جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

خطرِ دل به جاده زدن


خطرِ دل به جاده زدن

رانندگان به بهانه فرا رسیدن روز حمل و نقل از مشکلات خود می گویند

اگر به دوران کودکی‌مان بازگردیم، خیلی از ما دوست داشتیم شغل آینده‌مان رانندگی باشد. تصور این‌که راننده کامیونی باشی که بتوانی سرتاسر کشور را بگردی و آزادانه به هر جا که دلت خواست سفر کنی، رویای کودکی بسیاری از بزرگسالان امروز بوده است.

اما بسیاری از رانندگان امروز همین احساس شیرین کودکی‌های ما را ندارند. دغدغه‌های معیشتی و مزایای شغلی پایین، عمده گلایه‌های رانندگان است که به گفته خودشان، رانندگی را برای آنان به شغلی سخت تبدیل کرده است.

البته با وجود همه‌گیر شدن معضل بیکاری و نیاز مبرم جوانان به اشتغال، رانندگی در جامعه ما تبدیل به شغلی فراگیر شده است؛ طوری که بسیاری از شهروندان شاغل بخصوص در شهرهای بزرگ ترجیح می‌دهند برای جبران هزینه‌های زندگی، دست به دامان شغل دومی به نام رانندگی شوند.

درواقع می‌توان گفت هم‌اکنون شرایط جامعه به‌گونه‌ای درآمده که ضریب نفوذ شغل رانندگی در بین خانواده‌های ایرانی به حدی بالا رفته است که با یک جمعیت میلیونی از رانندگان رسمی و غیر‌رسمی طرف هستیم که هرکدام هم مشکلات و خواسته‌های متنوعی دارند.

● زندگی‌مان به ثانیه‌ها بند است

به گفته معاون فنی و بهره‌برداری امور مناطق سازمان تاکسیرانی شهر تهران، هم‌اکنون ۱۲۰ هزار راننده تاکسی در شهر تهران و در مجموع بیش از نیم میلیون راننده تاکسی در کشور فعالیت می‌کنند که البته اگر تعداد راننده کامیون‌ها و مسافرکش‌های شخصی را هم محاسبه کنیم، این آمار به مرز چند میلیون نفر می‌رسد.

مهران از رانندگان جوانی است که دو سالی می‌شود توانسته گواهینامه پایه یک بگیرد. او درباره مشکلات شغلش به «جام‌جم» می‌گوید: تمام سرمایه و دارایی ما جان و ماشین ماست و هر دوی آنها هم براحتی آب خوردن می‌توانند نابود شوند. زندگی ما به ثانیه‌ها بند است و معمولا هم استرس زیادی را تحمل می‌کنیم، اما در مقابل سرمایه‌هایی که می‌گذاریم، درآمد چندانی نصیب ما نمی‌شود.

مهران یک دختر پنج ساله هم دارد و به قول خودش گاهی چند روز به خاطر کارش از دیدن او محروم می‌شود.

او از این‌که برخی مردم به راننده کامیون‌ها به دید افرادی کم‌سواد نگاه می‌کنند، گلایه‌مند است و اظهار می‌کند: تجربه دیدن شهرها و آدم‌های مختلف، ما را آدم‌های پخته‌ای بار آورده است، شاید به دلیل این‌که برخی همکارانم با مردم خیلی راحت و خودمانی حرف می‌زنند، مردم گمان می‌کنند آنها آدم‌های کم‌سواد و لاتی هستند، ولی واقعا این‌طور نیست و بیشتر راننده‌های بیابان، آدم‌هایی آگاه به جامعه هستند که برای راحتی خانواده‌هایشان در سخت‌ترین شرایط کار می‌کنند.

● برایمان صرف نمی‌کند!

یکی از اصلی‌ترین انتقادهایی که به رانندگان و بخصوص رانندگان تاکسی می‌شود این است که گاهی برخی رانندگان، کرایه بیشتری از مسافران می‌گیرند و برخی از آنها نیز با مسافران برخورد درستی ندارند.

سعید ۳۵ ساله، یکی از رانندگان ساکن کرج است که در جواب این انتقادها می‌گوید: برایم جالب است مردم وقتی به یک فروشگاه لباس می‌روند، قیمت‌ها خیلی برایشان مهم نیست و گاهی تا صدها هزار تومان در یک مغازه خرج می‌کنند، اما وقتی می‌خواهند کرایه ما را حساب کنند، چرتکه می‌اندازند.

او ادامه می‌دهد: من هم موافقم که شاید برخی رانندگان بی‌انصاف از مسافران کرایه‌های ناحقی بگیرند، اما این‌طور نیست که همه رانندگان این کار را انجام بدهند. اکثر راننده تاکسی‌ها به حلال خوردن عادت کرده‌اند و البته شاید بین آنها هم معدود رانندگانی پیدا شود که بخواهند مردم را تیغ بزنند.

یک راننده تاکسی: می‌توانم برایتان هزار راننده مانند خودم را مثال بزنم که بیمه نیستند و فقط به فکر تامین مایحتاج روزانه خود هستند. آینده آنها معلوم نیست. انگار در شغل ما بازنشستگی معنا ندارد

این راننده تاکسی با اشاره به هزینه‌های سنگین تعمیر و نگهداری خودرو می‌گوید: هر روزی که در خیابان‌ها مسافر می‌زنیم، استهلاک خودروی ما بیشتر می‌شود و این موضوعی است که اکثر مردم به آن توجهی ندارند؛ یعنی اگر هزینه‌های بنزین و استهلاک خودرو را از درآمد روزانه‌مان کم کنیم، در بهترین حالت شاید روزی بین ۲۵ تا ۳۰ هزار تومان درآمد داشته باشیم و واقعا با توجه به هزینه‌های سرسام‌آور این روزها، رانندگی برایمان صرف نمی‌کند.

● بداخلاق نیستیم، خسته‌ایم

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در تاکسی بنشینید و به راننده سلام کنید، اما نه‌تنها جواب سلامی نشنوید، بلکه گاهی اوقات حتی به خاطر مسائل جزئی مثل نداشتن پول خرد نیز با راننده‌ای بد اخلاق جر و بحث کنید.

حسین شکیبا، راننده ۵۴ ساله ساکن تهران می‌گوید: این خیلی بی‌انصافی است که همه راننده‌ها را با یک چوب می‌زنند. خیلی از همکاران من، آدم‌های خوش اخلاق و مهربانی هستند که با مسافران، بسیار انسانی برخورد می‌کنند؛ البته شاید بین آنها هم فردی پیدا شود که به خاطر خستگی زیاد یا مشکلات خانوادگی حوصله حرف زدن با مردم را نداشته باشد، ولی مسافران به اشتباه این‌طور برداشت کنند که بداخلاق است.

حسین تاکید می‌کند: انصافا اگر شما هم به دلیل پایین بودن حقوقت مجبور بودی روزی ۱۴ ساعت کار کنی، آیا در آن صورت حس و حالی برای خوش‌اخلاقی و خوش‌مشربی داشتی؟

او با یادآوری این نکته که بسیاری از رانندگان بیمه نیستند، عنوان می‌کند: می‌توانم برایتان هزاران راننده را مثال بزنم که بیمه نیستند و فقط به فکر تامین مایحتاج روزانه خود هستند. آینده آنها معلوم نیست. انگار در شغل ما بازنشستگی معنا ندارد.

● روز رانندگان به چه دردمان می‌خورد

جهانگیر دیناری، راننده یک وانت‌بار است. وقتی از او می‌پرسم آیا می‌داند امروز، روز رانندگان است، اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و می‌گوید: برای من هیچ فرقی بین روز راننده و غیرراننده وجود ندارد. مسئولان بهتر است به جای این روزها، به طور عملی از ما حمایت کنند، مثلا این بی‌انصافی است که سختی کار شامل حال من نمی‌شود؛ در حالی که شغل ما از خیلی مشاغل دیگر سخت‌تر است.

او با بیان این‌که روز رانندگان هیچ دردی از ما دوا نمی‌کند، ادامه می‌دهد: خیلی از رانندگان از سر ناچاری و بیکاری به رانندگی روی آورده‌اند و خیلی از آنها اگر شغل مناسبی داشته باشند، قید این کار را می‌زنند. مثلا من می‌خواهم به جای کارکردن در باربری، در چند ماه آینده شغلم را عوض کنم و مصالح ساختمانی را بین شرکت‌ها پخش کنم، چون الان شرایط بازار طوری شده که دلالی و واسطه‌ گری خیلی بیشتر از رانندگی پول درمی‌آورد.

اگرچه شاید بسیاری از رانندگان هم ندانند امروز، روز آنها بوده است و شاید خیلی از آنها هم مثل جهانگیر، اصلا چنین روزی برایشان اهمیت نداشته باشد، اما همین که حداقل یک روز از سال به نام نیروهای شاغلی نامگذاری شده که بیشترین سطح ارتباط را با جامعه دارند، می‌تواند دغدغه‌های این گروه را در سطح رسانه‌ها و مسئولان مطرح کند.

البته نباید فراموش کرد که جدای از رانندگان تاکسی، وانت‌بار و کامیون، بسیاری از شهروندان جامعه نیز با رانندگی آمبولانس، اتوبوس، جرثقیل و حتی موتورسیکلت، خرج زندگی‌شان را در‌می‌آورند و توجه به ارتقای سطح معیشت آنها، علاوه بر این‌که می‌تواند به‌طور مستقیم موجب آرامش روانی رانندگان شود، بلکه همین می‌تواند به‌طور مستقیم، کیفیت حمل و نقل عمومی را در جامعه افزایش دهد.

امین جلالوند