دوشنبه, ۲۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 17 March, 2025
انبساط مقداری تنها راه اشتغالزایی

جدال بر سر اولویت داشتن انبساط یا استحکام مالی، جهان توسعهیافته را به دو پاره تقسیم کرده است.
در واکنش به رکود جهانی سال ۲۰۰۸ دولت بریتانیا برنامه ریاضت مالی را پیش گرفت درحالی که آمریکا ۸۰۰ میلیارد دلار محرک مالی به اقتصادش تزریق کرد. با وجود تلطیف شدن اوضاع اقتصادی نخستوزیر انگلستان دیوید کامرون قول داده است که از مسیر ریاضت به این زودیها فاصله نگیرد. باراک اوباما هم در مقابل با پیشنهاد جدید ۴۵۰ میلیارد دلاریاش برای افزایش مخارج دولت و کاهش مالیاتها برای تحریک اشتغال همچنان به باورهای ابتدایی خودش چسبیده است.
در دو سال گذشته بیکاری ۲۲ ماه در آمریکا بالای ۹ درصد بوده است. اکنون با وجودی که برخیها خواستار محرکهای بیشتر هستند، برخی دیگر نیز پیروی از برنامه ریاضت اقتصادی انگلستان را مناسب میدانند، اما آیا هیچ کدام از این دو رویکرد میتواند بیکاری را کاهش دهد یا اینکه دور تازهای از انبساط مقداری (یک شیوه غیرمتعارف تحریک اقتصاد که در قالب آن بانکهای مرکزی داراییهای مالی را میخرند) از هردوشان بهتر جواب خواهد داد؟
در هر دو سو اقتصاددانان برنده نوبلی حضور دارند که در مناظرات دلایل خودشان را برای شیوه حل مشکل بیکاری ارائه میکنند و مردم حق دارند که سردرگم شده باشند. پلکروگمن و جوزف استیگلیتز خواهان محرکهای مالی بیشتر هستند که دولت از طریق مخارج بیشتر یا سرمایهگذاری در آموزش و زیرساختها آنها را فراهم کند.
در طرف مقابل رابرت ماندل، میرور اسکولز و راینهارد سلتن خواستار قوانین سختگیرانه برای مهار سطح بدهی دولت شدهاند.
قانون بهبود و سرمایهگذاری اقتصادی که باراک اوباما همین سه هفته پیش به تصویب رساند ناامیدکننده بود. محرک مالی ۸۰۰ میلیارد دلاری آثاری را که مدافعانش مدعی بودند نداشت و یک دلیل عمده آن افزایش زیاد پسانداز بخش خصوصی بود. مدافعان بستههای محرک حالا استدلال میکنند که بدون این مخارج وضع اکنون بسیار بدتر از این میبود، اما من شک دارم.
رویکرد بهتر برای کاهش بیکاری دور تازه و گستردهتری از انبساط مقداری خواهد بود.
بحثهایی که اکنون در اینباره در انگلستان میشود به من قوت قلب بخشیده است. صحبت آنجا حول خرید داراییهای ریسکآمیز مثل اوراق قرضه شرکتی یا سبد وامهای اعطایی به بخش خصوصی دور میزد (در مقابل خرید اوراق بهادار بلندمدت دولتی که پیشتر گزینه اصلی محسوب میشد). این حرکت در همان مسیری است که من سه سال اخیر را صرف دفاع از آن کردهام.
اما من یک گام از این نیز پیشتر میگذارم. کار تحقیقاتی من رویکرد جدید و منسجمی در حوزه اقتصاد کلان دارد و نشان میدهد که چطور فقدان اعتماد میتواند به استمرار بیکاری بینجامد. رویکرد من از خرید سهام توسط بانکهای مرکزی برای کاهش نوسان قیمت داراییها، حفظ ارزش ثروت و جلوگیری از آشفتگی آتی بازارها حمایت میکند.
اهالی کسبوکار وقتی بترسند از سرمایهگذاری در داراییهای واقعی دست خواهند کشید. فقدان اعتماد خود را به شکل قیمت پایین و پرنوسان داراییها منعکس میکند. جو ترس و وحشتی که ایجاد میشود زیاد ارتباطی به سیاستهای دولتی نادرست ندارد، هر چند که سیاستهای بد میتواند موقعیت را بغرنجتر نماید. تجار میترسند که قیمت سهام و به این ترتیب ارزش ماشینها و کارخانههایی که پشتیبان این سهام است،
روز به روز بیشتر تنزل پیدا کند. ترس به ترس دامن میزند و انتظار کاهش قیمت سهام خود به خود به واقعیت تبدیل میشود.
رکود ۲۰۰۸ به خاطر ترکیدن حباب بخش املاک و مستغلات ایجاد شد. ثروت خانهدارها از آن زمان در آمریکا ۳۴ درصد کمتر شده است و هنوز هم رو به نزول دارد. بازار سهام از نقطه اوجش در سال ۲۰۰۷ پنجاه درصد سقوط کرد و اکنون حدود یک سوم ارزش آن زمان را دارد. زایل شدن این حجم بزرگ از ثروت به کاهش عظیم و پایدار تقاضای مصرفی انجامید که این به نوبه خود باعث افزایش بیکاری شده است. تا زمانی که ما به خودمان شهامت آزمودن راههای تازه را ندهیم، میلیونها کارگر همچنان در فقر و بدبختی دست و پا خواهند
زد.
سیاست انبساط مقداری که در آن بانک مرکزی داراییهای ریسکآمیز را خریداری کند، میتواند از نوسانات قیمتی جلوگیری کرده و ارزش ثروت مالی را باز گرداند. این خریدها نیازمند حمایت خزانهداری است. از آنجا که این سیاست در عمل یک سیاست مالی است و نه یک سیاست پولی، با درگیرشدن خزانهداری، خرید این داراییهای ریسکآمیز را میتوان از محل انتشار اوراق قرضه پشتیبانی کرد و دیگر نیازی به چاپ پول که باعث دامن زدن به نگرانیهای تورمی بشود نخواهد بود.
رکود اخیر به یک بحران بزرگ دیگر نظیر دهه ۳۰ تبدیل نشد به این دلیل که دولتهای سرتاسر جهان گامهای هماهنگی با یکدیگر برداشتند. هر چند که شاید انبساط مالی نقشی در این موفقیت ایفا کرده باشد، اما اصلیترین مولفه دخالت بانک مرکزی از طریق انبساط مقداری و بالا بردن ارزش ثروت بوده است.
هم در آمریکا و هم انگلستان اقدام بانک مرکزی نرخ بهره انتظاری واقعی اوراق قرضه بلندمدت دولتی را پایین آورد و به این طریق بهبود وضعیت بازار سهام ممکن گردید.
لازم نیست که بیکاری ۹ درصدی را به عنوان یک واقعیت جدید بپذیریم. اعتماد، اعتماد میآورد و ما باید از طریق مداخله مستقیم در بازارهای دارایی به این اعتماد قوت ببخشیم. راه پیش رو از حوزه علم میگذرد و نه تعصب و ایدئولوژی و نظریههای شکست خورده.
راجر فارمر
راجر فارمر استاد ممتاز اقتصاد در دانشگاه UCLA است. او دو کتاب درباره بحران مالی اخیر نوشته به نامهای: «اقتصاد چگونه عمل میکند؟» و «انتظارات، اشتغال و قیمتها.»
مترجم: مجید روئین پرویزی
منبع: پروجکت سیندیکیت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست