که زنان علوی در فشار و تنگنا قرار داشتند و حتی گروهی از زنان دسته جمعی از یک پیراهن به نوبت استفاده می کردند. (جباری و دیگران ، ۱۳۷۹، ص ۵۸) در حالی که زنان درباری در تجمل غرق شدند زنان علوی در پی تعلیم و تعلم بانوان بودند.

توجه و اهتمام به علم آموزی، هم شامل همسران و دختران معصومان (ع) می شد و هم شامل تمام کسانی که به نحوی می توانستند از محضر ایشان بهره مند شوند ، به گونه ای که هر یک منشأ علم و کمال برای جامعه اسلامی گردیدند. در عین حال، در بین مادران ائمه (ع) بانویی همچون فاطمه (ع) دخت گرامی پیامبر (ص) و ام الائمه (ع) سرور زنان عالم بود که خود مظهر انسان کامل افاضه فیض و علم بی بدیل الهی است. در ذیل، به اجمال به برخی از فعالیت های علمی – اجتماعی این بزرگواران اشاره می نماییم:

در مکتب اسلام ، زنان چنان به شکوفایی و رشد حقیقی و انسانی رسیدند که نه تنها خود طریق کمال را طی نمودند، بلکه توانستند به پیشرفت بشریت و جامعه خود کمک کنند و ملجاً علمی و عملی مردمان روزگار خود باشند. برای نمونه، نقل شده فاطمه (ع) دختر گرامی پیامبر خدا(ص) در منزل کلاس های درس داشت و زنان مسلمان برای "آگاهی یافتن در مورد مسائل دین خدمت ایشان می شتافتند وپاسخ سوالاتشان را از ایشان می گرفتند (بابازاده ۱۳۸۰ ص ۱۴۳)

در بعضی منابع، حتی بهره وری علمی صحابه خاص رسول خدا(ص) از ایشان گزارش شده ؛ چنان که سلمان می گوید: خدمت حضرت زهرا(ع) رسیدم و خواهش کردم چیزی به من یاد دهد. ایشان دعای نور را به من تعلیم داد. من نیز آن دعا را به بیش از هزار نفر از اهالی مکه و مدینه آموزش دادم و منشأ آثار و برکات خوبی برای آنها شد. (فاضلی بیمار جمندی ، ۱۳۸۱، ص ۱۶۲)

درباره زینب کبری (ع) نیز سیره نویسان نوشته اند: ایشان مجلسی خاص برای تفسیر قرآن داشتند که در آن به زنان آموزش می دادند. (قمی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص ۵۵۸)

توجه به شعر و ادب در کنار مفاهیم عالیه قرآن کریم از دیگر دانش هایی بود که مورد توجه این بزرگواران قرار می گرفت. سکینه ، دختر گرامی امام حسین(ع) جلسات شعر و ادب داشت و شاعران نامی برای اصلاح اشعار و کسب فیض از سراسر بلاد اسلامی به خدمتش می شتافتند و از پشت پرده سوالاتشان را از او می پرسیدند. گزارش شده جریر، کثیر ، جمیل واحوص ، که از شعرای بزرگ زمان خود بودند، هرگاه که در شعر با هم اختلاف پیدا می کردند دعوی به نزد ایشان

می بردند، چرا که او دارای دانش و بصیرت بود. (اصفهانی ، ۱۴۱۳ ق، ص ۱۶۲)

در مور فاطمه معصومه دختر موسی بن جعفر آمده: وی به علوم اسلامی و آل محمد(ص) آگاهی داشت و آن را برای دیگران نقل می کرد. گفته اند: روزی جمعی از شیعیان که قصد دیدار موسی بن جعفر (ع) را داشتند به مدینه مشرف شدند، اما چون موسی بن جعفر(ع) در سفر بودند، سوالات خود را به حضرت معصومه (ع) نوشتند و جواب دریافت کردند. (مهدی پور، ۱۳۸۴، ص ۴۹-۵۱)

در دوران متأخر تر چون وضع اجتماعی و فرهنگی زنان طبقه برجسته، تجمل گراتر و در عوض ، سطح دانش و بصیرت کم رنگ تر شده بود و حقوق سیاسی، فرهنگی و علمی آنان به ندرت مورد توجه قرار می گرفت، تشکیل جلسات علمی توسط برخی از زنان و دختران ائمه (ع) و فراهم آوردن زمینه های رشد و بالندگی علمی زنان، توسط ائمه (ع) اهمیت خود را بیشتر می نمایاند.

در ذیل ، نمونه هایی از این موارد را نقل می نماییم:

خدیجه، دختر امام جواد(ع) در یک مباحثه علمی – کلامی از ورای حجاب با احمد بن ابراهیم درباره غیبت امام زمان (عج) و نحوه رجوع به ایشان در دوران غیبت ، استدلال های منطقی ارائه داد و بدین وسیله به گروهی از شیعیان که بعد از غیبت دچار سرگردانی شده بودند اطمینان و آرامش خاطر داد. (ر.ک. حسون ، ۱۴۱۱ ق، ص ۳۲۵)

سوسن، مشهور به «جده» مادر امام حسن عسگری (ع) از دیگر زنانی بود که بعد از شهادت آن امام همام و آغاز غیبت صغرا، پاسخ گوی سوالات و مشکلات شیعیان بود. شرف و فضل این بانوی گرامی چنان بود که ایشان یکی از ابواب و واسطه ها بین امت و امام غایب به شمار می آمد. (ر.ک: حسون، ۱۴۱۱ ق، ص ۴۵۴/ محلاتی ، ۱۳۶۸، ج ۳ ص ۲۵)

در کنار فعالیت های آموزشی بانوان اهل بیت (ع) شماری از زنان این خاندان به عنوان حدیث دان و راوی حدیث نقش آفریدند و بدین وسیله حلقه اتصالی شدند برای حفظ قسمت هایی از سیره معصومان (ع) که عمدتاً یا شاهد آن بودند و یا با یک واسطه آن را شنیده بودند.

گفتنی است زنان خاندان اهل بیت (ع) در کنار تدریس ، در فعالیت های اجتماعی نیز شرکت می جستند و با اعتماد به نفس آموخته های خود را به کار گرفته از آن دفاع می کردند، چنان که در یکی از روزها ام فروه در کنار خانه خدا بعد از استلام کعبه (با دست چپ) به فردی که به او اعتراض کرد پاسخ داد: ما با بهره گیری از علوم ائمه از علم تو بی نیازیم. (امنی ف ۱۴۰۶ ق، ج ۸، ص ۳۹۰)

حمیده ، همسر امام صادق(ع) از دیگر زنانی بود که با بهره گیری از مکتب اهل بیت (ع) در مقامات علمی به درجه ای رسید که امام صادق (ع) به بانوان می فرمود در مسائل احکام عملی به او رجوع کنند. برای مثال عبدالرحمن بن حجاج از امام صادق (ع) پرسید: برای حج کودکی همراه ماست که تازه متولد شده ،چگونه او را محرم کنیم؟ امام (ع) فرمودند: مادرش نزد حمیده برود و از او بپرسد. مادر طفل نزد حمیده آمد و مسئله را پرسید. حمیده فرمود: روز ترویه (هشتم ذیحجه) لباس هایش را بیرون بیاورید و او را کاملاً بشویید و تمیز کنید، سپس او را محرم نمایید. (کلینی، (ب) بی تا، ج ۴ ص ۳۰۰)

از دیگر فعالیت های زنان اهل بیت (ع) مشارکت های اجتماعی و سیاسی بود . همان گونه که پیش تر بیان شد در عصر اموی و عباسی حقوق اجتماعی زنان به تأسی از دوران جاهلیت به فراموشی سپرده شده بود ، اما اهل بیت (ع) با حمایت های اجتماعی – سیاسی گوناگون از زنان عصر خویش، حقوق فراموش شده آنها را احیا نمودند. بررسی زندگی اهل بیت (ع) می تواند جلوه هایی از تلاش ائمه (ع) در احیای حقوق زن و نیز حضور فعال زنان خاندان پیامبر (ص) ورشد سیاسی و اجتماعی آنان را بنمایاند.

در زمینه حضور اجتماعی – سیاسی زنان اهل بیت (ع) شاید گویاترین نقش را فاطمه (ع) و زینب کبری (ع) آفریدند. نقل شده : چون آیه سی و هشتم سوره روم (فات ذاالقربی حقه) نازل شد پروردگار عالم پیامبر (ص) را مأمور کرد فدک را به فاطمه (س) تملیک کند و حضرت رسول (ص) این مأموریت را انجام داد ، فدک را به فاطمه بخشید و از آن تاریخ دختر پیامبر (ص) شخصاً اداره امور فدرک را به دست گرفته و مالک آن سرزمین شد. (مکارم شیرازی و دیگران ، ۱۳۷۳، ج ۲۳، ص ۵۱۰)

اما بعد از رحلت رسول خدا (ص) ابوبکر نماینده فاطمه (س) را از فدک بیرون نمود و بدین وسیله ، فدک فاطمه راتصاحب کرد. فاطمه چون آگاه شد، به سراغ خلیفه شتافت و برای بازپس گیری حق خویش با وی به مناظره پرداخت. (بحرانی ، ۱۴۲۵، ج ۱۱ ص ۶۲۴ و ۶۴۶)

اما در عین حال ، مهم ترین و باشکوه ترین جلوه های فعالیت های سیاسی – اجتماعی فاطمه (ع) را شاید بتوان در دو موقعیت به تصویر کشید: یکی در زمان حیات پیامبر (ص) و حمایت های گسترده از پدر و امر رسالت و حتی مداوای مجروحان و تلاش برای امدادرسانی به مسلمانان در پشت جبهه ها، و دیگری در زمان بعد از رحلت آن بزرگوار ، در جهت تبیین مقام امامت و دفاع از حق علی (ع) برای خلافت.

فعالیت های مزبور در واقع ، در راستای تبلیغ دین اسلام ، دفاع مشروع از حقوق مشروع اهل بیت (ع) و تلاش برای باز گرداندن مردم به سرچشمه های هدایت بود.

در همین زمینه باید فعالیت های سیاسی _ اجتماعی زینب(ع) را نیز مورد توجه قرارداد. زینب (ع) دختر علی ابن ابی طالب (ع) و فاطمه زهرا(س) در فصاحت، بصیرت و عبادت مانند پدر و مادرش بود.

شجاعت ، عقل، علم و درایت این بانوی گرامی در راهبری خاندان رسالت در حوادث بعد از عاشورا بر کسی پوشیده نیست. وی چنان سرافراز از عهده تمام وظایفی که امام حسین (ع) بر دوشش نهادند برآمد که امام سجاد (ع) خطاب به ایشان فرمودند: «انت بحمدالله عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه» (حسون ۱۴۱۱ ق، ص ۳۸۱) امام سجاد حضرت زینب(ع) را به دانشمندی که استاد ندیده است تعبیر نمودند

دقت در متن خطابه های این بانوی بزرگوار احاطه علمی و عملی ایشان بر قرآن کریم و روایات جدش رسول گرامی خدا(ص) را می رساند. وی در همین خطابه ها مقام و شأن اهل بیت (ع) را به تصویر می کشد و حقانیت آنها را اثبات می کند و زمینه را برای انقلاب و تحرک سیاسی – اجتماعی علیه دستگاه ظالم بنی امیه فراهم می نماید.

بدون شک ، سبک سخن ، احاطه علمی و عملی این بانوی بزرگوار به دستورات دین و نیز آگاهی های سیاسی – اجتماعی و فرهنگی ایشان زمینه ساز جنبشی شد که در سال های بعد تحت عنوان (قیام توابین) و بعد ها (قیام مختار) نمود یافت. البته نباید در این زمینه از خطبه های غرای فاطمه دختر امام حسین (ع) و نیز ام کلثوم که در اثبات حقانیت اهل بیت (ع) و هدایت گری آنها بیان شدند غفلت ورزید.

چنانچه بخواهیم به نمونه هایی از حمایت های اهل بیت (ع) برای شخصیت دادن به زنان اشاره کنیم شاید بارزترین آنها خطاب هایی باشد که آن بزرگواران نسبت به زنانشان داشتد. دادن القاب و کنیه های زیبا و باوقار به آنان و نیز درود و سلام هایی که توسط این بزرگواران خطاب به مادران، دختران و همسرشان داده می شد، همه در با لا بردن شخصیت اجتماعی آنان نقش داشت . اما در عین حال ، آنچه که جایگاه زن را نزد ائمه (ع) آشکارتر می نماید واگذار کردن بعضی از امور مهم به آنان است؛ چنان که امام صادق (ع) هرگاه تقسیم حقوق اهل مدینه را اراده می نمودند آن را به مادرشان ام فروه و همسرشان حمیده واگذار می کردند. (همان ص ۳۱۲)

در مورد دیگر، امام حسن عسگری (ع) مادر بزرگوارشان را به عنوان وصی خویش انتخاب نمودند. جالب اینجاست که بدانیم ایشان بعد از اطلاع از شهادت امام حسن عسگری به سامرا سفر کرد و چون دید جعفر کذاب ادعای ارث امام عسگری را می کند به او اعتراض کرد و حتی برای اثبات ادعای خود نزد قاضی ابوالشوارب رفت و بدین وسیله ، جعفر کذاب را محکوم نمود. (محلاتی ، ۱۳۶۸، ج ۳ ، ص ۲۵)

نویسنده اعظم رحمت آبادی

منبع فصلنامه تخصصی بانوان شیعه



همچنین مشاهده کنید