سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
حباب اقتصاد جهانی

● كتاب جدید شما اخیراً توسط انتشارات «جی ویلی و پسران» چاپ شد. شما در این كتاب استدلال كردهاید كه سیستم اقتصاد بینالملل فعلی، در خطر فروپاشی است. توضیح دهید كه چرا معتقدید، سیستم تجارت بینالمللی حاضر، خطری برای همهٔ ما میباشد؟
▪ این عدم توازن در سیستم تجارت بینالمللی است كه خطر را ایجاد میكند نه خود سیستم. اكنون كسری حساب جاری ایالات متحده، ۶۰ میلیون دلار در هر ساعت افزایش مییابد؛ كل این كسری، تقریباً برابر با ۵% تولید ناخالص داخلی ایالات متحده است. این عدم توازن تجاری بیسابقه، بهطور فوقالعادهای در اقتصاد جهانی تزلزل ایجاد كرده است. كشورهایی كه به خاطر حساب جاری زیاد و یا مازاد حساب مالی خود، ذخیرههای بزرگی از اندوخته بینالمللی را پدید آوردهاند- مثل ژاپن در سال ۱۹۸۰، كشورهای بحرانی آسیا در ۱۹۹۰ و چین امروز- اقتصادی حباب شكل (bubble) را تشكیل میدهند. هنگامی كه این حبابها میتركند (كه البته این اتفاق لامحاله رخ خواهد داد)، بحرانهای بانكی و اقتصادی از خود به جا خواهند گذاشت.
در این صورت، دولت آن كشورها باید به شدت زیر قرض برود تا بتواند سپردهگذاران بانكهای ورشكسته را آزاد كند. در همین هنگام، ظرفیت، اضافی در اقتصاد منجر به كاهش قیمتها میشود. تا وقتی كه كسری حساب جاری آمریكا به غرق كردن جهان با نقدینگی دلار ادامه میدهد، انتظار میرود كه حبابهای اقتصادی و بحرانهای فراگیر بانكی دوباره روی دهد و نیز محتمل است كه فشارهای ضدتورمی ادامه پیدا كند.
●شما در كتابتان نوشتهاید كه سیستم فعلی، نه برای كشورهایی كه به ایالات متحده كالا صادر میكنند خوب است و نه اساساً برای آمریكا. سیستمی كه موجب این چنین رشدی در بیشتر جهان شده است. چگونه میتواند بد باشد؟
▪ اساساً، عدم توازنها در سیستم، برای شركای تجاری آمریكا و برای خود آمریكا مضر هستند. كشورهایی كه دارای توازن كلی هستند از طریق صعود و سقوط حبابهای اقتصادی، بیثبات میشوند. عجیب آنكه، كسری حساب جاری آمریكا به تشدید «حباب نوع جدید» در آمریكا نیز كمك میكند. كشورهای صادر كننده مهم، بیشتر مازاد تجاری خود را از دلارهای آمریكا بهدست میآورند. آنها یا باید این دلارها را در سرمایههایی به دلار آمریكا سرمایهگذاری كنند و یا در غیر این صورت، دلارها را به پول رایج خودشان تبدیل كنند. اگر آنها، این مقدار عظیم از دلار را به پول رایج خودشان تبدیل كنند، پول آنها بهطور ناگهانی گران میشود و مازادهای تجاری آنان پایان یافته و شاید اقتصادشان را به ركود ببرد، در نتیجه آنها مازاد تجاری خود را به دلار آمریكا حفظ میكنند. شركای تجاری ایالات متحده، با سرمایهگذاری مازادهای دلار خود در سرمایههای دلار آمریكا، به محركهای بازار بورس حباب مانند كمك میكنند و توزیع اشتباه باور نكردنی سرمایهٔ مشترك را تسهیل میكنند، و با بدست آوردن قرضهای «فانی ما»، در یك صعود خطرناك قیمتهای املاك در آمریكا سهیم میشوند.
نابرابریها در سیستم پولی بینالمللی فعلی، ضرر دیگری نیز دارد و آن، تداوم نداشتن است. ایالات متحده نمیتواند به بدهكار شدن به دیگر كشورهای جهان با نرخ ۱ میلیون دلار در دقیقه، برای مدت نامعلومی ادامه دهد. بدهی خالص ایالات متحده به دیگر كشورهای جهان، قبلاً، تقریباً ۳ هزار میلیارد دلار یا ۳۰% تولید ناخالص داخلی ایالات متحده بود... و اكنون سالیانه حدود ۵% تولید ناخالص داخلی رشد میكند. اقتصاد اكثر شركای تجاری بزرگ ایالات متحده، در اثر صادرات بسیار بیشتر آنها نسبت به واردات از آمریكا، رشد كرده است. هنگامی كه عدم توازن حساب جاری آمریكا به تعادل باز گردد- كه البته نهایتاً اینگونه خواهد شد- دورهٔ صادرات منجر به رشد به پایان میرسد و جهان خود را بدون یك موتور رشد اقتصادی خواهد یافت.
در اینجا لازم است بگویم كه شما یك اقتصاددان هستید و در گذشته برای صندوق بینالمللی پول كار كردهاید: از جمله به عنوان مشاور در تایلند و بعداً در بانك جهانی. ممكن است كمی در مورد سابقهٔ خود برای ما بگویید و اینكه چگونه به این نتیجه رسیدید كه سیستم تجارت بینالمللی فعلی بسیار ناقص است.
▪ من از سال ۱۹۸۶ در آسیا به عنوان تحلیلگر امنیتی برای شركتهای واسطهگر بینالمللی كار كردهام. از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ در بانكوك مستقر بودم و یك تیم بزرگ از تحلیلگر پژوهشی را رهبری میكردم. ما اكثر شركتهای تایلندی ثبت شده اكثر صنایع عظیم و كلاً اقتصاد را تجزیه و تحلیل میكردیم و در مورد آنها گزارشهای خبری مینوشتیم. در اوایل دهه ۱۹۹۰، اقتصاد تایلند تا حدودی یك معجزهٔ اقتصادی را تجربه میكرد. اصول اساسی و چشم انداز رشد شركتها بسیار قابل اعتماد بود. با این وصف، در اواسط سال ۱۹۹۳، دیگر قضیه از این قرار نبود. شركتها وام زیادی گرفتند. این مشكل بود كه تصور كنیم این شركتها چگونه قادر خواهند بود كه به اندازهٔ كافی سودآور باشند تا بدهیشان را بازپرداخت كنند. در پایان آن سال من به اقتصاد تایلند مشكوك شدم، اما اقتصاد حبابی برای ۴ سال دیگر به توسعه ادامه داد. من میخواستم بفهمم كه چه چیزی و چرا در حال رخ دادن است؛ شروع به خواندن آثار كلاسیك كردم: كینز، اسكامپتر، فریدمن و رستو. نهایتاً با گذشت زمان، این حباب در اواسط سال ۱۹۹۷ تركید و من تصور كردم كه این مسأله را حل كردهام. من این شانس خوب را داشتم كه در ماه می سال ۱۹۹۸ به مدت سه هفته به عنوان مشاور صندوق بینالمللی پول (IMF) در تایلند كار كنم و بعد از آن سال به واشنگتن رفتم تا برای بانك جهانی كار كنم. وقتی كه در آنجا بودم، اعتقاد داشتم كه میتوانم دیگر قسمتهای این معمای جورچین را نیز كنار هم بگذارم. این حباب اقتصادی تایلند بود كه نقصانهایی را در سیستم بینالمللی پول به من فهماند.
● شما در كتاب خود، در مورد اقتصاد ژاپن و تجربهٔ تایلند و بحران مالی آسیا در سالهای ۱۹۹۷ به بعد، بحث كردهاید. همچنین در فصل ۶ و ۸ و جاهای دیگر نوشتهاید كه «چین یك اقتصاد حبابی دارد كه فقط منتظر تركیدن است». ممكن است این جمله را توضیح بدهید و چرا احساس میكنید، چین كه اخیراً یكی از بیشترین نرخهای رشد تولید ناخالص داخلی را در میان دیگر كشورها داشته است. نیز درخطر است؟
▪ بله، چین یك اقتصاد حبابی دارد. حبابهای اقتصادی بهوسیلهٔ ایجاد اعتبار بانكی بیش از حد بهوجود میآیند. در چین برای حدود ۱۵ سال، رشد سالانهٔ وامهای بانكهای بازرگانی، تقریباً برابر با ۱۵% بوده است. بانكها برای افزایش دادن وامها باید سپرده داشته باشند. هنگامی كه شركتها كالاهایشان را به ایالات متحده صادر كردند، بسیاری از سپردههایی كه بانكهای چینی به عنوان وام افزایش داده بودند، سود دادند. در سال ۲۰۰۱، مازاد تجارت چین با آمریكا برابر با ۷% تولید ناخالص داخلی چین بود. رشد تولید ناخالص داخلی چین در آن سال ۸% بود. اقتصاد چین بدون مازاد تجاریاش با آمریكا، با آهنگ بسیار آهستهتری رشد میكرد- اگر رشد میكرد- زیرا درآمدهای صادركنندگان بسیار وخیم بود و بانكها سپردهٔ كافی نداشتند كه به آنها اجازه دهد، وام دادن را گسترش دهند. مشكلات زیادی در این مدل اقتصادی وجود دارد: اول اینكه، درصد بالایی از اعتبارهایی كه توسط بانكهای چینی ارائه شده است، نمیتواند بازپرداخت شود: دامنهٔ وامهای غیر اجرایی از ۲۵ تا ۵۰% كل وامها تخمین زده میشود. دیگر اینكه، توسعهٔ اعتبار بانكی در چین قبلاً آنقدر زیاد بوده است كه عرضه كالا از قدرت خرید جامعه، با یك تفاوت چشمگیر، بیشتر بود. در نتیجه، قیمتها در حال پایین آمدن است و چین علیرغم رشد اقتصادی سریعش، در حال تجربه كردن تنزل قیمتها میباشد. نهایتاً چین نمیتواند به حفظ این مازاد تجاری زیاد با آمریكا برای سالهای زیادی، متكی باشد. منابع رشد سریع چین- ایجاد اعتبار و مازاد تجاری- هر دو ناسالم و غیر قابل ادامه هستند.
● بسیاری از سیاستمداران آمریكایی، علت كسری حساب جاری آمریكا را تقاضای سرمایهگذاران خارجی برای خرید سرمایههای آمریكایی میدانند كه آن هم به خاطر ریسك پایین سرمایهگذاری در آمریكا میباشد. آیا شما با این نظر موافقید؟ و اگر نیستید چرا؟
▪ این درست است كه مازاد حساب مالی آمریكا باید با كسری حساب جاری آن برابر باشد. هر هر حال، اینجا یك معمای «مرغ یا تخم مرغ» وجود ندارد. این بسیار واضح است كه چه چیزی بیشترین اهمیت را دارد. مصرفكنندگان آمریكایی، كالاهای خارجی را میخرند، زیرا از كالاهای ساخته شده در آمریكا ارزانتر هستند. كالاهای خارجی ارزان هستند، چرا كه نرخ دستمزد در كشورهای در حال توسعه حدود ۴ دلار در روز میباشند.كشورهای در حال توسعه، پول كافی برای خرید كالاهای گران آمریكایی را ندارند. این، دلیل كسری حساب جاری آمریكا است. هنگامی كه شركای تجاری ایالات متحده، مازاد درآمد دارند، آنها باید یا این مازاد را به دلار آمریكا سرمایهگذاری كنند یا آنها را به پول خودشان تبدیل كنند كه در این صورت باعث نگران شدن پول آنها میشود. اگر بخواهند از گران شدن پول خود اجتناب كنند، باید درآمدهای دلاری خود را در آمریكا سرمایهگذاری كنند. آنهایی كه استدلال میكنند، مازاد حساب مالی باعث كسری حساب جاری شده است، باید بتوانند توضیح دهند كه چگونه سرازیر شدن سرمایه به ایالات متحده، آمریكاییها را به خرید روزافزون كالاهای ساخت خارج مجبور میكند.
● همچنین شما در كتاب خود اشاره كردهاید كه «سرمایهگذاری بیش از اندازه، باعث ظرفیت اضافی و ظرفیت اضافی باعث انقباض میشود». میتوانید برای خوانندگان ما توضیح دهید كه انقباض دقیقاً چیست و چرا باید از آن بیم داشت و چرا شما معتقدید كه تهدید انقباض جهانی واقعیت دارد؟
▪ تورم تقریباً هنگامی بهوجود میآید كه تقاضای بسیار زیادی وجود داشته باشد. انقباض هنگامی بهوجود میآید كه عرضهٔ بسیار زیادی به نسبت تقاضا، یا بهوطور دقیقتر قدرت خرید، وجود دارد. هنگامی كه اعتبار بانكی فراوان است، شركتها وام میگیرند و ظرفیت صنعتیشان را افزایش میدهند و عرضهٔ كلی افزایش مییابد. با این وصف، قدرت خرید جامعه، توسعه پیدا نمیكند. در طول دورههای گسترش بسیار سریع اعتبارهای بانكی، همانند دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در ژاپن و در طول دههٔ ۱۹۹۰ در كشورهای بحرانی آسیا و در ۱۰ سال گذشته در چین، عرضه بسیار سریعتر از درآمدهای شخصی جامعه رشد كرده است. هنگامی كه عرضه از قدرت خرید تجاوز كرد، قیمتها پایین میآید. به این دلیل است كه اكنون ژاپن و چین از انقباض رنج میبرند. كشورهای بحرانی آسیا، با كاهش دادن ارزش پولهایشان و به خارج فرستادن انقباض، از خطر آن گریختند. برای مثال، كاهش ارزش «وُن» كرهٔ جنوبی، بعد از كمك آسیای بحرانی به فشار رو به پایین جهانی بر قیمت نیمه رساناها و فولاد، نمونهای از این اقدام است.
كسری حساب جاری آمریكا، در حال غرق كردن اقتصاد جهانی با نقدینگی دلار میباشد. هنگامی كه درآمدهای دلاری مازاد كشورها، در سیستم بانكی داخلی آنها نگهداری شود، آن دلارها برای سیستمهای بانكی مثل یك پول پرقدرت عمل میكنند و منتهی به افزایش ناگهانی در ایجاد اعتبار بانكی میشوند. ایجاد اعتبار بیش از حد، موجب سرمایهگذاری بیش از اندازه میشود كه به نوبت باعث ظرفیت اضافی و انقباض میشود. در مدتی كه كسری حساب جاری عظیم ایالات متحده به غرق كردن جهان با دلار ادامه میدهد، خیلی احتمال دارد كه فشارهای ضدتورمی جهانی ایجاد شوند، آنچنان كه ایجاد اعتبار شتابزده، به یك ظرفیت صنعتی، بیشتر از آن چیزی كه میتواند توسط سطح قیمت غالب جذب شود، منجر میشود.
دلیل اینكه انقباض مضر است این است كه انقباض سودآوری شركت را تضعیف میكند و با این كار، منجر به افزایش بیكاری و كاهش قدرت خرید میشود.
● شما در فصل هفت كتابتان دو جدول را كه لیستی از بحرانهای بانكی را نشان میدهند، ثبت كردهایند (جدول ۷۰۲ و ۷۰۳). همچنین متذكر شدهاید كه «یك رابطهٔ علت و معلولی مستقیم بین سرمایههای بینالمللی پرخروش و ورشكستگیهای سراسری بانكها وجود دارد.» میتوانید این مطلب را توضیح دهید؟
▪ گرفتاری شركتها اغلب به گرفتاری بخش مالی و بحران بانكی منجر نمیشود. كاهش قیمت تولیدات، بازپرداخت وامهای بانك را برای شركتها غیر ممكن میسازد. یك روند مشابه هنگامی رخ میدهد كه ایجاد اعتبار بیش از حد، باعث قیمتهای حباب شكل سرمایه در بازار بورس و بازار املاك میشود. رشد سریع وام باعث افزایش قیمت داراییها میشود. بانكها اغلب سرمایههای بزرگ را به عنوان وثیقه برای وام اولیه میپذیرند. این روند در ژاپن آنقدر ادامه پیدا كرد كه باغ ملی سلطنتی در توكیو ارزشی برابر با كالیفرنیا پیدا كرد. عاقبت، پرداخت بهرهٔ هزینهٔ این چنین سرمایههای فوقالعاده با ارزش، غیر ممكن میشود. مالكان به تعهد خود عمل نمیكنند، سپس بانكها از پرداخت وامهای جدید خودداری میكنند؛ خانهٔ كاغذی قیمتهای سرمایه شروع به لرزیدن میكند؛ هراس شروع میشود؛ حباب میتركد و بانكها ورشكست میشوند.
بحران بانكداری به سرمایهگذاری پرهزینه احتیاج دارد. از زمانی كه سیستم «برتون وودز» در اوایل دهه ۱۹۷۰ شكست خورد، این الگو اغلب در سراسر جهان تكرار شده است. وقتی كه مقدار زیادی سرمایه خارجی به سیستم بانكداری تجاری یك كشور وارد میشود و موجب ایجاد اعتبار بانكی بیش از حد میشود، این سلسله از حوادث به جریان میافتد.
گفتوگو با ریچارد دونكن
منبع: ماهنامه سیاحت غرب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست