شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
ترس و پول در دوبی

به بهشت شگفت انگیزخوش آمدید. اما اینجا کجاست؟ آیا اینجا دنیای رمان جدید مارگارت اتوود است یا جهان توصیفی در قسمتهای هنوز چاپ نشدهی اثر فلیپ. ک. دیک به نام "دونده کند"؟ هیچکدام! اینجا دولت- شهر دوبی در سال ۲۰۱۰ در خلیج فارس است. بعد از شانگهای (با جمعیت کنونی ۱۵میلیونی)، دوبی (با جمعیت فعلی ۵/۱میلیونی)، بزرگترین مرکز ساختمان سازی در جهان است: مکان پیدایش یک دنیای رویایی مصرف فاحش و آنچه که ساکنان آنجا "شیوه زندگی فرد اعلا" مینامند. پیش بینی میشود که دوبی علیرغم شرایط اقلیمی بسیار گرمش در روزهای تابستان (حرارت معمولا به ۱۲۰ درجه فارنهایت میرسد و هتلهای بسیار لوکس، آب استخرشان را با سرد کننده خنک می کنند) و قرار داشتن در حاشیه منطقه جنگی با داشتن انبوهی از آسمانخراشها و پاساژها، تا سال ۲۰۱۰ سالیانه ۱۵ میلیون توریست را به خود جلب کند، یعنی سه برابر نیویورک. شرکت هواپیمایی امارات هماکنون خرید هواپیماهای بویینگ وارباس به رقم سرسام آور۳۷ میلیارد دلار را برای پرواز این توریستها از طریق فرودگاه جدید و بسیار بزرگ" جبل علی" سفارش داده است. به دلیل اعتیاد کُشنده جهان به نفت اعراب، دوبی، این دهکدهی سابقا ماهیگیری و خور قاچاقچیان، قرار است به یکی از پایتختهای جهان در قرن بیست و یکم بدل شود. دوبی که الماس واقعی را به الماس بدل ترجیح میدهد، هم اینک لاس وگاس، یکی دیگر از مناطق کویری مورد علاقه سرمایه داران را هم از لحاظ خیره کنندگی و هم از لحاظ اسراف درمصرف آب وبرق، پشت سر گذاشته است.
چندین پروژه بسیار عظیم وعجیب و غریب، هم اکنون یا در دست ساختمان است، یا مراحل طراحی را میگذراند. از جملهی اینها میتوان از پروژه مصنوعی "جزیرهی جهان" که گفته میشود راد استوارت برای خرید "بریتانیا" در آن ۳۳ میلیون دلار پرداخته است، بلند ترین ساختمان دنیا (برج دوبی که توسط اسکید مور، اوینکز و مریل طراحی شده است)، هتل لوکس در زیر آب، پروژه دایناسورهای گوشتخوار، پیستهای اسکی سرپوشیده و پاساژهای غول پیکر را نام برد. هم اینک هتل هفت ستاره و مثلثی شکل "برج العرب" که نمونهاش را در فیلمهای جیمزباندی میتوان دید- به خاطر اتاق شبی ۵۰۰۰ دلار و داشتن چشماندازی با گسترهی ۱۶۰ کیلو متر و نیز به خاطر مشتریان خاص خود از خانوادههای سلطنتی عرب، ستارههای موسیقی راک انگلیس و میلیاردرهای روسی، شهرت جهانی دارد.
اما بزرگترین این پروژه ها به نام " دوبی لند"، نشان دهنده ی مرحله ای جدید در دنیای فانتزی است. "دوبی لند"، همچون سرآمد همه تفریحگاهها، دو برابر" دیسنی وورلد" خواهد بود که در آنجا ۳۰۰ هزار نفر به کار گرفته خواهند شد تا سالیانه به ۱۵ میلیون مراجعه کننده که (هرکدام حداقل ۱۰۰ دلار درروز غیر از هزینه مسکن خرج خواهند کرد) خدمات ارائه دهند. "دوبی لند" همچون یک انسایکلوپیدای سوررالیستی شامل ۴۵ مجتمع خواهد بود. این مجتمعها از جمله عبارتاند از: مدل باغهای معلق بابل، تاج محل، اهرام سهگانه، کوههای برفی با تلهکابینهای اسکی، خرسهای قطب شمال، مرکز ورزشهای بی نهایت، دهکدهی بادیهنشینها ، مجتمع عظیم چشمههای آب معدنی شفا بخش اندلسی، "دنیای جهانگردی طبیعتگرا"، میدان اسب دوانی "دنیای غولها"، "فانتزیا" بزرگترین باغ وحش خاور میانه، چندین هتل پنج ستاره، گالری هنر مدرن و پاساژ عربی.
دوبی تحت حاکمیت استبدادی امیر آنجا یعنی شیخ محمد المختوم و اطرافیانش به سمبل شهرسازی از روی نقشه بدل شده است. شیخ مو - المختوم در بین دوبی های ترک وطن کرده، به این نام معروف است - این میلیاردر، هدف مشخص و البته نه چندان فروتنانهای دارد. او میگوید: "من میخواهم درجهان اول باشم". شیخ اگر چه طرفدار پروپا قرص اسبهای اصیل (او بزرگترین اصطبل دنیا را دارد) و سوپر قایقهای تفریحی است (قایق او موسوم به "پروژه پلاتونیوم" ۱۷۵ متر طول دارد و به زیر دریایی و سکوی پرواز مجهز است)، اما شهوت مالیخولیایی او معطوف به ساختمانهای غول پیکر است. در واقع چنین به نظر میآید که او اثر فراواقعی اسکات و ونتوری، موسوم به "آموزش از لاس وگاس" را موبه مو به اجرا گذاشته، درست همان گونه که مسلمانان مومن، قران را از حفظ میکنند. او غالبا به ملاقات کنندگان خود گوشزد میکند که یکی از دستآوردهای افتخار برانگیز او ایجاد جامعه شهری در عربستان، سرزمین چادرها و بیابانگرد ها است. به دلیل علاقه مفرط و نامحدود امیر به آهن و بتون، این کویر ساحلی اینک به صورت صحنه ای در آمده که برجستهترین شرکتهای مهندسی جهان به آنجا دعوت میشوند تا در آنجا مجتمعهایی با تکنولوژی پیشرفته، مناطق تفریحی، کوههای برفی در زیر طاقهای شیشهای و شهر در دل شهر بنا کنند.
دوبی در آرزوی ویژه خود برای کسب مقام اول در کتاب رکورد معماری، تنها یک رقیب دارد و آن چین است. چین در حال حاظر ۳۰۰ هزار میلیونر دارد و پیشبینی میشود که در ظرف چند سال آینده به بزرگترین بازار مصرف کالاهای لوکس (از گوچی گرفته تا مرسدس بنز) بدل شود. دوبی با شروع از فئودالیسم، و چین با آغاز از مائوئیسم دهقانی، هردو از طریق آنچه تروتسکی "رشد ناموزون و مرکب میخواند" به مرحله سرمایه داری افراطی (هایپر کاپیتالیسم) وارد شده اند. "باروچ کنیپاز" در تلخیص درخشان خود از نظریه تروتسکی چنین مینویسد: "جامعه عقب مانده، هنگام الحاق به صورتبندیهای جدید، نه از شروع این صورت بندیها و نه از مراحل تکامل آنها آغاز نمیکند، بلکه از محصول نهایی آغاز میکند. در واقع جامعهی عقب مانده از این هم فرا تر میرود، این جامعه، نتایج حاصله را نه به صورتی که در کشورهای اصلی موجود هست، بلکه شکل ایده ال آن را نسخهبرداری میکند. جامعه عقب مانده دقیقا به این دلیل قادر به چنین کاری است که در موقعیتی قرار دارد که میتواند بجای از سر گذراندن تمام روند توسعه، خود را الحاق کند. همین امر، روشنگر این است که چرا اشکال جدید در جامعه عقب مانده درمقایسه با کشور پیشرفته، که این اشکال با طی مراحل و در چارچوب امکانات تاریخی به وجود آمده است، عالی تر است".
در ارتباط با دوبی و چین، تمام دشواریهای مراحل میانی تکامل تجارت، درهم تنیده و یا میانُبر زده شد، تا سنتزی «بی کم و کاست» از خرید، تفریحات و نمایش برجسته از لحاظ معماری در ابعاد بسیارعظیم به وجود آید.
مسابقه بین چینیها و عربها برای کسب افتخار ملی و خواست سوزان آنها برای افراط در همه چیز، البته در تاریخ بی سابقه نیست. این امر یادآور رقابت مشهور بین بریتانیا و امپراطوری آلمان برای ساختن کشتیهای جنگی در اوایل ۱۹۰۰ است. اما آیا چنین استراتژی توسعه اقتصادی، قابل دوام است؟ پاسخ در کتابهای مرجع احتمالا منفی است. افراط در ایجاد ساختمانهای غول پیکر، همیشه نشان مشمئزکننده از اقتصادهای فرورفته در سفتهبازی و معاملات سرسام آور سهام بوده است. هر رونق اقتصادی مدرن از خود آسمانخراشهایی را به ارث نهاده است. ساختمانهای "امپایر استیت" و مرکز تجارت جهانی، سنگ قبرهای چنین رونقی بوده اند. بدبین ها به درستی میگویند که بازار حجیم و پر رونق مستغلات در دوبی و شهرهای چین، مخزن واریز سودهای مازاد جهان است- در مورد دوبی سود مازاد به دست آمده ازصدور نفت و در ارتباط با چین سود مازاد از صدور تولیدات صنعتی- سود مازادی که به دلیل ناتوانی کشورهای ثروتمند در کاهش مصرف نفت و در ارتباط با آمریکا به دلیل ناتوانی آن کشور در ایجاد توازن در حساب جاری خود، ایجاد شده است. اگر سیکلهای اقتصادی پیش از این را راهنما قرار دهیم، پایان کار احتمالا نزدیک است و مملو از آشفتگی خواهد بود. با این حال، المختوم مانند شاه جزیره شناور و اسرارآمیز لاپوتا در « سفرهای گالیور» بر این باور است که راز پرواز جاودان را یافته است.
جذبهی دوبی البته ناشی از اوج گیری قیمت نفت است. هر گاه که شما ۵۰ دلار صرف پرکردن باک بنزین اتوموبیلتان میکنید، ازاین طریق به آبیاری واحههای المختوم یاری میرسانید. افزایش قیمت نفت در شرایط کنونی به دلیل تقاضای روز افزون چین صنعتی به این ماده و نیز ترس از جنگ و تروریسم در منطقه نفت خیز جهان است. به نوشتهی وال استریت جورنال، مصرفکنندگان در سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ جمعا ۲/۱ تریلیون دلار بیش از سال ۲۰۰۳ برای محصولات نفتی پرداخت کردهاند. مانند سالهای ۱۹۷۰ حجم عظیم و مختل کننده ای از ثروت، در حال انتقال از کشورهای مصرف کننده نفت به سوی کشورهای تولید کننده است. بعلاوه، هماکنون میتوان نقطه عطف موسوم به "نقطه عطف هابرت" را در افق مشاهده کرد: نقطهای که در آنجا ذخایر نفتی، دیگر جوابگوی تقاضای جهانی نیست و بنابراین قیمت نفت واقعا نجومی خواهد شد. شاید در بعضی از مدل های اتوپیایی اقتصادی، این ثروت باد آورده بتواند منبعی برای سرمایهگذاری در جهت تغییر مسیر اقتصاد جهانی به سوی تولید انرژی قابل احیا و کاهش میزان برونداد گازهای گلخانهای و افزایش بازدهی زیست-محیطی سیستمهای شهری گردد. اما در دنیای واقعی سرمایهداری، این ثروت، یارانهای شده است برای تجملگرائی خداوندگارانه که دوبی دارد مظهر واقعی آن میشود.
در دوبی، همچون دیگر همسایگانش در امارات، بیحقوقی کامل کار حکم رواست. در کشوری که بردهداری را تازه درسال ۱۹۶۳ لغو کرد، اتحادیههای کارگری، اکثر اعتصابات و هر گونه تبلیغ و ترویج، غیر قانونی است. ۹۹ درصد نیروی کار شاغل در بخش خصوصی، شهروند دوبی به حساب نمیآیند و هر زمان میتوان آنها را از کشور اخراج کرد. حقیقتا که متفکران ژرفاندیش در انستیتوهای "امیریکن انترپرایز" و" کاتو" وقتی که به تعمق درنظام طبقاتی و حقوقی دوبی میپردازند باید دهانشان آب بیفتد.
در راس هرم اجتماعی البته که المختوم ها و پسر عموهایشان قرار دارند که صاحب هر ذره سود آور از شن این شیخنشین هستند. بعد از آنها ۱۵ درصد جمعیت (بسیاری از آنها در اصل از عربزبان های جنوب ایران هستند) که طبقه مرفه را تشکیل میدهند و پوشش متمایزکنندهشان "دیش داشه" سنتی سفید رنگ است. فرمانبرداری این طبقه از خاندان حکومتی، بوسیله انتقال درآمد، آموزش مجانی، خانهی یارانهای و شغل دولتی پاداش داده میشود. در مرحله پایینتر، پول دوستان نُنُربارآمده قرار دارند؛ اینها عبارت اند از: بیش از ده هزار نفر بریتانیایی مهاجر (ده هزار نفر دیگراز بریتانیاییها در دوبی خانه دوم دارند) و اروپاییهای دیگر، لبنانیها، ایرانیها، ورئیسها وکارپردازان هندی که از دو ماه تعطیلات با حقوق خود در هر تابستان، استفاده کامل کرده و در مکانهای کولردار زندگی میکنند.
در میان بریتانیاییها، دیوید بکهام که مالک یک ساحل است و راد استوارت که یک جزیره خریده است، در صدر قرار دارند.
این دولت- شهر همچنین مینیاتوری است از راج (حکومت انگلستان در هند)؛ منتها ازیک لحاظ مهم شهرت بیشتر در بد نامی دارد. بخش بزرگ جمعیت را کارگران قراردادی از جنوب آسیا تشکیل میدهند که قانونا به یک کارفرما وابسته و متعهد هستند و تحت کنترل اجتماعی توتالیته قرار دارند. شیوهی زندگی مجلل در دوبی، متکی بر وجود شمار کثیر خدمتکاران فیلیپینی، سریلانکایی و هندی است؛ و رونق ساختمان سازی، که یک چهارم نیروی کار را تماما به خدمت گرفته، بر دوش ارتشی از کارگران پاکستانی و هندی با دستمزدهای بسیار ناچیز استوار است. بزرگترین گروه کارگران اعزامی از" کرالا"ی هندوستان، شش روز در هفته و هر روز دوازده ساعت در هوای داغی که اسفالت را ذوب میکند کار میکنند.
دوبی همانند دیگر همسایهگان اش مقررات سازمان جهانی کار را نقض میکند و از پذیرش کنوانسیون جهانی کارگران مهاجر سر باز میزند. دیده بان حقوق بشر در سال ۲۰۰۳ امارات را متهم کرد که درحال ایجاد رفاه و تنعم از قِبل کار اجباری است. روزنامه ایندپندنت اخیرا تاکید کرد که بازار کار دوبی شباهت زیادی به نظام بیگاریای دارد که توسط سرور سابق و استعمارگرش یعنی بریتانیا در آنجا پیاده شد. این روزنامه ادمه میدهد: "کارگران امروز آسیایی همانند اجداد فقرزده خود، مجبور میشوند که درهنگام ورود به امارات متحده عربی، سند بردگی خود را برای چند سال امضا کنند. حقوق کارگران در فرودگاه ناپدید میشود. نمایندگان بنگاههای کاریابی، همانجا پاسپورت و ویزای آنان را مصادره میکنند، تا از این طریق آنان را تحت کنترل خود بگیرند.
از بردگان دوبی انتظار میرود که علاوه بر تن دادن به فوق استثمار، همانند پرولتاریا در "متروپلیس" اثر فریتزلانگ، عموما نامرئی باشند. مطبوعات آنجا (امارات درشاخص آزادی مطبوعات جهان در رده رقت انگیز ۱۳۷ قرار دارد) از چاپ گزارش در مورد کارگران مهاجر، شرایط استثمارگرانه کار و تنفروشی منع شدهاند. همچنین ورود کارگران آسیایی به پاساژهای پُرزرق و برق، به مکانهای بازی گلف و رستورانهای شیک ممنوع است.
به همین گونه در تصویر رسمی ارائه شده از دوبی به عنوان شهرتجملی و بدون فقر و زاغهنشینی، سخنی از وجود کمپهای کارگری دورافتاده که کارگران در آنجا، شش، هشت و حتی دوازده نفره در یک اتاق و بدون دسترسی به توالت درست وحسابی و کولر زندگی میکنند، در میان نیست. بنا به یک گزارش، حتی وزیر کار امارات در دیدار اخیر خود از یک کمپ کارگری دور افتاده، متعلق به یک پیمان کار بزرگ ساختمانی، از مشاهده انبوه کثافات و شرایط تقریبا غیرقابل تحمل، دچار شوک شده است. با این وجود هنگامی که همان کارگران تلاش کردند که برای اخذ دستمردهای معوقه خود و بهبود شرایط کار، اتحادیه تشکیل دهند، بلا درنگ دستگیر شدند.
پلیس دوبی شاید چشم خود را بر روی واردات غیرقانونی الماس و طلا و فعالیت باندهای روسپیگری و آدمهای مشکوک که در یک معامله ۲۵ ویلا را با پول نقد میخرند، ببندد. اما همین پلیس با پشتکار تمام، کارگران پاکستانی را هنگامی که از دست پیمانکاری بی وجدان که دستمزدشان را بالا کشیده، شکایت دارند دیپورت میکند؛ و یا خدمتکاران فیلیپینی را وقتی که به پلیس گزارش میدهند که توسط کارفرما مورد تجاوز قرار گرفتهاند، به جرم ارتکاب زنا به زندان میاندازد. دوبی و همسایگانش در امارات، برای جلوگیری از آتشفشان در تب و تاب شورش شیعیان که بحرین و عربستان سعودی را سخت نگران کرده، ترجیح دادهاند که کارگران غیرعرب را از کشورهای هند، پاکستان، سریلانکا، بنگلادش، نپال و فیلیپین به خود جذب کنند. اما از آنجا که کارگران آسیایی اکنون اکثریت ناراضی جمعیت را تشکیل میدهند، امارات، مسیر را عوض کرده و "سیاست تنوع فرهنگی" را در پیش گرفته (یک پیمانکار میگوید که به ما گفتهاند که دیگر کارگر آسیایی استخدام نکنیم)، تا از طریق افزایش کارگران عرب، بافت جمعیت را به منظور اعمال کنترل بیشتر بر نیروی کار عوض کند.
اما سیاست تبعیض علیه کارگران آسیایی، نتوانسته که موجب جذب تعداد کافی از کارگران عرب شود که حاضر باشند با مزد ناچیز (۱۰۰ تا ۱۵۰ دلار در ماه) که به کارگران ساختمانی پرداخته میشود به کار بپردازند، تا تقاضای سیریناپذیر پروژههای بسیار عظیم و ناتمام و آسمان خراشهای نیمهساخته، بر آورده شود. رونقِ بخش ساختمان، با سابقهی اسف انگیز آن در ارتباط با خطرات محیط کار ونادیده گرفتن نیازهای ابتدایی کارگران، باعث نخستین شورش کارگری در دوبی گردید. به گزارش دیده بان حقوق بشر تنها در سال ۲۰۰۴ تعداد ۸۸۰ نفر کارگر ساختمانی در هنگام کار جانشان را از دست دادند و بیشتر سانحههای مرگبار توسط کارفرمایان گزارش نگردید و یا توسط دولت مخفی نگاه داشته شد. کمپانیهای بزرگ ساختمانی و پیمانکاران آنها از ارائه حداقل امکانات بهداشتی و یا عرضهی آب آشامیدنی مورد نیاز کارگران به کمپ های واقع در نقاط دور افتاده در کویر، خودداری میکنند. علاوه بر اینها، کارگران از مسافرت طولانی برای رسیدن به محل کار، زورگویی سرکارگران (که غالبا با چاشنی توهینهای مذهبی و نژادی همراه است)، حضور جاسوسان و گاردهای کمپانی در کمپها، مضمون اسارت بار قراردادهای کار و خودداری دولت از مجازات پیمانکارانی که بدون پرداخت دستمرد کارگران، شبانه دوبی را ترک میکنند و یا خود را ورشکسته اعلام میدارند، در رنج وعذاب هستند. یکی از کارگران به تلخی به نیویورک تایمز میگوید: "کاش ثروتمندان میدانستند که چه کسانی این برج ها را میسازند. کاش آنها میآمدند و میدیدند که این زندگی چقدر غمانگیز است".
نخستین لرزهی اعتراض کارگری در سال ۲۰۰۴ به وقوع پیوست. چندین هزار کارگر آسیایی، با شهامت تمام در مسیر اتوبان هشت باندی شیخ زائد به سوی وزارت کار راهپیمایی کردند. اما در آنجا کارگران با پلیس ضد شورش مواجه شدند و مقامات دولتی آنها را به دیپورت دسته جمعی تهدید کردند. در طول سال ۲۰۰۵ تظاهراتها و اعتصابهایی در ابعاد کوچکتر در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدها و شرایط ناامن کار، با الهام گیری از خیزش بزرگ بهار آن سالِ کارگران بنگلادشی در کویت، ادامه داشت. در ماه سپتامبر همان سال، حدود ۷۰۰۰ کارگر در یکی از بزرگترین تظاهرات در طول تاریخ دوبی، به مدت سه ساعت به تظاهرات پرداختند. سپس در ۲۲ مارس ۲۰۰۶، زورگویی نگهبانان، جرقهی یک شورش در محل ساختمان برج عظیم دوبی را دامن زد. حدود ۲۵۰۰ کارگر خسته (بسیاری ازآنان از مسلمانان هند بودند) که مدتها در انتظار رسیدن اتوبوسها مانده بودند تا آنان را به خوابگاهشان در دل کویر برسانند، نسبت به آزار و اذیت نگهبانها، ازخود عکسالعمل نشان داده وسپس بر آنها غلبه کرده و کتکشان زدند. سپس کارگران به اداره مرکزی شرکت حمله بردند و ماشینهای شرکت را آتش زدند، اتاقها را به هم ریختند، کامپیوترها را شکستند و پرونده ها از بین بردند. صبح روز بعد، لشکری از کارگران با سرپیچی از فرمان پلیس، با تجمع در محل کار از شروع کار، خودداری کردند، تا این که شرکت قبول کرد که دستمزدها را بالا ببرد و شرایط کار را بهبود ببخشد. همزمان، هزاران کارگر در ترمینال جدید فرودگاه به اعتصاب پیوستند. اگر چه امتیازات ناچیز در کنار تهدیدهای شدید، باعث شد که کارگران برج ِ دوبی و فرودگاه به سر کار برگردند، اما نارضایتی تداوم یافت. در ژوئیه همان سال صدها نفر از کارگران پروژه «مزرعه عربی» در جاده امارات، در اعتراض به کمبود دائمی آب برای پخت غذا و شستشو شورش کردند. کارگران دیگر برای ایجاد اتحادیه به تجمع مخفی پرداختند و بنا بر گزارشها، تهدید کردند که در برابر پاساژها و هتلها تظاهرات به راه خواهند انداخت.
صدای نافرمانی کارگر در کویر، بلندتر از هرجای دیگر طنین میافکند. حقیقت این است که دوبی همان قدر برروی کار ارزان حساب باز کرده است که برروی نفت گران؛ و مختوم ها، مانند پسرعموهایشان در بخشهای دیگر امارات، دقیقا آگاه هستند که فرمانروایی آنان بر آن سرزمین، بر گُرده کارگران جنوب آسیا بنا شده است. به سیمای دوبی به عنوان بهشت آرام سرمایه، آنچنان بها داده شده که کوچکترین ناآرامی میتواند تاثیر بیش از اندازه بر اعتماد سرمایهگذاران بگذارد. بنابر این در حال حاضر دوبی مشغول بررسی راههای گوناگون پاسخ به ناآرامیهای کارگری است، از اخراج گرفته تا دستگیریهای عمومی و تا اجازه برای انعقاد قراردادهای دستجمعی. اما تحمل اعتراضات، این ریسک را دارد که موجب طرح خواسته ای بعدی نه فقط برای ایجاد اتحادیه، بلکه حق شهروندی گردد و بنابراین، اساس حکومت مختوم را در خطر اندازد. هیچکدام از سهامدارن دردوبی نه نیروی دریایی آمریکا، نه میلیاردرهای سعودی و نه مهاجرین خوش گذران- نمیخواهند که شاهد پیدایش یک "جنبش همبستگی" در دل کویر باشند.
المختوم به خود به عنوان پیامبر مدرنیزاسیون میبالد و علاقمند است که ملاقاتکنندگان خود را با با ضربالمثلهای هوشمندانه و کلمات قصار تحت تاثیر قرار دهد. یکی از عبارتهای مورد علاقه او این است: "کسی که برای تغییر آینده تلاش نمی-کند در زندان گذشته باقی خواهد ماند. اما آیندهای که او- با تشویق میلیاردرها و کمپانیهای بینالمللی در سراسردنیا- در حال ساختن آن در دوبی است، به هیچ چیز دیگر به اندازه-ی یک کابوس گذشته، شبیه نیست.
مایک دیویس
ترجمه و تلخیص: ایوب رحمانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست