شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ترس و پول در دوبی


ترس و پول در دوبی

به بهشت شگفت انگیزخوش آمدید اما اینجا کجاست آیا اینجا دنیای رمان جدید مارگارت اتوود است یا جهان توصیفی در قسمتهای هنوز چاپ نشده­ی اثر فلیپ ک دیک به نام دونده کند هیچکدام اینجا دولت شهر دوبی در سال ۲۰۱۰ در خلیج فارس است

به بهشت شگفت انگیزخوش آمدید. اما اینجا کجاست؟ آیا اینجا دنیای رمان جدید مارگارت اتوود است یا جهان توصیفی در قسمتهای هنوز چاپ نشده­ی اثر فلیپ. ک. دیک به نام "دونده کند"؟ هیچکدام! اینجا دولت- شهر دوبی در سال ۲۰۱۰ در خلیج فارس است. بعد از شانگهای (با جمعیت کنونی ۱۵میلیونی)، دوبی (با جمعیت فعلی ۵/۱میلیونی)، بزرگترین مرکز ساختمان سازی در جهان است: مکان پیدایش یک دنیای رویایی مصرف فاحش و آنچه که ساکنان آنجا "شیوه زندگی فرد اعلا" می­نامند. پیش بینی می­شود که دوبی علیرغم شرایط اقلیمی بسیار گرمش در روزهای تابستان (حرارت معمولا به ۱۲۰ درجه فارنهایت می­رسد و هتلهای بسیار لوکس، آب استخرشان را با سرد کننده خنک می کنند) و قرار داشتن در حاشیه منطقه جنگی با داشتن انبوهی از آسمانخراشها و پاساژها، تا سال ۲۰۱۰ سالیانه ۱۵ میلیون توریست را به خود جلب کند، یعنی سه برابر نیویورک. شرکت هواپیمایی امارات هم­اکنون خرید هواپیماهای بویینگ وارباس به رقم سرسام آور۳۷ میلیارد دلار را برای پرواز این توریستها از طریق فرودگاه جدید و بسیار بزرگ" جبل علی" سفارش داده است. به دلیل اعتیاد کُشنده جهان به نفت اعراب، دوبی، این دهکده­ی سابقا ماهیگیری و خور قاچاقچیان، قرار است به یکی از پایتختهای جهان در قرن بیست و یکم بدل شود. دوبی که الماس واقعی را به الماس بدل ترجیح می­دهد، هم اینک لاس وگاس، یکی دیگر از مناطق کویری مورد علاقه سرمایه داران را هم از لحاظ خیره کنندگی و هم از لحاظ اسراف درمصرف آب وبرق، پشت سر گذاشته است.

چندین پروژه بسیار عظیم وعجیب و غریب، هم اکنون یا در دست ساختمان است، یا مراحل طراحی را می­گذراند. از جمله­ی اینها می­توان از پروژه مصنوعی "جزیره­ی جهان" که گفته می­شود راد استوارت برای خرید "بریتانیا" در آن ۳۳ میلیون دلار پرداخته است، بلند ترین ساختمان دنیا (برج دوبی که توسط اسکید مور، اوینکز و مریل طراحی شده است)، هتل لوکس در زیر آب، پروژه دایناسورهای گوشت­خوار، پیست­های اسکی سرپوشیده و پاساژهای غول پیکر را نام برد. هم اینک هتل هفت ستاره و مثلثی شکل "برج العرب" – که نمونه­اش را در فیلمهای جیمزباندی می­توان دید- به خاطر اتاق شبی ۵۰۰۰ دلار و داشتن چشم­اندازی با گستره­ی ۱۶۰ کیلو متر و نیز به خاطر مشتریان خاص خود از خانواده­های سلطنتی عرب، ستاره­های موسیقی راک انگلیس و میلیاردرهای روسی، شهرت جهانی دارد.

اما بزرگترین این پروژه ها به نام " دوبی لند"، نشان دهنده ی مرحله ای جدید در دنیای فانتزی است. "دوبی لند"، همچون سرآمد همه تفریحگاه­ها، دو برابر" دیسنی وورلد" خواهد بود که در آنجا ۳۰۰ هزار نفر به کار گرفته خواهند شد تا سالیانه به ۱۵ میلیون مراجعه کننده که (هرکدام حداقل ۱۰۰ دلار درروز غیر از هزینه مسکن خرج خواهند کرد) خدمات ارائه دهند. "دوبی لند" همچون یک انسایکلوپیدای سوررالیستی شامل ۴۵ مجتمع خواهد بود. این مجتمع­ها از جمله عبارت­اند از: مدل باغهای معلق بابل، تاج محل، اهرام سه­گانه، کوههای برفی با تله­کابین­های اسکی، خرس­های قطب شمال، مرکز ورزشهای بی نهایت، دهکده­ی بادیه­نشین­ها ، مجتمع عظیم چشمه­های آب معدنی شفا بخش اندلسی، "دنیای جهانگردی طبیعت­گرا"، میدان اسب دوانی "دنیای غولها"، "­فانتزیا" بزرگترین باغ وحش خاور میانه، چندین هتل پنج ستاره، گالری هنر مدرن و پاساژ عربی.

دوبی تحت حاکمیت استبدادی امیر آنجا یعنی شیخ محمد المختوم و اطرافیانش به سمبل شهرسازی از روی نقشه بدل شده است. شیخ مو - المختوم در بین دوبی های ترک وطن کرده، به این نام معروف است - این میلیاردر، هدف مشخص و البته نه چندان فروتنانه­ای دارد. او می­گوید: "من می­خواهم درجهان اول باشم". شیخ اگر چه طرفدار پروپا قرص اسب­های اصیل (او بزرگترین اصطبل دنیا را دارد) و سوپر قایقهای تفریحی است (قایق او موسوم به "پروژه پلاتونیوم" ۱۷۵ متر طول دارد و به زیر دریایی و سکوی پرواز مجهز است)، اما شهوت مالیخولیایی او معطوف به ساختمانهای غول پیکر است. در واقع چنین به نظر می­آید که او اثر فراواقعی اسکات و ونتوری، موسوم به "آموزش از لاس وگاس" را موبه مو به اجرا گذاشته، درست همان گونه که مسلمانان مومن، قران را از حفظ می­کنند. او غالبا به ملاقات کنندگان خود گوشزد می­کند که یکی از دست­آوردهای افتخار برانگیز او ایجاد جامعه شهری در عربستان، سرزمین چادرها و بیابانگرد ها است. به دلیل علاقه مفرط و نامحدود امیر به آهن و بتون، این کویر ساحلی اینک به صورت صحنه ای در آمده که برجسته­ترین شرکتهای مهندسی جهان به آنجا دعوت می­شوند تا در آنجا مجتمع­هایی با تکنولوژی پیشرفته، مناطق تفریحی، کوه­های برفی در زیر طاق­های شیشه­ای و شهر در دل شهر بنا کنند.

دوبی در آرزوی ویژه خود برای کسب مقام اول در کتاب رکورد معماری، تنها یک رقیب دارد و آن چین است. چین در حال حاظر ۳۰۰ هزار میلیونر دارد و پیش­بینی می­شود که در ظرف چند سال آینده به بزرگترین بازار مصرف کالاهای لوکس (از گوچی گرفته تا مرسدس بنز) بدل شود. دوبی با شروع از فئودالیسم، و چین با آغاز از مائوئیسم دهقانی، هردو از طریق آنچه تروتسکی "رشد ناموزون و مرکب می­خواند" به مرحله سرمایه داری افراطی (هایپر کاپیتالیسم) وارد شده اند. "باروچ کنیپاز" در تلخیص درخشان خود از نظریه تروتسکی چنین می­نویسد: "جامعه عقب مانده، هنگام الحاق به صورت­بندیهای جدید، نه از شروع این صورت بندیها و نه از مراحل تکامل آنها آغاز نمی­کند، بلکه از محصول نهایی آغاز می­کند. در واقع جامعه­ی عقب مانده از این هم فرا تر می­رود، این جامعه، نتایج حاصله را نه به صورتی که در کشورهای اصلی موجود هست، بلکه شکل ایده ال آن را نسخه­برداری می­کند. جامعه عقب مانده دقیقا به این دلیل قادر به چنین کاری است که در موقعیتی قرار دارد که می­تواند بجای از سر گذراندن تمام روند توسعه، خود را الحاق کند. همین امر، روشنگر این است که چرا اشکال جدید در جامعه عقب مانده درمقایسه با کشور پیشرفته، که این اشکال با طی مراحل و در چارچوب امکانات تاریخی به وجود آمده است، عالی تر است".

در ارتباط با دوبی و چین، تمام دشواری­های مراحل میانی تکامل تجارت، درهم تنیده و یا میان­ُبر زده شد، تا سنتزی «بی کم و کاست» از خرید، تفریحات و نمایش برجسته از لحاظ معماری در ابعاد بسیارعظیم به وجود آید.

مسابقه بین چینی­ها و عربها برای کسب افتخار ملی و خواست سوزان آنها برای افراط در همه چیز، البته در تاریخ بی سابقه نیست. این امر یادآور رقابت مشهور بین بریتانیا و امپراطوری آلمان برای ساختن کشتیهای جنگی در اوایل ۱۹۰۰ است. اما آیا چنین استراتژی توسعه اقتصادی، قابل دوام است؟ پاسخ در کتابهای مرجع احتمالا منفی است. افراط در ایجاد ساختمان­های غول پیکر، همیشه نشان مشمئزکننده از اقتصادهای فرورفته در سفته­بازی و معاملات سرسام آور سهام بوده است. هر رونق اقتصادی مدرن از خود آسمان­خراشهایی را به ارث نهاده است. ساختمان­های "امپایر استیت" و مرکز تجارت جهانی، سنگ قبرهای چنین رونقی بوده اند. بدبین ها به درستی می­گویند که بازار حجیم و پر رونق مستغلات در دوبی و شهرهای چین، مخزن واریز سودهای مازاد جهان است- در مورد دوبی سود مازاد به دست آمده ازصدور نفت و در ارتباط با چین سود مازاد از صدور تولیدات صنعتی- سود مازادی که به دلیل ناتوانی کشورهای ثروتمند در کاهش مصرف نفت و در ارتباط با آمریکا به دلیل ناتوانی آن کشور در ایجاد توازن در حساب جاری خود، ایجاد شده است. اگر سیکل­های اقتصادی پیش از این را راهنما قرار دهیم، پایان کار احتمالا نزدیک است و مملو از آشفتگی خواهد بود. با این حال، المختوم مانند شاه جزیره شناور و اسرارآمیز لاپوتا در « سفرهای گالیور» بر این باور است که راز پرواز جاودان را یافته است.

جذبه­ی دوبی البته ناشی از اوج گیری قیمت نفت است. هر گاه که شما ۵۰ دلار صرف پرکردن باک بنزین اتوموبیل­تان می­کنید، ازاین طریق به آبیاری واحه­های المختوم یاری می­رسانید. افزایش قیمت نفت در شرایط کنونی به دلیل تقاضای روز افزون چین صنعتی به این ماده و نیز ترس از جنگ و تروریسم در منطقه نفت خیز جهان است. به نوشته­ی وال استریت جورنال، مصرف­کنندگان در سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ جمعا ۲/۱ تریلیون دلار بیش از سال ۲۰۰۳ برای محصولات نفتی پرداخت کرده­اند. مانند سالهای ۱۹۷۰ حجم عظیم و مختل کننده ای از ثروت، در حال انتقال از کشورهای مصرف کننده نفت به سوی کشورهای تولید کننده است. بعلاوه، هم­اکنون می­توان نقطه عطف موسوم به "نقطه عطف هابرت" را در افق مشاهده کرد: نقطه­ای که در آنجا ذخایر نفتی، دیگر جوابگوی تقاضای جهانی نیست و بنابراین قیمت نفت واقعا نجومی خواهد شد. شاید در بعضی از مدل های اتوپیایی اقتصادی، این ثروت باد آورده بتواند منبعی برای سرمایه­گذاری در جهت تغییر مسیر اقتصاد جهانی به سوی تولید انرژی قابل احیا و کاهش میزان برون­داد گازهای گلخانه­ای و افزایش بازدهی زیست-محیطی سیستم­­های شهری گردد. اما در دنیای واقعی سرمایه­داری، این ثروت، یارانه­ای شده است برای تجمل­گرائی خداوندگارانه که دوبی دارد مظهر واقعی آن می­شود.

در دوبی، همچون دیگر همسایگانش در امارات، بی­حقوقی کامل کار حکم رواست. در کشوری که برده­داری را تازه درسال ۱۹۶۳ لغو کرد، اتحادیه­های کارگری، اکثر اعتصابات و هر گونه تبلیغ و ترویج، غیر قانونی است. ۹۹ درصد نیروی کار شاغل در بخش خصوصی، شهروند دوبی به حساب نمی­آیند و هر زمان می­توان آنها را از کشور اخراج کرد. حقیقتا که متفکران ژرف­اندیش در انستیتوهای "امیریکن انترپرایز" و" کاتو" وقتی که به تعمق درنظام طبقاتی و حقوقی دوبی می­پردازند باید دهانشان آب بیفتد.

در راس هرم اجتماعی البته که المختوم ها و پسر عموهایشان قرار دارند که صاحب هر ذره سود آور از شن این شیخ­نشین هستند. بعد از آنها ۱۵ درصد جمعیت (بسیاری از آنها در اصل از عرب­زبان های جنوب ایران هستند) که طبقه مرفه را تشکیل می­دهند و پوشش متمایزکننده­شان "دیش داشه" سنتی سفید رنگ است. فرمانبرداری این طبقه از خاندان حکومتی، بوسیله انتقال درآمد، آموزش مجانی، خانه­ی یارانه­ای و شغل دولتی پاداش داده می­شود. در مرحله پایین­تر، پول دوستان نُنُربارآمده قرار دارند؛ اینها عبارت اند از: بیش از ده هزار نفر بریتانیایی مهاجر (ده هزار نفر دیگراز بریتانیایی­ها در دوبی خانه دوم دارند) و اروپایی­های دیگر، لبنانی­ها، ایرانی­ها، ورئیس­ها وکارپردازان هندی که از دو ماه تعطیلات با حقوق خود در هر تابستان، استفاده کامل کرده و در مکان­های کولردار زندگی می­کنند.

در میان بریتانیایی­ها، دیوید بکهام که مالک یک ساحل است و راد استوارت که یک جزیره خریده است، در صدر قرار دارند.

این دولت- شهر همچنین مینیاتوری است از راج (حکومت انگلستان در هند)؛ منتها ازیک لحاظ مهم شهرت بیشتر در بد نامی دارد. بخش بزرگ جمعیت را کارگران قراردادی از جنوب آسیا تشکیل می­دهند که قانونا به یک کارفرما وابسته و متعهد هستند و تحت کنترل اجتماعی توتالیته قرار دارند. شیوه­ی زندگی مجلل در دوبی، متکی بر وجود شمار کثیر خدمتکاران فیلیپینی، سریلانکایی و هندی است؛ و رونق ساختمان سازی، که یک چهارم نیروی کار را تماما به خدمت گرفته، بر دوش ارتشی از کارگران پاکستانی و هندی با دستمزدهای بسیار ناچیز استوار است. بزرگترین گروه کارگران اعزامی از" کرالا"ی هندوستان، شش روز در هفته و هر روز دوازده ساعت در هوای داغی که اسفالت را ذوب می­کند کار می­کنند.

دوبی همانند دیگر همسایه­گان اش مقررات سازمان جهانی کار را نقض می­کند و از پذیرش کنوانسیون جهانی کارگران مهاجر سر باز می­زند. دیده بان حقوق بشر در سال ۲۰۰۳ امارات را متهم کرد که درحال ایجاد رفاه و تنعم از قِبل کار اجباری است. روزنامه ایندپندنت اخیرا تاکید کرد که بازار کار دوبی شباهت زیادی به نظام بیگاری­ای دارد که توسط سرور سابق و استعمارگرش یعنی بریتانیا در آنجا پیاده شد. این روزنامه ادمه می­دهد: "کارگران امروز آسیایی همانند اجداد فقرزده خود، مجبور می­شوند که درهنگام ورود به امارات متحده عربی، سند بردگی خود را برای چند سال امضا کنند. حقوق کارگران در فرودگاه ناپدید می­شود. نمایندگان بنگاههای کاریابی، همانجا پاسپورت و ویزای آنان را مصادره می­کنند، تا از این طریق آنان را تحت کنترل خود بگیرند.

از بردگان دوبی انتظار می­رود که علاوه بر تن دادن به فوق استثمار، همانند پرولتاریا در "متروپلیس" اثر فریتزلانگ، عموما نامرئی باشند. مطبوعات آنجا (امارات درشاخص آزادی مطبوعات جهان در رده رقت انگیز ۱۳۷ قرار دارد) از چاپ گزارش در مورد کارگران مهاجر، شرایط استثمارگرانه کار و تن­فروشی منع شده­اند. همچنین ورود کارگران آسیایی به پاساژهای پُرزرق و برق، به مکان­های بازی گلف و رستوران­های شیک ممنوع است.

به همین گونه در تصویر رسمی ارائه شده از دوبی به عنوان شهرتجملی و بدون فقر و زاغه­نشینی، سخنی از وجود کمپ­های کارگری دورافتاده که کارگران در آنجا، شش، هشت و حتی دوازده نفره در یک اتاق و بدون دسترسی به توالت درست وحسابی و کولر زندگی می­کنند، در میان نیست. بنا به یک گزارش، حتی وزیر کار امارات در دیدار اخیر خود از یک کمپ کارگری دور افتاده، متعلق به یک پیمان کار بزرگ ساختمانی، از مشاهده انبوه کثافات و شرایط تقریبا غیر­قابل تحمل، دچار شوک شده است. با این وجود هنگامی که همان کارگران تلاش کردند که برای اخذ دستمردهای معوقه خود و بهبود شرایط کار، اتحادیه تشکیل دهند، بلا درنگ دستگیر شدند.

پلیس دوبی شاید چشم خود را بر روی واردات غیرقانونی الماس و طلا و فعالیت باندهای روسپی­گری و آدم­های مشکوک که در یک معامله ۲۵ ویلا را با پول نقد می­خرند، ببندد. اما همین پلیس با پشتکار تمام، کارگران پاکستانی را هنگامی که از دست پیمانکاری بی وجدان که دستمزدشان را بالا کشیده، شکایت دارند دیپورت می­کند؛ و یا خدمتکاران فیلیپینی را وقتی که به پلیس گزارش می­دهند که توسط کارفرما مورد تجاوز قرار گرفته­اند، به جرم ارتکاب زنا به زندان می­اندازد. دوبی و همسایگانش در امارات، برای جلوگیری از آتشفشان در تب و تاب شورش شیعیان که بحرین و عربستان سعودی را سخت نگران کرده، ترجیح داده­اند که کارگران غیرعرب را از کشورهای هند، پاکستان، سریلانکا، بنگلادش، نپال و فیلیپین به خود جذب کنند. اما از آنجا که کارگران آسیایی اکنون اکثریت ناراضی جمعیت را تشکیل می­دهند، امارات، مسیر را عوض کرده و "سیاست تنوع فرهنگی" را در پیش گرفته (یک پیمانکار می­گوید که به ما گفته­اند که دیگر کارگر آسیایی استخدام نکنیم)، تا از طریق افزایش کارگران عرب، بافت جمعیت را به منظور اعمال کنترل بیشتر بر نیروی کار عوض کند.

اما سیاست تبعیض علیه کارگران آسیایی، نتوانسته که موجب جذب تعداد کافی از کارگران عرب شود که حاضر باشند با مزد ناچیز (۱۰۰ تا ۱۵۰ دلار در ماه) که به کارگران ساختمانی پرداخته می­شود به کار بپردازند، تا تقاضای سیری­ناپذیر پروژه­های بسیار عظیم و ناتمام و آسمان خراش­های نیمه­ساخته، بر آورده شود. رونقِ بخش ساختمان، با سابقه­ی اسف انگیز آن در ارتباط با خطرات محیط کار ونادیده گرفتن نیازهای ابتدایی کارگران، باعث نخستین شورش کارگری در دوبی گردید. به گزارش دیده بان حقوق بشر تنها در سال ۲۰۰۴ تعداد ۸۸۰ نفر کارگر ساختمانی در هنگام کار جانشان را از دست دادند و بیشتر سانحه­های مرگ­بار توسط کارفرمایان گزارش نگردید و یا توسط دولت مخفی نگاه داشته شد. کمپانی­های بزرگ ساختمانی و پیمانکاران آنها از ارائه حداقل امکانات بهداشتی و یا عرضه­ی آب آشامیدنی مورد نیاز کارگران به کمپ های واقع در نقاط دور افتاده در کویر، خودداری می­کنند. علاوه بر اینها، کارگران از مسافرت طولانی برای رسیدن به محل کار، زورگویی سرکارگران (که غالبا با چاشنی توهین­های مذهبی و نژادی همراه است)، حضور جاسوسان و گاردهای کمپانی در کمپ­ها، مضمون اسارت بار قراردادهای کار و خودداری دولت از مجازات پیمانکارانی که بدون پرداخت دستمرد کارگران، شبانه دوبی را ترک می­کنند و یا خود را ورشکسته اعلام می­دارند، در رنج وعذاب هستند. یکی از کارگران به تلخی به نیویورک تایمز می­گوید: "کاش ثروتمندان می­دانستند که چه کسانی این برج ها را می­سازند. کاش آنها می­آمدند و می­دیدند که این زندگی چقدر غم­انگیز است".

نخستین لرزه­ی اعتراض کارگری در سال ۲۰۰۴ به وقوع پیوست. چندین هزار کارگر آسیایی، با شهامت تمام در مسیر اتوبان هشت باندی شیخ زائد به سوی وزارت کار راهپیمایی کردند. اما در آنجا کارگران با پلیس ضد شورش مواجه شدند و مقامات دولتی آنها را به دیپورت دسته جمعی تهدید کردند. در طول سال ۲۰۰۵ تظاهرات­ها و اعتصاب­هایی در ابعاد کوچکتر در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدها و شرایط ناامن کار، با الهام گیری از خیزش بزرگ بهار آن سال­ِ کارگران بنگلادشی در کویت، ادامه داشت. در ماه سپتامبر همان سال، حدود ۷۰۰۰ کارگر در یکی از بزرگترین تظاهرات در طول تاریخ دوبی، به مدت سه ساعت به تظاهرات پرداختند. سپس در ۲۲ مارس ۲۰۰۶، زورگویی نگهبانان، جرقه­ی یک شورش در محل ساختمان برج عظیم دوبی را دامن زد. حدود ۲۵۰۰ کارگر خسته (بسیاری ازآنان از مسلمانان هند بودند) که مدتها در انتظار رسیدن اتوبوس­ها مانده بودند تا آنان را به خوابگاه­شان در دل کویر برسانند، نسبت به آزار و اذیت نگهبان­ها، ازخود عکس­العمل نشان داده وسپس بر آنها غلبه کرده و کتک­شان زدند. سپس کارگران به اداره مرکزی شرکت حمله بردند و ماشین­های شرکت را آتش زدند، اتاق­ها را به هم ریختند، کامپیوترها را شکستند و پرونده ها از بین بردند. صبح روز بعد، لشکری از کارگران با سرپیچی از فرمان پلیس، با تجمع در محل کار از شروع کار، خودداری کردند، تا این که شرکت قبول کرد که دستمزدها را بالا ببرد و شرایط کار را بهبود ببخشد. همزمان، هزاران کارگر در ترمینال جدید فرودگاه به اعتصاب پیوستند. اگر چه امتیازات ناچیز در کنار تهدیدهای شدید، باعث شد که کارگران برج ِ دوبی و فرودگاه به سر کار برگردند، اما نارضایتی تداوم یافت. در ژوئیه همان سال صدها نفر از کارگران پروژه «مزرعه عربی» در جاده امارات، در اعتراض به کمبود دائمی آب برای پخت غذا و شستشو شورش کردند. کارگران دیگر برای ایجاد اتحادیه به تجمع مخفی پرداختند و بنا بر گزارش­ها، تهدید کردند که در برابر پاساژها و هتل­ها تظاهرات به راه خواهند انداخت.

صدای نافرمانی کارگر در کویر، بلندتر از هرجای دیگر طنین می­افکند. حقیقت این است که دوبی همان قدر برروی کار ارزان حساب باز کرده است که برروی نفت گران؛ و مختوم ها، مانند پسرعموهایشان در بخشهای دیگر امارات، دقیقا آگاه هستند که فرمانروایی آنان بر آن سرزمین، بر گُرده کارگران جنوب آسیا بنا شده است. به سیمای دوبی به عنوان بهشت آرام سرمایه، آنچنان بها داده شده که کوچکترین ناآرامی می­تواند تاثیر بیش از اندازه بر اعتماد سرمایه­گذاران بگذارد. بنابر این در حال حاضر دوبی مشغول بررسی راه­های گوناگون پاسخ به ناآرامی­های کارگری است، از اخراج گرفته تا دستگیری­های عمومی و تا اجازه برای انعقاد قراردادهای دستجمعی. اما تحمل اعتراضات، این ریسک را دارد که موجب طرح خواسته ­ای بعدی نه فقط برای ایجاد اتحادیه، بلکه حق شهروندی گردد و بنابراین، اساس حکومت مختوم را در خطر اندازد. هیچکدام از سهامدارن دردوبی – نه نیروی دریایی آمریکا، نه میلیاردرهای سعودی و نه مهاجرین خوش گذران- نمی­خواهند که شاهد پیدایش یک "جنبش همبستگی" در دل کویر باشند.

المختوم به خود به عنوان پیامبر مدرنیزاسیون می­بالد و علاقمند است که ملاقات­کنندگان خود را با با ضرب­المثل­های هوشمندانه و کلمات قصار تحت تاثیر قرار دهد. یکی از عبارت­های مورد علاقه او این است: "کسی که برای تغییر آینده تلاش نمی-کند در زندان گذشته باقی خواهد ماند. اما آینده­ای که او- با تشویق میلیاردرها و کمپانی­های بین­المللی در سراسردنیا­- در حال ساختن آن در دوبی است، به هیچ چیز دیگر به اندازه-ی یک کابوس گذشته، شبیه نیست.

مایک دیویس

ترجمه و تلخیص: ایوب رحمانی



همچنین مشاهده کنید